بهترین روز زندگی من

life

از من زیاد می پرسن که چرا شادم و چطوری شادم. گفتن اون سخته. یعنی به نظرم در حد وبلاگ نیست و نیاز به کلی حرف زدن داره و همه اجزاش هم -اگر نخوام دکون «چطوری شاد باشین» باز کنم – قابل تکرار در هر شرایط و در هر زندگی ای نیست. اما می تونم این رو بهتون بگم که امروز بهترین روز زندگی من بود. امروز فوق العاده بود و من کلی از علاقمندی‌هام رو تجربه کردم و حتی به بعضی فانتزی هام هم رسیدم و الان که ساعت نه است، خیلی بهم خوش گذشته، دارم یکی از بهترین غذاها رو می خورم و منتظر یکی از بهترین اتفاقات هستم که قراره یک ساعت دیگه اتفاق بیافته.

از صبح که بگذریم، امروز روز جهانی بازی های رومیزی بود. من امروز توی کافه ماشین و کافه برد دوست های فوق العاده ام رو دیدم و بازی های جدید تجربه کردم. بعضی هاش خوب بود و بعضی هاش بد اما تجربه تازه هیجان انگیز بود و با خوب ها خندیدیم و با بدها خنده درست کردیم. من امروز دوستانی رو دیدم که از کارهای من راضی بودن و به نظرشون بودن من در دنیا، مثبت بود. من امروز بین برنامه دو تا کافه، در نقش بزرگتر یک بچه کوچیک توی مهدکودک توی یک مسابقه سیمولتانه با استاد بچه ها بازی کردم. سی هفت تا بچه و بزرگتر بچه روی صندلی های کوچولوی مهدکودک. بازی رو در حرکت چهاردهم ترک کردم چون می خواستم برم کافه برد.

ناهار توی کافه ماشین یک ساندویچ مرغ خوشمزه با سس عالی خوردم و الان دارم یک نون پنیر خیلی سر حال و تازه که از کافه برد گرفتم و آوردم خونه می خورم. ساعت ده امشب، شب دوم مسابقه شطرنج بلتیز (خیلی سریع) کاسپاروف افسانه‌ای با بازیکنان قهرمانی آمریکا است که دیدنش هیجان انگیزه و خوشبختانه تند و سریع و امروز یک روز عالی بود. شاید بهترین روز زندگی من.

نمی دونم دقیقا چرا دارم این رو می نویسم. احتمالا می خوام شما رو توی این حس شریک کنم و بگم که بهترین روز زندگی به معنی روزی نیست که از تک تک روزهای دیگه بهتر باشه بلکه روزی است که اگر بهش نگاه کنین احساس می کنین فوق العاده بوده. به نظرم به راحتی می شه جوری زندگی کرد که ماهی یکی از این بهترین روزها در زندگی آدم باشه. درسته که امروز هم کلی نقص داشت، می شد غصه بخورم که چرا بازی سیمولتانه که ازش لذت می بردم رو تموم نکردم، چرا اینهمه بدو بو کردم، چرا غذاهام کم و ساده بود، چرا تو بازی ها باختم، چرا تو کافه برد کسی که منو دعوت کرده بود رو ندیدم و داشتم ترکش می کردم که یکهو دیدمش و .. می دونم گفتن «شما همیشه می تونین خوشحال باشین» احمقانه است و دکون کلاس های خودشناسی و روانشناسی های عامه پسند ولی نکته اینه که خوشحال بودن نیازمند پیش نیازی به اسم رسیدن به اهداف بلند مدت نیست. هر روزی ممکنه به یک روز فوق العاده تبدیل بشه به شرطی که بدونیم چی دوست داریم و با جدیت و علاقه پیگیری اش کنیم. در مسیر زندگی قراره خوش بگذره. مثلا الان کم کم بازی برق آسای کاسپاروف با قهرمان‌های آمریکا شروع می شه و من ازش لذت خواهم برد (آنلاین با اپ فالو چس نگاه می کنم) و امیدوارم شما هم چیزهایی که دوست دارین رو کشف کنین و ازشون لذت ببرین. داشتن مسیر، مسیر رو هیجان انگیز می کنه! کسی که فقط در راه های از پیش تعیین شده برای عموم حرکت می کنه یا منتظره به مقصد برسه تا بهش خوش بگذره، معمولا راضی نیست. از مسیر لذت ببرین (:

جادی تی وی ۰۱۴ – نصب لینوکس سرور رد هت انترپرایز

همه چیز این ویدئو قاتی پاتیه! یک موزیک عالی داره که من عاشق لباس هاشون هستم و دوست داشتم یک لباس اونجوری داشتم و شماره رو اشتباه می گم و به یک دلیل که توضیحش می دم، ردهتی قدیمی نصب می کنم! زندگی باید فان باشه! نصب «لینوکس حرفه ای» هم سخت نیست.. نکست نکست نکست! توی این ویدئو ترس شما از ردهت می ریزه.

نامگذاری اوبونتوی جدید به «سنجاب مهمان‌نواز»

سنجاب مهمان نواز

به رسم هر شش ماه، اوبونتوی جدید اومده و اسمش هم هست Xenial Xerus. همونطور که می دونین اوبونتویی که در ماه چهارم سال ۲۰۱۶ منتشر بشه اسمش می شه اوبونتوی ۱۶.۰۴ و هر شماره هم به ترتیب حروف الفبا ترکیبی است از اسم یک حیوان و یک صفت. اسم این شماره از این دو بخش تشکیل شده:

  1. Xenial به معنی «رابطه دوستانه بین میزبان و مهمان» است. در این شماره از اوبونتو به خاطر کار زیاد روی LXD و KVM و OpenStack، این صفت به صفت های پیشنهادی دیگه ارجحیت پیدا کرد. ترجمه فارسی قابل قبول می تونه مهمان‌نواز باشه.
  2. Xerus هم نوعی سنجاب زمینی آفریقایی است و یکی از اجتماعی ترین حیوانات آن سرزمین. این حیوانات در صحراها به خوبی در گروه های اجتماعی زیست می کنند و با همسایگان سازگار می‌شوند. زروس سریع، چابک و دوستانه است و به خاطر شجاعت مشهور.

با این تفاسیر به نظرم کاملا معقوله که به اوبونتوی ۱۶.۰۴ بگیم سنجاب مهمان نواز. این نسخه یک نسخه Long Term Support یا همون LTS یا همون پشتیبانی طولانی است به این معنی که تا پنج سال آپدیت خواهد شد و بدون نیاز به آپگرید کلی می تونین از امنیت و سازگاری اش با تکنولوژی روز مطمئن باشین.

سایت دولتی مالیات بر ارزش افزوده از شما می خواد از مرورگرهای قدیمی استفاده کنین

امروز موقع ارسال اظهارنامه مالیات توی سایت مالیات بر ارزش افزوده یک نکته جالب به چشمم خورد. دوستان خیلی راحت و رسمی از کاربر میخواهند که از مرورگر قدیمی برای کار با سامانه استفاده کنه.

evat

برنامه‌های پرداخت مالیات واقعا یکی از بدترین ها هستن، حتی بدتر از گلستان.

مرتبط
ساخت سایت های دولتی در چه پروسه‌ای به کدوم شرکت‌ها داده می‌شه؟
موتورهای جستجوی ملی و کشوری ویران به اسم ایران
سایتی برای پیش‌شماره‌های استان‌های ایران
از شرمندگی‌های سیستم آموزشی ایران: سیستم جامع گلستان
– …

حکومت صاحب بدن ما نیست – من و شما بدن‌هایی هستیم متعلق به خودمون

mybody

من هم مثل هر آدم دیگه یک بدن دارم. این بدن متعلق به من است. در عبارت درست تر حتی این بدن، خود من است. هر آدمی در واقع همون بدنش است؛ شامل مغزش و احساساتی که در اون بدن متولد می شن و می میرن. این بدن حق داره در مورد خودش تصمیم بگیره. این بدن حق داره بره بدنسازی. این بدن حق داره چاق باشه. این بدن حق داره لاغر باشه. این بدن حق داره سیگار بکشه و این بدن حق داره انتخاب کنه که چی بپوشه و دقیقا همین بدن حق داره تصمیم بگیره که می خواد به بدن دیگه ای زندگی ببخشه یا نه. بدن من است که تصمیم می گیره آیا لازمه توی بدن من یک موجود دیگه زندگی کنه یا ترجیح می ده تولید مثل نکنه. هر بدن حق داره آخرین حامل ژنی باشه که اونو ساخته یا اگر دوست داشت، ترکیب کننده این ژن باشه با ژن کسی که ازش خوشش می یاد.

همه ما چنین بدن هایی داریم و این بدن هامون وقتی به هم نزدیک هستن موفق‌تر به حیاتشون ادامه می‌دن. برای همین قبیله‌ها و روستاها و شهرها رو ساختیم تا بدن‌هامون (در واقع خودمون)‌ کنار هم موفق‌تر به پیش بریم. اما وقتی به هم نزدیک هستیم لازمه توافق‌هایی رو هم در مورد اینکه چه کارهایی رو چطوری حق داریم انجام بدیم که حداقل صدمه رو به بقیه بزنیم، برای رسیدن به این توافق قراردادهای اجتماعی تنظیم می‌کنیم. ما برای به حداکثر رسوندن خوشحالی‌مون، می‌پذیریم که بر اساس توافق با همدیگه بر سر بدن‌هامون و محدوده‌هاش، حداقل آسیب رو به هم بزنیم و حداکثر نفع رو ببریم. این چیزی است که حکومت و قانون رو شکل می ده که منطقا نباید چیزی خارج از توافق ما هم با همدیگه باشه.

مساله وقتی باعث بروز اینهمه جک در اینترنت می شه که یک سیستم احساس می‌کنه اجازه کامل کنترل دیگران رو داره. ما نه فقط یکی از معدود کشورهای جهان می‌شیم که حکومت توش حق مرگ و زندگی آدم ها رو برای خودش محفوظ می دونه که اتفاقا در کشتن شهروندانمون توسط حکومت بالاترین رتبه‌ها رو هم می‌گیریم. در همین جا یکسری مون حقوق می‌گیرن تا نامحسوس مواظب باشن که بقیه اجازه نداشته باشن لباس مورد علاقه‌شون برای بدنشون رو انتخاب کنن و حق من برای انتخاب چیزی مثل وازکتومی محدود می شه چون یک گروه معتقدن من حتما باید بچه دار بشم و یک سازمان به اصطلاح فعال مدنی هم تبلیغ می کنه که یکسری دیگه که از نظرش مشکل جامعه هستن باید «عقیم سازی» بشن و حالا که نزدیک به تبلیغ هم شده، نظرش تبلیغ دولتی هم می‌شه. دقیقا ایده فاشیسم در دوران هیتلر: بازتولید اجباری آدم های «خوب» و حذف و عقیم کردن آدم‌های «بد» بدون این درک که:

۱- آدم خوب و بد مربوط به شرایط جامعه است و نه ژن‌های «دزدی» و «بی حجابی»
۲- اصولا ما جامعه رو تشکیل ندادیم که یک نفر بر اساس سلیقه اونو به جهتی ببره که دوست داره. جامعه متشکل از تک تک افراد است و قوانین و جهتگیری باید اولا منتج از نظر همگان باشه و ثانیا حقوق پایه‌ای هیچ فردی رو نقض نکنه.

در اینجا دیگه واقعا فضا شبیه جک که نه، خود جک است و حداقل امیدوارم من و شما که نه در حکومت هستیم و نه سازمان های مبلغ عقیم سازی داریم و نه نظرمون به ممنوعیت پیشگری از بچه دار شدن یک گروه نزدیک است بتونیم چند لحظه یادمون نگه داریم که در دورانی زندگی کرده ایم که یک بخش از حکومت به یکسری جایزه می دادن که بچه دار بشن، انتخاب بچه دار نشدن رو ممنوع می کردن، یکسری رو عقیم می کردن و تمام تلاششون رو می کردن که یکسری جوری لباس بپوشن که اونها دوست دارن و در نهایت هم معتقد بودن کسانی که شبیه اونها نیستن یا کار عجیبی کردن رو بکشن تا معضلاتشون مساله حل بشه – و سال به سال هم معضلات عظیم‌تر و وحشتناک‌تر می‌شدن.

من و شما باید بدونیم که اتفاقات اجتماعی وابسته به آدم ها نیستن. اینجوری نیست که چند تا آدم خوب داریم و چند تا آدم بد که اگر خوب ها رو تکثیر کنیم و بدها رو اعدام کنیم یا عقیمشون کنیم، جامعه درست شده. جامعه یک ترکیب است و برآیندی از خیلی چیزهای دیگه. ایده «ژن خلافکار» دهه‌ها است که در جاهایی که علم حاکمه مورد خنده آدم ها است و البته بخشی از تاریخی هولناک. امیدوارم ما هم روزی به جای کشتن یا عقیم کردن کسانی که دوست نداریم و تلاش برای تکثیر کردن کسانی که دوست داریم، به این فکر بیافتیم که چرا یک نفر باید از حق مسکن و غذا و بهداشت محروم باشه و ما راه حل بدیم که «پس عقیمش کنیم» و چرا یک پسر ۱۷ ساله که همه چیزش رو ما ساخته‌ایم، باید در جامعه مون به یک بچه تجاوز کنه و … تاسف آوره.


آپدیت: متاسفانه در جایی هستیم که بحث آزاد می تونه دردسرهای بزرگی داشته باشه و به همین خاطر کامنت ها رو حذف کردم. یادتون باشه اگر کسی طرفدار سانسور است و فکر می کنه بحث آزاد به ضرر عقیده اش تموم می شه و تهدید به انواع چیزها برای حذف نظرات دیگران می کنه یعنی دقیقا اون آدم می دونه که نظرش در بحث آزاد بازنده است (:

لینک‌های شاد دوشنبه‌های آخر ماه فروردین ۹۵، وبلاگ‌ها، پروژه‌ها، تلگرامی‌ها و خیلی چیزهای دیگه

bookcity

مثل هر دوشنبه آخر ماه دیگه، زیر تیغ سانسورچی عزیزمون جادی.نت رو می‌کنیم جایی برای معرفی کارهای دیگران و تلاش برای دیده شدن چیزهای خوب. معلومه که اگر کنار همدیگه بایستیم به نفع همه ماست (: این ماه این پروژه‌های شرکتی و شخصی و وبلاگ ها و خیلی چزهای دیگه مهمون ما هستن.

پروژه‌ها

  • خوشبختانه بچه‌های می‌بینیم و گولاخ جدا جدا سایتشون رو راه انداختن تا شاید چیزی نزدیک به ۹گگ ایران باشن. پر بیننده و سرگرم کننده برای عموم. خوشبختانه اش مال اینه که سایت است (:
  • یک هاستینگ جدید هم هاست سرور ساز است که وی پی اس و سرویس های دیگه ای رو می ده و مدعی است سعی می کنه بالاترین کیفیت رو حفظ کنه تا تو این بازار شلوغ بتونه مشتری جذب کنه. در ضمن اگر از عبارت Jadi برای کد تخفیف استفاده بشه، ۲۵٪ تخفیف هم می ده! به وبلاگشون هم می تونین سر بزنین. امیدوارم کارشون خوب پیش بره.
  • پروژه کافه یاب هم چند سالی هست که کار می کنه و امیدوارم بازدید کننده بیشتر و موفقیت عالی تری داشته باشه (: بخصوص که سورسش هم در گیت‌هاب آپلود شده.
  • و برای کسانی که لباس و مد و اینها دوست دارن هم پوشانو یک شبکه اجتماعی ویژه مزون ها و لباس فروشی ها است. ایده جالبیه. کارهای تخصصی خوبن (:
  • کار اداری؟ ثبت نام؟ فرم؟ یک عالمه عکس سه در چهار مهمل که باید بدین براتون چاپ کنن و دونه ای ازتون پول بگیرن؟ سه در چهار رو امتحان کنین که براتون عکس سه در چهارتون رو به بهترین قیمت چاپ می کنه.

پروژه‌های شخصی

وبلاگ‌ها

  • حرف هایی هم هست که باید گفت، این عنوان وبلاگ مایند اف اس است؛ ترکیبی از لینوکس، دنیای دیجیتال و خیلی چیزهای دیگه. دیدنش خوبه.
  • وبلاگ هادی هم به نظرم مطالب خوبی داره، از جمله مطلب درس‌هایی که از سریال های کره ای می‌شود گرفت.
  • وبلاگ یا وبسایت تهران پادکست سعی می کنه مجموعه ای باشه از پادکست های خوب برای کسانی که دوست دارن موقع راه رفتن (یا کارهای دیگه)‌ پادکست گوش کنن و دنبال جایی می گردن برای کشف کردن این پادکست های خوب.

توجه: دوستان رادیو روغن حبه انگور تذکر می دن که سایت اونها تشابه اسمی بسیار نزدیکی با این سایت داره یعنی www.tehranpodcast.com و کانال های تلگرامش هم @soundly و @radioangoor است که اولی موزیک می ذاره و دومی خود رادیو است. راستش من نمی دونم از نظر حقوقی ماجرا چطوری باید باشه ولی حداقلش اینه که الان به تهران پادکست آی آر می گم که لینک به سایت هایی که صداها ازشون برداشته شده رو اضافه کنه و توجه کنه که اگر پادکستی رو می ذاره، باید اجازه بازنشر اون رو داشته باشه. منطقا اگر این اجازه داده نشده باشه،‌ صداها باید حذف بشن.

تلگرامی‌ها

  • علی حسینی هم یک کانال تلگرام شروع کرده برای آموزش سی از پایه. البته من هنوز نفهمیده ام چرا چنین چیزی باید تو تلگرام باشه و مثلا اگر کسی یکسال بعد خواست توی یک وبلاگ یا پی دی اف آموزش ها رو ننوشته باشن و حتما باید الان عضو بشه که از پایه پیگیری کنه یا کلی اسکرول کنه به بالا ولی خب دور دور تلگرام است دیگه (:
  • یک گروه تلگرامی هم هست به اسم بامزه همکتابی که توش هر روز پنج صفحه ای زک کتاب رو میگیرین و می خونین و بقیه اش روز بعد؛ کتاب خوندن خورد خورد. البته به نظر من باید یک سایت باشه که بشه کتاب رو انتخاب کرد و هر روز چند صفحه اش رو گرفت چون در حالت فعلی احتمالا اکثرا کتاب رو نمی خونن و اگر هم بخونن و دوست داشته باشن اکثرا می رن سراغ خریدنش و نمی تونن به روزی پنج صفحه قناعت کنن. به هرحال تا سایتش بیاد، کانال تلگرام همکتابی جای خوبیه برای یک آب باریکه کتاب در روز (:
  • محمد هم یک کانال تلگرام راه اندازی کرده با عنوان ضد سرطان که توش در مورد سرطان اطلاعات می ده. من هنوز نفهمیدم چرا نباید اینها روی وب باشن (: ولی خب فعلا دور دور تلگرام است (:
  • بات تلگرام getmedia هم می تونه علاوه بر پادکست ها و فیلم و تصویرهایی که خودش داره، از خیلی منابع مرسوم هم مدیاها رو بگیره و برای شما بیاره. راستی! رادیو گیک هم داره.

کنفرانس‌ها

  • و اگر در شیراز هستین، یک کنفرانس براتون داریم: سومین کنفرانس تجربه کاربری در بیست و دوم و بیست و سوم. اون تاریخ من احتمالا برای یک دوره دیگه در اهواز خواهم بود ولی اگر در شیراز یا اطرافش هستین، پیشنهاد می کنم به کنفرانس تجربه کاربری شیراز بپوندین.

بازار کار

  • شرکت جنگل یک مجموعه نرم افزاری به فرم استارتاپ است که دنبال همکارهایی می گرده که تیم رو تقویت کنن و خودشون بخوان بخشی از شروع یک سیستم باشن. آگهی همکاری جنگل در نوع خودش جالبه به نظرم – بخصوص که در رشت فعالن.
  • ما توی شرکت پاسکال سیستم که همه با موس و کیبرد میشناسنش ، دنبال برنامه نویس های خلاق با ذهن باز برای توسعه یک وب اپلیکیشن سازمانی می گردیم. درسته یکم قدیمیه ولی ما اینجا هستیم که دستی به سر و گوش محصولات سازمانی بکشیم ، پس اگه دوس دارین تو این تغییرات با ما همراه بشین این فرم رو پر کنید یا به این آدرس ایمیل بزنید: 1saeedsalehi at Gmail.com
  • تاد میگه یک گروه با تجربه با اعضای جوان و مشتاق است که همگی از حرفه‌ی خود، لذت میبرند​. ما ​بازی ها و ​نرم افزارها و بازیهایی ​در سطح جهانی ​تولید میکنیم که صدها هزار کاربر از آنها استفاده کرده​ اند.​ ​​جستجوی ما برای استعدادهای برتر همیشگیست. به دنبال برنامه نویس های پی اچ پی، زند فریمورک از شهر تهران. رزومه ها رو بفرستین به jobs@todco.ir
  • لحظه نگار یه پلتفرم پخش زنده موبایلی هست که به تازگی راه اندازی شده و به دنبال گسترش تیم خودش از افراد حرفه ای و اجایل دعوت به همکاری میکنه. ما دو موقعیت شغلی باز «برنامه نویس PHP با حداقل چهار سال سابقه کار» و «مدیر سرور Linux» داریم. دفتر ما ونک هست و ساعات کاری منعطفی داریم. از طرفی همه توی کار شریک هستن و اگر اتفاق خوبی می افته همه شاد میشیم. ارسال رزومه انگلیسی به hi at lahzenegar.com

شما هم اگر علاقمند هستین در ماه بعد جزو این لیست باشین، وبلاگ پروژه یا پیشنهادتون رو به JadiJadi روی جیمیل بفرستین.

برنامه‌نویس‌ها در نقاشی‌های نقاشان کلاسیک

تامبلر نقاشی‌های کلاسیک از برنامه‌نویسان ایده جالبی داره که مطمئنا می تونه برای اکثر مخاطب‌های من بامزه باشه: تفسیر مرتبط با دنیای امروز برنامه نویسان نقاشی های کلاسیک. مثلا اینها:

ruby

«کارگران برنامه نویس در حال نگهداری اپلیکیشن مبتنی بر روبی آن ریلز»
– ارو یارنفلت. رنگ روغن روی بوم. ۱۸۹۳

return

«مدیر بخش مهندسی از جلسه بودجه باز می‌گردد»
– ایلیا رپین. رنگ روغن روی بوم. ۱۸۸۸

emacs

«ایمکس علیه ویم»
– گویا. ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۳

javautil

«java.util.Date»
– سالوادور دالی. رنگ روغن روی بوم. ۱۹۳۱

root

«مدیر سیستم به یکی از توسعه دهندگان وب بر روی سرور پروداکشن دسترسی سودو می‌دهد»
– آندرآ دل وروچیو و لئوناردو داوینچی. رنگ روغن روی بوم. ۱۴۲۵ تا ۱۴۷۵

scala
«بازنمایی تصویری زبان برنامه نویسی اسکالا»
– هیرونیموس بش. رنگ روغن روی چوب بلوط. ۱۴۹۰ تا ۱۵۱۰
(پنل سمت چپ نمایشگر قابلیت‌های فانکشنال زبان، پنل اصلی سیستم تایپ و پنل سمت راست اجزای شئی گرای زبان را نشان می‌دهند)

توصیه می کنم بقیه تامبلر برنامه نویس ها در نقاشی های کلاسیک رو هم نگاه کنین. هم برای دیدن نقاشی های معروف خوبه هم برای لبخند زدن و یک لحظه گفتن «آره واقعا اینطوریه!».

نکته تکمیلی اینکه گفتن «آره واقعا اینطوریه» نشون دهنده چیزی بسیار جالبه: تکرار اتفاقات به شکل های مختلف در طول دوران های مختلف، جاهای مختلف و زمان‌های مختلف. انسان‌ها احساساتی پایه دارن مثل ترس، غم، نگرانی، اعتلا، شادی و … که در طول دوران ها ثابت بودن ولی به چیزهای مختلفی نسبت داده شدن. بازگشت مدیر بخش از جلسه تصویب بودجه همون ترکیبی از نگرانی و اضطراب و اشتیاق رو توی من به وجود می یاره که یک غارنشین موقع بازگشت هم گروهی اش از شکار داشته. ایلیا رپین دقیقا همون ترکیب های احساسی رو توی تابلوی زیر کشیده:

return

توی این تابلو (که پس از چهار بار تلاش رپین موفق شده چیزی که می خواسته رو توش نشون بده) یک تبعیدی سیاسی به خونه اش برگشته و توی چهره افراد مختلف ترکیب‌های متفاوتی از احساسات انسانی رو می بینین. بچه ها کودکانه تر هیجان زده یا متعجب و مشکوک هستن. بزرگترها کمی نگران ولی خوشامدگو و همراه. مستخدم ها منتظر دیدن نتیجه و تاثیر ماجرا بر زندگی‌شون و خود فرد بازگشته، منتظر تقدیر شدن و در عین حال دارای پرسش‌ها و شک‌های زیاد در فکر در مورد آینده و حرف‌هایی که باید بزنه. این ترکیب احساسات چیزی هستن که انسان ها رو در لایه پایین تشکیل میدن و در طول قرن‌ها هم تغییر خاصی نداشتن و در نتیجه پاراگراف بالا که تفسیر نقاشی بالاست رو می تونین در مورد مدیر بخش که از جلسه بودجه بندی برگشته رو هم صادق بدونین. تازه کارترها هیجان زده و خوشحال، بزرگترها پرسشگر و خیر مقدم گو و خود فرد درگیر با چیزهایی که قراره به زبون بیاره.

همینه که خوندن رمان و دلسپردن به هنر ارزشمند خونده می شه: آشنا شدن با لایه ای عمیق از روابط انسانی.

یادتون نره که از نقاشی ها و شوخی های تامبلر برنامه نویس ها در نقاشی های کلاسیک لذت ببرین (:

هواشناسی در ترمینال: مثل اینکه تا یکشنبه هم فضای بارونه

سایت wttr.in یک هواشناسی تحت ترمینال است. جذابیت خاص؟ با curl که یک ابزار بسیار قدرتمند لینوکسی برای دریافت یو آر ال‌ها با تکنیک‌ها و مکانیزمهای و گزینه‌های مختلف است هم می تونین بهش درخواست بدین. مثلا اگر لینوکس (یا کرل) دارین کافیه این دستور رو بزنین:

curl http://wttr.in/tehran