نقشه بزرگ لینوکسی جهان

اصلاح نقشه بزرگ جهان یک میم اینترنتی است. یعنی اصطلاحی که دهن به دهن در اینترنت پخش می شود و یک هو بخشی از اینترنت خودش را در حال تکرار آن می‌بیند.

در این میم خاص، آدم‌ها چیزهایی که دوست دارند را روی نقشه جهان می‌اندازند. مثلا یک نفر شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوق، توییتر، چن‌ها و غیره رو می‌ندازه روی نقشه جهان و یکی دیگه خودروهای مشهور رو.

حالا هم یک نفر نقشه بزرگ لینوکسی جهان را ساخته:

نقشه لینوکس جهان

از امپراتوری کمونیستی اوبونتو وسرزمین‌های اطرافش مثل مینت و منطقه خودمختار یونیتی گرفته تا کوبونتوستان که به خلیج لینوس و دریای کانونیکال مشرف است تا جمهوری دبیان که با خلیج FOSS از آن جدا شده در این نقشه حضور دارند.

قاره بزرگ دیگر ردهت است با جمهوری خودمختار فدورا و شبیه جزایر سنتوزیا و ساینتیفیک. قطب، کمپایل عظیم نامیده می‌شود که متشکل از سرزمین گرمتر آرچلند و سرزمین ممنوع جنتو است که درست بالای دریای سابایون واقع شده. تصویر اصلی برای بک گراوند هم جذاب است.

گردش در بهترین موزه‌های جهان: موزه هنر گوگل

به افتخار لیلا که عاشق نقاشی ها است (:

موزه هنر گوگل مانند بسیاری از پروزه‌های دیگه گوگل پروژه‌ای است که از اوقات فراقت کارمندها مشتق شده. مفهوم ساده است ولی نتیجه بسیار شگفت انگیز: گشت و گذار واقعی در موزه‌های واقعی.

برای ورود به موزه‌ها باید اول به صفحه اصلی سایت برین: www.GoogleArtProject.com و با چنین چیزی مواجه بشین:

حالا کافیه از فهرست سمت چپ یکی از موزه‌ها رو انتخاب کنین. انتخاب من موزه ونگوگ در هلند است ولی انتخاب شما ممکنه هر کدوم از ۱۷ موزه فعال دیگه هم باشه. بعد از انتخاب موزه از منوی سمت چپ، می‌تونین به دو حالت ازش بازدید کنین. یا روز تصویر بالا در سمت راست کلیک کنین که فهرستی بهتون می ده از آثار موجود در اون موزه. نکته عظیم این تصاویر، اطلاعات همراه و زمینه نقاشی و اینها نیست. اونها رو با کمی زحمت می شه از اینطرف و اونطرف جمع کرد. نکته عظیم این تصاویر، دقت گیگاپیکسلی اونهاست. روی هر نقاشی می‌تونین تا میزان غیرقابل باوری زوم کنین و ضرب ضرب قلم‌ها رو بررسی کنین. مثلا من اینجا روی گوشه تخت نقاشی «اتاق خواب» تا حداکثر ممکن زوم کردم (نقاشی کامل در گوشه پایین هست و نقطه سفید اونجا، زوم من رو نشون می ده)

قابلیت بالا برای کسانی که واقعا می خوان نقاشی‌ها رو مطالعه کنن عالیه ولی برای غیرحرفه‌ای هایی مثل من، نه فقط بازدید از آثار جذابه که قدم زدن و دیدن محیط موزه ها هم واقعا سرگرم کننده است:

درست مثل نقشه‌های خیابونی گوگل، می‌تونین توی موزه‌ها قدم بزنین، دیوارها رو نگاه کنین و توی راهروها بچرخین. در ضمن اگر خواستین چیزی رو دقیق‌تر ببینین کافیه روش کلیک کنین یا علامت + کنارش رو فشار بدین تا مثل نمونه بالایی، بتونین دقیق در موردش بخونین و بدونین.

تنها چیزی که این سیستم کم داره، یک بازی است که روش سوار بشه. یا بتونیم توی فلان موزه مثل یک کاراگاه دنبال سرنج توی نقاشی‌ها بگردیم (که به درد بچه های مدرسه خواهد خورد) یا اینکه مثلا بتونیم با یک تفنگ توی موزه دنبال همدیگه کنیم و بزنیم همه جا رو داغون کنیم (که به درد بچه‌های مدرسه خواهد خورد!).

راهنمای مرکز کنترل بیماری‌های آمریکا برای مقابله با حمله زامبی‌ها

زامبی یا مرده متحرک یک مفهوم گیک پسند است. من طرفدارشون نیستم. شاید هم هستم. درست نمی دونم ولی می‌دونم که توی دنیا زامبی مورد علاقه خیلی از گیک ها است. مثلا فیلم‌های زامبی یا کلا استفاده از عبارت اپل زامبی برای کسانی که لینوکسی هستن ولی از اپل استفاده می کنن یا حتی نامگذاری پروسس‌ها به اسم زامبی در دنیای یونیکس وقتی که مادرشون فوت شده ولی اونها هنوز زنده هستن کارشون تموم شده ولی مامانشون هنوز مقدار برگشتی شون رو چک نکرده.

توی فیلم‌ها، زامبی‌ها از یک جایی به وجود می‌یان و بعد شروع به تکثیر کرده و به انسان‌ها حمله می‌کنن. این زامبی‌ها در مقابل گلوله و غیره مقاوم هستن و راه‌های کشتنشون خیلی کمه (از جمله از بین بردن مغز که مانند یک گیرنده دستورات رو از یک مرکز احتمالی می‌ٰگیره و بدن رو کنترل می‌کنه).

مقابله در برابر زامبی‌ها هم کار پیچیده‌ای است که در دنیای اینترنت در موردش کلی مقاله و راهنما هست. یک جور فانتزی تخیلی جذاب و پر کشش برای یکسری آدم جوون – از جمله گیک‌ها و بخشی از هکرها.

حالا نکته جذاب اینه که مرکز رسمی کنترل و پیشگیری آمریکا، یک راهنمای آخرالزمان زامبی‌ای منتشر کرده (زامبی آپوکالیپس)! چرا؟ چون احتمالا کلی از جوون‌های دنیا – از جمله من و شما – که محاله بریم وبلاگشون رو بخونیم با علاقه می‌ریم به این صفحه و بعد از خوندن تاریخچه زامبی‌ها، یاد می‌گیریم که اگر با وضعیت فاجعه‌ باری مثل حمله زامبی‌ها برای از بین بردن کل انسان‌ها مواجه شدیم چیکار باید بکنیم:

مثل هر وضعیت اضطراری مشابه بهتره امن باشیم تا بعدا غصه نخوریم. جلو بودن از زامبی، زلزله، آتشفشان و غیره همیشه بهتر از سورپرایز شدن است.

برای مقابله با زامبی هم مثل مقابله با سیل باید این وسایل رو دم دست داشته باشیم:

  • آب
  • غذا
  • دارو
  • ابزار و وسایلی مانند چاقو، نوارچسب، باتری، …
  • وسایل بهداشتی مانند صابون، ضد عفونی کننده، نوار بهداشتی و …
  • لباس و وسایل خواب
  • اسناد مهم جمع شده در یک کیف
  • کمک‌های اولیه

و بعد هم باید از حالا یک برنامه داشته باشیم تا زامبی‌ها و بلایای دیگه ما رو غافلگیر نکنن. چیزهایی مثل دونستن بلایای احتمالی که ممکنه در منطقه زندگی اتفاق بیافتن، داشتن محل ملاقات تعیین شده، حفظ بودن ارتباطات مورد لزوم مانند شماره تلفن و اینها، دونستن مسیر تخلیه ساختمون و غیره و غیره.

خلاصه اینکه با این ایده جذاب، یک موسسه خشک که هیچ کس حوصله‌اش رو نداره باعث شده همه ما یکبار به خودمون یادآوری کنیم که برای روزهای فاجعه، برنامه داشته باشیم.

حالا شما گیک عزیز! نمی‌خوای برای مقابله با زامبی‌ها آماده بشی؟

تلنگر: انتشار انحصاری اسناد ویکیلیکس در مورد پاکستان در خود پاکستان

چند وقت قبل تصمیم گرفتم برای یک دوره دو ماهه کار برم پاکستان. جالبه که تقریبا به هر کس که می‌گم عکس العمل غیرمعمول نشون می‌ده و می گه چرا پاکستان و این داستان‌ها. همکارهای پاکستانی هم تجربیات مشابهی اینجا دارن. ما احساس می‌کنیم پاکستان یک کشور داغونه با حکومت دیکتاتوری و مردم متحجر.

مطمئنا بخشی از برداشت ما صحیحه ولی به جای تکرار همیشگی اینکه «ما از همه بهتریم ولی دارن به زور ما رو بد می‌کنن» بهتره دنیا رو نگاه کنیم و فکر کنیم و برنامه بهتر شدن برنامه ریزی و تلاش کنیم.

بهانه این نوشته این خبره:

در یک قرارداد با موسسه انتشاراتی داون پاکستان، تمام اسناد درز پیدا کرده آمریکایی در مورد پاکستان، به شکل انحصاری اول به این انتشاراتی داده می‌شه تا قبل از هر جا در خود پاکستان چاپ بشه. دقت کنید که اونجا پاکستانه و این‌ها همون اسنادی هستن که در ایران کسی حق نداره حتی ازشون حرف بزنه بدون اینکه بگه «همه خوب هاش واقعی است و همه بدهاش جعلی و دروغ»

نمی‌خوام زیاد داستان بگم ولی برای تلنگر یک نگاه هم به سایت داون بندازین یا به صفحه ویژه اسناد درز کرده آمریکا برین و ببینین کشور همسایمون چقدر توش آزادی بیان جلوتر از کشور ما است.

می‌دونم اکثرمون هزار جور دفاع و استدلال و غیره داریم ولی به نظر من در کنار همه اون حرف‌ها، واقعا هم به اینجور تلنگرها نیاز داریم (:

به نفع گرسنگان به رستوران بروید

ایده عجیبی نیست: برنامه جهانی غذا با چند رستوران قرارداد می‌بنده که اگر شنبه‌ عصرها به اونجا برین و غذا بخورین، صد در صد سود به برنامه جهانی غذا اهدا بشه تا برای حل موقت مشکل گرسنگی به کار گرفته بشه.

من در نهایت امر طرفدار خیریه نیستم و ترجیح می‌دم اگر انتخابی بین خیریه و یک کار ریشه‌ای داشته باشم دومی رو انتخاب کنم اما این رو هم درک می‌کنم که یک شام خوردن من اونجا ممکنه باعث بشه توی این کشور یک نفر شب رو گرسنه نخوابه و این بهتر از سخنرانی علیه گدایی است. در ایران مجموعه رستوران‌های مانسون اسپانسر این برنامه هستن و شنبه‌ها توشون شام خوردن، بهتر از جای دیگه شام خوردنه (:

آمازون: فروش کتاب‌های الکترونیکی از فروش کتاب‌های فیزیکی پیشی گرفت

آمازون رسما اعلام کرده که از ماه گذشته میلادی – اول آوریل ۲۰۱۱ – فروش کتاب‌های الکترونیکی روی کتابخوان کیندلش از فروش کتاب‌های کاغذی پیشی گرفته. این شرکت اعلام کرده که به ازای هر ۱۰۰ کتاب چاپی که به فروش می‌ره، کاربران کتابخوان الکترونیکی این شرکت – کیندل – ۱۰۵ کتاب خریداری می‌کنن. لازمه توجه کنیم که کتاب‌های مجانی کیندل در این آمار وارد نشدن.

این شرکت همچنین برای سهامدارانش اعلام کرده که در سال ۲۰۱۱، شتاب فروش کتاب الکترونیک در کنار فروش کتاب‌های سنتی باعث بیشترین سود سال به سال این شرکت در ده سال اخیر خواهد شد؛ چه از نظر تعداد کتاب فروخته شده و چه از نظر قیمت دلاری.

خبر طولانی و تحلیلی است اما این رو هم اضافه کنم که به گفته آمازون، فروش کتاب دیجیتال در سه ماهه اول ۲۰۱۱،‌ سه برابر مدت زمان مشابه در سال گذاشته بوده. کتابخونه دیجیتال کیندل، در حال حاضر بیشتر از ۷۹۰هزار کتاب داره که اکثرا کمتر از ده دلار قیمت دارن. این کتابخونه ۱۰۹ کتاب از ۱۱۱ کتاب «فهرست پر فروشترین کتاب‌های نیویورک تایمز» رو در عناوینش داره و فقط در پنج ماه اخیر، ۱۷۵هزار کتاب جدید به اون اضافه شده.

آمازون از سال ۱۹۹۵ شروع به کار کرده و در سال‌های اخیر با روی آوردن به کتابفروشی دیجیتال، نه فقط ادامه حیاتش رو تضمین کرده که به یکی از شرکت‌های فهرست «Fortune 500» هم پیوسته.

ویدئویی از منصور بهرامی

منصور بهرامی عالیه (: من یکبار در حد ده سالگی یک مقاله در موردش خوندم توی یک مجله ورزشی و تا این لحظه طرفدارش هستم و برام الگو است (: اینهم یک ویدئوش که مثل «رییس» داره تنیس بازی می‌کنه. اینم جزو فرهنگ اینترنت بگم که «مثل رییس یک کاری کردن» یک اصطلاح جدید اینترنتی است که در مورد آدم هایی که متفاوت با بقیه و با اعتماد به نفس کامل یک کاری رو می کنن بکار می ره. اینجا هم منصور بهرامی داره مثل رییس تنیس بازی می کنه.

اگر ویدئو رو اون بالا نمی بینن دلیلش اینه که فیلتر شکن ندارین و ویدئوی تنیس بازی کردن منصور بهرامی برای ایران اسلامی خطر جانی داشته احتمالا (: لینکش هست http://www.youtube.com/watch?v=d6Vqp6UveIU&feature=player_embedded

دو سه تا میز دیگه برای ایستاده کار کردن

گفته بودم که ایستاده کار کردن داره کم کم بین هکرها مد می‌شه. توی کامنت‌های همون مطلب، ابوالفضل گفته بود که خط مرزهای خیلی محکم بین «ایران» و «خارج» نکشم. حرفش هم درست بود. اینجا دو تا عکس جدید براتون می‌ذارم از آدم‌هایی که فکر می‌کنن به خاطر سلامتی بهتره ایستاده کار کنن و اینکار رو هم می‌کنن.

عکس بالا متعلق به ست براو است. طراح گرافیک که خودش پایه‌های میزش رو با یک هزینه کم بلندتر کرده و از میز نشسته‌اش یک میز ایستاده در آورده.

اما عکس دوم مال یک هنرمند دیگه به اسم کای رومهر است از eBoy که در کنار میز ایستاده‌اش یک میز نشسته با صندلی توپی هم درست کرده برای مواقعی که می‌خواد مصرف کالری‌اش رو به صفر برسونه (:

گذاشتن این عکس‌ها در اینترنت نشون می‌ده که این امر اصلا در سطح جهان «عادی» نیست و گرنه کسانی که تمام روز اینطوری کار می‌کنن عکسشون رو نمی‌ذاشتن. راستش من هم این روزها تقریبا نیمی از وقت کار توی خونه رو برای فان ایستاده کار می‌کنم تا ببینم این مد چی می‌گه. اینم عکسش:

برای تموم کردن بحث بگم که معمولا خط مرزهای عجیبی توی دنیا نیست. درسته که ایران تنها کشوری در جهان است که توش حجاب اجباریه ولی کماکان این نظریه قابل پذیرشه که کشورها خیلی عجیب و غریب با هم تفاوت ندارن. دوستی دارم که هر وقت کسی از خارج حرف می‌زنه یادآوری می‌کنه که سومالی و گواتمالا هم خارج هستن و من خودم هم یکی از مباحث دائمی‌ام با همه اینه که جاهای مختلف دنیا در کلیت ماجراشون تفاوت‌های خیلی عجیبی با هم ندارن و زندگی در همه جا تا حدی شبیه همدیگه است و معمولا اینطوری نیست که مثلا مردم عادی یک کشوری یک جوری زندگی روزمره داشته باشن که ما با شنیدنش شوکه بشیم و برعکس. درسته که اتفاقات جزیی تفاوت‌های بزرگ دارن (مثلا ممکنه یکی از کشته شدن یک معترض خیابانی بدون خشونت تعجب کنه یا از شلاق خوردن یک آدم به خاطر نوشیدن الکل به قول خودش فکش بیافته) ولی در نهایت در نود و نه درصد جنبه‌های روزمره زندگی و در دیدی گسترده‌تر، زندگی مردم مردم در تمام دنیا به هم نزدیکه و اینجوری نیست که مثلا هکرهای دنیا یک چیزهای جدیدی کشف کرده باشن که ما اصلا نفهمیم یا برامون عجیب باشه.

برگ برنده ما باید پیوند خوردن با دنیا باشه اونهم از طریق دیدن شباهت‌هاش.

پی.نوشت. تصویر پشت زمینه لپ تاپم عکس پیش فرض ویندوز ایکس پی نیست، اینه

آپدیت: این رو هم یکی از خواننده ها فرستاده (: گفته فعلا راضی است. راستی.. یک نکته مهم هم تو کامنت ها بود: اینجوری آدم مفیدتر کار می کنه چون واستاده نمی شه زیاد علافی کرد و مغز دائم مقایسه می کنه و می گه اینکار ارزش داره و فلان کار ارزش نداره