رادیو جادی ۱۵۱ – بیلاخ هم قبوله

این یکی از طولانی‌ترین رادیوگیک‌ها است، از مداخله‌های دولتی به نفع کاربران آمازون و بقیه جاها می‌گیم و گپی طولانی داریم با دانیال در مورد مفهوم فدیورس و جهانی که شاید بعد از دود شدن شرکت‌های سخت و استوار پدیدار بشه. با راکی لینوکس ادامه می‌دیم و آینده پر از کانورجنسی آرزو می‌کنیم.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

منابع این شماره

رادیوگیک – شماره ۱۲۲ – پونگ ذهنی

در این شماره از رادیوگیک، اول نگاهی به نورولینک داریم و ارتباط مغز میمون با کامپیوتر و بعدش در مورد قوانین کنترلی هوش مصنوعی در اروپا حرف می‌زنیم. همچنین در مورد خلاف با بیتکوین و بازی سازان ایرانی و اتحادیه ای که در اعتصاب، آی اس پی خودش رو می‌سازه. با ما باشین که جهان نیاز به تغییر داره.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

منابع این شماره

  • https://www.theverge.com/2021/4/8/22374749/elon-musk-neuralink-monkey-pong-brain-interface
  • https://www.theverge.com/2021/4/14/22383301/eu-ai-regulation-draft-leak-surveillance-social-credit
  • https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26176699/#:~:text=We%20hypothesised%20that%20female%2Dinitiated,to%20lose%20the%20most%20status.&text=We%20show%20that%20lower%2Dskilled,teammate%2C%20especially%20when%20performing%20poorly.
  • https://www.forbes.com/sites/stevenehrlich/2021/04/13/janet-yellen-bitcoin-and-crypto-fearmongers-get-pushback-from-former-cia-director/?sh=56fd5a3a9bb7
  • https://gizmodo.com/revenge-spectrum-workers-on-strike-build-their-own-isp-1846678437
  • https://www.karzar.net/game-industry
  • https://freebsdfoundation.org/blog/freebsd-release-13-0-highlights/
  • https://tools.ietf.org/html/rfc7151
  • https://news.ycombinator.com/item?id=8863

رادیوگیک – ۱۱۷ – گیم‌استاپ و اشغال وال‌استریت

خبر محوری این هفته، ماجرای گیم استاپ و وال استریت بود. بالاخره مردم تونستن در نقطه‌ای وال‌استریت رو شکست بدن و همه هیجان زده بودن. به این خبر و تاثیرش روی دوج نگاه می‌کنیم و بحث اینکه آیا خواهیم تونست سوپر هوش مصنوعی رو تحت کنترل بگیریم یا نه. با ما باشین با رادیوگیکی متمرکز در دفاع از نامتمرکزها!

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

منابع این شماره

  • [https://www.nbcnews.com/business/business-news/gamestop-reddit-explainer-what-s-happening-stock-market-n1255922](گیم استاپ و ماجرای وال استریت)
  • [https://www.cnbc.com/2021/01/29/dogecoin-cryptocurrency-rises-over-400percent-after-reddit-group-talks-it-up.html](دوج به سمت ماه)
  • [https://www.sciencealert.com/calculations-show-it-d-be-impossible-to-control-a-rogue-super-smart-ai/amp](آیا خواهیم تونست سوپر هوش مصنوعی رو کنترل کنیم؟)
  • [https://www.zdnet.com/article/south-african-government-releases-its-own-browser-just-to-re-enable-flash-support/](براوزر آفریقای جنوبی که فلش ساپورت می کنه)

آلودگی ارتش آمریکا از مجموع آلودگی کل ۱۰۰ کشور دیگه بیشتر

جای‌پای کربن ارتش آمریکا در محیط زیست عظیم‌ است. این ارتش هم مثل شبکه تامین شرکت‌های بزرگ شدیدا وابسته به حمل و نقل است از جمله کشتی‌ها، کامیون‌ها و هواپیماهای باربری که از بمب تا مواد غذایی برای آدم‌های درگیر در مناطق جنگی رو جابجا می‌کنن. یک تحقیق جدید میزان آلودگی کربنی این حجم عظیم حمل و نقل رو محاسبه کرده.

گازهای گلخانه‌ای معمولا روی میزان آلودگی شرکت‌ها و آدم‌ها تمرکز می‌کنن اما اخیرا محاسبه‌های مختلفی نشون دادن که ارتش آمریکا یکی از آلوده‌ کننده‌ترین‌های کل تاریخ جهان است که میزان مصرف سوخت مایع و تولید گازهای مضرش بیشتر از اکثر کشورها با اندازه متوسط است. اگر این ارتش یک کشور مستقل بود، توی رده بندی آلوده کنندگی می‌تونست ۴۶مین کشور تولید کننده گازهای گلخانه‌ای جهان باشه؛ بین پرو و پرتغال.

در ۲۰۱۷، این ارتش تقریبا روزانه ۲۶۹هزار بشکه نفت سوزونده که باعث اضافه کردن ۲۵هزار کیلو تن دی اکسید کربن به اتمسفر زمین شده. هزینه خرید این سوخت برای نیروی هوایی نزدیک ۵ میلیارد دلار و برای نیروی دریایی ۲.۸ میلیارد دلار بوده.

این اطلاعات بر اساس «حق دسترسی آزاد به اطلاعات» به دست اومده که بر طبق اون هر کس حق داره اطلاعات غیرطبقه بندی شده ای که می خواد در موردشون بدونه رو از دولت درخواست کنه. شاید گفتن این هم جالب باشه که آمریکا به شدت مخالف گنجوندن بندی برای گزارش ساطع کردن گازهای مضر ارتش در پروتکل مرتبط ۱۹۹۷ کیوتو بوده ولی بعدا توی معاعده پاریس این رو پذیرفت.

در باب قرص قرمز و خشونت علیه مردان


هر دو سه ماه یکبار من یه ایمیل میگیرم با این ترکیب که «جادی فیلم قرص قرمز رو دیدی؟ نظرت چیه؟ چرا ازش نمی‌گی؟» (:

واقعیت اینه که دو بار دیدم. یه بار قدیم‌تر و یه بار هفته قبل که دیگه میخواستم این مطلب رو بنویسم. اما قبلش لازمه اینم اضافه کنم که من قرار نیست در مورد همه چیز نظر داشته باشم یا بگم. من معمولا چیزهایی که بدیهی هستن یا همه جا می گن یا نگاهی بهشون ندارم که کمتر گفته شده باشه رو نمی‌گم ولی در این مورد ظاهرا لازمه نظرم رو بگم، بخصوص با این ماجرای اخیر جانی دپ و امبر هرد (؟).

اگر در آینده این مطلب رو می خونین
یا زیادی تو کامپیوتر هستین خلاصه اش اینه:
جانی دپ یه هنرپیشه مشهوره که زنش
بارها متهمش کرده به خشونت و ضررهای زیادی
هم به این خاطر کرده، حالا یه فایل صوتی
ماجرا رو برعکس کرده و ظاهرا امبر هرد
خشونت زیادی به جانی دپ کرده.

مساله اصلی فیلم «قرص قرمز» یا «Red Pill» خشونت علیه مردان است؛ هم در جنبه سیستماتیک و هم در جنبه فردی. مثلا می گه که در جنگ‌ها اکثریت قریب به اتفاق کشته شدگان مردها هستن. یا مثلا کارها سخت زیادی بر دوش مردانه. یا مردهایی هستن که با طلاق از بچه‌شون دور شدن و … گاهی دوستانی که تازه با مفهوم فمنیسم آشنا شدن و فهمیدن به زنان ظلم می‌شه با دیدن این فیلم یکهو یه ضربه جدید بهشون وارد می شه. چیزی شبیه به «به مردها که بیشتر ظلم می شه پس باید از مردها دفاع کنیم». اما آیا این استدلال درسته؟ بذارین به چند قسمت بشکنیمش. فیلم بخش های درستی داره شامل اینها:

  • گزاره مردها هم مشکلات زیادی دارن، خیلی زیاد کاملا درست است. به مردها هم ظلم سیستماتیک می‌شه (مثلا اجباری بودن سربازی یا فشارهای اجتماعی برای نشون ندادن احساسات یا ختنه اجباری (که البته با ختنه زنان خیلی فرق داره) یا مسوولیت تامین مالی و کلی چیز دیگه). در این شکی نیست.
  • گزاره مردها هم در معرض خشونت از طرف زنان هستند‌ هم کاملا درسته. شاید تعدادش کمتر باشه ولی شایع است و اتفاق می‌افته. در ماجرای اخیر، ظاهرا روی بدن جانی دپ آثار سوختگی بوده و حتی گفته می شه انگشتش صدمه جدی دیده یا همسرش تو تختش ریده بوده. بخش زیادی از فیلم ها به تعریف تجربه مردی است که تجربه بدی از ازدواج داره.
  • گزاره در بعضی موارد زن‌ها دست بالا رو دارن و قدرت و فشار اجتماعی حامی اون‌ها خیلی زیاده‌ هم درسته. مثلا توی همون ماجرای جانی دپ، وقتی زنش می گه «جانی به من زور می گه و خشونت می‌کنه» باعث می شه جانی دپ به مشکلات بسیار بیشتری بخوره و زن همدلی بیشتری کسب کنه تا وقتی جانی دپ می گه انگشتش قطع شده / صدمه جدی دیده! نمونه دیگه؟ ماجرای استعفای استالمن از بنیاد نرم افزارهای آزاد یا اتهام تجاوز توسط آسانژ یا همین عدم نمایش این فیلم در نتیجه فشار افکار عمومی تو بعضی سینماها که قرار بوده نمایش داده بشه و موارد مشابه که به خاطر ناهمنوایی با نظر عمومی جامعه در مورد حقوق زنان، فشاری غیرقابل تصور به یک مرد وارد شده. در واقع ماجرا مثل حساسیت به برده داری شده که گفتن کلمه N تقریبا ممنوعه. در حوزه زنان هم در بعضی کشورها و در بعضی موارد، کوچکترین ادعایی در مورد ناهمنوایی یک نفر با حقوق زنان یا دفاعش از چیزی که جامعه نمی‌پذیره، تبعات بسیار سنگین‌تری از اون چیزی داره که مثلا حرکت مشابه در برابر کارگران کارخونه داره (مثلا اگر بزوس به یک خانم پیشنهاد سکس داده بود احتمالا باید استعفا می داد ولی ندادن حق دستشویی به کل کارگران فقط یه خبره که رد می شه). الان برای خود کشورهایی مثل سوئد هم بحث «تجاوز» اینقدر پیچیده شده که مثلا ادعای تجاوز اینه که «از من نپرسید کاندوم می خوام یا نه» یا «وزنش رو بیشتر از حد معمول انداخت رو من» یا ادعای راحت اینکه فلانی پدر بچه منه با وجود انواع تکنولوژی های اثبات، دردسرهای بزرگی درست می‌کنه – گاهی هم نمی کنه.

با وجود گزاره‌های درست و مهم بالا، این اصولا فیلم خوبی نیست. قرص قرمز یا رد پیل دقیقا جایی که می‌لنگه، ادامه دادن دو قطبی زن در مقابل مرد است. تعریف فیلمساز از فمنیسم یه چیز وحشی است در جهت سرکوب مردها و اعتقادشون به اینکه جنس برتر هستن. خیلی جاها وقتی به فمنیسم اشاره می کنه، همون تعریف خنده دار تبلیغ شده در جمهوری اسلامی رو داره: زن هایی که فکر می کنن مردها پست تر هستن و قانون باید به نفع زن ها باشه. در حالی که حداقل فمنیسم برای من این تعریف رادیکال است که «زن ها هم انسانند». اکثر فمنیست‌ها اصولا قبول ندارن که زن‌ها باید حقوقی بالاتر داشته باشن بلکه حرفشون اینه که حقوق و فرصت‌ها باید برای همه انسان‌ها برابر باشه.. فیلم رد پیل، هنوزم داره سعی می کنه بگه مردها اینطوری هستن و زن‌ها اونطوری و زن ها در مقابل مردها این فرصت رو دارن و مردها اون ظلم بهشون شده که باید جبران بشه. مثلا می گه اگر زن ها معمولا برای کار برابر کمتر از مردها حقوق می‌گیرن، خب مردها هم زودتر می میرن (: اینجور استدلال‌ها همون بازی‌ای است که سریعا باید در مقابلش بگیم هر وقت به شما گفتن یا این یا اون، احتمالا دارن یه گزینه سوم رو از شما مخفی می کنن. این گزینه سوم احتمالا برابری حقوق و فرصت‌های همه مردم مستقل از جنس و سکس و رنگ و نژاد و دین و …‌ است.

در واقع فمنیست‌های معقول، برای برتری زنان نمی جنگن بلکه برای این می‌جنگن که همه انسان ها به حقوق و فرصت های برابر برسن. حالا چرا به سربازی اعتراض نمی کنن؟ چون فرصت محدودی دارن. ولی اگر دیدین فمنیستی هست که معتقده حقوق زن در طلاق باید مساوی مرد باشه ولی معتقده فقط مردها باید ۲ سال برن سربازی اجباری یا وظیفه مرده که نون آور خانواده باشه، از طرف من بهش بگین اسکولی بیش نیست (:

اگر بخوام جمع بندی بکنم، مشکل اصلی فیلم قرص قرمز اینه که:

  1. دوگانه زن و مرد در برابر هم و در برابر قانون رو ادامه می ده در حالی که قانون خوب باید مستقل از جنسیت تعریف بشه (مثلا بگه انسان ها موقع طلاق فلان طور می شن یا هر فردی که سر کار می ره بهمان طور و …)
  2. اینکه در جایی نیازمند بهبود هستیم رو جوری تبلیغ می کنه که انگار اگر کسی از اون دفاع نکرده، مقصره. آدم ها فرصت محدودی دارن و علایق محدودی. استدلال مرسوم دوستان در کوبیدن هر کسی که حرف Y رو می زنه اینه که «پس چرا از X نگفتی؟» (: اگر من در مورد حق شهروندی و تحصیل بهایی ها در وبلاگ نوشتم، جوابش این نیست که «پس چرا از وضعیت ترکمن ها ننوشتی؟ پس قبول نیست!» بلکه اینه که هر کس هم فکر می کنه وضعیت ترکمن ها باید گفته بشه، باید بگه! اگر من ادعا کردم که حقوق مردها پایمال نشده و همه مردها زورگو و خبیثن، خودم خیلی خبیثم (: ولی اگر یکی رفت دم در یه سازمان دفاع از حقوق زنان و گفت «پس چرا از مردها دفاع نکردین» باید بهش گفت «خب برو دفاع کن، به نظر ما هم خیلی لازمه» (:

خلاصه اینکه در این نظام فعلی جهان، همه ما مشکل داریم. تقریبا برای هر چیزی که هستیم. هر کس بر اساس انرژی و فرصت سعی می کنه بخشی از این سیستم رو بهتر کنه و تا وقتی معتقد نیست حقوق پایه‌ای افرادی دیگه باید بدتر بشه تا وضع من بهتر بشه، کارش درسته. اینکه چیزی مغفول مونده از کم کاری همگان است و به جای متهم کردن همدیگه بهتره هر جایی که می تونیم رو بهتر کنیم. ظلم به زنان تاریخی تر و سیستماتیک تر بوده و فعالتر هم ازش دفاع می شه ولی این به این معنی نیست که ظلم به مردان وجود نداره (چه از طرف سیستم چه از طرف زنان) و لازمه که از اون هم دفاع بشه تا در نهایت حقوق انسان‌ها بهتر حفظ بشه؛ چه زن باشن چه مرد. اینم اضافه کنم که مفهوم «جامعه مردسالار» با مفهوم «جامعه ای که مردها اون تو به زن ها زور می گن» متفاوته ولی خب این یه بحث متفاوت است و تو این نوشته شلوغ من جا نمی‌شه. باید بگم امیدوارم کسی که تا اینجا خونده، نیاد بگه «پس حقوق حیوانات رو چرا نگفتین» (:

گوگل داره جلوی لاگین با براوزرهای کمتر مرسوم لینوکسی رو می‌گیره

آدم‌های مختلفی دارن می‌گن که در لاگین کردن به گوگل با براوزرهایی که خیلی مرسوم نیستن، به مشکل برخوردن. این اخبار قبلا هم بود ولی حالا کاربرانی در ردیت دارن می‌گن که واقعا وقتی می‌خوان با مرورگرهای وبی مثل فالکون و کانکوئرر به سرویس هایی مثل جیمیل و گوگل داکس و مپ لاگین کنن، با ارور

امکان ورود وجود ندارد. این مرورگر یا برنامه‌ای که استفاده می‌کنید شاید امن نباشد. سعی کنید از مرورگر دیگری استفاده کنید. اگر در حال استفاده از یک مرورگر پشتیبانی شده هستید، سعی کنید صفحه را رفرش کنید و دوباره وارد شوید.

مواجه می‌شوند اما اگر همین اکانت را روی همین سایت‌ها با یکی از مرورگرهای مرسوم مانند فایرفاکس یا کروم استفاده کنند، مشکلی در ورود ندارند. مساله اصلی هم این است که در صورت وجود مشکل در یکی از این مرورگرها، گوگل باید حداقل به تیم توسعه اعلام کند که چه مشکلی در آن‌ها دیده است یا برعکس، مجموعه ای گایدلاین منتشر کند و بگوید هر مرورگری که می خواهد روی گوگل استفاده شود باید این موارد را پشتیبانی کند. منطقا مرورگرهایی مانند کانکوئرر تحت توسعه مداوم هستند و بعید است به شکل کور بشود گفت مشکل امنیتی‌ای دارند که مانع لاگین می‌شود. بخصوص که طبق آزمایش‌ها، بعد از عوض کردن اطلاعات user agent، سیستم بدون هیچ مشکلی قابل استفاده است.نکته جالبتر این است که فعلا همه افراد این مشکل را ندارند. برای بعضی‌ها پیش میاید و برای بعضی‌ها نه و احتمالا یک تست از طرف گوگل است.

مساله حادتر اما، ایجاد محدودیت توسط یک شرکت بزرگ دارای انحصار نسبی روی ابزارهای مورد استفاده ما است. کاری که براوزرهایی مانند ویوالدی مجبور هستند آن را دور بزنند ولی در نهایت لازم است قانون آن را کنترل کند. همین حالا هم قانون می‌گوید براوزر را نمی شود با سیستم عامل اجبار کرد، هر براوزر لازم است حق انتخاب موتور جستجو را به کاربر بدهد و موارد مشابه. منطقا باید کم کم قانونی هم باشد که بگوید «فقط با فلان براوزر میذارم بیای تو سایت من» غیرقانونی است چون قدم بعدی این است که «ورود با فلان سیستم عامل ها ممنوع است» و قدم بعدی «ورود بدون لپ تاپی که خودم ساختم ممنوع است».

شهر کانزاس، حمل و نقل رایگان رو تجربه می کنه

کانزاس سیتی در آمریکا چند روزی است که با یک تیتر دائما دیده می شه: برنامه رایگان کردن کامل اتوبوس‌ها. این اولین شهر بزرگ در آمریکا خواهد بود که توش اتوبوس که سابقا ۱.۵ دلار برای هر سفر یا ۵۰ دلار برای بلیت نامحدود ماهانه بوده، رایگان می‌شه. هدف؟ افزایش درآمد شهر.

برنامه‌ریزها انتظار دارن که با رایگان شدن اتوبوس، حمل و نقل در دسترس پذیر تر بشه و در نتیجه آدم ها بیشتر جابجا بشن و از این طریق گروه‌های حاشیه ای که در فعالیت‌های اقتصادی کمتری شرکت می‌کن، بتونن با تحرک بالاتر، برای اقتصاد شهر مفیدتر باشن. یکی از مشاوران شهرداری در این مورد می گه که «به اعتقاد من، مردم حق دارند در شهر جابجا شوند. هدف از این برنامه، کسب اعتبار نیست بلکه انجام کار درست است».

مسوول نوآوری شهر می گه که این تغییر دیدگاه چهار پنج سال قبل بوده که باعث شده شهر در این مسیر حرکت کنه. اون می گه در این مدت، مسوولین بیشتر از اینکه روی ابزار حمل و نقل فکر کنن، روی اهداف و آثار حمل و نقل در شهر متمرکز شدن. به این معنی که الان نگاه می کنن که بودن یا نبودن هر خیابون یا اتبووس چه تاثیراتی روی اقتصاد و شکل زندگی مردم می ذاره.

