رادیو گیک شماره ۵۵ – جادی جاج کن که جاجت…

در این شماره جاج می کنیم. به آدم های بد می گیم بد و به کسانی که اشتباه می کنن می گیم اشتباه می کنن! عقیده سانسور اینجا محترم نیست! می بینیم که آیا باید از هوش مصنوعی ترسید و آیا ربات های تلگرام می تونن گربه های خونگی ما رو به قتل برسونن؟ با رادیو گیک شماره ۵۵ نفس ها رو حبس کنین که تکنولوژی خیلی عمیق تر از شایعه فلان اینچ بودن گوشی بهمانه!

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اپلیکیشن iOS

اخبار

اوباما می گه «اینترنت یک چیز لوکس نیست بلکه یک نیاز است»

obama

ما با نداشتن اینترنت درست و حسابی درگیریم. سانسور و سرعت و بقیه چیزها… ولی آیا فکر کردیم در همین ایران چند نفر هستن که اصولا به اینترنت دسترسی ندارن که هیچ، حتی نمیدونن اینترنت چیه؟ وزیر مخابرات مدعی است که بیشتر از نصف مردم به اینترنت دسترسی دارن ولی اوباما اظهار نگرانی کرده که یک چهارم آمریکایی ها به اینترنت دسترسی ندارن! دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که به چیزی که ما اینجا داریم، اونها اینترنت نمی گم (حالا بیا واسه من تبلیغ «اینترنت فوق پر سرعت» پخش کن!). آمار نشون می ده که دسترسی به اینترنت باعث می شه شانس افراد برای موفقیت در جامعه بیشتر باشه و اوباما به این جریان توجه ویزه نشون داده و بخصوص تاکیدش روی اینکه اینترنت در جامعه فعلی یک نیاز پایه ای است نه یک چیز لوکس تفریحی مهمه. [توضیحات خودم]

هند ایده سانسور اینترنت رو متوقف کرد

ban

دولت هند یک اعلام کرد که حدود هشتصد سایت پورنوگرافی رو فیلتر می کنه. هندی ها اونقدر اعتراض کردن که دولت حق نداره مسوول سانسور باشه و در نهایت موفق شدن و دولت عقب نشست. توی هند دادگاه عالی قبلا اعلام کرده بود که سانسور وظیفه اون نیست و اگر دولت می خواد باید خودش این کار رو انجام بده. هند قبلا هم تلاش کرده بود اول به سایت های شبکه اجتماعی فشار بیاره تا مواردی که دوست نداره رو حذف کنن که موفق نشده بود و بعد چند باری چند اکانت توییتر رو حذف کرده بود. در مورد این خبر یکی از سکسولوژیست های مطرح هند گفته که بستن سایت های پورن راه حل نیست و به جای اینکار دولت باید به دنبال آموزش جنسی صحیح به افراد باشه.

ویندوز ده و آپدیت از چندین منبع

win10

یا آسمان های بالای سر. ویندوز ۱۰ یک ابتکار زده که هم جالبه هم ترسناک. ایده اش اینه که همه دنیا نیا یکهو آپدیت هاشون رو از سرورهای مایکروسافت بگیرن. هم اون خسته می شه هم مایی که بیست تا ویندوز توی یک شبکه داریم لازم نیست بیست بار آپدیت رو دانلود کنیم. البته در این مورد که آپدیت دقیقا چطور خواهد بود خود مایکروسافت چیزی نگفته ولی یکسری اسکرین شات که گفته می شه لو رفته نشون می ده که گزینه «دانلود اپ و او اس از منابع مختلف» اضافه شده [توضیحات خودم در خوبی و بدی و امضا و خطر باقی]

و خب آپدیت اوبونتو هم تغییرات عظیمی خواهد داشت

[کمی توضیح در مورد اوبونتو و آپدیت و دب]. مشکل اونجا اینه که ۱) برنامه های نصب شده تا حدی با خود اوبونتو قاطی می شن و ۲) ممکنه مشکلات متنوع پیش بیاد ۰ مثلا مشکل بعد از آپدیت یا تداخل و … در مکانیزم جدید قراره snappy جایگزین dpkg بشه. چند تغییر بزرگ هم داریم. برنامه ها دیگه در کل سیستم نصب نمی شن بلکه پایه اوبونتو همونجا و جدا می مونه و برنامه ها در جای دیگه مستقل نصب می شن و کرنل با AppArmor اینو می فهمه. هر دوی این اجزا غیرقابل ادیت / نوشت هستن و کانفینگ های نیازمند تغییر جای دیگه ذخیره می شن. هر بسته اسنپی می تونه حاوی کتابخونه های مورد نیازش هم باشه اما اگر دو بسته کتابخونه های مشترک بخوان، سیستم اینو می فهمه و با مکانیزم deduplication جلوی ایجاد فایلهای تکراری رو می گیره. همچنین قبل از هر آپدیت سیستم بک آپ خواهد گرفت و در صورت هر مشکل سیستم قبلی بر خواهد گشت. در نهایت اینکه از دلتا آپدیت هم کاملا پشتیبانی می شه. اسنپی الان هم روی دیوایس های هوشمند و بخشی از سرورهای کلاود پیاده سازی شده و احتمالا واقعا عملا ظاهر خواهد شد!

روت کیت اینتل.. اونهم از ۱۹۹۷

intel

کنفرانس بلک هت امسال داستان های زیادی داره که یکی از بزگرترین‌هاشون مقاله کریستوفر دوما است: اینتل‌ها و احتمالا AMDها از ۱۹۹۷ تا همین اواخر راه نفوذی داشتن که به حمله کننده اجازه می دادن تا پایین‌ترین لایه‌های فرم‌ور یک پی سی رو در دست بگیره. مشکل در System Management Mode نشون داده شده که بخیش از PC است که ارورها رو هندل کرده، دسترسی به زیرسیستم‌های دیگه – مثلا پاور – رو فراهم می کنه. از تخصص من هم خارجه و فقط ترجمه رو می گم. این حمله نیازمند دسترسی کامل است ولی در نهایت می تونه به حمله کننده اجازه پاک کردن یا حتی تغییر و گذاشتن روت کیت در EFI رو بده که احتمالا اکثر اسکنر ها نخواهند تونست هیچ چیزی رو نشون بدن. باید منتظر بک هت باشیم تا دقیق ببینیم ماجرا چی بوده.

مردهایی که در بازی ها علیه زنان خشونت می کنن، معمولا در بازی ضعیف‌تر هستن

men

یکسری از محققین می گن کشف کردن که چرا بعضی مردها زنان رو در اینترنت آزار می دن: چون خودشون ضایعن… تو بازی! تحقیق بانمکی است از مایکل کاسمویک و جف کوزنکف که خودشون رو زن و مرد جا زدن در بازی و صداها رو ضبط کردن و بازی ها رو دنبال و در نهایت نتیجه شون این بوده که کسانی که در بازی ضعیف تر هستن، رفتار زشت تر یا توهین آمیزتری رو هم با زن ها دارن [کمی توضیح در مورد روش علمی و روایی و اعتبار]. نظریاتی هم براش دارن مثل اینکه این مساله از ابتدا هم در جوامع انسانی رواج داشته و کسی که در سطح بالاتری بوده نیازی نمی دیده «قدرت» خودش رو این شکلی به دیگران نشون بده و در نتیجه اشراف سعی می کردن مودب باشن در حالی که کسانی که دسترسی یا ثروت پایین تری داشتن لات تر هم می شدن – لات به معنی بد! بازی مورد تحقیق هلو ۳ بوده. [کمی توضیح در مورد اینکه خشونت عامل تجاوز است نه شهوت].

بازمتن شدن سیستم صحبت استفان هاوکینگ

در یک خبر جالب هم داریم که نرم افزاری که اینتل برای استفن هاوکینگ ساخته بود که بتونه باهاش صحبت کنه،‌حالا تحت لیسانس آزاد منتشر شده. این سیستم اجازه می ده کاربران با مشکلات فیزیکی بتونن با کامپیوتر رابطه برقرار کنن. حالا که این برنامه آزاد شده یعنی شما اگر یک کمی تلاش کنین می تونین سیستمی بسازین که صحبت می کنه، به برنامه ها دستور می فرسته و ویلچر احتمالی تون رو کنترل می کنه.. البته مشکلاتی هم هست. این سیستم نیاز به ویندوز ایکس پی یا بالاتر داره و خبری از لینوکس و مک نیست. این برنامه با دیدن چهره تقریبا همه دستورات رو می گیره – د رواقع با دیدن تغییرات عضلات گونه پس با یک وبکم ممکنه کار شما راه بیافته اما اگر دنبال چیز دیگه ای هستین فیچرهای دیگه هم هست که باید اضافه بشن. این فقط یک خبر فان نیست و واقعا ممکنه در زندگی بعضی آدم ها تغییر مثبتی باشه.

در اعماق

لینوس نگران هوش مصنوعی نیست

torvalds

لینوس توروالدز می گه که ترس الون ماسک مدیرعامل تسلا رو نمی فهمه و البته وقتی بگیم وزنیاک و استفان هاوکینگز به الون ماسک نزدیکتر هستن، وزنه اونها خیلی سنگین تر می شه. بحث سر هوش مصنوعی است که الون ماسک گفته سراغش رفتن چیزی شبیه به «احضار ارواح» است. توروالدز که توی یک پرسش و پاسخ اسلش داتی گپ می زده می گه «ما مطمئنا به هوش مصنوعی خواهیم رسید و احتمالا از طریق چیزی مثل شبکه های عصبی. این سیستم ها نیازمند یادگیری هستند و مثل کامپیوترهای سنتی قابل «اعتماد» نخواهند بود.. ما دیگه برنامه مبتنی بر قاعده ثابت نخواهیم داشت و آدم ها دیگه نمی تونن مطمئن باشن که یک برنامه هوش مصنوعی چیکار می کنه و این ماجرا رو خیلی پر هیجان می کنه. البته ماجرا پیچیده هم می شه چون ما دیگه نمیدونیم سیستم ها دقیقا چیکار می کنن. چیزهایی مثل تشخیص زبان، تشخیص الگو و اینها مطرح خواهند بود. من اصولا این مساله که که چطور اگر یک روز ماشین ظرفشویی من در مورد سارتر شروع به گپ زدن کند دچار بحران اگزیستانسیالیسمی خواهم شد را نمی فهمم». توروالدز برای اینکه کسی را بدون حمله نگذاشته باشه بحث رو با این تموم می کنه که «این جریان سینگولاریتی دیگه چیه؟ یک جور علمی تخیلی؟ آخه علمی تخیلی خوبی هم نیست – به نظر من! رشد توانی بدون انتها؟ واقعا این آدم ها چی مصرف می کنن؟ جدی میگم.. چی مصرف می کنن؟»

زن های مهندس با هشتگ #ILookLikeAnEngineer به جنگ استریوتایپ‌ها می رن

ilooklikeanengineer

[ توضیحات خودم (: ]

باز هم حمله Stagefright2

stage

گاردین گزارش می ده از یک مشکل امنیتی دیگه در اندروید گوگل! ظاهرا مشکل stagefright که گوگل حلش کرده بود دوباره ظهور کرده و تعداد عظیمی از گوشی ها رو نفوذ پذیر کرده. مشکل از شیوه ای است که ویدئوها در اندروید هندل می شن و می شه با استفاده از یک باگ توشون کد اجرا کرد. این باگ از اندروید ۲.۳ بوده و تا اندروید ۵.۱.۱. ادامه داشته [بحث آپدیت نکردن بعضی وندورها]. حالا دوباره باگی مشابهی توسط شرکت امنیتی ترند میکرو نشون داده شده و البته مثل قبل صبر کردن تا گوگل کاملا سیستم عاملش رو پچ کنه و بعد اعلام عمومی اش کنن. گفته می شه این باگ جدید اجازه می داده حمله کننده با همون دسترسی ای که پخش کننده مدیا کار می کنه، هر کدی که می خواد رو اجرا کنه و دقت کنین که دسترسی پخش کننده مدیا کم نیست: دوربین، پخش،ضبط و … گوگل هنوز نظری نداده!

هک اشلی مدیسون رو هم داشتیم

ashly

یک هک پر سر و صدا که البته صداش خیلی به اینجاها نرسید. چون زیاد دربرگیرندگی نداشت و سایت های گجت و موبایل و اینها هم که نگرانن نکنه در مورد ممنوعه ها حرف بزنن. اشلی مدیسون سایت عجیبی است. یک سایت دوستیابی برای «خیانت»! این سایت به شما می گفت اگر از زندگی خانوادگی خسته هستین، می تونین بیاین و اینجا یک دوست برای رابطه سکسی پیدا کنین! هکرها مدعی شدن که دیتابیس رو دارن و خواستن سایت تعطیل بشه وگرنه… اطلاعات رو منتشر می کنن و الان منتشر کردن! ۳۳ میلیون اکانت، حدود ۱۰ گیگ دیتای فشرده شده، اسم کوچیک، فامیل، پسورد هش شده،‌ بخشی از اطلاعات کردیت کارت و اسم خیابون و تلفن و …. اووف… [‌توضیحات خودم: استفاده در لاگین های دیگه، امنیت آدم ها و مثلا ۱۵هزار ایمیل از سازمان های دولتی آمریکا، گرایش ها و کسی که دنبالش می گردن.

کامپیوترها دارن شما رو جاج می کنن!

up

این جاج کردن لغت جدیده.. یعنی بوده ولی اینطرفها تازه مد شده.. یکی می گه حق نداریم هیچ کس رو جاج کنیم.. خب یعنی چی؟ من یارو رو جاج نکنم بعد یارو.. ؟ بگذریم. حالا کامپیوترها دارن ما رو جاج می کنن. بحث اصلی کمپانی upstart است! یک استارتاپ که به کسانی که تازه وارد بازار کار شدن وام می ده! [توضیح آمریکا و بانک هاش]. این اعتماد به بازپرداخت از چیزهای ساده ای می یاد: چیزی که ما بهش معدل دیپلم و غیره.. چیزی که آقای گو که از موسسین آپ استارتی است که ۱۳۵ میلیون دلار وام داده بهش می گه «کاراکتر» آد مها.. آقای وو که می گم ۲۴ سالشه. آقای وو می گه کامپیوترها باید شخصیت رو بسنجه… «خواستن» رو در حالی که الان الگوریتم های ما «تونستن» رو می سنجن. [کمی توضیحات خودم که کلیت ماجرا مفصله ولی بحث تغییری است که داره اتفاق می افته و زندگی ما که می ره زیر نظر یکسری الگوریتم که حتی دیگه خیلی هامون ازش سر هم در نمی یاریم]

تبریک و تقبیح

تبریک داریم به ناسا که این چند وقت حسابی ترکونده.. تو مدت این رادیو هم کشف اولین سیاره مشابه زمین و همچنین اولین عکس از سمت تاریک ماه در حالی که زمین در پس زمینه اش است. یک عکس عالی. و تعجبی هم می کنیم از بار بمباس که با حل کردن الکل در فضای بار می گه اگر یکساعت توی بار نفس بکشین برابر اینه که یک شات مشروب خورده باشین!

تبریک هم به بچه های کنفرانس پی اچ پی که به نظرم یکی از بهترین کنفرانس های این چند وقت بود و تقبیح برای همراه اول که سرویس هایی داره که هر کس میتونه روشون کوئری بگیره از حساب هر کس دیگه.

تقبیحی هم برای مایکروسافت و جریان ویندوز ۱۰ و مشکلات گسترده پرایوسی توش… و فراموش نکنیم که ما باید رییس و کنترل کننده کامپیوتر خودمون باشیم نه کامپیوتر ما کنترل کننده و رییس ما! و تا بحث تقبیح داغه، یکی هم برای سانسورچی که «اشتباهی زد سایت پی اچ پی رو هم سانسور کرد» ولی بعدش فهمید در این مورد «اشتباه» کرده و اصلاحش کرد ولی تقبیحش مال اینه که هنوز مغزش نکشیده بفهمه هر جور سانسور اشتباهه و نشون دهنده ضعف فکری سانسور کننده و هنوز خیلی از جاهای خوب سانسورن (: خبیثه دیگه.

نامه ها

منصور:
در مورد ویزای H1B که صحبت کردی یه جاهاییش درست نبود. اگه درست متوجه شده باشم گفتی که این ویزا را به افراد میدن که بیان و کار پیدا کنن و اگه پیدا کردن بمونن و اقامت بگبرن. اما اینطور نیست. این ویزا به شرکتها اجازه میده افراد را از بیرون از آمریکا برای کار به داخل کشور بیارن. یعنی تا شما کار نداشته باشی و شرکتی نباشه که sponser بشه نمیتونی ویزا را بگیری. نکته مهمش اینه که برای حفظ موقعیت کاری افرادی که توی آمریکا هستن اولاْ تعداد ویزاهای هر سال محدوده. و ثانیاْ شرکتی که برای شما درخواست H1B میکنه باید ثابت کنه توی آمریکا کسی که بتونه اون شغل را با اون شرایط انجام بده وجود نداره. و خوب همین نشون میده که چرا کار والت دیسنی اینقدر عحیب و اعتراض برانگیز بوده.
و البته منصور در مورد باگ Stagefright هم یادآوری کرده و اینکه جاش تو رادیو خالی بوده. یکی از مهمترین باگ های امنیتی در دنیای اندروید که اخیرا کشف و پچ شده ولی مثل همیشه کاربران باید منتظر باشن که تولید کننده های گوشی، این پچ ها رو روی سیستم عامل های دستکاری شده شون توزیع کنن.

بخش آخر

با صادق اکانت توییترش گپی تلفنی داریم در مورد امنیت روبات های تلگرام و این بحث که آیا اگر ربات در یک گروه باشه می تونه پیام های ما رو بخونه، آیا ربات ها می تونن اطلاعات خصوصی ما رو ببینن و غیره. صادق نویسنده ربات هایی مثل ربات مترجم فارسی به انگلیسی، ربات نمایش اطلاعات و قیمت روز گوشی ها، ربات خوره های فیلم است که اطلاعات همه رو می تونین اینجا ببینین.

موسیقی

مهرداد احمدپاکزاد رو بهم معرفی کرده… بشنوین و جاج کنین! به نظر من که خیلی عجیبه. سبکش چیه؟

شما باید کامپیوتر رو کنترل کنین نه کامپیوتر شما رو! مواظب ویندوز ده باشین

صفحه ابی ویندوز ده

این هفته یک بحث پرایوسی مفصل درگرفته. بعضی افرادی گزارش می کنن که وقتی توی ویندوز ده برای بچه‌شون اکانت ساختن که اکانت‌هاشون با هم قاطی نشه، ویندوز شروع کرده به شکل هفتگی یک ریپورت از فعالیت‌های فرزند رو برای پدر یا مادر فرستادن! مثلا اینکه «بچه‌تون حسن این هفته به این سایت ها سر زده، اینقدر با کامپیوتر کار کرده و فلان دقیقه با این برنامه و بهمان دقیقه با اون برنامه کار کرده».

یکسری بحث اینجاست که آیا پدر و مادرها حق دارن روی فرزندان کنترل داشته باشن؟ مثلا اونطوری که دولت معتقده باید روی ما کنترل داشته باشه که یکهو سایت‌های خطرناکی مثل جادی.نت رو نخونیم (: اینجا دو سه نظر مختلف روی بحث‌ها هست و مثلا مخالفین می گن همونقدر که لازم نمی دونن دوچرخه یا کارت کتابخونه یک پسر ۱۶ ساله رو کنترل کنن، در اینترنت هم نباید اونو زیر نظر بگیرن و به جاش باید آموزش کافی بدن و اعتماد مشورت کردن رو به وجود بیارن.

ولی اصل نارضایتی اونجا بوده که آدم ها مدعی هستن این زیرنظر گرفتن بدون مجوز اونها بوده و حتی اگر مایکروسافت فیچری برای زیر نظر گرفتن دیگران فراهم کرده، نباید اون رو بدون رضایت والدین روشن کنه یا به شکل پیش فرض فعالش بذاره و فقط باید اطلاع بده که اگر کسی خواست، سراغش بره.

در قسمت اول شاید بشه بحث بیشتری کرد ولی در قسمت دوم به نظر من صد در صد حق با والدین است و من باید صاحب کامپیوتر خودم باشم. کامپیوتر من باید زیر نظر من کار کنه نه من زیر نظر کامپیوترم.

نکته: اگر از کامپیوتری استفاده می کنین که ویندوز ده داره و پدر و مادرتون براتون به عنوان «فرزند» اکانت مستقل درست کردن، احتمالا ایمیل های هفتگی کارهای شما رو به پدر و مادر اطلاع می ده (:

چرا خارجی‌ها در ایران به دنبال قیمت کلیه هستن؟ چون ایران تنها کشوری است که …

مطلب قبلی در مورد آدم‌ها در گوگل در هر کشور به دنبال قیمت چه چیزی هستن برای ایران نتیجه‌ای عجیب داشت! در معادله «قیمت X در Y چند است؟» اگر Y‌ ایران باشه،‌ گوگل X رو «کلیه» پیشنهاد می ده. به عبارت دیگه در جهان مردم توی گوگل سرچ می کنن که کلیه تو ایران چنده؟.

اما چرا این نتیجه عجیب رو داریم؟ بعضی ها حتی معتقد بودن که گوگل حتما خباثتی در کار داره که این پیشنهاد رو می ده ولی آدم عاقل وقتی «نتیجه» ای رو می بینه باید حدس بزنه که حتما یک «علتی» بوده که این نتیجه به وجود اومده. یکی از دوستان که در بلاد خارجه حقوق می خونه گفت که پارسال این بخشی از کتابی بوده که برای Criminal Justice می خوندن:

قیمت کلیه در ایران

در این صفحه کتاب بحث جالبی مطرح می شه:

کلیه عضوی از بدن است که دو تا داریم و با یکی هم زندگی می مونیم. در هر لحظه حدود ۸۰هزار آمریکایی منتظر پیوند کلیه هستن که سالانه ۴۵۰۰ نفر از اونها به دلیل نرسیدن کلیه می‌میرن. حالا کشوری داریم به اسم ایران که تنها کشوری در جهان است که توش فروش کلیه قانونی و زیر نظر دولت انجام می شه. در این کشور شما می تونین با ۲ تا ۴ هزار دلار یک کلیه بخرین در حالی که طبق قانون آمریکا، خرید و فروش اعضای بدن تا ۵۰هزار دلار جریمه و پنج سال زندان داره چون به گفته یک استاد سلامت، حقوق، بیوتکنیک و حقوق بشر دانشگاه بوستون «ما نمی خواهیم در جامعه ای زندگی کنیم که در آن ثروتمندان با خرید اعضای بدن فقرا، به زندگی ادامه می‌دهند».

جالب نیست؟‌ ظاهرا ما تنها کشور جهان هستیم که توش می شه راحت و بی دردسر کلیه یک نفر رو خرید و زنده موند. این بحث رو توی شرکت می کردیم و یکی از دوستان مذهبی به این اشاره کرد که «هر انسان بر بدن خودش حق داره و ما باید اجازه داشته باشیم اجزای بدنمون رو بفروشیم». جواب‌ها ساده هستن:

۱- اگر ما به حق بدن معتقدیم نه اجازه داریم کسی رو به خاطر استفاده آزادنه از اون شلاق بزنیم و نه می تونیم خوردن و‌ آشامیدن بعضی چیزها یا همه چیزها در بعضی ساعت ها / روزها رو براش ممنوع کنیم و نه بهش بگیم در چه شرایطی چطوری مجازه از بدنش استفاده کنه. چه برسه به ختنه و قمه زدن برای بچه‌ها و …

۲- اصولا – در دیدگاه رایج ما – اسلام صدمه زدن به بدن رو جایز نمی دونه

۳- اگر معتقد باشیم که «یک کلیه اضافی است و برداشتنش صدمه زدن به بدن نیست» باید جوابگو باشیم که چطور بدن انسان یک چیز اضافی در خلقت خودش داره.

۴- اگر کسی اینقدر بیچاره است که قبول می کنه بخشی از بدنش رو بفروشه تا مقداری پول به دست بیاره، دولت موظفه یک کاری در این مورد بکنه

۵- جامعه ای که توش با پول می شه اعضای بدن یک نفر رو خرید، در عمیق ترین لایه پذیرفته که حق زندگی مال کسی است که پول داره.

البته مشخصه که من حقوق دان نیستم و نگاهم فلسفی است (: این مورد خاص هم برام از این نظر جالب شد که شواهدی دیدم در مورد اینکه واقعا در جهان به اینکه در ایران امکان «خریدن قانونی کلیه» هست توجه می شه و از اونطرف متاثر کننده است که مثلا به فرش، زعفران و … شهره نیستیم.

  • اون صفحه کتاب رو H2 برام فرستاده بود.

دزدهای گرامی، لطفا با خواندن این متن دعای خیر مردم را همراه رفتگان خود و یک خانواده دیگر کنید

مدارک دزدیده شده

تلفن نفر اول رو از روی یک فیش بانکی که پرداخت کرده بود پیدا کردم. عکسش توی کارت ملی مسن بود و با هیجان ولی کمی مشکوک اسمش رو تایید کرد و منطقا اولین حدسش این بود که این تلفن مشکوک درمورد مدارکش است. با هم هماهنگ کردیم که فردا صبح بیاد محل کارم و مدارک رو بگیره. یک ماشین جلوش ایستاده بود، یک نفر با اسلحه تهدیدش کرده بود و کیف پولش رو گرفته بود و رفته بود. خوشحال بود که کارت ماشین هم توشه.

دو نفر بعدی احتمالا پدر و دختری بودن که پدر حوالی شصت سال داشت و دخترش مثلا سی یا سی و پنج. اینها به وضوح از یک کار اداری برمیگشتن چون دو تا دسته چک، حجم زیادی مدارک متنوع و عکس سه در چهار و غیره داشتن و یکی دو تا کاغذ که اسم هر دو توشون بود. پیدا کردن شماره اینها سخت تر بود. اول به کارت ویزیتی زنگ زدم که فامیلش با فامیل مرد یکی بود و مربوط می شد به یک وکیل توی تبریز. روی کارت ویزیت نوشته شده بود «برای عرض تبریک خدمت آقای [اسم آقا] – نوروز ۹۰». هیچ کدوم از شماره ها جواب ندادن.

در تلاش برای پیدا کردن شماره، خاله ام گفت که توی برگه معاینه فنی، شماره تلفن رو می نویسن. برگه معاینه به اسم خانم بود و یک شماره موبایل. زنگ زدم و کسی جواب نداد. چند دقیقه بعد پیرمردی زنگ زد و دوباره با استرس و کمی نگرانی و امید پرسید چیکار داشتم. بهش گفتم که یک کیسه نایلون پیدا کردن که توش کلی مدرک بوده و بعد از جستجو در اطراف و دیدن اینکه ظاهرا هیچ کس ازش خبر نداره، آوردمش خونه و دارم سعی می کنم صاحب مدارک رو پیدا کنم. با اینکه خوشحال شد ولی مثل اینکه ناراضی بود که چرا کارت های بانکی اش توش نیستن. به هرحال فردا با اینها هم قرار گذاشتم که بیان و مدارک رو بگیرن. ماجرای این دزدی عجیب تر بود.

صبح سوار ماشین بودم و دیدم هی مسافر کناری داره تکون های عجیب می خوره و انگار راحت نیست یا داره کاری می کنه. توجه نکردم. شب که اومدم دسته چکم رو از کیفم در بیارم دیدم پایین کیفم با کاتر بریده شده و محتویاتش رو خالی کردن. احتمالا توی همون ماشین مسافرکش بوده.

کیسه توی کوچه نزدیک متروی میرداماد بود. پر از مدارک و یک کیف پول کهنه و وقتی بازش می کردین معلوم بود که یکی توی کوچه خلوت پول ها و کارت ها رو برداشته و بقیه رو دور ریخته که یا آدم خوبی باشه و دردسر کمتری برای قربانی‌ها درست کنه یا اگر بد بین باشیم نظریه اش این بود که با برداشتن پول ها و پس دادن مدارک به این شکل سریع، ممکنه یکسری از قربانی ها نه فقط شکایت نکنن که کلی هم دعاش کنن (: به هرحال منطقا هر کس این کیسه که روی کاپوت یک ماشین گذاشته شده بود رو پیدا می کردم احتمالا کار مشابهی می کرد.

ماجرایی پلیسی بود اما اینکارش یک خطر بزرگ براش درست کرده: هر دو تا دزدی با اینکه شکل های متفاوت داشتن و جاهای متفاوتی اتفاق افتاده، اما به هم ربط داده شدن. منطقا اگر پلیس بخواد دنبال چنین چیزی بگرده الان کارش خیلی راحتتره. تو خونه بحث شد که حتما به این دو نفر بگیم که با هم در تماس باشن و شکایتشون رو پیش پلیس به هم ربط بدن ولی کلیت فضا مخالف این جریان بود و از خاطره هایی می گفتن که برای دزدی به پلیس رفتن و فقط وقتشون تلف شده و حتی ازشون پول گرفتن که هزینه های «پیگیری» تامین بشه و .. و یک نفر هم از موردی گفت که توش رییس کلانتری با توجه به آشنایی نزدیک با خانواده اعلام کرده که با اینکه علاقمند به ثبت این چیزها نیستن و دوست ندارن آمار رسمی دزدی رو بیخودی بالا ببرن ولی این مورد رو روی حساب دوستی خانوادگی ثبت می کنن.

برای ما حداقلش این بود که هیجان پلیسی داشت و دو تا خانواده رو هم کلی خوشحال کردیم و متوجه هم شدیم که پلیس می تونه در کنار اطلاعیه هایی مثل «در هنگام خروج از بانک مواظب کیف قاپ ها باشید» و «در این محل مبایل‌های تقلبی و چینی عرضه می شود، لطفا از این اجناس قاچاقچی خریداری نکنید» یک اطلاعیه هم برای دزدها بزنه که «لطفا محتویات غیرلازم کیف های سرقتی را در کیسه های پلاستیکی جدا در جاهایی قابل دید عموم قرار دهید تا دعای خیر مردم همراه شما باشد».

اسپم با سیم تول‌کیت؟! در این حد خبیث؟

simtoolkit_spam

اصلا یک چیزهایی قابل باور نیست. سیاوش برام اسکرین شاتی فرستاده که اپراتور از طریق سیم تول‌کیت براش اسپم فرستاده!

سیم تول کیت یک برنامه است که اپراتور روی سیم کارت شما نصب کرده و اگر اندروید دارین در فهرست برنامه ها می تونین ببینینش (توی بقیه هم نصبه ولی دیده نمی شه) و حداقل در میهن عزیز ما که دسترسی همه کار هم داره که ظاهرا در این مورد اپراتور قهرمان ازش برای فرستادن اسپم استفاده کرده ولی راستش رو بگم واقعا من هنوزم باور نمی کنم حتی با این هم اسپم بفرستن و پول در بیارن.

مسابقه شطرنج بیل گیتس و استاد بزرگ ۲۳ ساله

بیل گیتس با داشتن مایکروسافت یکی از نوابع دنیای تکنولوژی است و با زندگی اش یکی از الگوهای خیلی از انسان‌ها. گیتس شاید از دانشگاه اخراج شده باشه ولی با امتیاز ۱۵۹۰ از ۱۶۰۰ امتیاز SAT ثابت کرده که جزو ۰.۵ درصد بالای جامعه است (این تست در بسیاری از دانشگاه ها مورد نیازه و چیزهایی مثل درک ریاضی، نوشتن، خواندن منتقدانه و استفاده از ماشین حساب رو می سنجه). گیتس کارهای زیادی کرده (مثلا از وضعیت ایستاده از روی یک صندلی کامپیوتر پریده) اما کاری که هیچ ادعایی توش نداره شطرنجه.

فیلم بسیار کوتاه زیر مسابقه بیل گیتس است با کسی که بهش لقب جاستین بیبر شطرنج رو دادن (حیوونی!) ؛ یک پسر ۲۳ ساله به اسم ماگنوس کارلسن که از سیزده سالگی استاد بزرگ شطرنج هم هست. گیتس توی این برنامه تلویزیونی در فقط ۷۱ ثانیه مغلوب می شه و ظاهرا هم فقط وقتی قهرمان بزرگ دستش رو برای دست دادن دراز می کنه متوجه مات بودنش شده. گیتس در مجموع ۲ دقیقه برای فکر کردن وقت داشته و ماگوس سی ثانیه.

اگر اینترنت خبیث استکباری دارین حتما ویدئوی دو سه دقیقه ای زیر رو ببینین و به این فکر کنین که آخرین باری که توی رسانه های خودمون دیدین یک آدم مهم قبول کنه وارد رقابتی بشه که ضعفش رو نشون می ده، کی بوده و به اخلاق بیل گیتس افرین بگین (:‌

سیتو می خواد از لینوکس پول در بیاره و من هم بهش کمک می کنم

بچه‌های سیتو گفتن که اگر ۲۴ میلیون تومن جمع کنن، با استفاده از بهترین و شناخته‌ شده‌ترین بچه‌های دنیای گنو/لینوکس ایران برای یکسال یک مجله با کیفیت بالا در مورد دنیاهای آزاد رو منتشر خواهند کرد. اونها برای رسیدن به مبلغ مورد نظر سایتی راه انداختن و با قدرت تلاش می کنن براش پول جمع کنن.

این ایده مشکلاتی داره. می شه بحث کرد که آیا ۲۴ میلیون تومن برای یک نشریه دیجیتال یکساله پول زیادی است یا نه. می شه در این مورد بحث کرد که چرا با نویسنده‌ها صحبتی نشده که اصولا قراره چقدر مطلب بدن و چقدر پول بگیرن یا می شه گفت که چرا حقوقی که خود چرخوننده مجله از این پول بر می داره جایی عنوان نشده و غیره و غیره. کاملا درسته که اینها اشکالاتی هستن که وجود دارن و می شد شفاف تر و بهتر بشه؛‌ درست همونطور که این اشکال رو گرفتیم که «اگر پول کافی جمع نشد چی؟» و الان صریحا اعلام شده که در این صورت پول‌های جمع آوری شده پس داده می شه.

اما من همین الان به سهم خودم به این کمپین کمک مالی می کنم. چرا؟ چون این سیستم رو «کثیف» یا «سوء استفاده‌چی» ندیدم. من آدم‌های پشتش رو می شناسم و می دونم که تا الان کارهای خوبی برای لینوکس در ایران کردن و از اونطرف استدلالی دارم تحت عنوان «گر تو بهتر می زنی بستان بزن»!

استدلال ها به این شکل که «این کار بهترین کاری نیست که می شه کرد» استدلالهای چندان مورد توجهی نیستن. الان جنبش زنان در ایران فعاله و مسخره ترین شکل استدلال اینه که بگیم «چرا این گروه به جای اینکه بیانیه فلان رو بدن نرفتن جلوی مجلس به اینکه ایران تنها کشور با حجاب اجباری است اعتراض کنن». جواب اینکه «چرا به جای فلان کار بهمان کار رو نمی کنن» اینه که «خب شما برو بکن»‌ (: یا مثلا اگر بگیم «۲۴ میلیون برای نشریه خیلی زیاده و با ۱۲ میلیون هم می شه در آورد» منطقا باید جواب بگیریم «خب اگر می ارزه شما با ۱۲ میلیون در بیار و همه هم خوشحال می شن».

در نهایت باید به این توجه کنیم که به دلایل نامشخص -برای من- در ایران ما گرفتار چیزی هستیم که شاید بهش بگیم «سخت گیری افقی». من با آدم‌های افقی خودم سختگیری می کنم. من اتفاقا باید بسیار خوشحال بشم که یک مهندس مثل من در یک شرکتی مثل شرکت من به خاطر استحقاقش حقوقی خیلی بیشتر از من بگیره چون معنی اش اینه که سال دیگه حقوق من هم بالاتر خواهد رفت. همین جریان در مورد لینوکس صادقه. من باید بسیار خوشحال بشم که یک نفر در ایران از لینوکس پول در بیاره. از تی شرت چاپ کردنش، از ساپورت دادنش به شرکت ها، از پروژه انجام دادنش و از مجله ساختن و سی دی فروختنش. بهترین چیز برای یک جامعه اینه که افرادی که توش کار مثبت می کنن به اندازه کافی از این کار مثبتشون پول در بیارن. در این مورد بعدا حتما بیشتر می نویسم ولی خلاصه اش اینه که به ما یاد داده شده فکر کنیم کارهای «خوب» حتما باید «ضرر دهنده» باشه.

برای خاتمه اینو بگم که صداقت مهمه و پاکی. مطمئنا منظور این نیست که هر کس هر طور پول در بیاره باید خوشحال باشیم. اتفاقا وظیفه ما است که اگر می دونیم بنیادی دورغ می گه یا پولشویی میکنه و از حقوق واقعی هیچ کودکی دفاع نمی کنه ولی اسمش رو جوری مطرح می کنه که انگار قهرمان کودکان ایرانه باید اینو به بقیه بگیم و به چنین بنیادی کمک کنیم یا مثلا اگر می دونیم که سازمان خیریه ای هست که نصف بیشتر «کمک های مردمی» رو صرف حقوق دادن به هیات مدیره اش می کنه مشخصه که وظیفه داریم جلوش رو بگیریم (بخصوص اگر غیرشفاف باشه و اینو از دیگران مخفی کنه)‌ ولی وقتی یک نفر هست که می گه با ۲۴ میلیون برامون یک نشریه خوب درست می کنه من مشکلی در این نمی بینم که بهش کمک مالی کنم و مطمئنا دوست دارم در هر شماره دقیقا خرج ها رو ببینم و اتفاقا خیلی هم خوشحال می شم ببینم زندگی این آدم از مجموعه همین چیزها گذشته چون منو به این باور می رسونه که توی این کشور هم می شه از لینوکس و نشریه زندگی کرد.

همین الان با افتخار ۵۰ تومن به این کمپین کمک کردم و از شرکتم هم خواسته ام که تا جایی که براش ممکنه به عنوان پشتیبان مالی در این نشریه حضور داشته باشه.

مصرف کنید: ربات‌ها نباید حق کشتن داشته باشند

دانیل سوارز به عنوان یک نویسنده تکنولوژی در مورد چیزی حرف می زنه که باید بیشتر و بیشتر در موردش حساس باشیم و بدونیم: ربات‌هایی که می‌تونن آدم بکشن. از درون‌ها گرفته تا تفنگ‌های اتوماتیک نصب شده بین کره شمالی و جنوبی. اون توضیح می ده که چرا ربات‌ها به زودی حق کشتن رو کسب خواهند کرد و چرا پیشرفت تکنولوژی بر خلاف روند ۵ قرن گذشته، ما رو از دموکراسی دور می کنه و در نهایت پیشنهادهاش رو می ده برای بهبود شرایط. حتما اگر اینترنت اسلامی عزیز اجازه داد، ببینین.

لینک دانلود مستقیم