استفاده از اطلاعات فیت‌بیت مقتول برای کشف هویت قاتل دیو سیرت

تو جادی.نت خبرهای زرد کم داریم! ولی خب گاهی خبرهای زرد به ما مربوط می‌شن. عنوان این خبر در واقع باید باشه «شوهر دیو سیرتی که همسرش را کشت / به همراه عکس» ولی خب چون من ازش عکس نداشتم و ماجرای قتل هم خیلی مهم نبود، روی موضوع اصلی مرتبط به خودمون مانور دادیم: اطلاعات دستبند ضبط کننده حرکات یا همون فیت‌بیت.

ماجرا اینه که آقایی به پلیس زنگ زده، گفته یک دزد وار خونه شده، اونو به صندلی بسته و همسرش رو با گلوله کشته. اما این آقا تونسته در لحظه حساس خودش رو آزاد کنه، قاتل رو فراری بده و به پلیس زنگ بزنه. پلیس آقای دابات رو در حالی پیدا می کنه که یک دست و یک پاش به یک صندلی تاشو بسته شده بود و همسرش با گلوله به قتل رسیده بود. اما الان آقای دابات به اتهام قتل همسرش در حال دادگاهی شدن است.

شواهد تقریبا به طول کامل علیه دابات هستن: سگ پلیس اثری از بوی آدمی غریبه توی خونه پیدا نکرده، تفنگی که ازش شلیک شده دو ماه قبل توسط خود ایشون خریده شده و برای ما از همه جالبتر، اطلاعات فیت‌بیت بسته شده به مچ مقتول که نشون می ده مقتول یکساعت بعد از زمانی که شوهر مدعی شده دزد شلیک کرده، در حال راه رفتن بوده.

این جمع آوری دائمی اطلاعات چیزی شبیه به یک شمشیر دو لبه است. از یکطرف به ما اجازه می ده در مواردی که لازم داریم بهش رجوع کنیم و از اونطرف باید بدونیم مرزش کجا باید متوقف بشه تا یکسری آدم مدعی نباشن حق دارن همه اطلاعات یکسری دیگه رو به بهانه امنیت، سلامت، رفاه و … خودشون جمع کنن. در واقع این جمع آوری لازمه در پروسه ای دموراتیک،‌ مورد توافق و شفاف انجام بشه و پروسه ای از بالا به پایین نباشه.

مرتبط: اگر هنوز در هیجان بیگ دیتا هستین،‌ باید بگیم که در همین لحظه قشنگ، یادگیری ماشینی در گوگل ترندز به بیگ دیتا رسیده (:

بیلبوردهایی علیه کسانی که پرایوسی ما در اینترنت رو فروختن

چند وقت قبل در این مورد نوشتم که حالا آی اس پی های آمریکا حق دارن اطلاعات ما رو به تبلیغات چی ها بفروشن. آمریکایی ها از این قضیه بسیار ناراضی شدن؛ و البته همه دنیا. این رای تقریبا علیه خواسته اکثر آدم ها بود، از هر حزب و گروهی اما چرا سیاستمدارها بهش رای دادن؟ چون مستقیمابه پول ربط داشت و خیلی جاهای دنیا هست که سیاستمدارها خودشون رو مستقیما به پول می‌فروشن – به همین خاطره که کسی که پول رو کنترل می کنه،‌ در نهایت کشور رو کنترل می کنه.

اما خب بعضی جاها آزادی بیان هم هست. در این موارد آدم ها میتونن کارهای جالبی بکن. مثلا گروهی به اسم نبرد برای آینده اومدن با کراودفاندینگ چهار تا بیلبورد در مسیر بازگشت به خونه چهار نفر از کسانی که پول های زیاد از مخابرات گرفتن نصب کردن و گفتن این آدم چقدر پول از شرکت های مخابراتی گرفته و چه رای ای داده و اگر می خواین ازش بپرسین چرا، شماره اش فلانه. البته وقتی می گیم پول بزرگ منظور پول بزرگ در اون سطح از سیاست آمریکا است که مثلا می شه یک میلیارد تومن (:

حالا آی اس پی‌های آمریکا اجازه دارن اطلاعات کاربران رو به تبلیغات‌چی‌ها بفروشن

دیروز مجلس نمایندگان آمریکا رای عجیبی داد؛ البته رای عجیبی که همه منتظرش بودن و می‌دونستن رای می‌یاره. طبق این رای قوانین قبلی مرتبط با پرایوسی و خلوت کاربران سرویس دهنده های اینترنت لغو شد. این مساله هفته قبل در مجلس سنا رای آورده بود و حالا برای نهایی شدن تنها نیازمند امضای ترامپ است؛ و ترامپ امضا می کنه.

بذارین ماجرا رو دقیق‌تر بگم. پارسال کمیسیون ارتباطات فدرال یک قانون تصویب کرد که طبق اون اگر یک سرویس دهنده اینترنت می خواست اطلاعات اینترنت‌گردی کاربرانش رو به تبلیغات چی‌ها بفروشه، باید از کاربران اجازه می‌گرفت. تلاش‌ها برای خنثی کردن این قانون توسط اوباما وتو شد و این قانون باقی موند. اما حالا که کاخ سفید و کنگره هر دو در دست‌های جمهوری خواه‌ها هستن، طبق قوانین آمریکا این قانون ملغی اعلام شده. البته به شرطی که ترامپ هم امضاش کنه.

اگر ترامپ این مصوبه رو امضا کنه، آی آس پی‌های آمریکایی دیگه برای فروختن اطلاعات اینترنت گردی مشتری‌ها به تبلیغات‌چی‌ها، نیازمند مجوز گرفتن از کاربران نیستن. این مصوبه توی مجلس با ۲۰۵ رای مخالف و ۲۱۵ رای موافق تصویب شد. حتی بعضی از خود جمهوری خواه‌ها هم به این مصوبه رای منفی دادن. یکی از نماینده ها تو سخنرانیش گفت که «واقعا چی فکر می کنین که رای مثبت می دین؟ چی تو ذهن‌تونه؟ فقط یک دلیل خوب بیارین که کامکست باید مریضی مادر من رو بدونه. هفته پیش من تو اینرتنت لباس زیر خریدم، واقعا لازمه اطلاعات اینکه چه سایز و چه رنگی خریده ام رو آی اس پی بدونه و به بقیه بفروشه؟».

و البته اگر سواله باید بگم که چیزی مثل Incognito هم در این موارد موثر نیست و فقط رمزنگاری است که می تونه جلوی دیده شدن فعالیت های شمار و بگیره. اینکاگنیتو فقط باعث می شه براوزر کارهای شمار و به خاطر نسپرده و هیچ تاثیری روی آی اس پی عزیز که داره فعالیت های شما رو نگاه می کنه تا بعدا به تبلیغات چی ها بفروشه، نداره (:

تقریبا می شه گفت احمقانه ترین قانون که شاید فقط تصویب شده تا قدرت‌نمایی CRA و جمهوری خواه‌ها در مقابل FCC و دموکرات‌هایی باشه که حالا دارن فکر می کنن «حالا چی می شه!».

آیا ما حق آزادی پسورد داریم؟

آوا سوال بانمکی پرسیده:

‌من میخوام پسورد 123456 رو برای اکانت جیمیلم بزارم ولی گوگل به دلیل امنیتی اجازه نمیده و میگه برای منافع خود من مضر هست . ولی من واقعا دلم میخواد پسورد 123456 بزارم. تو با گوگل موافقی که نمیزاره من پسورد 123456 بزارم یا با من موافقی که من حق آزادی پسورد دارم ؟!

دیدگاه بانمکی است. البته اگر فضا رو پیچیده نکنیم داریم می پرسیم «آیا گوگل که یک سرویس ساخته حق داره به من بگه شکل خاصی ازش استفاده کنم؟». جواب بدون شک «بله» است. این همون مغلطه ای است که اتفاقا دوستان مخاف آزادی بیان هی سراغش می رن و می گن «اگر آزادی بیان هست چرا فلان جا حرف منو پخش نکرد؟». خب آزادی بیان یعنی شما حق دارین آزادی بیان داشته باشین، وبلاگ بزنین، تلویزیون داشته باشین و به شکل کلی تر عقیده ای داشته باشین و اون رو تبلیغ کنین .. ولی معنی اش این نیست که می تونین هر چیزی رو در رسانه هر کس دیگه منتشر کنین؛ اونطوری بود که خب همه می خواستن در سر مقاله فلان روزنامه مطلب بنویسن یا تو سی ان ان سخنرانی داشته باشن (:

در اینجا هم ما با یک شرکت طرفیم که یک سرویس ساخته و هر کس بخواد ازش استفاده کنه در محدوده ای معقول باید پذیرای قوانین اون سرویس باشه. شاید من بگم «توی تودوئر فقط از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب می شه کار اضافه کرد». آیا حقی از شما ضایع شده؟ اگر این رو بپذیرین و بیاین تو نه. می تونین از سرویس دیگه استفاده کنین یا مال خودتون رو بنویسین. وقتی حقی از شما ضایع می شه که من بگم «تنها تودولیست مجاز من هستم و قانون اینه و هر کس هم اعتراض کنه دستگیر می شه» (:

پس در این مورد بحثی نداریم. اما بحث جالبتر و پیچیده تر می شه اگر سوال رو تعمیم بدیم به اینکه «آیا یک نفر می تونه به خاطر منافع خودم، منو مجبور به کاری بکنه؟» اینجا باید به جواب های توافقی برسیم با محدوده های خاکستری. مثلا ما الان می پذیریم که والدین یا ولی قانونی حق داره در مورد بچه تحت سرپرستی اش یکسری تصمیم ها رو بگیره. حالا این مرز بچه و بزرگ رو می ذاریم ۱۸ سال.

ولی چطور می شه که مثلا همه ما می پذیریم که کمربند خودرو رو ببندیم؟‌ چطور پلیس ما رو مجبور می کنه؟ این اگر بر اساس تصمیم دموکراتیک جمعی جامعه باشه قابل قبوله. یعنی کلیت جامعه به این نتیجه برسن که اینکار به نفع اکثریت است پس افراد مستقل باید ازش پیروی کنن. کماکان اون اقلیت اجازه دارن علیه این قانون تبلیغ کنن و سعی کنن قانون رو تغییر بدن. این هم تا جایی درسته که این رای اکثریت به شیوه دموکراتیک اتخاذ شده باشه (یعنی با مشارکت نظرات مختلف و حق نظرات مختلف در تبلیغ و تلاش برای تغییر نتیجه) و نافی حقوق پایه ای اقلیت نباشه. مثلا آریایی ها نمی تونن قانون بذارن که یهودی ها باید بمیرن یا ایرانی ها نمی تونن قانون بذارن که مهاجرین افغان اجازه ورود به بیمارستان ندارن.

