بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی

مدت ها است که مزیدی برای پیشبرد ویکیپدیای فارسی می نویسه و تلاش می کنه. آخرین مطلبش هم در مورد افراد فعال در ویکیپدیای فارسی بود (فعالان ویکی‌پدیا).

می دانیم که ویکی چیزی است که هرکسی‌ می تواند آن را ویرایش کند. ویکی‌پدیا هم دانشنامه ای که هر کس حق دارد هر صفحه ای اش را تغییر دهد. اما واقعا چه کسانی مشغول انجام این تغییرات هستند؟

این مساله برای من هم جالب شد. من سوالم این بود که آیا چند نفر آدم خاص هستند که زور می زنند ویکی‌پدیا پیش بره یا واقعا شاهد یک حرکت جمعی هستیم. درعین حال این سوال فرعی را هم داشتم که مورد مناقشه‌ترین موضوعات ویکی‌پدیا چه چیزهایی هستند.

از آنجایی که ویکی‌پدیا بر اساس فرهنگ OpenSource (بازمتن)‌ توسعه یافته، از مسیر download.wikipedia.com کل بانک های اطلاعاتی آن قابل دسترسی هستند. من بانک مربوط به تغییرات اعمال شده در هر مقاله را دانلود کردم و بعد از باز شدن، تقریبا ۱۸۵ مگابایت اطلاعات در آن بود.

وظیفه اولین برنامه، تعیین مورد مناقشه ترین (پر ویرایش ترین) مقالات در ویکی‌پدیای فارسی بود. یک برنامه کل فایل را مرور کرد و تعداد ویرایش های هر مقاله را شمرد. نتیجه چیزی شبیه به این بود:

عنوان تعداد ویرایش
محمود احمدی‌نژاد 1160
ایران 998
دین بهائی 768
افغانستان 629
قرآن 487
سید روح‌الله خمینی 478
اسلام 468
اسرائیل 417
کردها 397
فهرست مشاهیر ایرانی 383
بهاءالله 380
محمد 374
تبریز 364
ایالات متحده آمریکا 353
آدولف هیتلر 352
آذربایجان 350
کوه دماوند 346
فهرست هنرپیشگان ایرانی 336
تهران 332
لنگرود 331

اطلاعات منظم، مثل همیشه جالب است (: بحث ادیان داغ است و سیاست و بدون شک رییس جمهوری پر از داستان ما، احمدی نژاد. حاشیه: جالب است یکبار از ویکی‌پدیای انگلیسی هم همین آمار را بگیریم تا ببینیم آیا آنجا هم دعوای سیاست و دین است؟ کار بعدی این بود که نگاهی بیندازیم به کل افرادی که مقالاتی که بیشتر از ۱۰۰ بار ویرایش شده اند را ویرایش کرده اند. مساله این است که آیا یک عده خاص مشغول ادیت همه مقالات هستند یا افراد مختلف و متنوع، مشغول ادیت مقالات متنوع هستند.

برای اینکار کل این افراد و مشارکت هایشان مشخص شد و با مرکز قرار دادن مقالات، افراد در «بهترین» نقطه مرتبط با مقاله هایی که ادیت کرده بودند چیده شدند. الگوریتم درست مشابه عملکرد فنرهای ایده آلی است که یکسری نقطه را به هم متصل کرده باشند. انتظار می رود که هر چقدر افراد به دور نمودار نزدیک شوند بهتر باشند (به این معنی که تعداد افراد بیشتری مقالات متنوع تری را ادیت کرده اند). این حاصل کار این بخش از کار است.


نقشه دوست داشتنی شده. نقاط آبی افراد را نشان می دهد و نقاط قرمز مقالات با ادیت بیش از ۱۰۰ بار را. نتیجه خوب است: تعداد زیادی آدم مشارکت دارند و تعدادی هم خیلی جدی به ادیت خیلی چیزها مشغولند (معمولا تمیز کردن مقالات و طبقه بندی و ..). البته سعی کرده ام تا حد ممکن ربات هایی که می شناختم را کنار بگذارم. خوشحال می شوم اگر کسی لیست کامل ربات ها را برایم بفرستد.

قدم بعدی بررسی دعواها (کشمکش های ویرایشی) است. از جدول، دیدم که دین مساله مهمی است و به طبع،‌ طرفداران سر سخت خود را هم دارد. اول الگوریتم قبلی را روی دین اسلام و بهاییت اجرا کردم. نتیجه این است:

در این نمودار و تمام نمودارهای پایینی، تنها افرادی به نمایش در آمده اند که بیش از ۱۰ بار هر مقاله را ادیت کرده اند


نقاط نشان دهنده افراد هستند و فلش ها نشان دهنده ویرایش (تعداد دفعات ویرایش را حذف کرده ام). نمودار جالبی داریم. هر دین ویرایش کنندگان خود را دارد و یک مجموعه هم ویرایش کننده هر دو دین. بسیار جالب است که با وجود ضریب نفوذ بسیار کمتر بهاییت در ایران (البته نسبت به اسلام)، ادیت کننده صفحات آن بسیار زیاد هستند (همبستگی بالا و استفاده از اینترنت بین فعالان این دین). این نمودار به وضوح نشان می دهد که ویکی‌پدیا چطور کار می کند و چگونه جلوی متعصبان گرفه می شود. به نظر من بیشتر افراد وسطی، باید کسانی باشند که به یکی از این دو دین گرایش خاص دارند و دائما دین دیگر را هم ادیت می کنند تا نظر خودشان را بگنجانند ولی گروه انبوه‌تر ویرایش کننده هر دین، جلوی یکسویه شدن نظرات را می گیرند. جالب است در همین نمودار، تعداد ویرایش هم نشان داده شود.

در قدم بعدی، به عنوان یک آزمایش، بنیانگذار دین بهایی (بهاء‌الله) را هم به نمودار اضافه کردم. نتیجه را ببینید.


وضعیت تقریبا مشابه قبل است با این تفاوت که عده ای هستند که اسلام و بهاء الله را تغییر می دهند بدون اینکه به دین بهاییت دست بزنند. و در عین حال تقریبا نصف افرادی که در ویرایش اسلام و دین بهایی فعال هستند، صفحه بهاء‌الله را هم تغییر می دهند.

اما برگردیم به بحث ادیان. بهاء الله را از نمودار کنار می گذاریم و دیگر دین ایران (دین پیامبر زرتشت به نام مزدیسنا که معمولا آن را زرتشتی می نامیم) را به نمودار اضافه می کنیم:

گروه کوچکتری هستند که هر سه این ادیان را ادیت می کنند. گروهی فقط بین اسلام و دین بهایی بحث می کنند و بین اسلام و مزدیسنا افراد کمی هستند. فقط یک نفر هم هست که هم به دین بهایی می پردازد و هم به دین مزدیسنا. مزدیسنا هم مثل دیگر ادیان، ادیت کننده های اختصاصی خود را دارد که تعداد آن ها هم (نسبت به ضریب نفوذ این ادیان در کشورهای فارسی زبان) بسیار زیاد است.

در نهایت مسیحیت را هم به نمودار اضافه کردم. شکل تقریبا به هم ریخت:


و این به هم ریختگی هم با معنا است. احتمالا مسیحیت هم ادیت کننده های خودش را دارد و هم افراد مستقلی هستند که همه اینها را ویرایش می کنند. به عبارت دیگر با هر چیزی در حد معقول رابطه دارد و این یعنی گروه بندی خاصی پشت مسیحیت نیست و در بحث خیلی خاصی هم شرکت ندارد. در عمل می توانیم بگوییم که مسیحیت (که جزو مقالات پر ادیت هم نبود و فقط به خاطر دین بودن به این نمودار اضافه شد)، موضوع مورد مناقشه ای در ویکیپدیای فارسی نیست.

توجه : نرم افزارهایی که به زبان Perl / پرل برای اینکارها نوشته ام آنقدر کاربر پسند نیست که جز خودم کسی بتواند به راحتی از آن ها استفاده کند. پیچیده هم نیستند البته و کسی که بتواند بنا به نیازش آن ها را تغییر بدهد، راحت تر است خودش آن ها را بنویسد. در عین حال این برنامه از ابزارهای لینوکسی برای ترسیم نمودارها استفاده می کند (بسته Graphviz). اما اگر کسی احساس می کند که به برنامه ها به دردش می خورند، خبر دهد تا برایش بفرستم. در عین حال اگر تحلیل خاصی به ذهن تان می رسد که می تواند جالب باشد ولی خودتان نمی توانید اجرایش کنید، مطرح کنید (:‌ شاید توانستیم با هم چیز قشنگی تولید کنیم.

گوشی گوگل هم لینوکسی خواهد بود

یک پزشک درباره گوشی موبایل گوگل نوشته ولی به نظر من دو نکته مهم رو جا انداخته و به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم با
اینکه نمی خوام این گوشی رو بخرم (چون فعلا انتخابم نئو است که قبلا معرفی اش کرده ام ) درباره اش بنویسم تا چند نکته رو بگم:

شکل این موبایل شبیه اون شکل بالایی است

این موبایل هم مبتنی بر لینوکس است

این موبایل هم مثل iPhone به احتمال زیاد با شرکت های بزرگ مخابراتی قرار داد خواهد داشت و کاملا آزاد نیست

تاریخ ارائه آن خیلی دور است: فصل اول ۲۰۰۸ و این خوب نیست چون ممکن است تا آن موقع خیلی چیزها عوض شده باشد

ویکیپدیا، بازیگرانش و نقش ما

ویکیپدیا و بخصوص ویکیپدیای فارسی رو تقریبا همه می شناسیم. یک دانشنامه تحت وب که هرکسی می تونه هر جاییش رو ادیت کنه. یعنی مثلا اگر من می خواستم چیزی درباره تاروت بدونم، به مقاله ویکیپدیای تاروت مراجعه می کنم و اطلاعات ابتدایی می گیرم. حالا اگر اونجا اشتباهی ببینم یا چیزی اونجا باشه که بدونم اشتباهه، می تونم دگمه ویرایش رو بزنم و این مقاله رو ادیت کنم!

اولین سوال اینه: خب با آدم های بیماری که همه چیز رو خراب می کنن چیکار کنیم؟

سوال مهمیه و جواب ساده ای داره: بذارین به بیماریشون ادامه بدن. به نظر ما آدم های خوب بیشتر از آدم های بد هستند و در نتیجه هر خرابکاری آدم های بد، توسط آدم های خوب بیشتر، جبران می شه. در عین حال توجه کنید که کل ادیت ها، در سیستم باقی می مونه و مثلا اگر الان شما برین نوشته تاروت‌ رو پاک کنید یا خراب کنید، من به سادگی به سیستم می گم که همون قبلی رو دوباره بیاره (:

ویکیپدیای انگلیسی خیلی خیلی خوب رشد کرده اما مال فارسی اونقدری که پتانسیل داره خوب کار نکرده. مزیدی عزیز که یکی از بهترین های وبلاگستان ما است، جدیدا تلاشی رو شروع کرده برای بهتر کردن ویکیپدیای فارسی. من هم خوشحال می شم بتونم کمک کوچیکی بکنم.

راستش مزیدی می خواد یک بازی وبلاگی راه بندازه. فکر کنم خودش هم بدونه که جلب همکاری راحت نیست. ایده اش اینه که مثل یا بازی وبلاگی، به ویکیپدیا لینک بدهیم، درباره اش بنویسیم و … من رو هم دعوت کرده و چون مفیده، من هم هستم (:

می خواستم چیزی در مورد ویکیپدیا بنویسم و به ذهنم رسید یک تحلیل آماری می تونه شروع بامزه ای باشه. به این نگاه کنید:


این نمودار می گه تعداد کاربران ویکیپدیا در هر کدام از سرویس دهنده های اینترنت چقدره (البته پارس آنلاین رو نتونستم پیدا کنم). این نمودار از تحلیل لینک صفحات شخصی کاربران به ISP ها که به شکل خودکار ایجاد می شود،‌درست شده. عجیبه که مروا در این جریان اوله ! داتک درست دو نفر کاربر کمتر از شاتل داره و در آخر هم امیدان است.

اما چیزی که من در اصل دنبالش بودم این است:


نمودار اینکه ویکیپدیا به کجاها لینک داده. مقالات ویکیپدیا مراجع بسیار مهمی هستند. خیلی وقت ها یکی از اولین جاهایی است که افراد برای گرفتن اطلاعات درباره موضوعات خاص می خونند. به همین دلیل برام جالب بود که نویسندگان این مرجع (که من و شما هستیم) کجاها رو مرجع نوشته های خودشون قرار دادن. جالبه که بیشترین مراجع،‌ انواع و اقسام خبرگذاری ها هستند! از بی بی سی گرفته تا خبرگزاری مهر تا تلویزیون تا خبرگزاری میراث فرهنگی. بقیه سایت ها هم تحلیل اش با شما چون این یک مقاله تحلیلی نیست: این شرکت در بازی است.

بازی ویکیپدیا رو مزیدی شروع کرده و علی رغم نزدیک نبودن به سبک بازی هایی که کارشون می گیره من طرفدارش هستم چون شدیدا مفید است: من و شما سعی می کنیم سایتی با پتانسیل عالی رو، به دیگران معرفی کنیم و خودمون ازش حمایت عملی بکنیم. من امروز دو تا مقاله ادیت کردم و در فهرست دوستانم قرارش دادم. قبلا هم دو سه جلسه کارگاه مانند درباره ویکیپدیا داشته ایم و به همین دلیل دو سه نفر از آنجا و دو سه نفر از دوستان نزدیک را به ویکی بازی دعوت می کنم: یک لینک بدهید و یک مطلب در این باره بنویسید. دعوت شده های من اینها هستند لیلا، سینا، احمدنیا، پویان و روبو را دعوت می کنم.

اطلاعات EXIF کسی که کتاب هری پاتر ۷ را پخش کرده

با گسترش مفاهیم کامپیوتر،‌ ایمنی و خلوت سخت تر و سخت تر می شود. فکر می کنم رسما کتاب هری پاتر ۷ قرار است فردا به کتابفروشی ها برسد اما یک نفر سه روز قبل یک نسخه غیرقانونی پیدا می کند، از همه صفحاتش عکس می گیرد و روی اینترنت منتشر می کند. جمعی از [طرفدار]های هری پاتر هم صفحه به صفحه کتاب را تایپ می کنند و حالا کل کتاب روی اینترنت است.

اما امروز یک نفر روی یکی از عکس های منتشر شده را انتخاب کرد و در یک برنامه کاملا معمولی نمایش عکس، اطلاعات EXIF را مشاهده کرد. اطلاعات EXIF اطلاعاتی هستند که روی هر عکس دیجیتال توسط دوربین نوشته می شوند (در بخشی جدا از عکس) و در بسیاری از برنامه ها یا روی Properties عکس قابل مشاهده هستند.

این اطلاعات می گویند، عکس در چه تاریخی، با چه دوربینی و چه دیافراگمی گرفته شده اند. همینطور خیلی اطلاعات دیگر از جمله شماره سریال دوربینی که عکس ها با آن گرفته شده.


برای حذف این اطلاعات باید از نرم افزارهایی مثل گیمپ یا فوتوشاپ استفاده کنید. البته به گفته کسوف خود فوتوشاپ، شماره سریال اش را روی عکس می اندازد. حالا سوتی این آقای پخش کننده غیرقانونی کتاب هری پاتر هم این بود که شماره سریال دوربین اش را از EXIF عکس پاک نکرده و ممکن است شرکت Canon بتواند دربیاورد که فلان شماره سریال دوربین را به کدام مغازه فروخته است و …

لوگوی حمایتی از امیر یعقوبعلی

این لوگو رو دیروز «نوشتم». یک تصویر با ساعت شمار اتوماتیک. برای استفاده از اون کافیه روی عکس کلیک کنید (: امیریعقوبعلی، الان نزدیک به ۱۶۰ ساعت است که در زندان است فقط و فقط به خاطر اینکه در پارک با آدم ها در مورد برابری حقوق زن و مرد صحبت می کرده و در صورت موافق، ازشون امضا می گرفته.

حداقل حمایت ما از اون اینه که این لوگو رو در سایتهامون بذاریم. همین که امیر آزاد بشه، این لوگو خود به خود غیب می شه (:

موبایلی که من می پسندم: نئو از شرکت اوپن موکو

حدود دو ماه قبل به سرم افتاد که گوشی موبایلم رو عوض کنم. اون زمان یک SonyEricson T610 داشتم که ازش راضی بودم ولی دنبال یک چیز جینگولتر با قابلیت های کامپیوتری تر بودم. مثلا امکان باز کردن پی دی اف و اینجور چیزها.

موبایل های اون دوره رو که گشتم، چیز جالبی به چشمم نخورد. حدود یک ماه قبل همون T610 بیچاره هم خراب شد و من شدم مصرف کننده موبایل های دست دوم دوستانی که گوشی های جدید خریده بودن (: انصافا هم گوشی های خوبی هستن این گوشی های قدیمی.

گاهی که پیشنهاد می شد موبایلم رو عوض کنم، چیزی پیدا نمی کردم که ازش خوشم بیاد. من موبایلی می خواستم که سیستم عامل داشته باشه و مسلمه که قرار نبود یک ویندوز بذارم توی جیبم. از symbian هم چندان خوشم نمی یومد چون به اندازه کافی قوی و خوش دست نیست.

iPhone هم که اومد، مشکلات خودش رو داشت. فقط با AT&T کار می کرد، آزاد نبود و کلا به درد ما نمی خورد و مال خارجی ها بود.

اما امروز چیزی که می خوام اومده به بازار: NEO! عالیه. از شرکت OpenMOKO که الان سایتش داون شده و این داون بودن برام بذت بخشه چون نشون می ده که یکهو میلیون ها نفر ریختن توی سایت تا اولین کسانی باشن که این گوشی زیبای جدید رو می بینن یا می خرن:

چقدر زیبا! آدم لذت می بره. ایده ای شبیه به iPhone داره که در نتیجه اون هیچ کلیدی نداره و به جاش صفحه حساس به تماس انگشت است. کرنل لینوکس داره و در نتیجه توانایی اجرای برنامه های بازمتن یا برنامه نویسی براش. صفحه 2.8 اینچی، خواندن میکرو SD، پورت USB و 2.5G GSM.

نسخه فعلی به قیمت ناقابل ۳۰۰ دلار فروخته می شه تا برنامه نویسان بتونن بخرن و براش برنامه بنویسن. نسخه اصلی GTA02 از ماه اکتبر با قیمت ۴۵۰ دلار ارائه خواهد شد. اون نسخه به شبکه Wi-Fi وصل می شه، سنسور سه بعدی حرکت داره و یک شتاب دهنده گرافیکی. GPS هم که جزو اصلی سیستم است.

توی ایران می ترسم یکسری ابله پیدا بشن و دوباره بگن که نباید تلفن وارد بشه ولی اگر اینطور نشه این تلفن صد در صد تلفن بعدی من خواهد بود. فلسفه اش هم اینه:

تلفن های موبایل که تا به امروز بسته و به همین دلیل محدود به قابلیت های تولید کننده بوده اند، رقیبی شده اند برای کامپیوترها. اما وقتی این تلفن ها بر اساس استانداردهای آزاد بنا شوند، قدرت پردازش را فراگیر می کنند و بعد ناپدید می شوند.

قدرت فراگیر پردازش یعنی اینکه هر جایی که تصورش را بکنید می توانید اطلاعات را پردازش کنید: همیشه از اطلاعات محلی مطلع باشید، بی وقفه در جریان اطلاعات محلی دخیل شوید و سپس ناپدید شوید.

در روندی که توسعه دهندگان دسترسی تام و تمام به سخت افزارداشته باشند، ابزارها محو می شوند.

نئو برای اولین بار این قابلیت را برای شما به ارمغان می آورد.

ما تفکر شما را می خواهیم. بگذارید با هم کار کنیم. شما تمام پشتیبانی ممکن را از سوی ما خواهید داشت. حالا وقت آن است که تلفن خود را آزاد بخواهید.

سانسور ابلهانه: دلایل سانسور وبلاگ کیبرد آزاد

من وبلاگ هام رو از هم جدا کردم تا توی یکیش راحت تر بنویسم و اینجا رسمی تر. حالا دیدم که هر دو بلاگ در حال سانسور شدن هستند. یک ایمیل زدم به مسوولین ربات هوشمند احمقی که با پول من و شما، وظیفه تر زدن با سایت ها رو بر عهد گرفته اند و دلیل فیلتر شدن کیبرد آزاد رو ازشون پرسیدم. جواب رو ببینید:

ba salam
kalamate zir dar site moredenazar yaft shodeand:
کس | سکسی | سوپر | جنسی | برهنه

سایت من به خاطر بودن کلمات کس، سکسی، سوپر، جنسی و برهنه فیلتر است. یک نگاه بندازیم:

 کس: این که واقعا آخر بلاهت است. این آدم نمی دونسته «کس» توی فارسی به معنی «شخص» هم هست و الزاما به «اون چیز زشتی» که تمام مردم جهان در طول تاریخ از اون متولد شده اند، اشاره نمی کنه ؟

 جنسی: یک بار گفتم که یکی از بهترین دوستانم می گه ارائه خدمات جنسی بهتر از گولد کوئست است و یکبار هم گفتم که بعضی از کشورها مطالب جنسی رو فیلتر می کنند.

 سکسی: یکبار به موزه هلند اشاره کردم، یک بار به فیلتر آمازون که روش هیچ فیلم سکسی نیست و یکبار هم به اینکه نباید آبروریزی های سکسی رو دستاویز جذب خواننده قرار داد.

 سوپر: می گم اینا احمقن و خرفت می گین نه ! (: من در مورد «سوپرمارکت» نوشتم و این آقا وبلاگ رو جنسی تشخیص داده. نمی دانم هنوز هم می گن یا نه ولی من که بچه بودم به فیلم پورنو می گفتیم فیلم سوپر.

 برهنه: این دیگه واقعا غیرقابل بخشایش است. در تمام صفحات وبلاگ در لینک دادن به «پا برهنه بر خط» به این لغت زشت و قبیح اشاره کردم. پیشنهادم اینه که برای پابرهنه برخط یک جفت کفش بخریم تا وبلاگهامون فیلتر نشوند.

راستش قبلا فکر می کردم مدیران و برنامه نویس های خود فروش امن افزار شریف باید به خاطر خودفروشی و سرکوب آزادی بیان خجالت بکشند، حالا فهمیدم حتی اگر اینقدر پر رو باشند که به خاطر همکاری در سرکوب نظرات از خجالت آب نشوند، به عنوان یک برنامه نویس باید از خجالت بمیرند با این موتور هوشمند پر هزینه مسخره (: هیچ روزی از دیدن فیتر اینقدر نخندیده بودم.

پ.ن: برای کشف دلایل سانسور وبلاگتان به filter@dci.ir ایمیل بزنید و در موضوع اسم وبلاگ و در متن سوالتان را مطرح کنید.

بلاگر فیلتر شد

حدود یک هفته ای بود که همه با لاگین کردن به بلاگر مشکل داشتند. صفحه منحوس و‌‌ آشنای سانسورچی ها ظاهر نمی شد ولی صفحه هم باز نمی شد (فیلتر به سبک چینی). امروز ایتنا اعلام کرد که بلاگر فیلتر شد و به نقل از مسوولین «امن افزار شریف» که شغل شریف سانسورچی بودن را بر عهده گرفته اند نوشت که «از سوي مراجع مربوطه، درخواست بستن نشاني «beta.blogger.com» به ما ابلاغ شده اما از آنجا كه اين نشاني با خود سايت داراي IP يكساني هستند، ناگزير از بستن كل هاست اين سرور شده‌ايم.».

بلاگر از اولین سیستم های وبلاگ نویسی عمومی رایگان است و قبلا هم دو سه بار دولت تلاش کرده استفاده از کل آن را فیلتر کند. مایه خجالت است. هم برای کشوری که از حرف زدن مردم می ترسد و هم برای برنامه نویس ها و مدیر سیستم هایی که از سانسور پول در می‌ آورند و پشت استدلال مسخره و احمقانه «فقط مجری بودن» مخفی می شوند.

می خواهم از مسوولین «امن افزار شریف» بپرسم که آیا به نظرشان یک قاتل دولتی می تواند بگوید که «مجری دستور» بوده؟ آیا شکنجه گر می تواند بگوید که «فقط مجری» بوده و چون تصمیم شکنجه شدن افراد را کسی دیگری می گرفته او بی گناه است؟ آیا کسی که خلبان هواپیمایی است که بمب شیمیایی پرتاب می کند می تواند بگوید که فقط یک خلبان بوده و در برابر آنهمه تاول و رنج مسوولیتی ندارد؟ پس چطور یک برنامه نویس و یک مدیر سیستم و … می تواند بپذیرد که مسوول خفقان چند ده میلیون انسان باشد، مسوول سلب حق خواندن انسان ها باشد، وظیفه اش جلوگیری از حرف زدن و ابراز عقیده آدم ها باشد و در نهایت هم به سادگی بگوید که «ما فقط مجری» هستیم ؟ می دانم که نه ولی این را هم درک می کنم که پول نفت من برای بعضی ها وسوسه کننده است (: بعضی ها آن را به زور از من می گیرند و بعضی ها با دستمال به دستی و التماس، مثل سگ خواهش می کنند تا بخشی از آن جلویشان بیافتد. درک می کنم (: درک ولی به هرحال از خودفروشی آدم های مدعی حالم به هم می خورد.