حسین درخشان

این چند روز، خوشبختانه باز دوستان زیادی دارن درمورد حسین درخشان می‌نویسن. (از مطلب زنانه‌ها گرفته تا رادیوزمانه). من هم با اینکه حرفی بیشتر از اونها ندارم بزنم، اما لازم می‌دونم بلند و رسا بگم که در هیچ کجای جهان، هیچ کس نباید به خاطر شکل عقیده‌اش زندانی باشه. نه روزنامه‌نگاری آزادی خواهی که توی ایران علیه تقلب می‌نویسه. نه طرفدار دموکراسی‌ای که توی برمه با آرامش توی خیابون راه می‌ره و نه حسین درخشانی که نزدیک یک ساله بدون وکیل و بدون خبر، توی زندان ممکنه مجبور به خیلی کارها شده باشه.

از نظر من حسین آدم خوبی نیست و حتی از نظر من به خاطر تهمت‌هایی که زده باید محاکمه بشه اما به هیچ وجه قبول نمی‌کنم به خاطر حرف‌هایی که زده، بدون محاکمه علنی، بدون وکیل و بدون خبر در زندان باشه و احیانا شکنجه بشه (چه با کتک، چه با تنهایی، چه با بی‌خبری و … )

شاید بپرسین «از کجا معلوم که حسین الان باهاشون همدست نباشه؟ مگه توی کانادا که نشسته بود، شغلش فروختن طرفداران حقق بشر ایرانی به دولت ایران نبود؟ از کجا معلوم که الان که اومده اینجا مشغول همین کار نباشه؟ و توی یک «زندان» راحت، به ریش من و شما نخنده؟»

جوابم واقعا ساده است:

۱- وقتی خبری نیست، یک طرفدار حقوق بشر باید جنبه بدتر رو در نظر بگیره. گفتن اینکه هیچ فیلمی از تجاوز به مردم در زندان وجود نداره استدلالی برای این نیست که در زندان به کسی تجاوز نمی‌شه. همین که وکیل و خانواده حق ندارن با رسانه‌ها حرف بزنن یا حسین رو ببینن، برای من کافیه تا لازم بدونم از وضع حسین، سوال کنم.

۲- کلیت موضوع فرقی نداره: یک آدم در انتخابش آزاد نیست. حالا می‌خواهد صد و هشتاد درجه فرق داشته باشه با چیزی که بهش اجبار شده یا می‌خواد ۲۲.۵ درجه اختلاف داشته باشه.

من از حسین دفاع می‌کنم چون شدیدا معتقدم که آدم‌ها به خاطر عقایدش نباید توی زندان باشن. چه طرفداران من و چه مخالفان من. فرق من و حاکمانم هم دقیقا همینه (: