بچه پولدارهای اینستاگرام یک تامبلر است از عکس هایی که بچه پولدارهای لعنتی* از خودشون توی اینستاگرام آپلود می کنن. نگاه کردنش حتی اگر حسرت برانگیز هم باشه، رقت بر انگیز هم هست (:
* «بچه پولدارهای لعنتی» یک اصطلاح است که توی یک فیلم بود. یکسری دزد شمش های طلا رو زیر ماشین جاسازی کرده بودن ولی در یک تصادف ماشین می افته وسط جمعیتی که داره با پلیس می جنگه و بهشون آجر پرت می کنه. یکسری از دانشجوها همینطور که خم می شن آجرها رو برای پرتاب بردارن دستشون به شمش های طلا می رسه و اونها رو پرت می کنن و وقتی یکی از پلیس ها می بینه که دانشجوها دارن به سمتش شمش طلا پرتاب می کنن می گه «بچه پولدارهای لعنتی به چی دارن اعتراض می کنن آخه؟»
المپیک شروع شده. بعضی ها دوستش دارن، بعضی ها بی تفاوتن و بعضی ها بدشون می یاد. ولی به هرحال چیزی که شکی نیست اینه که اینترنت پر شده ازش و شاید بخواین ازش به شکل بانمکی خلاص بشین. برای اینکار از پلاگین زیر استفاده کنین:
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
خبر الان دیگه قدیمی شده ولی گفتنش مهمه. یاهو تایید کرد که گروه D33ds به حدود ۴۰۰ هزار ایمیل و پسورد کاربرهاش دسترسی پیدا کرده. این حمله یک تزریق اسکوئل بوده که VoIP یاهو رو هدف گرفته. البته یاهو گفته کمتر از پنج درصد اکانت ها پسورد صحیح داشتن ولی د رواقعیت کسی این آمار رو نداره.
انویدیا که در شماره قبلی دیدیم آقا کوچیکمون توروالدز چطوری حقش رو گذاشته کف دستش، هم فروم هاش رو بسته چون چهارصد هزار اکانتشون هک و افشا شده. این بزرگترین سازنده کارت های گرفیک این جریان رو تایید کرده و گفته به زودی پسوردها رو ریست خواهد کرد.
پائولو بونزینی توی سورس کرنل یک کشف جالب کرده عدد جادویی هایپروی مایکروسافت این است: 0xB16B00B5 که اگر به شکل اعدادش نگاه کنین می شه خوندش بیگ بوبز! بذارین اول عدد جادویی رو توضیح بدم. عدد جادویی
عدد یا متنی ثابت که در ابتدا یا انتهای یک فایل کامپیوتری، فرمت آن را مشخص میکند.
ترکیبهای ثابتی از حروف و اعداد که تنها یک کاربرد دارند و نمیشود آنها را با چیز دیگری اشتباه گرفت
مقادیر خاصی که در جاهای مختلف استفاده میشوند و در برنامهنویسی میتوان آنها را به شکل ثابتهای برنامه نویسی تعریف کرد.
و خب این هم تنها عدد جادویی جنسی مایکروسافت نیست بلکه قبلا هم برای ساپورت زن توی کرنل از عدد 0x0B00B135 استفاده شده بود. خب توی نگاه اول این یک بامزه بازی گیکی است ولی در یک بحث جدی تر، برخورنده تر کردن کرنل است برای نصفی از جامعه و محدود کردن دنیای برنامه نویسی به مردها. متاسفانه این عدد رو فعلا نمی شه از کرنل حذف کرد چون در این صورت ساپورت آزور مشکلدار می شه.
یک مادر پنسیلوانیایی به جرم شش مورد هک به دادگاه رفته. این مادر به خاطر شغلش تونسته به بانک های اطلاعاتی مدارس دسترسی پیدا کنه و در چندین مورد نمره های فزرزندانش رو تغییر بده.
این مادر ۴۵ ساله در یک مورد نمره ردی پسرش در درس زیستشناسی رو به نمره متوسط تبدیل کرده و در یک مورد دیگه در یک حرکت خز نمره ۹۸ اون رو به ۹۹ تبدیل کرده. این خانم همچنین به یکسری از ایمیل های خصوصی مدرسه هم دسترسی پیدا کرده.
در ماه فوریه نوادا قانونی تصویب کرد که به خودروهای بدون راننده اجازه تردد در خیابان ها رو می داد. گفته می شه تا سال ۲۰۱۷ واقعا خودروهایی در خیابان خواهیم داشت که امکان حرکت به شکل خودکار رو خواهند داشت. آدام واتس – روانشناس – در مقاله ای گفته که اصلی ترین مانع اینکار بحث روانشناسی راننده است که بتونه کنترل خودرو رو در اختیار یک ماشین بذاره ولی اریک اشمیت مدیر گوگل گفته که مانع اصلی تردد خودروهای اتوماتیک شرکش در خیابون اینه که اونها سرعت مجاز رو رعایت میکنن و این یک امر غیر عادی در روند عبور و مرور ماشین ها است.
همون کسی که قبلا مقاله «چقدر طول می کشه تا همه توافقنامه هایی که باهاش برخورد می کنین رو بخونین» یک مطلب جدید نوشته در مورد توافقنامه یا بهتر بگیم حقوق استفاده کنندگان وبسایت المپیک ۲۰۱۲ لندن. یک بند از اون می گه
– لینک به سایت. شما می توانید با سایت لینک دهید به شرطی که لینک فقط به شکل متنی باشد. شما اجازه ندارید با لینک کردن به سایت، رابطه غیررسمی خود را رسمی نشان دهید و در ضمن توافق می کنید که لینک هایتان ما یا هر سازمان مربوط به المپیک ۲۰۱۲ را (یا هر کدام از فعالیتها، محصولات و سرویسهایشان را) با اطلاعات اشتباه، گمراه کننده، موهن یا هر شکل دیگر قابل اعتراض همراه نکند.
به عبارت می گن اگر از ما بد می گین حق ندارین بهمون لینک بدین! حالا ما اینجا به این مریض ها که مفهوم لینک و آزادی رو نمی فهمن و فقط دوست دارن ازشون تعریف بشه لینک می دیم ببینیم نظرشون چیه.
کمیسیون اروپا اعلام کرده تمام تحقیقات علمی که از بودجه عظیم ۹۸میلیارد دلاری هورزیون ۲۰۲۰ استفاده کنن موظف هستن نتایجشون رو بنا به معیارهای دسترسی آزاد منتشر کنن.
بنا به اعلام کمیسیون در بروکسل، هر تحقیقی که برای کارش از هوریزون ۲۰۲۰ استفاده کرده باشه یا باید در صورتی که یک درصد هزینه انتشار رو از اول گرفته باشن باید نتایج رو سریعا منتشر و در غیراینصورت تا ۶ ماه (در مورد علوم انسانی و اجتماعی ۱۲ ماه) اونها رو دسترسی پذیر کنن. سایت این کار OpenAIR (http://www.openaire.eu/) خواهد بود. این برنامه از ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ تعریف شده و کمیسیون اروپا انتظار داره تا ۲۰۱۶ شصت درصد تحقیقاتی که با بودجه مردم انجام شده باشن برای مردم دسترسی پذیر باشن.
تور رو می شناسیم. بهترین شبکه ناشناس کننده جهان و خار چشم استکبار جهانی شامل همه سانسورچی های جهان از شرق تا غرب. [شیوه کار تور] ولی این نودهای خروجی معمولا مشکل دارن چون اگر کسی چیزی رو پیگیری کنه می تونه به اونها برسه. به همین دلیل الان پروژه تور معتقده که نود خروجی به اندازه کافی نداره و حالا داره به این فکر می کنه که اگر کسی خروجی تور بشه و سرعت خوبی هم داشته باشه، بتونه ماهیانه ۱۰۰ دلار کمک هزینه دریافت کنه.
هکرها و بلاگرها یک نگرانی جدید رو مطرح کردن: اسکایپ داره بخشی از اطلاعات تماس های تصویری و صوتی اش رو که قبلا از ماشین های اتفاقی در اینترنت می گذشت رو مستقیما به سرورهای اسکایپ می فرسته. اکستریم تک مدعی شده که اینکار باعث می شه مایکروسافت که صاحب جدید اسکایپ است بتونه اطلاعات بیشتری در مورد تماس ها رو در اختیار نهادهای قانونی دولت آمریکا قرار بده.