جواب نهایی؟ بله گوگل حق داره بگه در شرکت من و رو سرویس های من اینطوری رفتار کنین‌ ولی اینکه بگیم فلان پسورد غیرامن است پس هر کس استفاده کرد مجرم است، فعلا غیرقانونیه. البته ممکنه روزی به همین شکل که بستن کمربند ایمنی یا داشتن بیمه شخص ثالث اجباری است، اونم اجباری بشه؛‌ هرچند که اگر در چنان جامعه ای باشیم و کسی بتونه کشف کنه که پسورد فعلی شما ۱۲۳۴۵۶ است، اول باید اون سرویس رو به خاطر امن نبودن، تعطیل کنن.

توضیح خاص: یه اشتباه شد.. یک دوستی بهم یه نظر تو چت داد. من هیچ وقت چت های اینطوری رو جواب نمی دم چون جاشون تو کامنت است ولی خب از روشون رد می شم. در این مورد خاص اشتباهی دستم خورد به اسپم و نه پرسید و نه هیچچی و طرف رو اسپم کرد (: اگر اینجا رو می خونی شرمنده ((:

اطلاعات من، مسوولیت شماست

امروز شاهد یک اتفاق عجیب بودم که البته بی سابقه نیست. یک نفر از یک بانک کاری شخصی با کسی داشته که توی اون بانک حساب داره و به سادگی به خودش اجازه داده اطلاعات حساب اون فرد رو چک کنه، تلفش رو برداره و بهش زنگ بزنه.

ظاهرا این بانک با اینهمه ادعا دو نکته بدیهی رو نمی دونه:

1. در یک سازمان باید سطح دسترسی به اطلاعات تعریف بشه. افراد مختلف باید به بخش های مختلف دسترسی داشته باشن و هر کس باید فقط به بخشی از اطلاعات دسترسی داشته باشه که بهش مربوطه. این مساله به طور خیلی خاص تر در مورد اطلاعات شخصی افراد هم معتبره. سازمان های مدرن تر شاید تصمیم بگیرن بخش عظیمی از اطلاعاتشون رو برای تمام کارمندان یا حتی عموم مردم باز کنن ولی بازم این باز کردن نباید باعث زیر سوال رفتن پرایوسی آدم ها بشه. مثلا ممکنه فیسبوک با ایده دسترسی مسطح به اطلاعات، به همه کارمندانش اجازه بده به میزان چت ها دسترسی داشته باشن ولی نباید اجازه بده هر کسی بتونه چت افرادی که می خواد رو بخونه.

2. اگر من اطلاعاتی به سازمانی می دم، فقط در محدوده های مرتبط اجازه استفاده از اونها وجود داره. اگر من تلفنم رو به بانک می دم برای اینه که در صورت مشکلی در حسابم بهم زنگ بزنه یا بتونه موقع برداشت و پرداخت بهم اسمس بده. تبلیغ کردن یک سرویس همون بانک شاید در محدوده خاکستری باشه ولی دادن شماره من به یکی دیگه برای تبلیغ یا قرارداد متقابل و تبلیغ کردن یک سرویس دیگه مطمئنا محدوده قرمز است و تماس تلفنی یکی از کارمندهاش برای کارهای شخصی شون مطمئنا منطقه بنفش.

درک این موضوعات و برخورد جدی با این موارد است که اعتبار یک موسسه و سازمان رو حفظ می کنه و ما هم باید در موردش هشیار باشیم. هم به عنوان تولید کننده و مشاور سرویس ها و هم به عنوان مصرف کننده و کاربر.

آبشار طلایی ترامپ

من معمولا ترجیح می‌دم تو حوزه ای بنویسم که بقیه برای نوشتنش عجله‌ای ندارن یا اصولا بهش علاقمند نیستن. به همین خاطر نارنجی که جدی کار می کرد، از گجت و اینها نمی نوشتم؛ یا اونجا می‌نوشتم. الان که اینهمه سایت خبری و برنامه نویسی و گیکی هست دیگه فقط چیزهایی رو می نویسم که دوست دارم و خب کماکان علاقمندم به بخش هایی که بقیه پوشش نمی‌دن. شایدم جالبی جادی.نت همینه (:

حالا هم اتفاق ترکیبی بامزه‌ای افتاده که احتمالا خیلی ها نمی‌تونن در موردش حرف بزنن؛ ماجرای آبشار طلایی ترامپ و رابطه‌اش با روسیه.

یک گزارش مشترک بین سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا می‌گه ظاهرا ترامپ در سفری به روسیه، در یک برنامه سکسی حضور داشته که «برنامه ریزی شده اف اس بی و زیر نظر اونها»‌ اتفاق افتاده. اف اس بی اصلی‌ترین سازمان جاسوسی روسیه است. در این برنامه گولدن شاور یا آبشار طلایی جلوی ترامپ اجرا شده که اشاره می‌کنه استفاده از ادرار به عنوان امری جنسی؛ مثلا ادرار کردن روی یک نفر. گزارش ادامه می‌ده که ترامپ دقیقا این هتل و سوییت رو انتخاب کرده بود چون قبلا اوباما هم در بازدید از روسیه، اونجا اقامت داشته.

منابع این گزارش تایید نشدن ولی سی ان ان می‌گه گزارش به باراک اوباما ارائه شده.

تیکه بامزه‌اش برای من ربط سکس و منطق است که حتی آدمی در اون لول هم به راحتی‌ها درگیر چنین چیزی می‌شه. ذاتا بد نیست ولی وقتی می‌خواین رییس جمهوری آمریکا بشین احتمالا ترجیحتون اینه که چنین کاری نکرده باشین. الان روسیه همیشه می‌تونه تهدید پنهان «انتشار فیلم» رو داشته باشه.

از اونطرف این مساله در ابتدا چالشی برای آمریکا است که رییس جمهورشون چنین تهدیدی بالای سر خودش داره اما سریعا به این سمت می ره که «خب که چی؟». یادمون باشه وقتی رییس جمهور اسبق آمریکا متهم به رابطه جنسی با کارآموز ۲۲ ساله کاخ سفید لوینسکی شده بود، خود مساله حساسیت های زیادی داشت ولی دردسر اصلی این بود که کلینتون در مورد این رابطه دروغ گفته بود نه اینکه با فلان شخص رابطه داشته. مساله مشابه در این مورد اتفاق فپنینگ بود که توش تعداد عظیمی عکس از هنرپیشه ها لو رفت و بعد از یک هفته عادی شد و زندگی به شرایط نرمال برگشت. خیلی‌ها درگیر چنین چیزهایی هستن و هیجانش در مخفی بودنش است.

آخرین نکته هم اینکه می‌بینیم چقدر علاقمندی ها وسیع است و چطور همه در همه لول‌ها ممکنه به چیزهایی که به نظر یکی دیگه بسیار عجیب به نظر می رسه علاقمدن باشن. خوبیش اینه که من و شما می‌دونیم که یک رابطه جنسی صحیح، سه جنبه داره:

  • امن. تلاش بشه ریسک های هر چیز شناخته بشه و کنترل بشه
  • عاقلانه. رفتارها در شرایطی عاقلانه و با کنترل مغز اتفاق بیافتن
  • مورد توافق. دو آدم بالغ در مورد اتفاق مورد نظر توافق داشته باشن

و اینها رو هم علم پزشکی و عقل سلیم مشخص می‌کنه.

هک تلگرام چیز جدیدی نیست، نگران نباشین

telegran-hack

از دیروز که رویترز خبری با عنوان دسترسی هکرها به اکانت‌های تلگرام داخل ایران منتشر کرده و به عبارت «مشخص شدن شماره تلفن ۱۵ میلیون ایرانی» اشاره کرده، کلی جا هیجان زده هستن و خبرهایی با عنوان «هک پونزده میلیون اکانت تلگرام» می‌زنن اما در واقع اتفاق خاص یا جدیدی در جریان نیست.

خبر رویترز به دو مساله اشاره می‌کنه:

  1. اکانت چند نفر خاص «هک» شده. احتمالا با تکنیکی که اصولا در کشورهایی مثل ما برای حکومت کاملا راحت و شدنی است. فرض کنین شما یک گوشی جدید خریدین و می‌خواین تلگرام رو روش فعال کنین. در این حالت درخواست می دین به تلگرام و یک اسمس برای شما می‌یاد که یک کد توشه که اگر اونو وارد کنین، تلگرام جدید فعال می شه و کپی همه مسیج های شما می ره توش. حالا فرض کنین من به شرکت مخابرات بگم اگر فلان اسمس برای فلانی اومد اسمس رو بهش نرسون و متنش رو بده به من (: به همین سادگی می تونم یک تلگرام که نصب کردم رو متصل کنم به اکانت شما. این مساله در مورد هر روش لاگین مبتنی بر اسمس صادقه و عجیب هم نیست. در واقع اون‌هایی که اینها رو درست می کنن ایده شون اینه که کسانی که دنبال سرقت هویت افراد هستن، به کل سیستم اینترنت و سیستم مخابراتی و اسمس‌های مردم دسترسی ندارن.
  2. در قسمت دیگه مقاله اشاره شده که شماره تلفن و آی دی حدود ۱۵ میلیون ایرانی کشف شده. روشش بازم ساده است: یک شماره تلفن اتفاقی به کانتکت های خودتون اضافه کنین و بعد نگاه کنین تو لیست دوستان شما در تلگرام اسم و عکس اون آدم چیه و چه شکلیه. حالا فرض کنین یک کامپیوتر همینجوری پشت هم شماره تلفن اضافه کنه و چک کنه که آیا در کانتکت‌های تلگرام تغییری حاصل شده یا نه یا یک مرحله کارش رو راحتتر کنه و بررسی کنه که فلان شماره آیا در تلگرام اکانتی برمی‌گردونه یا نه و از این طریق فهرست تلفن (و در نتیجه اسم آدم) و اکانت‌های تلگرام رو به دست بیارن.

به همین سادگی و سر راستی. بخش بسیار عظیمی از اینترنت و پروتکل‌هاش با این فرض طراحی شدن که گردانندگان اینترنت آدم های صادقی هستن. این هک تلگرام درست مثل وضعیتی است که کشوری اعلام کنه تنها یک مرجع دولتی برای خرید قفل وجود داره و بعد خبر ببینین که «نفوذکنندگان تونستن وارد خونه فلانی بشن» (:

درسته که این خبرهای «هک» هیچ ربطی به پروتکل امنیت تلگرام نداره و چت‌های امن و غیره در این مورد افشا نشده ولی در کل برای افرادی مثل ما بهتره ایده شون این باشه که اگر توی یک کشور فقط اجازه دارین از دولت قفل بخرین، بهتره اصولا در این مورد که خونه تون امن است و قفلتون محکمه و اینها اصولا اعتقادی نداشته باشین و راحت زندگی کنین با این ایده که هر کس هر وقت خواست تو خونه سرک می کشه دیگه. البته در حالتی که نخواین کلا در خونه رو جوش بدین و راحت بشین (:

مرتبط
قفل ها و اعتماد

رادیوگیک شماره ۶۵ – اینترنت چیزها.. که به غلط بهش می گیم اشیا

در شماره ۶۵ رادیوگیک، به یکی از مباحث روز تکنولوژی می‌رسیم: Internet of Things یا همون اینترنت چیزها که البته کسانی که از «چیز» می ترسیدن بهش گفتن «اینترنت اشیاء» و ما هم به این اصطلاح اشتباه عادت کردیم. اینترنت چیزها از ارتباط دائمی همه چیز با یک شبکه، از سنسورها و از توان پردازش ابری حرف می زنه. تاریخچه و ایده مثل همیشه هیجان انگیزه ولی توهم جاروبرقی ای که به فرمان ما خونه رو جارو می زنه همه ماجرا نیست. اینترنت چیزها مسواکی است که به شرکت بیمه خبر می ده شما باید پول بیشتری بدین چون خوب مسواک نمی زنین! با ما باشین تا در یک ساعت چیز چیز کنیم و گاهی هم اشتباهی مثل باکلاس ها اشتباهی بهش بگیم «اشیاء». شماره شصت و پنج رادیو در یک ساعت نگاهی داره به IoT!

توجه: نوشته های زیر یادداشت های غیر دقیق شخصی هستن. شاید انسجام نداشته باشن. من اینها رو جلوم داشتم که تو رادیو حرف بزنم (: ولی خب اینجا هم می یارم برای سرچ و غیره…

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

در اعماق

اینترنت چیزها

  • تعریف
  • دعوای اسم: «چیزها» بد نیست.. یکسری هستن به بازی کردن می گن بازی رو انجام دادن.. مثال هایی مثل اینترنت همه چیز و غیره
  • شاید در واقع بقیه اینترنت باشه.. یعنی ادامه اینترنت. فقط الان چیزهای جدیدتری دارن وصل می شن که شاید نیازی به اسم عجیب هم نداره. درست مثل اینکه قبل از هر چیز بگیم «هوشمند».
  • بعضی ها می گن یخچال و جارو برقی قراره هوشمند بشن و به بقال محل بگن که پنیر تموم شده یا قبل اومدن شما خونه رو جارو کنن -> سرشون داد بکشین که فلان پنیر رو دوست ندارین!
  • در چند سال آینده به این می رسیم… و دیگه توان خودمون برای خیلی کارها رو از دست می دیم.. مثلا سفارش پنیر به بقال (:

  • البته همین الان هم یک چیزهایی انگار هوشمند شدن. مثلا بیمه ماشین خود به خود تکرار می شه و ما نگرانش نیستیم چندان. چرا نگران پنیر و شیر باشیم؟ و اگر زیاد خرید چی؟ من مسواکم رو ماهی یکبار عوض نمی کنم.. تیغ صورتم رو هم سه ماه یکبار در حالی که اگر فرمون رو بدیم دست اینترنت چیزها… هر هفته یک تیغ برام سفارش می ده!

“the infrastructure of the information society.”

creating opportunities for more direct integration of the physical world into computer-based systems, and resulting in improved efficiency, accuracy and economic benefit;

Each thing is uniquely identifiable through its embedded computing system but is able to interoperate within the existing Internet infrastructu


تاریخچه

از مدت ها پیش پایه ها مطرح شده بود. ۱۹۸۲ توی کارنگی ملون یک ماشین تحویل کوکا کولا به اینترنت وصل شد تا بتونه بگه چند تا کوکا توش مونده

اواخر دهه ۹۰ یا بهتر بگم در واقع خود ۱۹۹۹ کوین اشتون این اصطلاح رو درست کرد و گفت IoT! اون می گفت جهانی می یاد که «در آن هر چیزی، از جمله اشیا بی جان، برای خود هویت دیجیتال داشته باشند و به کامپیوترها اجازه دهند آن‌ها را سازماندهی و مدیریت کنند. اینترنت در حال حاضر همه مردم را به هم متصل می‌کند ولی با اینترنت اشیاء تمام اشیاء به هم متصل می‌شوند». مترکز خاص اشتون روی آر اف آی دی بود و تگ زدن به چیزها (از بارکد کیو ار و دیجیتال واترمارک) که اجازه می ده کامپیوترها مدیریت مردم رو بر عهده بگیرن! البته یکسال قبل کوین کلی در کتاب قوانین نوین اقتصادی در عصر شبکه‌ها (۱۹۹۸) موضوع نودهای کوچک هوشمند (مانند سنسور باز و بسته بودن درب) که به شبکه جهانی اینترنت وصل می‌باشند را مطرح نمود.. یا توی همون ۱۹۹۹ مقاله بیل جوی از «دیوایس به دیوایس» حرف می زد.

یا مثلا به یک بقالی نگاه کنین که خودش می دونه چی فروخته و چندتا و چی باید سفارش بده و تاریخ چی گذشته! این ساده ترین فرم ها است. دقیقا می دونن چی فروش رفته و با چه سرعتی و …

و البته اسم مهمل اینترنت «اشیاء»‌هم قابل بحثه.. واقعا چرا اسمش رو تو فارسی می گیم اشیا؟ چون چیزها بده؟ خزه؟ سکسی است؟ یکسری که اصولا به بازی کردن هم می گن بازی نمودن (: اشیا یعنی آبجکت که یک کلمه خاصه… این اینترنت تینگز است یعنی اینترنت چیزها.. و سگ من معمولا جزو اشیا حساب نمی شه ولی جزو چیزها است.


کلاود

کلاود در این بحث خیلی مهمه چون چیزها نیم تونن خودشون قدرت کافی برای تحلیل دیتا هم داشته باشن. اما با بودن کلاود [کمی توضیح] کافیه هر چیز ریز بتونه اطلاعاتش رو به ابر / اینترنت تحویل بده و کل پروسس و منطق اونجا اتفاق بیافته.

د رحال حاضر گفته می شه در ۲۰۲۰ حدود ۵۰ میلیارد دستگاه به اینترنت چیزها وصل خواهد بود.


مثال های فعال فعلی چیزهایی مثل خونه هوشمند و دزگیریی که به پلیس زنگ می زنه (یا زنگ دم در ) یا ترموستات هستن.

دادن توان پروسس و سنسور به هر چیز فیزیکی. مثلا همه از مسواک عضو اینترنت حرف می زنن. یا ترازو. یا چه می دونم.. کنسرو یا خودرو یا جارو برقی. مثال برای هر کدوم و فرق اینکه هوشمند باشن یا نه و عضو اینترنت باشن یا نه. مثلا قهوه سازی که صبح قهوه رو درست می کنه یا وقتی نزدیک میشین یا خودش قهوه سفارش می ده.

و خب این روزها اتصال به اپ

یا مثلا تیغ عضو اینترنت چیزها. مثال خودم و اینکه چند ماهه عوض نکردم.

m2m

بخش مهم ارتباط ماشین با ماشین است. اینکه مسواک بدونه چند بار مسواک زدم اصلا مهم نیست. به من نشون بده هم چیز خاصی نیست ولی جذابیت اونجاست که شروع کنه به حرف زدن با یخچالم و بگه جادی امشب مسواک زده باز نشو! پایه این اتفاق وب است و اینترنت و همه جا حاضر بودن اون و بخصوص وای فای که امروزه داریم.

در واقع ما اینجا ترکیب مهم رو درست کردیم: سنسور + ارتباط + پروسس

تا اینجا از این گفتیم که ابزارهای شخصی ما دارن وصل می شن ولی انتظار می ره ابزارها همه مال ما نباشن. مثلا بحث شهر هوشمند. من چرا نباید بدونم توی فلان پارکینگ چند تا جای خالی هست یا فلان خیابون آیا ترافیکه؟ یا مثلا آیا بسته پستی من رسیده یا نه. و از این بالاتر.. ام تو ام! چرا من بدونم؟! خب ماشینم بدونه و خودش بره دیگه (: یا مثلا مثال خرید از آمازون.

یا مثلا ممکنه اصولا عمومی هم نباشه و مال اپ های دیگران باشه… یا اصولا چیزهای سوشیال. مثلا وسایل خونه شما با هم حرف بزنن و یخچالتون به همدیگه خبر بدن که چی لازمه یا اگر دارین می رین خونه فلانه خوبه فلان چیز رو بخرین بیارین!‌

این هم هست که شما ممکنه اصلا از سیستم حذف بشین. مثلا می دونیم که هند یکی از مصرف کننده های بزرگ اب جهانه. به خاطر مشکلاتش در کشاورزی کلاسیک و حروم کردن آب . یکسری سنسور توی زمین می تونن کاملا دقیقا به یک سیستم ابیاری خبر بدن که نیاز به چقدر آب در کجا هست یا مثلا داستان ۲۰۰۷ مینسوتا و فروریختن یک پل و مردم آدم ها به خاطر اشکال در صفحات فلزی پل. یکسری سنسور می تونن روی پل نصب بشن و در صورت بروز هر جور شک در سازه، به شهرداری خبر بدن. یا مثلا پل می تونه تعداد ماشین های رد شده رو خبر بده.

در مورد پوشیدنی هم گپ بزنیم و بخصوص حیوانات (:

اقتصاد

تا ۲۰۲۴ حدود ۴.۳ تریلیون دلار بیزنس خواهد بود.و در حال تغییر جهان. هم در تولید هم در مصرف هم در درک از مصرف کننده.
همزمان تغییر دهنده شکل کار. مثلا تغییر دهنده یکسری شغل ها (حداقلش کسی که انبارداری می کرد مثلا) – عده ای هم می گن در واقع تغییر شکل شغل اتفاق می افته ومثلا مثال بانکداری و ای تی ام که باعث شد حتی بانک ها پیشرفت هم بکنن و افراد بیشتری بگیرن چون راحتتر شعبه باز می کن.
انگلیس ۴۰ میلوین پوند بودجه سال ۲۰۱۵ تصویب کرد برای اینترنت چیزها.

حوزه ها

رسانه.
رسانه ها تا حد زیادی به سمت شخصی شدن پیش می رن. بیگ دیتا و اینترن چیزها اجازه می ده رفتارها و علاقمندی ها رو مستقیم تر دید و بر اساس نیازهای فردی رسانه رو تغییر داد.
محیط زیست.
هنگام صحبت از اینترنت چیزها دائما از سنسورها حرف می زنیم و کجا بهتر از محیط زیست برای داشتن سنسور. کیفیت آب، وضعیت کشت و زرع، حرکت حیوانات و خبرگیری در مورد سونامی و غیره بخشی از اینرنت چیزها هستن. بندرهایی که حرف می زنن و بادهایی که وسط اقیانوس به ما خبر می دن کجا دارن می رن و نهنگ هایی که نزدیک شدنشون به ساحل رو اسمس می زنن (: یا مثلا مزرعه هایی که خاکشون می گه چقدر آب لازم داره و سدی که به حرفش گوش می ده (:
زیرساخت.
گپ کلی در مورد مونیتورینگ و بهینه سازی
تولید
گپ در مورد پروسه و اهمیت چرخه تولید و عرضه و غیره
مدیریت انرژی
سلامت (اشاره به پوشیدنی ها)

پیاده سازی های فعلی

خیلی کشورها دارن جدی به این سمت می یان وچون احتمالا فرصت زیادی برای توسعه می ده.
کره جنوبی شهر سونگدو رو درست کرده که زیرساخت کامل هوشمند داره و تقریبا ههمه چیزش به اینترنت وصله و یک جریان دائمی داده است.
نمونه دیگه شهر سانتاندر در اسپانیا است که ۱۸۰ هزار سکنه داره و اپلیکیشنش می تونه حدود ۱۰هزار سنسور از شهر رو تحیلیل کنه.. شامل جای پارک و وضعیت محیط و برنامه های شهری و .. و حدود ۱۸هزار بار هم نصب شده. کشورهای چین و فرانسه هم نمونه های دیگه ای دارن و مطمئنا سان فرانسیسکو

مشکلات

در حال حاضر مشکل پروتکل بسیار جدی است. سامسونگ گفته تا دوهزار و نمیدونم چند صد در صد ابزارهایی که می سازه رو به اینترنت متصل خواهد کرد ولی با چه پروتکلی؟ و من چجوری باهاشون رابطه خواهم داشت؟ احتمالا رابطه من یک اپ خواهد بود ولی آیا باید یک اپ سامسونگ، یک اپ هواوی، یک اپ شهرداری تهران یک اپ خونه هوشمند و .. داشته باشم؟ و آیا توستر سامسونگم می تونه به دوش حموم خریداری شده از سد اسماعیل من وصل باشه تا وقتی که من داشتم خود رو خشک می کردم خبردار بشه که تست رو شروع کنه؟ این سیستم ها باید بتونن به همدیگه وصل باشن و توسط من کنترل بشن!

برای بخشی از این مشکل گروهی در حال هماهنگ کردن پروتکل ها هستن ولی باید ببینیم آیا سازنده ها بهشون گوش می دن یا نه. گوگل. سامسونگ و … در حال تلاش هستن.

مشکل دیگه اصولا ساختار اینترنت است و روش آی پی مرسوم ورژن چهار که خب نیاز به تبدیل شد نبه شش داره

مشکلات امنیت و پرایوسی هم هست. سنسورهایی که در تمام زندگی من دارن دیتا جمع می کنن و خواب و حضور و رفتار و غذا و سیفون دستشویی و … رو ذحیره می کنن .. حتی مصرف دستمال کاغذی و هر چیز دیگه و و این دیتا به جای دیگه ای منتقل می شه. از یکطرف کسانی که از نظر قانونی به اینها دسترسی دارن باید مشخص باشن و از یک طرف کسانی که به شکل غیرقانونی دسترسی دارن! مثال جیپ که اخیرا بود… در واقع در حال حاضر امنیت بسیار کم اهمیت گرفته شده. چه در انتقال چه در نگهداری چه در قوانین و حتی برنامه نویسی!

یک مثال مشهور از پرایوسی هم تارگت است که دختر تینیج کارت های تخفیف حاملگی می گرفت و در نهایت خود طرف معذرت خواهی کرد. یا مثلا بحث تلویزوین های هوشمند که معلوم شد همیشه داره به دستورات صوتی گوش می ده و حتی گپ های خصوصی ما رو هم گوش می ده و می فرسته برای سازنده اش تا هر جوری صحیح می دونه استفاده بشه.. حتی مثلا اینکه گوش داده بشه برای تبلیغات!

ترکیب ای او تی در مقابل بیگ دیتا بسیار خطرناک می شه. در واقع همه کارهای شخص شما رو ممکنه بدونن یا همه چیز قابل پیش بینی باشه و هیچ کس خارج از کنترل دیگران نباشه و در نهایت بر خلاف تبلیغات همه به شکلی مجبور به نمایش همنوایی با اکثریت.

در یک جنبه دیگه مادربزرگ عزیز که دستگاهی داره برای بررسی وضعیت سلامتش… چی می شه اگر کسی اونو هک کنه و ضربان قلب رو ببره بالا یا مشکلات سلامتی رو اصولا گزارش نده؟

آیا اگر من دستگاه رو خاموش کنم ، دیتا از بین می ره؟ یا همیشه می مونه؟

و البته بحث ها بزرگتر هم می شن… ما یک اسم درست کردم به اسم اینترنت چیزها که یادمون می ندازه قراره چیزها به اینترنت وصل بشن… اصل ماجرا اینه؟ نه خیر (: اصل ماجرا اینترنتی است که تمام اطراف ما رو گرفته، سنسورهایی که همه جا دارن کار می کنن.. سرویس ها و حتی آدم ها بهشون وصلن.

بحث فقط گسترش اینترنت نیست بلکه اتفاقا اصل ماجرا یک پیشرفت در سخت افزاره. جاش بورنر می گه این یک حرکت است در ادامه اینترنت. اینترنت تونست همه اطلاعات ما رو به هم وصل کنه و حالا آی او تی همه سخت افزارها رو به هم وصل خواهد کرد. و از اونطرف پروسه تولید متحول می شه و توان مصرفی.. سه هفته قبل یک کمپانی تکنولوژی ای رو معرفی کرد که توش یک وایرلس می تونه با یک باتری برای ۳۵ سال کار کنه! این در واقع اینترنت چیزها رو ممکن خواهد کرد نه بلوتوث مهمل.

البته دقت کنیم که یک خط اشتباه در اینرنت چیزها تلاش برای کوچیکتر کردن همه چیز است. دیوید رز از مدیا لب ام آی تی اپل واچ رو مثال می زنه که یک تکنولوژی اشتباه است: تلاش برای تکرار کوچیکتر تکنولوژی های قبلی. اون می گه مثال خوب از اینترنت چیزها، شمشیر بیلبو بگینز است که دو تا کاربرد داشت: دشمن ها رو نصف می کرد و وقتی اورک یا گابلینی در اطراف بود می درخشید. اینترنت چیزها چتری خواهد بود که وقتی احتمال بارون می ره، دسته اش می درخشه تا ببینین و برش دارین. در واقع بخشی از اینترنت چیزها رو قراره با تعبیر «جادو» درک کنیم.

بحث اخلاقیات هم مهمه. پایه های اینترنت روی یک چیزهایی بنا شده که باید حفظ بشن. مثلا من باید بدونم چه کسی از اطلاعات من استفاد همی کنه یا بهش دسترسی داره. مثلا باید بدونیم که باز بهتر از بسته است و اطلاعات من باید بین دستگاه هام قابل انتقال باشن نه اینکه اگر یک یخچال فلان خریدم تا آخر عمرم باید یخچال فلان بخرم [توضیحات خودم در هر دو مورد]. دیتاهای عمومی باید عمومی باشن (مثلا ترافیک). افراد باید حق پرایوسی روی دیتا داشت باشن و باید بتونن دیتاهاشون رو بگیرن یا حذف کن. یا لازمه پولی که از دیتای جمع شده من جمع می شه به خودم هم برسه…

خلاصه… داستان اصلی اینه که قصه صبح بخیر گفتن در دستشویی و گپ زدن با یخچال رو فراموش کنین. اینکه ابزارها سنسور دارن الزاما معنی شون این نیست که قراره به من و شما خدمت کنن و این چیزها. رادیوگیکی باشین و بدونین تکنولوژی رابطه داره با جامعه و درک من از جامعه است که به درکم از تکنولوژی شکل می ده. دید انتقادی رو حفظ کنین تا تکنولوژی واقعا در خدمت خودمون بمونه نه یک چیزی که ما برده اش بشیم یا کسانی که کنترلش می کنن، ما رو کنترل کنن. گیک ها! متحد بشین شبح آی او تی کره زمین رو فرا گرفته!

تبریک و تقبیح

تقبیح اول برای خودم و رادیو گیک. دو شماره قبل در مورد درگاه‌های پرداخت آنلاین حرف زدم و گفتم یکسری علیه یکسری یکسری کارها می کنن که انگار طوری شده، ولی تحقیقم در موردش کافی نبود و ظاهرا مطلب اشتباه یا غیر دقیق بود. هنوزم نمی دونم ولی این رو می دونم که چیزی که نسبتا دقیق نمی دونیم رو بهتره نگیم (: شرمندگی نسبت به همه درگاه های پرداخت آنلاین و بخصوص مسعود لطفی عزیز که هر دو سری پیگیری کرد.

نامه ها

سلام جادی عزیز
جواد یا همون Jalal.LinuX هستم.
من آرشیو کامل پادکست هاتو توی سایتم گذاشتم به آدرس زیر
hidevs.ir/#!/radiogeek

موسیقی

  • آهنگ‌های جنوبی / بندری به پیشنهاد حامد ذاکری هستند که بازخوانی آهنگ‌های قدیمی هستن
  • به پیشنهاد پوریا Guns N’ Roses – Sweet Child O’ Mine
  • ‌آهنگ snow white به پیشنهاد میلاد
  • یه چیزی بده به من
  • مهندس موسوی که از بودن دروغ حرف زدن و شرافتمندانه سر حرفش ایستاده (: