شادی صدر جان، من بدون متلک گفتن، در ایران بالغ شدم

مقاله شادی صدر رو می خونم درباب اینکه همه مردان ایران مثل امام جامعه هستن و معتقدن زنان موجب بدبختی زنان می‌شن یا اگر متلک می‌شنون تقصیر خودشونه. به نظرم نوشته بدون استدلال و بدون پایه‌ای است (: بخصوص از طرف یک وکیل و حقوق دان (: در جاییش می گه:

به من نگویید که می‌توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بی‌اغراق، این بخشی از روند بزرگ‌شدن برای مردان در ایران است. تجربه‌ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی‌شود.

و بعد خطاب به همه آقایان ایرانی می نویسه:

لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله‌ام یا دوست‌دخترم گفتم روسری‌ات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟

خب این چه اجباریه که همه رو با هم یکی کنه، نقاط مثبت رو نبینه و تجربیات شخصی خودش رو بسط بده به همه؟ (: چه کاریه خب؟ من در تمام زندگی ام به هیچ دختری در هیچ کجا متلک نگفتم اما بدون شک در ایران بزرگ شدم و بالغ – بی اغراق و خیلی ساده (: من به کسی متلک نگفتم ولی واقعا این افتخار بزرگی نیست. افتخار بزرگ اینه که «الان به هیچ کس آزار جنسی نمی رسونم.» هر کس ممکنه حین بزرگ شدن این حرکات اشتباه رو یاد بگیره ولی مهم اینه که یک روزی درک کنه کارش اشتباهه و سعی کنه نه فقط در رفتار خودش که جلوی بقیه هم جلوش رو بگیره.

نکته بعدی هم که برام مهمه اینه که برات توضیح بدم که جامعه و هر کنش درون اون از رفتارهای متقابل افراد شکل می گیره. اینجوری نیست که چون من آلت جنسی ام شکلش با مال تو فرق داره، رفتار خاصی رو پیش بگیرم و زنان مظلوم رو اذیت کنم. من توی جامعه یاد می گیرم که باید چیکار کنم و بر اساس پاداش ها و مجازات هایی که می شم، رفتارم تغییر می کنه و این آموخته‌ها و شیوه‌های رفتار و ارزش‌ها رو به نسل بعدی‌ام منتقل می‌کنم. به نظرم گفتن اینکه «زن ها تقصیر ندارن و مردها بد هستن» ذهنیت خیلی خیلی بدوی ای در علوم انسانی است. جامعه – و رفتارهاش – از زن تشکیل شده و از مرد و بالاتر از اون از انسان. ممکنه مردها خشونت کلامی رو یاد گرفته باشن اما این به خاطر شکل فیزیکی‌شون نیست بلکه به خاطر نقش جنسی ای است که بازی می کنن و شادی جان… تو بهتر از من می دونی که یک سر این تئاتر در دست زنان است. انداختن همه چیز به گردن مردهای بیمار – و یکی کردن همه مردها با هم – نگاه بچه گونه ای است که دلیلش کمی برام عجیبه. شاید کشف گرایشات یا گریز به جایی امن بتونه در سطح روانشناسی اینجور حرف زدن رو از طرف یکی از آدم های فعال و تاثیرگذار چند سال اخیر ایران توجیه کنه ولی به هرحال اینجور نوشتن برای یک وکیلی در سطح تو، زیاد جذاب نیست و بیشتر به کار خبرنگارهای جوونی می خوره که دنبال سر و صدا هستن.

دزدان مطالب وبلاگ ها

سایت نارنجی همیشه به شکلی حاد درگیر دزدیده شدن مطالبش توسط سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها است. حالا در یک ابتکار از وبلاگ نویسان خواسته در این مورد بنویسند تا حداقل آگاهی عمومی در این مورد که اینکار دزدی است بره بالاتر و شاید تعدادش کمتر بشه.

من واقعا نمی دونم در این باره باید چی بنویسم. به نظرم نیاز به هیچ توضیح و تفسیری نداره: کپی و پیست کردن مطالب از وبلاگ ها و انتشار اونها به نام خود یا بدون نام نویسنده اصلی، دزدی است. صاف و ساده (:

آدمی که اینکار رو می کنه یک بازنده واقعی است. کسی که همیشه مطالب من رو می دزده، مشخصه که وبلاگی داره با خواننده خیلی خیلی کمتر از من. مجله ای که نوشته‌های من رو می دزده، بدون شک اونقدر بدبخته که نمی تونه یک نویسنده درست پیدا کنه و کسی که مطالب من رو به اسم خودش توی فروم‌ها می ذاره، توان جواب معقول دادن بهشون رو نداره.

اما یک وجهه دیگه هم هست. سایت‌ها و وبلاگ‌ها و مجلاتی که خواننده دارن و این خواننده رو به شکل غیراخلاقی از زحمت دیگران به دست آوردن. به نظرم کار این افراد خیلی غیراخلاقی است. بخصوص وقتی سعی می‌کنن بهش شکل اخلاقی بدن. مثلا دو سه تا از سایت‌ها مشهور توی ایران هستن که کارشون کپی و پیست مطالب دیگران است و نوشتن چنین چیزی بالاش: «این مطلب از سایت فلان برداشته شده» یا زیر مطلب می نویسن «نویسنده: بهمانی» بدون اینکه لینک بدن یا خواننده رو به مطلب راهنمایی کنن. حتی ممکنه www.foo.com رو هم تایپ کنن ولی اونو لینک نمی کنن. اینکار به نظرم زشت تر از کار یک دزد معمولی است که قبول داره دزده.

و آخرین نکته صاف و ساده: سینا همیشه بهم می گفت که توی رانندگی قبول کنم که دیگران حق اشتباه دارن. اینجا هم همینطوره. کسانی رو دیدم که از نظر فنی بلد نبودن لینک بدن. کسانی رو دیدم که اصولا نمی دونن کپی و پیست کردن مطالب دیگران زشته (باورش برام خیلی سخته) و کسانی هستن که دلایل دیگه ای دارن (مثلا اینکه فیلتر نشن که به نظرم غیرقابل قبوله برای لینک ندادن به منبع)…. قبول می کنم که بعضی ها اشتباه می کنن. از جمله سردبیرهای بیچاره‌ای که مطالب کپی و پیست شده دیگران رو برای نشریه‌شون از «نویسنده‌ها» تحویل می گیرن و توان این رو ندارن که بررسی کنن ببینن مطلب اصل است یا دزدی. اما چیزی که همیشه لازمه وجود داشته باشه، قبول اشتباهه بعد از دیدن اشتباه.

مقایسه ای دیگر از مرورگرهای وب

بعد از گذاشتن مروری گرافیکی بر مرورگرهای وب به نظرم مناسبه که این مطلب رو هم منتشر کنم (:

هاها (: به نظرم خوبه و دقیق. البته در مورد آی.ای. خیلی ارفاق قائل شده و در مورد کروم هم بامزه بازی زیادی کرده (: