عکس هایی که روزنامه دولتی کره شمالی از نشست اضطراری روز جمعه رهبر کشور جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی و مشاور نظامیاش منتشر کرده بود، میگفت که این کشور موشکهاش رو به حالت آماده باش در آورده تا در صورت نیاز به آمریکا حمله کنن. نکته جالبش این بود که در پس زمینه عکسها روی دیوار نقشه حملهها هم مشخص شده (:
نقشههای پشت سر این تصاویر سه نقشه بزرگ هست که دیاگرام حملههای احتمالی کره به آمریکا رو مشخص می کنن و احتمالا الان کل کارشناسهای جنگی جهان در حال بررسی اونها هستن (:
یک قاضی کالیفرنیایی پیام قرص و محکمی فرستاده برای هر کسی که فکر می کرده انداختن لیزر پوینتری به سمت هلیکوپترها و هواپیماها کار بانمکی است و تاکیدی داشته بر مطلب قبلی من در این مورد. این قاضی روز دوشنبه یک مرد ۱۹ ساله رو به جرم نشونه رفتن یک لیزر کوچیک دستی به سمت یک هواپیما و بعد یک هلیکوپتر پلیس به سی ماه زندان محکوم کرده.
این دوستمون اقرار کرده به عامدانه یک پوینتر لیزری معمولی سبز رنگ رو اول به سمت یک هواپیمای خصوصی سسنای در حال فرود گرفته و بعد که یک هلیکوپتر پلیس برای پیدا کردن جاش بلند شده، همین کار رو با اونهم تکرار کرده!
مدیر سازمان هواپیمایی کشوری [آمریکا] در این مورد گفته که «انداختن لیزر به سمت کابین هواپیماها کار بامزهای نیست و این لیزرها میتونن واقعا به شکل موقت دید خلبان رو کور کنن و باعث سانحههای خطرناک برای سرنشینان و مردم روی زمین بشن».
خیلی کشورها – از جمله آمریکا – قوانینی دارن که جلوی اینکه چیزی در سازمانی برای همیشه مخفی بمونه رو می گیره. دلیل این قانون اینه که مردم میدونن اگر به سازمانی / کسی این قدرت رو بدن که کاری رو بکنه که بدونه هیچ زمانی هیچ کس متوجهاش نخواهد شد باعث می شه اون سازمان/فرد فاسد بشه؛ ضرب المثل قدیمی می گه «قدرت فساد مییاره و قدرت مطلق فساد مطلق».
ابتکار جالبیه نه؟ این سایت شطرنج برای اینکه معلوم بشه شما آمدین یا کامپیوتر اسپم فرست، ازتون می خواد که یک مساله شطرنج رو حل کنین. معلومه که می شه برنامه ای نوشت که این جواب رو پیدا کنه و اسپم فرستاد ولی مفهوم اسپم با مفهوم «زیاد» گره خورده و هنوز اصلا نمی ارزه شما برای اسپم فرستادن روی یک سایت، سیستم اسپم اختصاصی طراحی کنین.
توی توییتها میبینم که ارمیا برنده شده – یعنی خودم ندیدم. البته نگاه نکردنم از باکلاسی نیست، از تنبلی و نداشتن امکانات است وگرنه قسمت به قسمت رو با تکرار نگاه می کردم چون جالبه. اصلا هم درک نمیکنم کسایی که می گن دوست ندارنش رو. این برنامه ها با کلی تحقیق و تجربه درست شده که جالب باشه و اگر کسی براش جالب نیست یعنی یا جهش ژنتیک داشته یا اصولا اهل چیزهای جالب نیست؛ که اشکالی هم نداره (:
به هرحال…
من دو سه قسمت رو دیدم فقط، یکبار هم به امیرحسین رای دادم. به خاطر اون سبیل و تیپ بامزه ژیگولوهای دهه ۴۰ی که زده بود. از ارمیا هم بدم میاومد چون از کسی که این مدلی باشه و عشوههای اون مدلی بیاد خوشم نمییاد. من یکبار به امیرحسین رای دادم برای تیپ و سبیل و خط ریش خنده دارش و از ارمیا بدم می اومد برای عشوههای مشهور به شتریاش و به نظرم کاملا هم درست رای دادم. این هم یک مسابقه «انتخاب بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «شما دوست دارین قسمت بعدی کیا هنوز تو مسابقه باشن» (به جز قسمت آخر که مسابقه «دوست دارین کی برنده بشه» است). جدا هم اگر این اگر مسابقه بهترین صدا بود اصولا من نباید توش حق رای میداشتم چون هیچ تخصصی در این باب ندارم.
اما حرفم اینها نیست. حرفم اینه که با اینکه من ازش خوشم نمییاد، ارمیا برنده خاصیه. ارمیا برنده خاصیه چون اسلام خودش رو داره؛ پشت صحنه موهاش معلومه، جلوی صحنه زیر لباس دکولتهاش یقه اسکی می پوشه و روسریاش رو هم به فرم کلاه شنا رو سرش محکم می کنه. تو اسلامش هم مشکلی با این نداره که آواز بخونه و اون عشوههای – از نظر من کریه – رو بیاد. ارمیا برنده می شه چون این یک مسابقه «بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «چی دوست دارین ببینین» و ظاهرا اکثریت ایران دوست داشته ببینه که یک نفر با نسخه خودش از اسلام، راحته.
رای عمومی به ارمیا برای من جالبه چون اینجوری می بینمش که آدم ها دارن می گن اگر کسی حق داره یک نسخه جرح و تعدیل شده از اسلام بسازه و به عنوان نسخه رسمی و غیرقابل تغییر یا پرسش با شلاق و زندان و تلویزیون و مدرسه و ممنوعیت از دانشگاه و گزینش اداره و … به همه اجبارش کنه خب ما هم خودمون عقلمون می رسه که به شیوه ای که درست میدونیم مسلمون باشیم و این به نظرم قابل توجهترین جنبه برنده شدن ارمیا است. ارمیا آدمها رو به هیجان آورده چون داره نشون میده که هر کس حق داره قرائت و ترکیب خاص خودش از دین رو داشته باشه و خیلی هم معقوله که مستقل از صدا و هر چیزی، رای مردمی که می خوان «انتخاب» داشته باشن، ارمیا باشه چون هم خودش ترکیبی از اسلامی که دوست داره رو انتخاب کرده و هم حجابش انتخاب خودشه. راستش من خوشحالم که ارمیا برنده شده و اینو چیز خیلی مثبتی میبینم و نشونهای از رشد عمومی؛ هرچند که خودم رایام هنوز با افتخار به تیپ ژیگولویی دهه ۴۰ی امیرحسینه (:
وقتی این لیزر پوینترها تازه اومدن بودن ایران یک چیز برای من خیلی بامزه شده بود: یکسری از آدمهایی که اولین بار به این لیزرها میرسیدن شروع میکردن به انداختن اون توی چشم بقیه. جالبیش این بود که نشون می داد ما چقدر مریضیم و چطور خیلی از ما تا به یک روش آزار بقیه میرسن یا قدرتی به دست مییارن، اولین «شوخی» و «تفریح»شون اذیت کردن بقیه با اونه و خب در این شرایط اصلا عجیب نیست که وضع کلی کشور اینه.
از اون موقع هم همیشه برام سوال بود که آیا این لیزرهای در پیت واقعا هم ضرری دارن یا فقط یکی دیگه از اون «دشمن»هایی هستن که همیشه باید ازشون بترسیم و کاری ندارن به جز اذیت کردن ما. البته بعدا یکی از خطرناکترین کاربردهای این لیزرها کشف شد:
انداختن این لیزرها به سمت هواپیماها و هلیکوپترها واقعا خطرناکه و می تونه باعث مسدود شدن دید خلبان بشه. توی آمریکا بارها افراد به این دلیل دستگیر و به زندان محکوم شدن – بخصوص که پیدا کردن کسی که این لیزر رو به سمت کابین خلبان انداخته (به دلیل مسیر کاملا مستقیم لیزر) بسیار ساده است.
طبق این تحقیق، ۹۰٪ لیزرهای دستی سبز (گیک پسندتر) و ۴۴٪ لیزرهای قرمز (ساده تر و معمول تر) که توی آمریکا فروش می رن انرژیای بیشتر از سطح مصوب استاندارد دارن و استفادهشون میتونه برای آدمها خطرناک باشه. اینو رو بذارین کنار لیزرهایی که وارد ایران می شه که می شه مطمئن بود کیفیت پایینتری دارن و حداقل من که به این نتیجه میرسم که در استفادهشون احتیاط بیشتری بکنم.