اسکایپ که از دل شبکه اشتراک فایل کازا بیرون اومده بود همیشه مشهور بود به امنیت تماس ها. هم به خاطر معماری پیر تو پیر و هم به خاطر رمزگذاری های پیشرفته اش ولی حالا اگر قرار باشه اطلاعات همه از سرورهای مایکروسافت بگذرن درست مثل اینه که همه با یک حمله من این د میدل طرف باشیم. البته تعداد دیگری از هکرها هم مدعی هستن که کلا سکایپ فقط در سال های اخیر امن بوده و الان نباید بهش اعتمادی داشت. اونها می گن که معماری جدید ممکنه برای این اتخاذ شده باشه که کاربران پشت فایروال هم بتونن از اسکایپ استفاده کنن.
ظاهرا دزدی بی ام و در سال گذشته توی انگلستان رشد بی سابقه ای داشته و تقریبا روزی یک بی ام و مدل جدید سرقت شده. تکنیک ساده است. دزدها وارد ماشین می شن (از طریق استفاده از یک جمر RFکه نمی ذاره سیگنال قفل شدن ماشین از ریموت به اون برسه) و بعد وارد ماشین شدن و وصل کردن یک دستگاه الکترونیک به پورت OBD داخل ماشین و ساختن یک کلید در دو دقیقه و بعد روشن کردن ماشین و گاز دادن و رفتن. این پورت بنا به قانون در تمام خودروهای جدید اروپایی قرار داده شده تا مکانیک ها و عاملین مجاز بتونن شماره سریال ماشین رو ازش بخونن ولی ظاهرا که یک حفره امنیتی توش هست که به دزدهای لولایف های تک اجازه می ده برای هر بی ام وی جدیدی سریعا یک کلید بسازن. بی ام و هنوز جواب واضحی در این مورد نداده.
گزارش جدیدی می گه که فیسبوک به طور خودکار مشغول خوندن چت کاربرها با هم و گزارش موارد مشکوک به پلیس است. یک برنامه در چت ها دنبال کلمات خاص می گرده و گفته شده که بخصوص توجه خاصی داره به چت بین افرادی که قبل از این چت رابطه زیادی هم با هم نداشتن یا موارد مشکوک دیگه ای دارن مثل اختلاف سنی زیاد. این برنامه همچنین از چت های قبلی که منجر به دستگیری افراد شدن چیز یاد می گیره. در صورتی که این برنامه تشخیص بده چتی مشکوکه، اون رو برای کارمندان ایمنی فیسبوق می فرسته تا اونها بررسی دقیق تری انجام بدن. مسوول سکیوریتی فیسبوک به رویترز گفته که این برنامه منجر به دستگیری یک پدوفیل شده و اضافه کرده که این شرکت علاقه ای نداره فضایی بسازه که توش کارمندان شرکت چت های بقیه رو می خونن و این برنامه هوشمند بهترین تلاش است برای جلوگیری از عمومیت این کار. همچنین فیسبوک گفته که اگر کارمندان امنیتی شرکت لازم بدونن، اطلاعات چت رو برای جلوگیری از کلاهبرداریها، جرایم جنسی و غیره به پلیس اطلاع بده.
هکری به اسم ری در کنفرانسی نیویورک نشون داده که چطور با یک کلید پلکسی گلاس پرینت شده توسط یک پرینتر سه بعدی می تونه دو نمونه از مشهورترین دستبندهای آلمانی و انگلیسی مورد استفاده پلیس های بسیاری از کشورها رو باز کنه. ضعف امنیتی اصلی به این بر می گرده که دستبندهای پلیس باید توسط یک کلید ثابت قابل باز شدن باشن چون ممکنه دستگیر کننده (دستبند زننده) و باز کننده دستبند نه فقط افراد مختلف که حتی دپارتمانهای مختلف باشن. برای غلبه به این مشکل شرکت های سازننده دستبندهای پلیس سعی می کنن کلیدها رو فقط به پلیس ها بفروشن اما ظاهرا این هکرها کلید دستبندهای شرکت آلمانی رو از ای.بی. و کلید شرکت انگلیسی رو از منبعی که اعلام نکرده به دست آورده و بعد از اسکن لیزری اون، نمونه های خودش رو با پرینتر سه بعدی پرینت کرده و توی جلسه نشون داده که می تونه هر دستبند پلیسی از این شرکت رو باز کنه. حرفش هم این بود که زمانی امنیت دستبندها وابسته به این بود که مردم به یک جسم فیزیکی ریز دسترسی نداشته باشن و این جریان با بودن پرینترهای سه بعدی کاملا بی معنی شده.
تسلیتی هم می گیم که چوانگ که در چین برای دو روز اتاق یک کافی نت رو اجاره کرد، چهل ساعت یک نفس دیابلو سه بازی کرد و بعد روی صندلی خوابش برد و وقتی بیدار شد از صندلی بلند شد و دو سه قدم راه رفت و بعد جان به جان آفرین تسلیم کرد (: شرکت بلیزارد هم بیانیه ای داده و بعد از تسلیت گفته که باید بازی هاش رو با مسوولیت و آگاهی بازی کنن.
و زیباترین تبریک رو هم داریم به خودمون! روز جهانی سیستم ادمین ها مبارک! کسانی که کامپیوترها رو می چرخونن. کامپیوترهایی که دنیا رو می چرخونن… سیستم ادمین، روزت مبارک!
موسیقی این هفته به افتخار همه سیستم ادمین ها به انتخاب محمود و همه بچه های خوب آیدنتیکا، موزیک سیستم ادمین از وسبورگ! مشخصه که سایت متن ترانه رو یکسری نابغه فیلتر کردن پس خودم براتون می خونمش..
There’s a guy who works in another room,
Or, on another floor.
He’s the one you call,
When your document ain’t there no more.
He’s probably a boy, but he might be a girl,
Or, something in-between.
He’s the only one in the building
Who knows what means.
He’s your System Administrator.
He probably reads comic books.
And you tremble in fear when you have to hear one of his,
“What a dummy”, looks.
Got a virus, lost your password or you just can’t print?
In an hour he’ll show and then he’ll crouch and squint.
Fight to save your files, he might be there all day.
But sometimes, he just presses caps lock…and he walks away…
But hey! Suddenly my password works! Hooray!
Hooray, happy Syst. Admin. day,
Gonna buy my guy a gift to say:
“Having you around means I get to stay
Stupid! And uninformed!”
And I can keep opening .exe file attachments
…
تقریبا همه دنیا داره با کامپیوترها می گرده و این کامپیوتر وابسته به مدیران سیستم هاشون. امروز روز جهانی تقدیر از مدیرهای سیستم است. کسانی که وب سایت ها، قطارها، اسمس ها، برق و خیلی چیزهای دیگه رو سر پا نگه می دارن. روزشون – ۲۷ جولای – مبارک و اگر روشی به ذهنتون می رسه برای شاد کردن مدیر سیستمتون، سریع دست به کار بشین. از یک اسمس و ایمیل تا سفارش خوراکی یا کتاب های مورد علاقه اش.
من که فرصت سر زدن به وبلاگ رو ندارم پس حداقل از پانتهآ بخونین که زمانی همکار خوبم بود و اینو تو فیسبوکش نوشته:
یکی از بهترین انسانهایی که توی دنیا می شناختم حدود دو سال پیش از دنیا رفت.
اون قدر خوب بود که هیچ کس جز خوش بودن باهاش ازش خاطره ای نداره. هر وقت وارد جمعی می شد همه رو شاد می کرد و جالب اینجاست که خیلی وقتها حرفهاش انتقادی بود. اون هم انتقاد طنز به روش نرم و دوستانه خودش و هیچ وقت هیچ کس ازش ناراحت نمی شد.
قصدش واقعا دوستی و کمک بود.این رو با تمام وجودش به جهان ثابت کرده بود که به قصد کمک به این دنیا اومده.
وقتی رفت سربازی به خواست خودش رفت خط مقدم و از همونجا هم بیماری کبدی که نهایتأ از پا درش آورد، شروع شد.
رشته عمران خونده بود و عاشق رشته الکترونیک و مخصوصا موسیقی الکترونیک بود. انگیزه خوندن این رشته رو هم خودش توی من ایجاد کرد.
یک کارگاه ساده تولیدی ابزار الکترونیک داشت و وقتی بهش می گفتی از این کار پول در نمیاد یک جواب قطعی و ساده می داد که من تولید رو دوست دارم هرگز واسطه نمی شم. واسطه گری برای همه بده، اقتصاد رو خراب می کنه. بار اضافی برای جامعه ست. تازه من عاشق الکترونیکم این دیمر، صدای Tangerine Dream می ده.
و من می خندیدم هر وقت توی جمع بود همه می خندیدن و شاد بودن. حتی وقتی کل فامیل از ترس بمبارانها رفته بودیم جاجرود با شوخیهاش اضطراب همه رو کم می کرد.
یه جیپ قدیمی داشت که در و پیکر نداشت ترمزشم خوب نمی گرفت معمولا کسی جز خودش و دوستاش جرات نمی کرد سوارش بشه. یک بار منو سوار کرد که از خونه مامان بزرگم برسونتم خونه خودمون به پیچ که می رسیدیم می گفت ترمز کن و من پامو فشار می دادم کف ماشین که پرت نشم بیرون حدودا 8 سالم بود و اونروز مثل این بود که رفتم شهربازی و حسابی خوش گذشت.
یک روز موقعی سررسید که توی کوچه داشتم با بچه ای بازی می کردم که از خانواده بد نامی توی محل بود یکی از بزرگترها اومد و داشت بهم میگفت با این بازی نکن. صبر کرد تا اون بزرگترم رفت تو خونه و اومد منو کشید کنار و گفت تو قدت چه قده؟ گفتم: این قد. گفت: با همه هم قدات بازی کن و به این حرفها گوش نده… آدمها همه خوبن تازه دوستت بچه است که از همه آدم بزرگا هم بهتره…
یک روز دیگه مجله هفتگی امتیاز تیمهای فوتبال در اومده بود تو کوچه داشتیم جر و بحث می کردیم که پرسپولیس سرور یا استقلال که از راه رسید دویدم ترفش و جدول رو دادم دستش. گفتم تو طرفدار کدوم تیمی؟ ببین پرسپولیس اوله بیا پرسپولیسی شو.
جدول رو نگاه کرد و گفت من طرفدار نفتم… جدول گرفتم گفتم: همینه بهت میگن قاطی دیگه نفت که آخره
گفت: ده همینه دیگه. اونی که اوله که کمک نمی خواد من از نفت طرفداری می کنم که اول بشه.
به شدت کم آوردم و رفتم.
اولین کتابهای غیر متعارف زندگیم رو به پیشنهاد اون خوندم و سری کتابهای کارلوس کاستاندا از اون دست بودن.
آدمها نمی فهمیدنش هیچ کس نمی فهمید شبها تو کوها دنبال چی می گرده یا وقتی درد داره چرا مسکن نمی خوره. یا چرا هی سیگار می کشه و خودشو داغون می کنه.
این سالهای آخر زندگی کاملا خسته اش کرد. این قدر خواست و نشد، اینقدر تلاش کرد بسازه و ساخته نشد. اینقدر نخواست همرنگ بدیهای زندگی بشه که همرنگ مرگ شد و رفت.
هر بخشی از تفکرم که دوستش دارم رو جرقه اش رو این آدم زده و توش نقش داشته. هر جایی که کاری کردم که از خودم راضی بودم هم جهت با تفکرات این آدم بوده.
اینها رو گفتم چون اگر توی اینترنت بگردین اسم این آدم رو هیچ جا پیدا نمی کنین. آدمهای واقعی مثل اون معمولا بیرون از این فضاها مشغول زندگی کردن و کمک کردن و درک کردن و این تیپ چیزهاند. چون هدفشون نه شهرته نه پوله نه می خوان ژست عجیب غریبی بگیرن نه باحال باشن و طرفدار جمع کنن. من هم اسمش رو نمیگم چون میدونم خودش هم نمی خواد.
این روزها خودم خیلی درگیر اضطراب و پول و دغدغه و این خزعبلاتم یاد آوری این آدم باعث شد کلی آروم بشم و بیام از همتون بخوام آدمهای متفاوت رو دوست داشته باشیم و کمک کنیم.
دنیایی که اونا می خوان بسازن همون دنیاییه که همه ما آرزوشو داریم و جرات زندگی کردنش رو نداریم.
سایت درسنامه رو از خیلی وقت پیش می شناختم و توی اخبار هم زیاد می دیدمش ولی هیچ وقت چیزی اش رو تست نکرده بودم تا عنوان جذاب «امنیت در وبلاگنویسی» که به نظرم به اندازه کافی برای تست کردن سیستمشون جذاب بود. به سادگی با فرستادن یک ایمیل عضو شدم و بنا به یک برنامه زمانی مشخص برام درس ها رو ایمیل می کرد، می خوندم، تست هاش رو می زدم و اگر قبول می شدم می رفتم درس بعدی و در نهایت هم به مدرک قبولی داد.
من دوره های مختلفش رو نگذروندم ولی دوره تستی که گذروندم بسیار با کیفیت و خوب بود. شدیدا پیشنهادش می کنم به هر کس که دوست داره در حوزه های جدید چیز یاد بگیره و خیلی خوشحالم که قرص و محکم و شاد داره کار می کنه.
توییتر یک ابزار اینترنتی است که آدم ها می تونن در ۱۴۰ کاراکتر توش بگن الان دارن چیکار می کنن یا چی فکر می کنن.
مشخصه که خب این جریان برای یکسری ها خطرناکه. به هرحال هر جا مردم بتونن حرف بزنن برای بعضی ها خطر داره اما توهم این خطر خیلی بزرگتر از خودش شده و آدم هایی هستن که فکر می کنن واقعا چیزهایی مثل توییتر یا فیسبوک می تونن باعث انقلاب بشن. من الان حوصله ندارم توضیح بدم که چرا نمی تونن ولی یک سرچ کوچیک و خوندن چیزهای واقعی از آدم های با سواد این جریان، راحت بهتون نشون می ده چرا.
اما توییتر واقعا می تونه آدم ها رو جمع کنه؛ نه برای انقلاب و شورش بلکه برای کارهای بی خطر و مبتنی بر علایق مشترک. مثلا من الان تو دوحه هستم. یک شهر نسبتا کوچیک در یک کشور که با تمام تلاش می خواد به یکی از کشورهای مرکزی دنیا تبدیل بشه و به گفته بعضی ها بعد از سیلیکون ولی اینجا بیشترین احتمال رو داره که بتونین مهمترین آدم های علم و تکنولوژی دنیا رو ببینین. توییتر اینجا عامل «ارتباط فیزیکی» می شه. برنامه ای که من رفتم توییتاپ دوحه بود. توی توییتاپ یک اکانت توییتر مردم رو دعوت می کنه به یکسری برنامه. برنامه ای که من شرکت کردم در مورد «ایمنی و سلامت» بود. یک مکان اعلام می شه (این ماه رستوران بیسترو۶۱ بالای نمایشگاه بی ام و در برج فلان) و هر کس دوست داره بیاد بقیه رو ببینه یک ریپلای می زنه.
می ریم و با دادن ۲۰ ریال قطری (۱۰۰۰۰۰ ریال ما) یک بج به گردن آویزون می کنیم که اسم و اکانت توییترمون روش نوشته و وارد رستورانی می شیم که توش یکسری آدم اتفاقی دیگه هستن. توی توییتاپ می تونیم با هم حرف بزنیم. من با یکسری آرشیتکت و معمار ایتالیایی حرف می زنم. همینطور با یک دانشجوی خبرنگاری قطر و یک دختر طراح فرنیچر. همزمان هم یکسری خوراکی خوشمزه می خورم.. از قهوه تا دونات و اینجور چیزها. در یکساعت از این برنامه دو ساعته هم دو نفر سخنران یکی در مورد سلامت حرف می زنه و یکی در مورد ایمنی جاده و رانندگی در قطر و این چیزها.
این در اصل فقط یک محمل است برای Networking، پیدا کردن دوست های جدید، تقویت بیزنس ها از طریق وصل کردنشون به همدیه، اشتراک ایده ها و … ماه بعد این توییتاپ یک موضوع دیگه خواهد داشت و احتمالا گروه دیگه ای از آدم ها می یان که به اون مسایل علاقمند هستن و یکسری هم که کلا می یان برای خوراکی ها و دوستی ها و غیره و حتی یک سرگرمی ساده در صبح یک روز تعطیل توی یک رستوران خوب با پولی کاملا معقول.
راستی نمای رستوران بر خلاف همه نماهای دیگه که دریا و غیره هستن این است:
چون دو تا دوست عشق بی ام دبلیو دارم، تصیویر رو کوچیک نکردم خیلی. قابل کلیک است (:
نکته ۱: دستور tac که برعکس cat است اینجا کاربرد مناسب نداره چون جای خطوط رو هم جابجا می کنه. البته شاید سوییچی برای حل اون مشکل باشه. من چک نکردم.
نکته ۲: Reith به دستور rev اشاره کرد. دقیقا همینکار رو میکنه (: می شد به جای چند خط پی اچ پی فقط خروجی رو بدم به rev و برگردونم و جو «چرا لینوکس رو دوست دارم» به جریان بدم (: البته به شرطی که بچه ها قول می دادن چیز خاصی توش تزریق نکنن (((: