تم وبلاگ – حداقل برای وبلاگ من – باید خارج از دید باشه. من نمیخوام تمی که استفاده میکنم توی چشم بیاد و در ضمن میخوام فضای ساده و صمیمیای داشته باشه. گاهی هم خب با اینکه تمام رو دوست دارم، ازش حوصلهام سر میره و میرم سراغ یک تم جدید.
اما اینبور مجبوریم تم رو عوض کنیم! دلیلش اینه که فهمیدم تمی که استفاده میکنم آزاد نیست و دزدی حساب می شه (: اسمش هم هست Standard Theme.
حالا کسی پیشنهادی برای یک تم جدید داره؟ میخوام :
روشن باشه
سر راه کاربر وای نایسته
فضاش مدرن باشه
آبیش کم باشه چون همه چیز اطرافمون شده آبی. مثلا اگر لینکها قرمز باشن بهتره
دو ستونه باشه و نسبتا عریض
جینگولک بازی های جدید وردپرس مثل ویجت و اینها رو داشته باشه
سئوی قابل قبولی داشته باشه یا اگر بهتر بگم، از نظر سئو خیلی داغون نباشه
آزاد باشه
این ایده هم ایده یکی از دوستان است که الان یادم نیست دقیقا کی بود (اگر می خونی سریع اعلام کن که کردیت بدم به ایده): میخوام توی یک ریپوزیتوری git بذارم تم رو و هر کس خواست بتونه ادیت / اصلاح کنه. چون دفعات قبل هی دوستان برام اصلاحیه می فرستادن و اینکار هم برای اونها سخت بود و هم اعمالش برای من وقت میخواست ولی فکر کنم به عنوان اولین وبلاگی که تماش روی ریپوزیتوری است میتونیم کمی بخندیم (:
پس خوشحال میشم اگر کسی تمی رو برای شروع پیشنهاد بده. خودم هم میگردم…
این روزها و شاید هم ماهها نقطعه عطف طولانیترین آزمایش علمی بشریته. الان تقریبا هشتاد سال از زمانی میگذره که دو تا فیزیکدان توی دانشگاه کویینزلند آزمایش «چکیدن قطره قیر» یا Pitch Drop Experiment رو شروع کردن. و حالا بالاخره زمان رسیدن به جواب نزدیک شده.
نخیر. نه طنز است و نه استعاره. اون دو دانشمند واقعا هشتاد سال قبل یک قیر با ویسکوزیته بسیار بالا رو با چکش خورد کردن و در مخزنی ریختن تا «چکیدن» این قیر خاص که صد میلیارد برابر آب ویسکوز است رو مشاهده کنن.
این قطره از اون موقع تا حالا هشت بار چکیده ولی در هیچ کدوم از دفعات کسی شاهد نبوده و آخرین بار هم که دوربینی قرار بوده بیست و چهار ساعته جریان رو ضبط کنه، به دلیل مشکلی فنی نتونسته از این اتفاق فیلم بگیره.
خونه رویایی من یک برج بلنده که با اینکه توی مرکز یک شهر شلوغ واقع شده، پنجرههای بلندش به اندازه کافی با خیابونها و کوچهها فاصله دارن. من برای این رویا، دلایل زیادی دارم و یکیش ناامنی و دوست نداشتنی بودن اون خیابونها و کوچهها است. متاسفانه توی کشور / شهر من، خیابونها مال مردم نیستن و جایی شدن برای پلیسی که منو به خاطر شکل لباسم دستگیر میکنه و ازم پول میگیره و تحقیرم میکنه یا مردم فقیری که تنها امیدشون از «پیشرفت» دزدین پول و لپ تاپ و غیره از منه.
استاد جامعه شناسی شهری ما که از با یک تفکر پر هیجان اروپایی بزرگ شده بود و بعد برای «خدمت» به ایران اومده بود تعریف میکرد که وقتی با شهردارهای مناطق و شهردار تهران ملاقات داشته حتی نتونسته این مفهوم رو به اونها توضیح بده که خیابون و شهر چیزی بیشتر از روشی برای اتصال مکانهای خونه و خرید و کار و مجموعهای از مکانهای مورد نیاز سربسته است. میگفت خیلی متعجبه از اینکه حتی شهردار تهران هم درک دقیقی از این نداره که «خیابون» یک مفهومه که توش کنشهای اجتماعی اتفاق میافته و میتونه به شهر یا حتی محلهای که توش واقع شده نه فقط هویت که فرصتی بده برای رشد.
اون خونه رویایی من رو خیلی ها ندارن و اون استاد اینقدر اینجا اذیت شد که از ایران فرار کرد اما دارم دوستانی که میفهمن خیابون چیه و میفهمن یک بچه حق داره توی کوچهاش بازی کنه و یک آدم بزرگ حق داره توی خیابون «قدم بزنه». این دوستانم توی گروه «باهمستان» نگران این هستن که چرا وقتی توی خیابون به آدمها نگاه میکنیم کسی رو نمیبینیم که بخواد بعد از ظهر رو فقط توی خیابون باشه و خیابون و کوچه و پیاده رو براش فقط یک روش دوست نداشتنی برای رسیدن به مقصدی دیگه نباشه. استاد می گفت مسیرهای شهری فقط یک وسیله ناچار برای استفاده شدن به منظور رسیدن به یک مقصد نیستن بلکه خیابون، پیاده رو و کوچه یک موجود زنده است که به شهر حیات میده. اینو وقتی واقعا باور کردم که دیدم کشور امارات برای امارات شدنی که ما رو انگشت به دهن کرده چقدر سرمایه گذاشت روی تعریض پیاده روهای مکانهای تفریحی و برگزاری کارنوال و چیزهای متنوع توی کوچههاش و غصه خوردم که کشورم چطوری خیابون رو برای آدمهای کشورش مخوف تر و مخوف تر می کنه و چطوری کشورم عقب و عقبتر میمونه از بقیه دنیا.
توی این شرایط غنیمته دوستانی مثل این دوستان:
راستش چند ماهی است که من به همراهی عده ای از دوستان دیگر که همشون شهرساز هستند، گروهی راه انداخته ایم به نام “:باهمستان” که می خواهیم آن را ثبت کنیم.
این گروه با ایده حق شهر فعالیت می کند و در حال حاضر محور فعالیت های آن حق کودک در شهر است.
ما از سه ماه پیش به صورت مستمر برای برگزاری یک رویداد یک روزه در محله سلسبیل جنوبی برنامه ریزی و فعالیت کرده ایم. با گروه های مختلف محلی جلسات هفتگی داشته ایم و با گروه ها و افراد خارج از محله نیز همفکری کرده ایم و آنها را به مشارکت در رویداد فرا خوانده ایم.
اسم این رویداد “کوچه بهتر” است و قرار است کوی فرهنگیان -بین مرتضوی و کمیل- توسط اهالی و دیگر شهروندان تبدیل به کوچه بهتری بشه. ما فکر می کنیم که این می تواند تجربه متفاوتی از مشارکت گروه های محلی و متخصصین برای تبدیل یک فضا به فضای بهتری باشه.
این رویداد در روز پنجشنبه 10 اسفند از صبح تا شب در این کوچه برگزار می شه.
و به شما هم پیشنهاد می کنم از این فرصت استفاده کنین و یکی از کوچههای شهرتون که تا دیروز احتمالا نگران میشدین اگر قرار بود ازش بگذرین رو، شاد و پر انرژی و پر از بچه و بدون ترس ببینین.
این روزها حتما همه گانگنام استایل رو می شناسین. پر بیننده ترین ویدئوی یوتیوب و خب کلی آدم هم اجراهای متفاوتی ازش دادن از جمله دانشگاه ام آی تی. ایرانی ها هم چندین اجرای بامزه ازش داشتن ولی به نظرم بهترینش اینه که اگر سانسورچی اجازه بده، حسابی دیدنش رو توصیه می کنم. هم بامزه است هم واقعا ایرانی و هم با اجرایی عالی.
قرار اول این بود: آرزوهای هیچ کودکی نباید فراموشش شود، حتی بچههایی که در روستایی دور زندگی میکنند. سر این موضوع همنظر و یکصدا شدیم و چه اتفاقهای عجیبی میافتد وقتی جماعتی سر هدفی یکدل میشوند. نشانهها یکی یکی از راه میرسند و از جایی به بعد دیگر متوجه نیستی کنترل این روند دست کیست. جریان، تو را با خودش همراه میکند. با بنیاد رایحه آشنا شدیم که مدتهاست در مناطق محروم مدرسهسازی می کند، اینطور شد که قلعهگنج را شناختیم. هدف اول ما تصویر آرزوهای کودکان بود و آشنایی با رایحه سمت و سویمان را مشخص کرد. حالا ما به کرمان سفر میکنیم تا کمک کنیم دختران آنجا آرزوهایشان را روی دیوار مدرسۀ خودشان نقاشی کنند.
این اولین مواجهه شما با قلعه آرزوهاست، جدید و بکر است. یک فرصت تازه برای شروع از اولِاول. بیایید با هم فکر کنیم میخواهیم چطور پرورشش بدهیم و بزرگش کنیم. ما کمک میکنیم تا بچهها آرزوهایشان را نقاشی کنند و مطمئنایم همۀ اتفاقهای خوب نتیجۀ برآورده شدن آرزوها هستند. همراهیمان کنید و به ما ایده بدهید تا تازه بمانیم.
سایت NerdNews.ir از اون پروژههای جالبه که امیدوارم به شکل فعال پیش بره. اصلاح Nerd به کسی ا شاره میکنه که باهوشه و توی یک حوزه خاص – معمولا فنی – تخصص داره و خب معلومه که نرد نیوز می شه سایت اخبار این آدمها.
این سایت مستقل از اینکه مطالب خوبی داره دو سه تا باحالی نرد پسند دیگه هم داره: اول اینکه به شکل آزاد و جی پی ال منتشر شده، دوم اینکه اخبارش کپی رایت کریتیو کامنز دارن که باعث می شه همه قانونا بتونن اونا رو تو سایتشون استفاده کنن و سوم اینکه با روبی آن ریلز نوشته شده و یک کار تجاری است (تجاری بودن با آزاد بودن هیچ تناقضی نداره). برای اطلاعات بیشتر صفحه سوالات مرسومشون رو ببینین و تبریک میگم که کارشون رو شروع کردن و امیدوارم به خوبی پیش برن (:
امسال ولنتاین جالب بود. من تا حالا ندیده بودم که اینقدر دختر و پسر دست تو دست توی خیابون باشن… از کوچههای فرعی تا رستورانها. بعضیها هم این روز رو با برنامهنویسی و لپتاپهاشون گذروندن (: در صدرشون هم
افشین مهربانی و سالار کابلی که یک اسکریپت بامزه نوشتن که تو یک زمان مکان خیلی خوب منتشر شد و تونست توی هکرنیوز ترند بشه… ولنتاینشون با مکبوکشون مبارک (: