چرا ظریف، مصدق نیست؟ توافقنامه لوزان پیروزی بر نیروهای تندروی داخل بود نه پیروزی بر جهان

نکته: این یک بررسی جامع از طرف یک کارشناس نیست. این یک نگاه از یک جهت خاص است به یک اتفاق در زندگی یک آدمی که از قضا بخشی از عمرش در مکان زمانی طی می شه که احمدی نژادهایی که به انواع نیروهای ماوراء طبیعی متصل هستن برای زندگیش تصمیم می گیرن.

خب تیتر تقریبا همه چیز رو می گه. من نه تحلیلگر هسته ای هستم و نه «کارشناس خاورمیانه» و نه تاریخ‌دان و نه حتی علاقمند خاص به یکی از این دو تا ولی تا جایی که می دونم در ماجرای مصدق چیزی که مشهوره اینه که مصدق رفت توی یک دادگاه و نفتی که قبلا دست انگلیس بود رو «ملی» کرد. یعنی در سطح جهان از یکی از حقوق ایران دفاع کرد و با نفی قرارداد قبلی، گفت نفت متعلق به مردم ایران است.

اما در این مورد ظریف و روحانی و دوستان مذاکره کردن و رسیدن به اینکه ما تا ده بیست سال آینده اجازه نداشته باشیم فعالیت خاصی در حوزه هسته‌ای بکنیم و به جاش تحریم‌های مرتبط با فعالیت‌های نامشخص هسته ای که علیه ما وضع شده بود رفع بشه. در مقایس بچه‌ها، مثل اینه که کاری کردیم که کسی که زورش بیشتره دوست نداشته و وسایل مورد علاقه ما رو گرفته و بعدش رفتیم قول دادیم دیگه بدون اطلاع دقیق اون با هسته بازی نمی کنیم و اونم گفته وسایل ما رو پس می ده که از نظر من خیلی هم خوبه.

اما واقعا به نظرم اینجوریه. نیست؟

نمی‌گم اینهمه تلاش و فشار و مذاکره و در نهایت توافق مشترک ایران و آمریکا و غیره ارزشمند و مهم نیست. اتفاقا منم به روحانی رای دادم و با توافق جشن گرفتم ولی جریان اصولا ربطی به حقوق ایران و پیروزی و اینها نداره و در نهایت مذاکره هم دقیقا رسیدیم به حرفی که از اولش هم مطرح شده بود: توقف فعالیت های هسته‌ای و محدود کردنشون، انتقال سوخت سوخت مصرف شده به خارج و رفع تحریم‌های مرتبط. مطمئنا اینهمه حرف زدن و جزییاتی به نفع ما شده و منم با این شرایط موافقم ولی فاز مصدق رو اصولا متوجه نمی شم (:

ما از اینکه برگشتیم به شرایط حقوقی (و نه اقتصادی) هشت نه سال قبل خوشحالیم و در عین حال هم این رو یک پیروزی بزرگ برای روحانی و ظریف می دونیم ولی نه در مقابل آمریکا و جهان بلکه در مقابل تندروهای داخلی که حاضر بودن و هستن در عین مخالفت مردم، کشور رو به فقر و تباهی بیشتر بکشن ولی برنامه‌های بی سر و ته اتمی که مشخص نیست آخرش قراره چه فایده ای داشته باشه رو دنبال کنن. همونطور که گفتم نتیجه مذاکرات دقیقا اون چیزی است که از اول هم انتظار می رفت:‌ داریم قول می دیم کلی چیز – که از نظر من اصولا نباید درست می کردیم – رو جمع کنیم و دیگه هم روشون کار نکنیم تا تحریم‌های مرتبط با اونها رفع بشن. این به خودی خود نتیجه عجیبی نیست ولی وقتی به یک پیروزی بزرگ تبدیل می شه که یادمون بیاد خاتمی می گفت رییس جمهور کارپرداز یا چنین چیزی بیش نیست و در این کشور هیچ قدرتی نداره. در ضمن! اگر یادمون باشه در این کشور صحبت درباره مذاکره با آمریکا یک تابو بود ولی دیروز هیچ کس براش صرف مذاکره کردن با آمریکا هیجان عجیبی نداشت و همه منتظر بودن که ببینن نتیجه این «مذاکره» چی می شه. چند لحظه به تمام «مرگ بر آمریکا»ها و «خط قرمز»ها فکر کنین و امیدوارم مثل من نتیجه بگیرین که مذاکره دیروز، پیروزی ظریف و روحانی و بقیه دوستانشون بر داخل بود نه پیروزی بر جهان.