راستش من خیلی وقت بود می خواستم در این مورد بنویسم و بگم عملا فاصله شهرها رو با کیلومتر نمی سنجیم، با «ساعت» می سنجیم. اگر در اتوبان‌ها حداکثر سرعت رو کم و کمتر می کنیم چون خیابون ها و ماشین ها و فرهنگ بد و بدتری ساخته ایم، عملا داریم محله ها و شهرها رو از هم دورتر و دورتر می کنیم. برای من مهم نیست تهران تا رشت چند کیلومتره، برای من مهمه که چند ساعته و چند تومن. همینطور ونک تا فلکه دوم صادقیه! حداقل تلاش کانزاسی ها این بوده که این فاصله ها رو صفر دلار بکنن، چیزی که داریم درست در جهت مخالفش حرکت می کنیم و این روزها رفت و‌آمد حتی با اتوبوس و مترو هم هزینه ای داره که در آخر ماه برای خیلی ها با معنی است و باید در موردش حساب کرد و از اونطرف فاصله شهرها به تومن و ساعت داره دورتر و دورتر می شه و فاصله آدمها، شغل‌ها و قشرها هم بیشتر و بیشتر.

منبع اصلی

توییتر در تدارک یک «استانداردِ بازِ نامتمرکز» برای شبکه‌های اجتماعی است

بحث تمرکز در مقابل عدم تمرکز بحث خیلی مهمی در دنیای تکنولوژی است. از یک طرف جامعه به سمت سیستم های نامتمرکز علاقه داره که باعث به وجود آمدن چیزهایی مثل ایمیل و بیت کوین شده. اما حضور شرکت های بزرگ در همه این سال ها سیستم ها رو به سمت تمرکز سوق داده. از چیزهایی مثل تلگرام و فیسبوک گرفته تا حتی جیمیلی که باعث شده یکی از نامتمرکزترین تکنولوژی ها یعنی ایمیل، یک جور مرکزیت بزرگ پیدا کنه.

حالا توییتر و جک دورسی حرفی خلاف این روند عمومی زدن که به نظرم نکته مهمیه. جک دورسی توی توییتی گفته که گروه کوچیک و مستقلی رو فاند می کنه که بتونه با حضور مهندسان و طراحان، استاندارد باز جدیدی برای شبکه های اجتماعی نامتمرکز درست کنن. از اون جالبتر اضافه کرده که هدف طولانی مدت این پروژه اینه که بعد از ساخته شدنش، توییتر بتونه به عنوان یک کلاینت سازگار با اون کار کنه.

برای درک بهتر ماجرا، می تونین به همون مفهوم ایمیل رجوع کنین. ما در ایمیل یک پروتکل عمومی داریم که همه قبولش دارن (مثلا SMTP) و هر کس می تونه با استفاده از هر سرور یا کلاینتی، ایمیل خودش رو بسازه. حالا اگر من از jadi@jadi.net یه ایمیل بزنم به jadijadi@gmail.com، سرور من متوجه می شه که این روی سرور gmail.com است، به اونجا وصل می شه و با همون پروتکل استاندارد به gmail.com می گه که یه ایمیل برای یوزر jadijadi داره و تحویلش می ده. این مساله کاملا مستقل از اینه که من از چه برنامه ای برای سرور یا کلاینت ایمیلم استفاده می کنم و این سرورها هر کدوم چند تا یوزر دارن و بقیه موارد.

در نمونه مشابه، اگر یک پروتکل استاندارد باز برای شبکه های اجتماعی موجود باشه، کافیه من یک سرور منطبق با اون رو راه اندازی کنم و بتونم توش پست بنویسم و هر کسی که توی هر شبکه دیگه ای منو فالو می کنه، آپدیت من رو خواهد دید و می تونه بهش ریپلای بزنه و … در واقع این مفهوم «من تو توییتر هستم و تو توی فیسبوک پس نمی تونیم با هم گپ بزنیم» بر طرف می شه، درست همونطور که الان اگر من توی یاهو باشم و شما تو جیمیل، می تونیم به هم ایمیل بزنیم. در اون دنیا، کافیه شما توی یکی از این شبکه ها باشین (مثلا jadi@twitter.com) و هر کس از هر شبکه دیگه می تونه اکانت شما رو دنبال کنه و نوشته های شما رو توی کلاینت خودش ببینه و به شما جواب بده.

البته لازمه بدونیم که در حال حاضر تلاش هایی برای ساخت شبکه های اجتماعی غیرمتمرکز وجود داره که احتمالا مشهورترین اونها ماستودون است که اگر دوست داشتین به جمع کوچیکش بپیوندین، می تونین صفحه من رو هم اونجا ببینین: جادی رو ماستودون.

برای ایده هایی مشابه در مورد چت می تونین به این مطلب میدان مراجعه کنین که البته نقدهایی به مطلبش هست ولی ایده مشابهی رو پرورش می ده.