چالش کتابخوانی ۹۴ – قدم پنجم: رمان ممنوعه فریدون سه پسر داشت

قدم پنجم چالش کتابخوانی

این کتاب روی کامپیوترم بود و بعد از چند صفحه خوندن از کتابی دیگه که جذبم نکرد،‌ در قدم پنجم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ و به عنوان یک کتاب ایرانی که در ایران ممنوعه شروع به خوندنش کردم و باید بگم شدیدا توصیه می شه. البته اگر از کسی بت نساختین.

کتاب حول زندگی و خاطرات مجید امانی می‌چرخه. یک فعال چپگرا که در جریان انقلاب مجبور به فرار به آلمان می‌شه و کارش به یک آسایشگاه روانی می‌کشه. کتاب هم به خاطر نگاه انتقادی‌اش به افراد داخل انقلاب (از چپ‌ها تا اسلامی‌ها تا فرصت‌طلب‌ها) ارزش خوندن داره هم به خاطر بحث‌هاش در مورد وضعیت اپوزوسیون و قوای سیاسی فعلی. در ضمن نویسنده اونقدر با شعور است که کتاب رو به شکل آزاد روی اینترنت منتشر کرده.

کتاب‌هایی کمی هستن که من موقع خوندن با خودم بگم «واقعا نویسنده چطوری اینو نوشته؟ چطوری اینقدر قوی نوشته؟» و گاهی باورش سخته که اینها تجربیات زیسته خود نویسنده نباشه – هرچند که به شکلی تجربیات مشابهی داشته. چنین کتاب هایی بخصوص در فارسی خیلی کم هستن و این یک دلیل دیگه است که خوبه کتاب فریدون سه پسر داشت از عباس معروفی رو بخونین و البته باید تکرار کنم که این کتاب برای آدم هایی که از بقیه آدم‌ها تو ذهنشون بت دارن احتمالا جذاب نخواهد بود؛ در این کتاب همه آدم‌ها، آدم هستن.

لینک‌های شاد دوشنبه‌های آخر مرداد ۱۳۹۴ – گشتی در اینترنت فارسی و کلی سایت و سرویس و مطلب

tumblr_nt1jc7nPiI1s46p8ao1_500

خواندنی و دیدنی

  • در بحث داغ ربات‌های تلگرامی، ربات ویکی کار علی نجفی هم باحاله. اگر اول حرفتون دبلیو بذارین هر چیزی رو توی ویکیپدیا جستجو می کنه، مثلا wiki lenovo ، اگر بگی گشنمه یا تشنمه بهتون غذای ایرانی معرفی می کنه، همینطور تشنمه و همینطور عکس شیراز و چیزهای دیگه.

سایت و سرویس

همایش و سمینار

  • سمینار آشنایی با داده پژوهی در محیط‌های کسب و کار هم شاید براتون جالب باشه:

سمینار داده پژوهی

۵ تا ۱۲ شهریور در آمفی تئاتر دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد. من مشهد بودم حتما می رفتم و امیدوارم فیلمش رو جایی آپلود کنن.

بازار کار

نتایج مسابقه استعدادیابی صدای نوار

چند وقت پیش توی جادی.نت مسابقه تست صدای نوار رو داشتیم و حالا جواب‌هاش آماده است. استقبال واقعا خوب بود و بیشتر از صد نفر شرکت کردن که در نهایت با بررسی کارها توسط تیم نوار نفرات اول تا سوم انتخاب شدن:

  • آراز استادی
  • نرگس آهازان
  • شهاب

و بر اساس قولی که داده بودیم به هر کدوم از این سه نفر یک گیفت کارت ده دلاری اهدا می‌شه. همچنین از صد و دو نفر شرکت کننده ی این مسابقه، علاوه بر سه نفر برگزیده، سی و چهار صدای مستعد برای گویندگی کتاب های صوتی نیز انتخاب شدند، که طی دو هفته ی آینده با آن ها تماس خواهند گرفت.

نوار از تمام شرکت کنندگان و مخاطبان خود به خاطر شرکت و حضورشان در این برنامه سپاس گزار است. انتخاب نشدن دوستان دیگر، هرگز دلیل بر ضعف و نا کارآمدی استعدادهایشان نیست. هر کدام از انسان ها، صدایی خاص، منحصر به فرد و زیبا دارند. تولید کتاب های صوتی همواره نیاز به دقت و پرورش صداهای متناسب در این زمینه ی خاص را به دنبال خواهد داشت.

برای اینکه ایده ای از صدای برنده داشته باشین، این فایل رو گوش کنین:

با تشکر از دوستان خوب نوار.

ویندوز ۱۰ حتی بعد از فعال کردن تنظیمات پرایوسی، اطلاعات شما رو برای شرکتش مخابراه می کنه

یک بحث سیستم عامل‌های آزاد اینه که کامپیوتر من باید تحت کنترل من باشه نه تحت کنترل یک شرکت. درست مثل خودرویی که من از کارخونه می خرم و با اینکه تنظیمات کارخونه روشه اما در نهایت من هستم که کنترلش می کنم و بدون اینکه بخوام با پارس خودرو چک کنم، به ال.۹۰. در پیتم دستور می دم کجا بره و اونم لازم نمی بینه که وقتی منو رسوند استخر، به پارس خودرو اعلام کنه که امروز کجاها رفتم.

اما ظاهرا مایکروسافت و ویندوز ده هنوز اینو نفهمیدن. محققین امنیتی آرس تکنیکا می‌گن که حتی بعد از غیرفعال کردن بینگ، کورتانا و فعال کردن بالاترین سطح پرایوسی در ویندوز ۱۰، این سیستم عامل هنوز اطلاعاتی رو به سرویس‌های مختلف مایکروسافت می‌فرسته که شماره شناسایی کاربر رو هم به همراه دارن. این مساله بعد از جریان زیر نظر گرفتن کودکان به شکل پیش فرض باعث شده بحث‌های پرایوسی دوباره داغ بشه. درسته که ممکنه من به خیلی از این سرویس‌ها احتیاج داشته باشم و ذاتا بد نباشن ولی ۱) باید در پیاده سازی‌شون حریم خصوصی من رعایت بشه و وقتی لازم نیست اطلاعات من روی شبکه منتقل نشه و ۲) این امکانات باید تحت کنترل من باشن تا اگر خواستم اونها رو روشن نکنم نه اینکه به شکل پیش فرض روشن باشن و من فقط اگر درک و سواد کافی داشتم بتونم خاموششون کنم.

مایکروسافت در این مورد که چرا علیرغم تنظیمات پرایوسی، بازهم اطلاعات رو منتقل می کنه توضیحی نداده ولی به احتمال زیاد مانند ماجرایی که چند وقت پیش برای ابونتو افتاد، برخی از تنظیمات رو تغییر خواهد داد تا جلوی گسترش این سبک از انتقادها به سیستم عامل جدیدش رو بگیره.

راستی! امروز اولین روزی بود که من چند دقیقه ای با ویندوز ۱۰ کار کردم ولی خب معلومه که هیچ نظری در موردش ندارم و فقط امیدوارم دسکتاپ سرچ رو بهتر کرده باشه و بالاخره Virtual Desktopها رو هم به سیستمش اضافه کرده باشه. فکر کنم از سال ۲۰۰۰ به بعد هر سیستم عاملی که این دو تا رو نداشته باشه برای من غیرقابل استفاده است.

پنج دلیلی که باعث می شه شرکت‌ها به صرف داشتن مدرک شما رو استخدام نکنن

مدرک وبلاگنویسی جادی قهرمان

از وقتی دوره آموزش لینوکس ال پی آی سی ۱۰۱ رو منتشر کردم این سوال رو حتی بیشتر از قبل می گیرم: «فرض کنین من مدرک فلان رو گرفتم، آیا جایی هست که منو استخدام کنه؟». جواب اینه که «نه! اینکه شما مدرک داشته باشین دلیل نمی شه که حتما جایی باشه که شما رو استخدام کنه». به پنج دلیل که این مقاله سرفصل‌هاش رو گفته و من اضافات خودم رو کنارش گذاشتم و بعدش هم نکات مثبت مدارک رو گفته‌ام.

مدرک باعث استخدام شما نمی شه چون…

نرم‌افزار صنعتی بسیار سریع است

در بسیاری از رشته‌ها تغییرات خیلی زیاد نیست و به همین دلیل «سنجش دانش» توش ممکن‌تره. اما در نرم‌افزار همه چیز شدیدا در حال تغییره و مهارت‌هایی که پنج سال پیش داشتین امروزه تنها کاربردش دادن یک دید قوی و کل‌نگر به شماست اما مهارت‌هایی که اون موقع بلد بودین معمولا حالا چندان به درد شما نمی خوره. فایروال لینوکس در دو سال گذشه تقریبا سوییچ کاملی به firewalld کرده، systemd روش جدید استارت و استاپ و تنظیم سرویس‌ها است، برنامه نویسی آی او اس به سمت سوییفت خواهد رفت و NoSQLها یکی از موضوعات داغی هستن که حتی اگر به عنوان یک برنامه نویس مرسوم وارد یک شرکت بشین، در موردش خواهید شنید – چه برسه به بیگ دیتا و یادگیری ماشینی و دیتا ساینس. معلومه که گذشته‌ها هنوز هستن و ارزشمند ولی در این دنیا معمولا داشتن یک مدرک «لینوکس» نشون دهنده سواد این لحظه شما نیست.

هزار مدل مدرک هست

داشتن یک «مدرک» این روزها کاری بسیار ساده است. اگر دکترا می خواین می تونین به انواع و اقسام روش‌ها اونو بگیرین، اگر لازم دارین مدرک لینوکس داشته باشین معلومه چیکار باید بکنین و اگر مدرک کمک های اولیه می خواین بعید نیست با چند ساعت وقت بتونین یک کاغذ به دست بیارین که بگه شما دوره ای در این مورد دیدین. فقط داشتن یک مدرک معنی خاصی نداره بلکه مهمه اینو از کجا گرفتین و پشتوانه اون مدرک چیه. این رو هم بگم که گاهی این مدارک اصولا برعکس چیزی هستن که در واقعیت اتفاق می افته. خیلی از چیزهایی که در امتحان ها «پرسیده می شه» اصولا در دنیای واقعی کاربرد نداره و خیلی از چیزهایی که توی دنیای واقعی مهمه (مثلا گیت، کار با لاگ ها، تست برنامه، …) اصولا در هیچ مدرک برنامه نویسی پوشش داده نشده.

خیلی از مصاحبه کننده‌ها خودشون هم مدرک ندارن

برای رسیدن به مدیرهای رده بالاتر و پروسه‌های استخدامی که توشون مدارک شما مهم می‌شه، باید اول از مرز مصاحبه‌ کننده‌های اولیه رد بشین! این مصاحبه کننده‌ها خیلی وقت ها مدرک ندارن و به همین دلیل حتی براشون مهمه که این مدارک رو نه چندان مهم‌ بدونن. این مساله باعث می شه شما فقط به صرف داشتن مدرک از نظر اونها Wowwww نباشین! از اونطرف برای استخدام کننده‌ها مهمه که شما کار رو بلد باشین و در نهایت تستی که شما حین مصاحبه با مدرک می دین با تستی که کس دیگه بدون مدرک می ده کاملا مشابه است و کسی استخدام می شه که کار رو بهتر انجام بده نه کسی که مدرک داشته (: مطمئن باشین. من برای تعداد خیلی زیادی شرکت مصاحبه استخدامی کرده ام!

مدرک‌ها خیلی وقت‌ها دکون هستن

خیلی از مدرک‌ها دکون هستن. دو سال یکبار باید تکرارشون کنین، باید براشون امتیاز جمع کنین، باید مرحله های مختلف اونها رو بگیرین و غیره. در واقع این مدرک‌ها مکانیزمی هستن برای درآمد زایی کسانی که اون مدارک رو می دن. دقیقا مثل دانشگاه‌های غیرانتفاعی(؟!) و غیره که هدف اصلی شون کسب درآمد است نه انتشار علم و اتفاقا خیلی از مراجعینشون هم دنبال کسب مدرک هستن نه کسب علم. این الزاما اشکالی نداره و یک مساله مرتبط با بیزنس است ولی در نهایت این بخشش برای ما مهمه که باعث می شه کسی که مدرک داره رو الزاما متخصص ندونیم که مراجعه کرده به یک مرکز علم پراکنی و تاییدیه گرفته که علم رو کسب کرده. یک لحظه فکر کنین به اینکه در چند ساعت می شه اسکرام رو یاد گرفت و در مقابل چند مرحله طول می کشه یکی از نظر مدرکی اسکرام مستر بشه و بعدش اسکرام پروداکت اونرش رو بگیره یا مثلا بره سراغ مدرک اسکرام دولوپر.

مدرک ثابت می کنه که می تونیم تست پاس کنیم

برای گرفتن مدرک لازم نیست حتما مسائل رو عمیق درک کنیم. کافیه نمونه سوال بخونیم، درس ها رو نگاه کنیم و تو امتحان شرکت کنیم. حتی در امتحان های واقعا سختی مثل CCIE‌ لب روش اصلی پاس کردن امتحان تمرکز در حل نمونه و رفتن به بوت کمپ ها است و اگر هم حوصله کارهای سخت نداشته باشیم برای خیلی از امتحان ها می شه از پاکستان یک نفر رو اجاره کرد که به اسم ما امتحان بده و مدرک بیاد دم در خونه مون (:

اونطرف ماجرا!

دقت کنین که من هیچ وقت نمی گم هر کس مدرک داره بی سواده یا تقلب کرده یا داشتن مدرک هیچ فایده ای نداره. من دارم می گم این پنج مورد باعث می شه یک کارفرما فقط با دیدن یک نفر که یک مدرک داره، استخدامش نکنه. مدرک فایده‌هایی هم داره:

مدرک در شرایط برابر شانس شما رو افزایش می ده

اگر شما و یک نفر دیگه هر دو یک کار رو بلد باشین و در مصاحبه تقریبا مساوی بشین، شمایی که مدرک دارین شانس بیشتری برای استخدام دارین. حتی قبل از این مرحله هم وقتی کسی رزومه شما رو می بینه اگر مدارک مرتبط و معقولی رو داشته باشین، احتمال اینکه با خوشحالی شما رو به مصاحبه دعوت کنن بالاتره.

مدرک باعث می شه سیستماتیک بخونین

مثل مهمی هست که می گه «اگر فقط یک چکش داشته باشین، همه مساله‌ها رو شبیه میخ می بینین!». مشکل اصلی برنامه نویسی هم همینه! ما به شکل تجربی بخشی از یک چیز رو یاد می گیریم و بعد سعی می کنیم همه چیز رو با همون سواد پیاده کنیم. برای اولین بار در اینجا اعتراف می کنم که من تازه برنامه نویس شده بودم و هنوز «دیتابیس رابطه‌ای» رو نمی‌شناختم که یک کار بزرگ و هیجان انگیز بهم پیشنهاد شد و برای انجامش خودم مکانیزمی شبیه به دیتابیس رو پیاده سازی کردم! حماقت محض به دلیل بی سوادی در یک بخش از دنیای برنامه نویسی. به همین شکل ممکنه شما دستور rename در لینوکس رو بلد نباشین و به جاش سعی کنین بش اسکریپتی پیچیده بنویسین یا به جای یک استفاده ساده از sed به سراغ perl برین. گرفتن مدرک تضمین می کنه که شما همه گوشه‌های یک ماجرا رو دیدین. به همین خاطر پیشنهاد من اینه که مثلا اگر می خواین لینوکس یاد بگیریم من پیشنهاد می کنم از سرفصل های امتحان LPIC1 پیش برین. راستش به نظر این بهترین بخش یک مدرک است.

پروسه گرفتن مدرک شما رو به جامعه وارد می کنه

برای گرفتن مدرک شما ثبت نام می کنین، با چند نفر آدم مشابه رو در رو می شین و خیلی چیزهای دیگه و حتی ممکنه پاتون به جلسات مرتبط با اون جریان هم باز بشه. این یک فایده جانبی مدرک گرفتن است که اصلا نباید ازش بگذریم. برنامه نویس خوب در روابط اجتماعی اش شناخته می شه و رشد می کنه. در زمان کنکور ارشد برای من مهم بود توی کلاس های کنکور ارشد ثبت نام کنم فقط به این خاطر که ببینم بقیه ای که قراره کنکور بدن چه کسایی هستن، کی موقع ثبت نام است، دفترچه رو از کجا باید گرفت و بهترین دانشگاه‌ها کدوم‌ها هستن.

نتیجه

مدرک‌ها رو دنبال کنین و اگر خواستین بگیرین ولی درگیر بازی «گرفتن مدرک» نشین و معتقد هم نباشین که اگر مدرک دارین حتما کار پیدا می کنین. در نهایت کار به آدم‌های با مهارت داده می شه و اگر مهارت کسب کنین به راحتی در ایران کار پیدا می کنین و به نظر من وقت گذاشتن برای گذروندن دوره های رایگان معتبر خیلی بیشتر از گرفتن یک مدرک شانس شما رو توی به دست آوردن ی کا رخوب افزایش می ده. اگر دوست دارین چیزی رو شروع کنین شاید درسنامه بد نباشه و اگر دنبال چیزی حرفه‌ای تر هستین جاهایی مثل کد آکادمی خوبه و کورسرا و البته اگر می خواین هر سرتیفیکیتی رو برای خودتون چاپ کنین اینجا بهترینه.

تحولات عظیم در گوگل: تشکیل شرکت آلفابت و انتقال اجزای گوگل به شرکت‌های کوچیکتر در زیر چتر آلفابت

گوگل و آلفابت
گوگل و آلفابت

گوگل اعلام کرده که خودش رو به چند شرکت تبدیل خواهد کرد و هسته اصلی شرکت اینترنتی را جدای از شرکت هایی نگه خواهد داشت که قراره کلی پروژه بلندپروازانه و غیره رو اجرا کنن. اسم شرکتی که مثل یک چتر بالای همه این شرکت قرار می گیره «آلفابت (الفبا)» خواهد بود.

‌ آلفابت ترکیبی از شرکت‌ها است که مشخصا بزرگترین اونها گوگل است. البته این گوگل جدید کمی کوچکتر از گوگل سابق است.

این رو لری پیچ توی پست وبلاگی شرکت گوگل اعلام کرده. به عبارت دیگه گوگل مثل قبل به کارش ادامه می ده و چیزهایی مثل نقشه‌های گوگل و یوتیوب و کروم و اندروید هم جزو اون هستن اما پروژه های بلندپروازانه‌تر مثل Xlab یا کالیو (در حوزه بیوتک) به شرکت های خودشون منتقل می‌شن.

هدف اینکار به گفته لری پیج مدیریت بهتر چیزهای نامرتبط است و لری پیج از این به بعد به جای مدیریت گوگل، مدیریت شرکت آلفابت رو به عهده می‌گیره و مدیرتی گوگل به سوندار پیچای داده می شه. در عمل شرکت های کوچکتر مدیرعامل‌های فعال خودشون رو دارن و لری پیج به همراه سرگئی بالای سر همه شرکت ها می‌مونن برای حل نیازهای موردی و هماهنگی‌های کلی.

شما باید کامپیوتر رو کنترل کنین نه کامپیوتر شما رو! مواظب ویندوز ده باشین

صفحه ابی ویندوز ده

این هفته یک بحث پرایوسی مفصل درگرفته. بعضی افرادی گزارش می کنن که وقتی توی ویندوز ده برای بچه‌شون اکانت ساختن که اکانت‌هاشون با هم قاطی نشه، ویندوز شروع کرده به شکل هفتگی یک ریپورت از فعالیت‌های فرزند رو برای پدر یا مادر فرستادن! مثلا اینکه «بچه‌تون حسن این هفته به این سایت ها سر زده، اینقدر با کامپیوتر کار کرده و فلان دقیقه با این برنامه و بهمان دقیقه با اون برنامه کار کرده».

یکسری بحث اینجاست که آیا پدر و مادرها حق دارن روی فرزندان کنترل داشته باشن؟ مثلا اونطوری که دولت معتقده باید روی ما کنترل داشته باشه که یکهو سایت‌های خطرناکی مثل جادی.نت رو نخونیم (: اینجا دو سه نظر مختلف روی بحث‌ها هست و مثلا مخالفین می گن همونقدر که لازم نمی دونن دوچرخه یا کارت کتابخونه یک پسر ۱۶ ساله رو کنترل کنن، در اینترنت هم نباید اونو زیر نظر بگیرن و به جاش باید آموزش کافی بدن و اعتماد مشورت کردن رو به وجود بیارن.

ولی اصل نارضایتی اونجا بوده که آدم ها مدعی هستن این زیرنظر گرفتن بدون مجوز اونها بوده و حتی اگر مایکروسافت فیچری برای زیر نظر گرفتن دیگران فراهم کرده، نباید اون رو بدون رضایت والدین روشن کنه یا به شکل پیش فرض فعالش بذاره و فقط باید اطلاع بده که اگر کسی خواست، سراغش بره.

در قسمت اول شاید بشه بحث بیشتری کرد ولی در قسمت دوم به نظر من صد در صد حق با والدین است و من باید صاحب کامپیوتر خودم باشم. کامپیوتر من باید زیر نظر من کار کنه نه من زیر نظر کامپیوترم.

نکته: اگر از کامپیوتری استفاده می کنین که ویندوز ده داره و پدر و مادرتون براتون به عنوان «فرزند» اکانت مستقل درست کردن، احتمالا ایمیل های هفتگی کارهای شما رو به پدر و مادر اطلاع می ده (:

جادی تی وی ۰۰۷ – ipython notebook و vcfها

در این قسمت از جادی تی وی، یک برنامه بسیار ساده برای تبدیل یک فایل متنی به چندین فایل کارت ویزیت دیجیتال با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون و ابزار ipython notebook که معمولا دیتا ساینتیست ها ازش استفاده می کنن می نویسیم. هدف آشنایی با یک ضرب المثل بزرگ در دنیای برنامه نویسی است:

برنامه بزرگی که کار می کنه روزی برنامه ساده ای بوده که کار می کرده

و همچنین شناختن ipython و notebookهاش که یکی از پر کاربردترین ابزارهای دیتا ساینتیست‌ هایی هستن که با زبان پایتون کار می‌کنن.

عضویت شما در کانال یوتیوب جادی تی وی و کانال جادی تی وی در آپارات و تبلیغشون بهترین روحیه بخش من برای ادامه ویدئوها است.