جشن توافق برای من مستقل از امیدهایی برای تثبیت نسبی وضع اقتصادی، جشن قدم گذاشتن توی راهی است که انتظار می ره ما توش با دنیا حرف بزنیم، رییس جمهور رو آدمی توان مند بدونیم و حس کنیم ممکنه اتفاقاتی که ما دنبالش هستیم هم در این کشور بیافته – حتی توسط رییس جمهوری که در یک سیستم دموکراتیک حتی نزدیک به رییس جمهور دلخواه من هم نیست.


یک کامنت مهم هم اینه که گفتم اینجا نقلش کنم از سینا:

مخالفم.

چون وب‌سایتت پرطرفدار و خودت رو هم دوست دارم، ترجیح دادم اشتباهاتت رو گوشزد کنم:

۱- «رسیدن به اینکه ما تا ده بیست سال آینده اجازه نداشته باشیم فعالیت خاصی در حوزه هسته‌ای بکنیم» <- کاملا اشتباه بود این حرفت! اتفاقا همون‌طور که توافق شده بود، تحقیقات و R&D قراره ادامه پیدا کنه، اونم با همکاری‌های بین‌المللی. فوردو هم تعطیل نمی‌شه و به جای تولید اورانیوم، تحقیقات که باارزشتره توش انجام می‌شه
۲- «توقف فعالیت های هسته‌ای و محدود کردنشون» <- قرار نیست چیزی متوقف بشه، فقط نظارت کامل انجام می‌شه و اون قسمت‌هایی که پتانسیل نظامی دارن (یعنی تجهیزات مرتبط با پلوتونیوم) محدود می‌شن
۳- «انتقال سوخت به خارج» <- قرار نیست سوخت به خارج منتقل بشه، این تنها سوخت مصرف‌ شده (که احتمالا حاوی پلوتونیوم و دیگر مواد به کار گرفته در بمبه) است که قراره منتقل بشه
۴- «برنامه‌های بی سر و ته اتمی که مشخص نیست آخرش قراره چه فایده ای داشته باشه» <- شاید در ابتدا برنامه‌ی اتمی بی‌سر و ته بوده، ولی الان هدف اصلی‌ش تولید انرژی، تولید دارو و تحقیقات برای کاربردهای غیر نظامی آینده است
۵- «قول می دیم کلی چیز – که از نظر من اصولا نباید درست می کردیم – رو جمع کنیم» <- بازم تاکید می‌کنم که کلی چیز رو از دست نمی‌دیم، و اتفاقا اورانیوم ۳.۷درصد برای تولید برق هسته‌ای کاملا کافیه (و برق هسته‌ای هم مهمه، مثلا کشوری مثل لیتوانی قبل از بستن آخرین رآکتورش در ۲۰۰۹، ۷۰٪ برقش هسته‌ای بود؛ منبع)
۶- «مذاکره دیروز، پیروزی ظریف و روحانی و بقیه دوستانشون بر داخل بود نه پیروزی بر جهان» <- چارچوب توافق دیروز، راهی بود برای پیشگیری از ناآرامی بیشتر، پس اصطلاح «پیروزی بر جهان» کلا غلطه و از یک فکر دیکتاتوری نشأت می‌گیره. درست‌تره بگیم که این توافق، یک رابطه‌ی برد-برد بود.

در آخر مشاهده‌ی این منبع هم بد نیست.