امروز دوباره شنبه آخر ماه است و روز تمیزکاری ملی. من امروز حالم خیلی خیلی بهتره. شاید تاثیر شوک دیروز باشه: چهارده ساعت در سایت بدون هیچ جور خوراکی و بدون پیشرفت در پروژه و شاهد بودن دعوای کلی آدم با همدیگه و تلاش برای کنار نگه داشتن خودم. شاید هم به خاطر فیلمهایی باشه که میبینم. یک گوشه هاردم مجموعه دزدی فیلمهای وودی آلن رو پیدا کردم. این مرد دید بسیار خوبی به انسان، دین، سکس و خانواده داره. خوب یعنی دقیق. خوب یعنی آگاه.
به هرحال امروز شروع به ترجمه کردم. ترجمه خوب پیش رفت. بازی کردم (fps. من خیلی کم بازی جدی میکنم. توپ و دیوار و این چیزها بازی میکنم ولی FSP خیلی کم. به هرحال از Nexuis لذت بردم) و بعد به سنت نیجریه، شروع کردم به تمیز کردن خونه. همون روز دوم از خدمتکاری که خونه رو تمیز میکنه خوشم نیومد و بهش گفتم. واقعا هم خونهای که یک نفر توش زندگی میکنه نیازی به نظافت روزمره نداره. تنها چیزی که از دست دادهام و براش متاسفم، لباسهای کثیف هستن که دیگه شسته نمیشن. مهم نیست. به هرحال امروز روز نظافت ماهانه در نیجریه است و من هم در نیجریه. تمیز کردن یعنی کپه کردن لباسهای کثیف یک گوشه، گذاشتن همه وسایل بهداشتی یک گوشه، شستن ظرفها، دستمال کشیدن میز و تمیز کردن ال.سی.دی. کامپیوتر و کیبردش و بعد عینک و بعد آی پاد و بعد موبایل. اوه! سیم رابط کامپیوتر رو هم تمیز کردم و این روزم رو عالی کرد. سیم رابط (: خیلی جذابه. یک دستمال برمیداریم و بهش تمیز کننده میزنیم و سیم رو محکم میذاریم لاش و میکشیم! هاها… به شکل غیرقابل باوری از سیمی که به نظر نمیرسه کثیف باشه کلی ماده سیاه روی دستمال میمونه. راحت است و بانمک و مفید. هر وقت سیم داشتین بدین من تمیز کنم (:
برخلاف رفتارهای طبیعیام، بسته دستمال کاغذی رو باز کردم و گذاشتم روی میز، ناخنهام رو گرفتم ولی اصلاح نکردم. آهنگها به طور خودکار رسیدهاند به داریوش. کمی دپرس ولی به جاش عمیق.
به این فکر کردم که پروژه قدیمیام رو در شرکت اجرا کنم: گروه هنر انقلابی (: هاها… یکی دو بار صحبتش شده بود. کارهایی مثل کشیدن یک قلب بزرگ روی درهای آسانسور که وقتی در باز و بسته میشه قلب باز و بسته بشه. یا مثل چیزی که امروز به فکرم رسید: WCS: Wire Cleaning Squad. با دو سه تا دوستمون قرار بذاریم یک روز در اداره همه طبقات رو بچرخیم و سیمهای کامپیوترها رو تمیز کنیم. همه میتونن دو دقیقه در مورد یک چیز غیرمعمول گپ بزنن. بروشوری در مورد بهداشت سیم و اهمیت اون در جامعه رو بخونن، دوستتر بشن و بخندن (اما ما عاشق رودیم مگه نه؟ نمیتونیم پشت دیوار بمونیم. ما یه عمره تشنه بودیم، مگه نه؟ نباید آیه حسرت بخونیم (: ).
آووممم… خب گفتم که. از اون روزهایی است که آدم پر از انرژی و چیزهای مثبته. دوستی و عشق. یک حدسم بهداشته. یک حدسم عمق عشق. یک حدس دیگم که خیلی هم محتمله، آزادی است، پیچیدگی ساده و وودی آلن و فیلمهایی مثل «زنان و شوهران»، «کمدی سکسی در نیمه شب». به هر حال امروز روز خوبیه (: