مهملی به اسم نمایشگاه دوچرخه‌های برقی تهران در سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران

چند وقت بود که توی گروه‌های مرتبط با دوچرخه سواری و حتی توییتر، پوستری تحت عنوان «یک نمایشگاه و یک خرید استثنایی برای دوستداران دوچرخه» برگزار می‌شد که نوید «دومین نمایشگاه ارائه و فروش دوچرخه‌های برقی در تهران» رو می‌داد؛ اونم در معاونت سازمان فلان و بهمان شهرداری تهران؛ با لوگوی واحد توسعه سیستم‌های حمل و نقل پاک.

خوشبختانه من نرفتم ولی کورش (لینک توییتر) که رفته، عکس‌های زیر رو برام فرستاده:

دیگه واقعا نیازی به توضیح نیست. هست؟ خب جعفر (توییتر) هم که رفته بود گفت فقط همین دوچرخه‌ها بوده، فقط یک دوچرخه برقی بوده که امکان سوار شدن و تست هم نداشت و هیچ تخفیفی هم برای غیرکارمندان شهرداری نداره (: کلا یک جور رفع کوتی و گفتن اینکه نمایشگاه هم گذاشتیم. به قول قدیمی‌ها با اون پوستر و اونهمه اسم و سازمان و معاونت و … آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچچی.

راهنمایی برای اولین سفر (هوایی) به خارج

من همیشه برام مهمه که قدم‌های کاری که دارم می‌کنم رو بلد باشم. خیلی وقت‌ها تو مغازه نمی‌رم چون مطمئن نیستم چه چیزی باید بپرسم یا اگر قراره کاری بکنم، حتما قبلا کلی در موردش اطلاعات کسب می‌کنم. در مورد سفر خارج هم همین بود، اولین بار برام استرس داشت چون نمی‌دونستم قدم بعدی چیه. اینجا می‌خوام به شکلی بامزه، بگم که قدم های خارج شدن از مرز هوایی ایران چیه و وقتی قراره پنجشنبه پرواز کنین به خارج، چه اتفاقی براتون می‌افته.

تصور این متن اینه که شما در تهران هستین و دارین می‌رین ترکیه ولی ممکنه هر مسیر دیگه‌ای باشه.

گرفتن کارت پرواز

اگر اولین بار است، بهتره زودتر بریم تا دیرتر. توصیه عمومی می‌گه ۳ ساعت قبل از پرواز خارجی باید توی فرودگاه باشین. من پنج ساعت قبل از پرواز روی نقشه «فرودگاه امام خمینی» رو سرچ می‌کنم و براش یک تپسی یا اسنپ می‌گیرم. به شیوه یه دوست روسی‌ام، چند لحظه چشمام رو می‌بندم و آروم در ذهنم وسایل رو مرور می‌کنم. این روزها تنها چیز مهم پول است و پاسپورت و در مرحله بعد وسایل بهداشت شخصی، لباس زیر، لباس مناسب و شارژرها و …

تاکسی می‌رسه و در حدود یک ساعت دیگه توی فرودگاه هستم. در ورودی فرودگاه خود به خود منو که می‌بینه باز می‌شه و می‌رم تو. اول باید از یک ایکس ری بگذرم که منو وارد سالن اصلی فرودگاه می‌کنه. توی امام، معمولا دو تا ایکس ری هست که یکیش دور تره و خلوت‌تر. تو صف می‌ایستم و چمدونم رو می ذارم رو ایکس ری و از بازرسی رد می‌شم و حالا تو سالن اصلی فرودگاه هستم. اینجادیگه همه دارن می‌رن سفر!

مرحله بعدی گرفتن کارت پرواز است. شما الان در سالنی شبیه این هستین:

و کافیه اینجا توی مانیتورهای کوچیک دنبال پرواز خودتون بگردین و تو صف بایستین. اگر خیلی زود رسیده باشین ممکنه هنوز به مرحله check-in نرسیده باشین و مجبور بشین منتظر بمونین. ولی زود رسیدن بهتر از دیر رسیدن است! یک تابلوی بزرگ اسم همه پروازهای آینده و وضعیت اونها رو نوشته. وقتی مال شما هم به چک-این رسید، به صف مربوطه برین و وقتی نوبتتون شد، فقط پاسپورت رو به مسوول چک-این بدین. اون خودش فهرست مسافرها رو داره و بعد از اینکه باری که قراره تحویل بدین رو روی نقاله مورد نظر گذاشتین، اونو وزن می‌کنه،‌ برچسب می‌زنه و به شما یک کارت پرواز می‌ده. شما بار خودتون رو در مقصد نهایی تحویل خواهید گرفت و فقط می‌تونین یک چمدون کوچیک یا ساک یا کوله رو توی هواپیما ببرین.

رد کردن پاسپورت چک

حالا که کارت پرواز دارین، باید برین و از بخش «پاسپورت چک» رد بشین. اگر عوارض خروج گرون زوری خبیث نون دونی رو پرداخت نکردین، به باجه یا دستگاه‌های پرداخت برین و عوارض خروج رو بدین و برگه رو بگیرین. بعد باید توی صف پاسپورت چک بایستین. یکسری باجه که توشون یه پلیس پاسپورت شما رو چک می‌کنه و برگه عوارض رو می‌گیره و به سالن نهایی می‌رین که دیگه کسانی هستن که واقعا دارن می‌رن خارج! معمولا غرفه‌های پاسپورت چک به «ایرانی‌ها‌» و «غیر ایرانی‌ها» تقسیم شدن. ممکنه پلیس از شما بپرسه مقصد نهایی شما کجاست یا هر سوال بامزه دیگه (: بعدش یک مهر روی پاسپورت می‌زنه و شما وارد مرحله بعدی می‌شین

به سمت هواپیما

توی این سالن کسانی هستن که کارت پرواز دارن، پاسپورتشون مهر خروج خورده و منتظر هواپپیماشون هستن. البته هنوز باید یک بازرسی دیگه رو رد کنین اما بهتره اکثر وقت اضافی خودتون رو اینجا بگذرونین. توی کافی شاپ بشینین و تابلوی پروازها رو زیر نظر داشته باشین. دستشویی طبقه پایین است و با اینکه فروشگاه ها چیز خاصی ندارن اما می‌شه توشون قدم زد. تابلو تقریبا یک ساعت به پرواز اعلام خواهد کرد که گیت شما چنده. بر اساس اینکه گیت چند است از یکی از دو سر سالن خارج می‌شین – البته بعد از یک بازرسی بدنی دیگه! حالا در سالنی خلوت‌تر هستین که چندین گیت خروج داره. هر کدوم از این درها یا مستقیم به داخل یک هواپیما راه دارن یا به اتوبوسی می‌رسن که می ره دم در یک هواپیما. از یکساعت قبل از ساعت پرواز جلوی گیت خودتون بشینین و بالاخره یکی خواهد امد و با دیدن کارت پرواز، شما رو به راهروی پشت گیت راه خواهد داد. راهرو رکه پیش برین در نهایت به هواپیما خواهید رسید! توی این گیت ممکنه علاوه بر کارت پرواز، بازم پاسپورت شما رو چک کنن.

فرود و ورود

هواپیما بالاخره فرود می‌یاد! کمی صبر می‌کنین و درها باز می‌شه و یک ماشین یا راهرو شما رو به داخل فرودگاه می بره. اگر مقصد شما ترکیه است، باید دنبال Luggage Claim (تحویل چمدان) یا تابلوهایی با مضمون «ورود به ترکیه» بگردین. اگر از اینجا باید سوار هواپیمای دیگه‌ای بشین احتمالا تابلوی مورد نظر شما Transfer است. در واقع باید ببینین شما دنبال چمدون گرفتن و ورود به ترکیه می‌گردین یا منتقل شدن به یک هواپیمای دیگه. مسیر Luggage Claim به زودی شما رو به صفی می‌رسونه تقریبا شبیه صف «پاسپورت چک» خود ایران. یکسری غرفه که پاسپورت رو نگاه می‌کنن و مهر می‌زنن و شما وارد ترکیه می‌شین! این پلیس ممکنه چند سوال مثل اینکه کجا اقامت دارین، هدف از اومدن چیه، بلیت برگشت دارین یا نه و این چیزها رو هم بپرسه. عالیه اگر رزرو هتل، آدرس جای موندن، بلیت برگشت و اینجور چیزها رو پرینت شده همراه داشته باشین.

بعد از این پلیس، به سمت محلی می‌رین که چمدون‌ها رو تحویل می‌دن. از تابلوهای اطراف نوار نقاله کشف کنین که چمدون شما قراره رو کدوم بچرخه و منتظر بمونین و بردارین و بیاین بیرون. معمولا برگه‌ای که روی چمدون چسبونده شده، یک نصفه هم داره که به پاسپورت شما می‌چسبونن و ممکنه لازم بشه برای اثبات مالکیت چمدون، اون رو هم به پلیس نشون بدین. و آخرین نکته اینه که معمولا دو مسیر «سبز» و «قرمز» در گمرک ورودی به هر کشور هست. اگر چیز خاصی همراه ندارین می‌تونین از خط سبز برین که چک و بازرسی کمتری داره.

نکات تکمیلی

  • بیرون در فرودگاه، تاکسی‌ها در یک صف منتظر هستن و مسافرها هم در یک صف. در اکثر کشورها نظم و ترتیب هست و تاکسی متر. خوبه برای استرس کمتر، آدرس مقصد رو پرینت شده داشته باشین. البته در کل تاکسی در جهان بسیار گرونه و بعید نیست یکهو برای فرودگاه تا اقامتگاه، ۵۰ یورو پول بدین! برای غلبه بر این مشکل می‌شه از گوگل کمک بگیرین و بگین مسیر یابی کنه، در اکثر کشورها حتی اتوبوسی که باید سوار شین و اینها رو هم می‌ده و معمولا از ایستگاه می تونین بلیت بخرین.
  • معمولا بانک‌های توی فرودگاه نرخ تبدیل ارز بدتری دارن. اگر لازمه پول عوض کنین، کم عوض کنین و بیشتر تعویض پول رو برای صرافی‌های توی شهر بذارین
  • افراد مختلفی از مامور پاسپورت چک، تا مسوول صادر کردن کارت پرواز تا گیت قبل از ورود به هواپیما پاسپورت شما رو نگاه می‌کنن که ویزا یا اعتبار رفتن به مقصد مورد نظر رو داشته باشه و در نهایت هم پلیس مقصد، چک می‌کنه شما اجازه داشته باشین وارد اون کشور بشین
  • از هواپیما که پیاده می‌شین و قبل از رسیدن به پاسپورت چک، فروشگاه‌های بدون مالیات هستن. توی خیلی کشورها خریدن مشروب ، شکلات و سیگار از این فروشگاه‌ها به صرفه است. میزبان شما رو هم خوشحال می‌کنه.
  • عجله نکنین، حوصله کنین و از مسوولین سوال کنین.
  • خوش بگذره

خنده دار بود؟ (: اولین بار برای من کمی سردرگمی داشت. امیدوارم این مطلب سردرگمی بقیه رو کمتر کنه.

درگذشت تد دابنی، هم‌بنیانگذار آتاری

دنیای بازی‌های کامپیوتری‌ یکی از تاریخ‌سازهاش رو از دست داد. تد دابنی که در کنار نولان باشنل آتاری رو بنیان گذاشته بود، بعد از اینکه از تلاش برای درمان سرطان، سرباز زد، فوت کرد. تد و نولان در سال ۱۹۷۱ شرکت Syzygy رو بنیان گذاشتن که اولین بازی آرکید تجاری رو تولید کرد و سال بعد سراغ شرکت تاسیس شرکتی به اسم آتاری رفتن که بازی مشهور پونگ (از اسلاف توپ و دیوار) رو داشت.

تد دابنی از زمان ورود به ارتش آمریکا شروع به یادگیری الکترونیک کرد و بعدش توی بانک آمریکا و اچ پی تجربه کسب کرد. البته کار اصلی از ۱۹۶۱ و شرکت Ampex شروع شد که شروع کردن به کار با نمایشگرها و ملاقات باشنل که ۱۹۶۹ به این شرکت اومده بود. ایده اصلی اونها این بود که یک پیتزا فروشی بزنن که دستگاه‌هایی توش باشه که بشه با انداختن سکه، بازی‌های کامپیوتری کرد و داستان شروع شد و تا آتاری پیش رفت.

البته تد خیلی زود با باشنل به مشکلات متنوع خورد و شرکت رو ترک کرد و در جاهایی مثل فوجیتسو کار کرد اما بدون شک، از آدم‌هایی بود که توی همون دوران کوتاه، به دنیای بازی‌های کامپیوتری شکل دادن. با اینکه من هیچ وقت آتاری نداشتم، ولی اصولا در دوران بچگی من، خیلی‌ها «بازی کامپیوتری» رو با «آتاری» یکی می دونستنن.

ویدئوی آموزشی آماده سازی یک سرور اوبونتو برای هاست یک پروژه پی اچ پی

دوستم وحید رجبلو ازم خواسته که سرور اوبونتویی جدیدش رو برای پروژه جدیدش که قراره یه استارتاپ برای کمک به معلولین و رد و بدل نیروی کار باشه، آماده کنم. مدتی بود یک فکر جدید داشتم که به دلایل مختلف ازش خجالت می کشیدم ولی خب به نظرم کار خوبی بود. حالا تصمیم گرفتم عملی کنم: اجرای انگلیسی ویدئو!

اما چرا انگلیسی؟ دلیلش دو تا است:

  • ویدئو مخاطبین بیشتری پیدا می کنه
  • ترس خودمون از زبان انگیسی می‌ریزه

اولی که معلومه ولی دومی به نظرم حتی مهمتر از بحثی است که توی ویدئو مطرح می‌شه. در واقع بارها می‌بینیم که مهندس هایی با سواد کمتر از بچه‌های ما، برای کارها انتخاب می‌شن فقط برای اینکه زبانشون… حتی بهتر هم نیست ولی نسبت بهش نگرانی کمتری دارن.

ما در دنیا به شوخی یه زبان داریم به اسم انگلیسی بین المللی که عملا یک نسخه ساده شده، دارای اشتباه های دستوری و غیره است که مهندس های غیرانگلیسی زبان با اون با هم رابطه برقرار می‌کنن. منطقا منم انگلیسی فصیح حرف نمی‌زنم. بخصوص که اعتقادی به کپی کردن لهجه خارجی ها هم ندارم و با لهجه ایرانی حرف می زنم ولی سعی می کنم مفهوم باشه.

معلومه که اگر زبانمون رو بهتر کنیم بهتره ولی من مطمئن هستم اگر شروع کنیم به دیدن این تیپ ویدئوها، واقعا ترسمون از زبان می‌ریزه و می تونیم حرف بزنیم و گوش بدیم و بنویسیم. اون موقع موقعیت‌های کاری‌ خیلی بهتری منتظرمونه. این انگیزه دوم شروع کردنم به ساختن ویدئوهای انگلیسی زبان بود.

توی این ویدئو، شروع می‌کنم تنظیم کردن سرور اوبونتو برای وحید رجبلو. برنامه‌های اصلی رو نصب می کنیم تا توی بعدی، برنامه های دیگه رو نصب کنیم و کمی هاردنینگ.

لینک‌های شاد دوشنبه‌های آخر ماه – از گالری ۸ بیتی تا پروژه‌های شرکتی در گیت‌هاب و بازار کار

  • سحر یک پی دی اف بامزه درست کرده به اسم رقص با لینوکس که توش تاریخچه و چند تا نکته که برای خودش جالب بوده رو گفته، اجراش هم قشنگه و احتمالا خوشتون میاد نگاهی بندازین
  • رضا هم مثل پارسال، ویدئوهای کنفرانس پایکان ۲۰۱۸ آمریکا رو برای دانلود گذاشته که اگر دنبالش می کنین،‌ کارتون راحتتر باشه.
  • و اگر به گیک بازی علاقمند هستین، احتمالا وبلاگ فان پیوتر باید براتون جالب باشه: اخبار و مقالات در مورد کامپیوترهای تک بورد مثل رزبری و بقیه فامیل‌هاش.
  • عیسی هم که دوست قدیمی است و کلی حضور موثر در جادی.نت داشته (از جمله برنده شدن مسابقه برنامه نویسی) یک کار عالی رو توی شرکتشون شروع کرد: قانع کردن مدیرها به انتشار آزاد بخشی از پروژه‌ها. آدرس گیت هاب اینجاست و دو تا پروژه اصلی این دو تا:
    • پروژه گیو: درواقع یک نود دیسکاوری خیلی ساده با udp هستش که می‌شه تنظیمش کرد که از broadcasting استفاده کنه یا multicasting و تفاوت عمده‌اش با بقیه نود دیسکاوری‌ها در اینه که برای هر نود یک نقش قائل می‌شه و شما که از این ابزار داری استفاده می‌کنی می‌تونی مثلا بگی همه اون نود‌هایی که نقششون لاگ اگریگیتوره رو به من بده یا مثلا همه اون نود‌های worker رو به من بده. ایده خیلی ساده‌ای هستش براش پروتکل هم نوشتم همونجا ولی در عین حال خیلی کاربردیه
    • پروژه گنجکس: درواقع یه container جاواییه که شما می‌تونی روش فریم‌ورک خودت رو تعریف کنی و سرویس‌ها و لایبرری‌های خودت رو runtime به سیستم اضافه کنی و فریم‌ورک خودت اون سرویس‌ها رو به صورت ران تایم تحلیل می‌کنه و رفتار سیستم درجا عوض می‌شه
      و اگر علاقمند هستین در چنین پروژه‌هایی مشارکت داشته باشین، رزومه‌تون رو برای esa.hekmat روی جیمیل بفرستین یا بهتر از اون، اول پروژه‌ها رو نگاه کنین و بهش کد کامیت کنین تا شکی در خوب بودنتون نذارین.
  • هوم.. بحث گالری صفر کمی متفاوت است. من اول با شک و تردید رفتم توش ولی بعدش خوشم اومد. می تونه یکساعتی شما رو سرگرم کنه با ایده جالبش و آثارش و .. در کل به نظرم چیزیه که دیدنش مثبته. من کمتر تعریف کنم و خودتون گالری صفر رو ببینین

به گفته آی.بی.ام، کامپیوترهای کوانتومی رمزنگاری‌های ما رو در هم خواهند کوبید، خیلی هم زود

به گفته مدیر تحقیقات IBM کامپیوترهای کوانتومی با توجه به سرعت رشدشون، به زودی خواهند تونست رمزنگاری‌هایی که ما الان باهاشون اطلاعات حساسمون رو امن می‌کنیم، بشکنن. به گفته آرویند کریشنا، این اتفاق تقریبا در ۵ سال آینده خواهد افتاد. و «هرکسی که می‌خواد اطلاعاتش رو بیشتر از ۱۰ سال امن نگه داره، باید از تکنولوژی‌های جدیدتر رمزنگاری استفاده کنه».

البته این حرفها مربوط می‌شه به یک پنل در مورد کامپیوترهای کوانتومی در صنعت و در نتیجه بعید نیست که کمی هم تبلیغات آی بی امی قاطیش شده باشه. کامپیوترهای کوانتومی می‌تونن در شکل‌های خاصی از مساله، جواب‌هایی تقریبا آنی به مسائلی بدن که برای کامپیوترهای ما میلیون‌ها سال طول می‌کشه. در همین پنل، یک متخصص فیزیک از دانشگاه استنفورد می گه از نظر اونهم هر رمزنگاری‌ای که ما الان داریم در طول چند سال آینده با کامپیوترهای کوانتومی قابل شکستن خواهد بود و «من فکر می کنم این ترسناکه».

البته از دهه ۸۰، این مساله رو می دونستیم که مساله ای که الان رمزنگاری بهش وابسته است، در دنیای کوانتوم به راحتی قابل شکسته ولی خب اون زمان ساخت کامپیوترهای کوانتومی چندان نزدیک به نظر نمی‌رسید. اما حالا با پیشرفت در مواد بی اثر و فیزیک دمای پایین، رشد خیلی سریع شده و در طول پنج سال آینده کامپیوترهای کوانتومی در بازار شرکت‌های بزرگ خواهند بود.

البته بحث فقط هم سر رمزنگاری نیست. بحث انرژی هم هست. به گفته آی بی ام، کامپیوترهای کوانتومی مصرف برق بسیار کمتری خواهند داشت و جوابی خواهند بود به مشکلاتی که الان با چیزهایی مثل بیت کوین داریم: مصرف برق بسیار عظیم و در حال رشد. البته کریشنا (مدیر تحقیقات‌ای بی ام) گفته که هنوز همه مسائل حل نشدن و هرچند آی بی ام داره تلاش می کنه یک سیستم تجاری مبتنی بر کوانتوم بده (عکس بالا به اسم ای بی ام کیو)، هنوز نیاز به پیشرفت‌های علمی دیگه ای هم هستیم اما به هرحال قدم در راه گذاشته‌ایم. توی همین پنل یک روش رمزنگاری به Lattice Field هم اسم برده شد که انتظار می ره در مقابل حملاتی که توسط کامپیوترهای کوانتومی انجام می‌شه، مقاوم است (اگر خواستین سرچ کنین، من براتون کردم).

انگلیس رکورد عدم استفاده از زغال سنگ رو زد: ۵۵ ساعت متوالی سبز

برای ما باورش سخته ولی انگلیس در دهه ۵۰ شدیدا درگیر آلودگی هوا بود – خیلی بیشتر از ما. در حدی که آدم‌ها برای راه رفتن در خیابان نیازمند چراغ بودن تا بتونن جلوی پاشون رو ببینن. اما همه چیز قابل حله به شرطی که دولت رو مردم کنترل کنن نه برعکس.

حالا انگلیس بعد از چند دهه برنامه ریزی روی انرژی‌های پاک و تجدید پذیر، رکوردی تاریخی رو زده: ۵۵ ساعت زندگی بدون سوزوندن زغال‌سنگ برای تولید برق. این رکورد از شب دوشنبه تا صبح پنجشنبه به دست اومد که توربین‌های بادی قویتر از همیشه می‌چرخیدن. توربین‌هایی که انگلیس یکی از اولین کشورهایی بود که سراغش رفت و تعدادشون هم در اونجا از تمام کشورهای دیگه بیشتره. در کنار این توربین‌ها پنل‌های خورشیدی زیادی هم هستن که به شبکه برق کمک می‌کنن و انتظار می‌ره نتیجه‌شون بسته شدن تمام نیروگاه‌های پر آلودگی قدیمی‌تر باشه.

در حالی که منظره توربین‌های بادی به یک منظره کاملا عادی در اروپا تبدیل شده، انگلیس داره تلاش می‌کنه اولین کشوری باشه که تا ۲۰۲۵ به طور کامل شبکه برقش رو از اونها و پنل‌های خورشیدی تغذیه می‌کنه.

اوه.. لازمه یکبار در مورد دوچرخه در لندن هم بنویسم. کشوری که خیابون‌هاش تفاوت زیادی با مال ما نداشت ولی با چند برنامه منظم، این روزها مسیرهای خوب دوچرخه، چهره قشنگتر و هوای سالمتری بهش دادن. ولی باشه بعدا (:

شرکتی که رسما اکسپلویت‌ها و زیرودی‌های سیستم‌های پزشکی و نظامی رو می‌فروشه

شرکت گِلِگ در مسکو، شرکت کوچیکی است که کارش ساختن، جمع کردن و فروختن اکسپلویت‌ها است. اونم نه اکسپلویت‌ها و زیرو دی های معمولی بلکه پک‌هایی برای نرم‌افزارهای نظامی، نرم افزارهای پزشکی، اسکادا و غیره. یعنی حساسترین برنامه‌های ممکن. اولین پک این شرکت در ۲۰۰۴ منتشر شد و حالا طبق ادعای خودشون بیشتر از ۵۰ تا دیتابیس ماجول رو می‌فروشن و محصولی که بخرین هم هر ماه آپدیت می شه، با ماجول‌های Zero Day جدید.

البته معلومه که خود شرکت مدعی می‌شه این پک رو برای کسانی که می‌خوان تست نفوذ انجام بدن می‌فروشه و مدعی است مشتریانش بین فورچون ۵۰۰ هستن اما کاملا می شه مطمئن بود که یکسری خریدار همیشگی هم کسانی هستن که اینها رو برای مقاصد مخفی‌ترین می‌خوان و برای من و شما دو تا نکته جالب هست:

  1. چقدر راحت یک نفر می تونه مشکلات امنیتی بیمارستانی که من توش بستری هستم رو بخره (:
  2. خیلی از کسانی که مدعی هک و غیره هستن، عملا کارشون دلالی این اطلاعات است

و البته کسانی که مساله رو بررسی کردن می گن بیشترین اکسپلویت ها مربوط به سیستم عامل‌ها و نرم‌افزارهای لایه پایینی این سیستم‌ها هستن و به شکل عمومی در دسترس اما خب این شرکت همه رو یکجا جمع کرده و کار هکرها رو راحت کرده.