اول مهر، مدارس و برنده مسابقه کاغذ دیواری نارنجی

من از مدرسه متنفر بودم. با ناراحتی می رفتم و تقریبا همه کلاس‌ها رو با بدبختی تحمل می‌کردم. هیچ وقت درس نمی‌خوندم و همیشه استرس داشتم از اینکه معلم برای هر درسی ازم هر سوالی بکنه یا بخواد تمرینی حل کنم. معمولا نه دفتری داشتم و نه چیزی می خونم. درس‌های دینی، کامپیوتر، ادبیات و زبانم عالی بود ولی کماکان متنفر از تک تکشون. عاشق علم بودم ولی متنفر از سیستم مدرسه و واقعا فکر می کنم مدرسه در مقابل تلف کردن دوازده سال از بهترین سال‌های آموزش پذیری زندگی آدم، کمترین چیزها رو بهش می ده.

خودم توی داوری مسابه کاغذدیواری‌های نارنجی یکی از رای هام رو به این کار حسین پور توکلی دادم و خوشحالم که بین برنده ها است چون معنی اش اینه که بقیه داورها تا حدی با من هم نظر بودن:

1028×768 و 1920×1200

اما خودم نمی‌ذارمش پشت دیوار کامپیوترم چون اولا در یک استفاده بهنیه از کامپیوتر حداقل کاغذدیواری باید دیده بشه و در نتیجه کاغذدیواری خیلی چیز مهمی نیست (: اما بالاتر از اون، علاقه‌ای ندارم هیچ چیز یادآور مدرسه یک ماه جلوی چشمم باشه. می دونم که خیلی ها توش زحمت کشیدن و برای بعضی معلم ها واقعا ارزش قایلم. مدرسه‌های خوبی رفتم و خاطرات بسیار شیرینی دارم (دبیرستان البرز) ولی به نظرم در کل چیزیه مزخرف و من تمام زندگی‌ام توش مشغول تقلب بودم و جیم زدن و قرض گرفتن از بقیه و غیره و غیره و حتی جعل و تغییر نمیرات (: مطمئن هستم اگر تیپ گول زنک درسخونی‌ام نبود و معلم ها پیش فرض مثبت بهم نداشتن، مشکلاتی بسیار بسیار جدی تر داشتم توی زندگی ام.

برای دانش آموزها هم بگم که اگر مدرسه رو دوست دارن که خوش بخالشون. اگر دوستش ندارن اما … بذارن وقتی بزرگ شدن در موردش عمل کنن. الان مدرسه نرفتن و الان تنبلی کردن فقط باعث می شه توی آینده آدم کمتر تاثیرگذاری بشین. اگر می خواین با مدرسه بجنگین، مجبورین توی سیستم خودش باهاش بازی کنین. متاسفانه واقعیته. من در این لحظه برای کار قطر هستم. برای استخدام توی شرکتم مدرک مهندسی لازم داشتم. حتی بعد از اینکه شرکتم منو قبول کرد، برای انتقال به شعبه قطر شرکت و دو ماه کار کردن اینجا، دولت قطر هم ازم مدرک مهندسی می خواست. این دنیای خبیثه (: نمی تونین نفی اش کنین. اگر می خواین باهاش بجنگین مجبورین یا توی این سیستم عظیم بازی کنین و آروم درگیر بشین یا انقلاب کنین و از پایه به همش بریزین (که نه من موافقشم نه به نظرم موفق می شه و نه به نظرم حتی اگر موفق بشه مشکل خاصی رو حل می کنه).

خلاصه کنم… سیستم آموزشی مدرسه [ و به شکلی ملایمتر دانشگاه ] برای من چیز مزخرفی بود ولی خوشحالم که با شناختن قواعدش – و استفاده یا سوء استفاده از باگ‌هاش – ازش نیمه سربلند بیرون اومدم. الان هم مخالفشم و بی علاقه بهش و بسیار مفتخرم که دوره کوتاه یکساله ای که توی مدرسه درس دادم (علامه حلی) با جزء جزء سیستم حاکمش ناسازگاری کردم و اخراج شدم (: