وقتی برای دیگران می نویسی…

این ننوشتن به نظرم یک دوره گذرا است. درگیر ترجمه ام و برای چند جای دیگه هم مطلب می نویسم (از جمله جدیدا در سایت دوست داشتنی www.Narenji.ir ) و برای همین ها است که کم می نویسم… به هرحال… گفتم خبری داده باشم. حالا که شروع کردم بذارین یک کم هم حرف بزنم. راستش مدت ها است لیلا سفره و کم حرف می زنم…

ایرانی ها شکست نخوردن (: هنوز شادن. هنوز پر انرژی و بیشتر از هر وقت دیگری در طول ۲۰ سال قبل، مفتخر (: قرن‌ها است که آدم ها علیه ستم مبارزه کردن. قدیمی‌ترین داستان‌های ایرانی مربوط به مقابله با دروغ است… و هنوز هم مفتخرترین لحظات زندگی ما با مفهوم مبارزه با دروغه که اینقدر زیبا شده… ما شعر رو داریم… ما زیبایی رو داریم.. عشق رو داریم و سادگی رو. با اینها ما شکست نمی خوریم. هیچ وقت و در هیچ شرایطی. این رو بخونین و ببینین کی پیروزه (: حدسم اینه که وقتی بخونین، اختلاف نظر زیادی بین من و خودتون و این شعر پیدا می‌کنین. اما چرا دوستش دارین؟ چون شاعر و خواننده این شعر هم عاشق بوده، زیبایی رو دوست داشته، به سعادت عشق می‌ورزیده و ساده بوده. مثل من و شما (: ما پیروزیم. زیبایی پیروزی ما هم اینه که نیازی به کشور و حکومت نداره. دیدن این که با شرف ترین و باسواد ترین آدم‌های جهان با ما هستن، لذت بخش‌ترین چیز دنیاست.

بهار توده‌ها شکفت

خورشید داره بیرون می‌یاد

تو روشنای آسمون

اما داره بارون می‌یاد

بارون می‌یاد بارون می‌یاد

بارون می‌یاد بارون می‌یاد

به دست پر توان خلق

پرنده‌ها آزاد می‌شن

شکوفه‌ها گل می‌کنن

ویرونه‌ها آباد می‌شن

اما داره بارون می‌یاد

بارون می‌یاد بارون می‌یاد

ای خفته در خون و سرود

بر پرچم سرخت درود

آزادی زحمتکشان

آواز و پیغام تو بود

تو خشم و فریاد منی

پیوسته در یاد منی

تصویر فردای سفید

ایران آباد منی

خنجر به قلب هر ستم

فریاد کینه خواه توست

خون پر پرنده ها

آیینه دار راه توست

ابر سیاه خصم ما

هرچی بباره بی امون

در روشنای خشم ما

می میره توی آسمون

(نمی‌دونم این سرود مال کدوم گروه و دسته است… اگر کسی می‌دونست خوشحال می‌شم توی کامنت‌ها بگه)