رد رفقای روس بر دامن ماه

یک زمانی بود که جنگ سرد فعالیت های ابرقدرت ها رو شکل می داد – مثلا باعث می شد کلی پول خرج کنن تا زودتر از جو زمین خارج بشن. جنگ جهانی تموم شده بود و بلوک شرق و غرب باید ثابت می کردن که کی پیشرفته تره. یکطرف یک کشور بزرگ و فقیر و تنها بود که با تمام قوا تلاش می کرد صنعتی بشه و پیشرفت کنه و تازه تونسته بود با سی سال کار خودش رو به کشورهای رده اول دنیا برسونه و یک طرف سرمایه داری آمریکا که آهسته و پیوسته پیش اومده بود و نمی ترسید اعتراف کنه که بیکاری براش مفیده، جنگ براش مفیده و مشکلی با استثمار نداره و تنها مشکلش وقتیه که کسی سود رو پایین بیاره.

در اوج این جریان ماه قرار داشت. کی زودتر به ماه می رسه؟ رفقای روسی اول موجود زنده به فضا فرستاده بودن (یک سگ) و اول انسان به فضا فرستاده بودن و فقط مونده بود اول به ماه برسن. قدم قبل از اینکار، گذاشتن کارت ویزیتی روی ماه بود و چه کارت ویزیتی بهتر از این توپ که الان یک نمونه مشابه اش در موزه کسموسفر کانزاس موجوده:

این توپ با سفیه لونا۲ پرتاب شد و اولین جسم ساخت انسان بود که به سطحی به جز سطح زمین برخورد کرد. این توپ تبلیغاتی از قطعاتی ساخته شده بود که روی تک تکشون حروف اول اسم اتحاد جماهیر شوروی و سال ۱۹۵۹ حک شده بود و درست بعد از ورود لونا۲ به محدوده ماه، از اون جدا شد و بعد هم قطعه قطعه. این قطعات الان روی ماه پخش هستن تا اثباتی باشن بر پیروزی خلق (:

روسیه خیلی خوب پیش رفت ولی بعد جنگ سرد رو به ماشین لباسشویی و آدامس و مدادرنگی و حق انتخاب رابحه صابون و غیره باخت.

والدین گرامی! در مورد لینوکس با فرزندان خود صحبت کنید

منبع انگلیسی

بازیابی محیط گرافیکی لینوکس یا به طور خاص تر یونیتی اوبونتو

سوال در ایمیل:

تو ابونتو 11.10 وقتی میخوام لاگین کنم وارد محیط گنوم نمیشه، و چون محیط دیگه ای هم نصب نیست کلا حتی نمیشه محیط رو تغییر داد.
یعنی به این شکل هست که وقتی یوزر و پسورد صحیح رو میزنم، لاگین میشه و میخواد صفحه لود بشه، اما زود ازش خارج میشه.

چند تا پروژه مهم و بزرگ متاستفانه روو دسکتاپم هست. * میدونم مسخره هست که پروژه بزرگ رو بزنی رو دسکتاپ ولی این ماجراش فرق میکنه.

جواب ها چند مرحله هستن:

۱) پرسیدن سوال به شکل شخصی کار خوبی نیست. سوال ها باید در جمع پرسیده بشن. هم برای احترام به وقت و انرژی بقیه و هم برای گرفتن جواب کاملتر و هم برای ماندگار شدن جواب ها برای نفرات بعد و چیز یاد گرفتن بقیه (: اما همونطور که من همیشه فقط کاری که خوبه رو نمی کنم ، قبول هم می کنم که بقیه در شرایطی احساس کنن که بهتره یک کاری که می دونن خوب نیست رو بکنن. ما کی قول دادیم هر لحظه بر اساس اصول اخلاقی تصمیم بگیریم؟ (:

۲) ذخیره اطلاعات در دسکتاپ کار بدی نیست. دسکتاپ هم یک فولدر است دیگه (: توی ویندوز گاهی می گفتیم بده چون دسکتاپ ویژگی‌های کمی متفاوت از یک فولدر کاملا عادی داشت ولی توی لینوکس HOME هر آدم یک دایرکتوری است که دایرکتوری های توش فرق خاصی با هم ندارن. من هم اکثرا پروژه های در حال کارم روی دسکتاپم هستن.

۳) حواست باشه که تو اولین نفر در تاریخ نیستی که این کار رو کردی. حتما قبلا یکی دیگه کرده، به شکل خوبی توی یک فروم پرسیده و جواب گرفته و اون جواب برای تو هم کار می کنه. اگر هم واقعا کاری کردی که اولین نفر در تاریخی خیلی خیلی بهتره که خیلی جدی بگیریش، عمومی بنویسی و جوابی که بهش رسیدی رو هم اضافه کنی به نوشته ات تا بقیه بتونن توی جای پایی که ساختی راه برن. گنو/لینوکس یک جامعه زیباست. یک فرهنگ جمعی.

۴) راه حل! سه تا می تونه باشه: نصب یک محیط کار دیگه و لاگین کردن توی اون و راه انداختن علی الحساب کار، پاک کردن صورت مساله و شبیه کردن تنظیمات محیط گرافیکی اوبونتو به روز اول، کشف و حل مشکل.

اما چجوری

در لینوکس همه چیز فایله. تازه اونهم فایل های متنی قابل ادیت. فایل های تنظیمات عمومی معمولا توی etc/ قرار دارن و تنظیمات شخصی هر کس توی فولدر خونگی اش در دایرکتوری هایی که اسمشون با یک نقطه شروع می شه ( مثلا compiz-1. ) اگر این فایل ها رو پاک کنی (از رو اسم باید تشخیص بدی کدوم ها مفید هستن) اون برنامه ای که تنظیماتش پاک شده مثل روز اول می شه.

اما چجوری به این فایل ها دسترسی پیدا کنی؟ از طریق کامند لاین که مثل بالا زدن کاپوت ماشینه. برای اینکار کافیه Ctrl و Alt رو فشار بدی و یکی از دگمه‌های اف.فلان رو بزنی. مثلا Ctrl+Alt+F3 یک کامند لاین بهت می ده که می تونی توش لاگین کنی. یا مثلا اف۴ یا اف۶ یک کامند لاین دیگه. انگار همزمان پشت پنج شش تا کامپیوتر نشستی و بینشون سوییچ می کنی. این یکی از خصوصیات خیلی منحصر به فرد لینوکس بود از روز اول. در سیستم های مختلف زدن کنترل+آلت+اف۱ یا کنترل+آلت+اف۷ ممکنه کارهای جالبری بکنه (مثلا باز کردن اون یک یوزری که به محیط گرافیکی وصله). به هرحال همه اف ها رو امتحان کن و ببین چی می شه.

از محیط گرافیکی که وارد شدی توی خونه خودت هستی. پاک کردن دایرکتوری های تنظیمات یونیتی ممکنه کمک خوبی باشه:

cd
rm -rf .compiz-1
rm -rf .config/compiz-1/

و خب مشخصه که اگر کار خاصی کرده باشی باید اونها رو هم پاک کنی. مثلا اگر توی گنوم شل تم نصب کرده باشی باید اونم پاک کنی. اگر بالایی کار نکرده می تونی تنظیمات بیشتری رو پاک کنی:

cd 
rm -rf .gnome .gnome2 .gconf .gconfd .metacity .compiz-1 .config/compiz-1 .config/dconf

یا حتی از روش های معقول وارد بشی که البته روش من نیست:

 gconftool-2 --recursive-unset /apps/compiz-1
 unity --reset
 unity --reset-icons
 gsettings reset com.canonical.Unity.Launcher favorites

راه دیگه اینه که کامپیوتر رو به اینترنت وصل کنی (از توی همون کامند لاین که می تونه به سادگی وصل کردن کابل اترنت باشه) و یک دسکتاپ جدید نصب کنی:

sudo apt-get install lubuntu-desktop

وبعد لاگین کردن توی این دسکتاپ. در ضمن توی هون کامند لاین همه فایل های روی دسکتاپ از اینجا قابل دسترسی هستن:

cd Desktop
ls

(: دوستانی که می خوان بگن «دیدین لینوکس خراب شد» زود بگن تا من برم سراغ پست بعدی که مقایسه انواع سیستم عامل با انواع خودرو است (: از حالا بگم که ویندوز ایکس پی پرایده!

نکته آخر: همیشه قبل از کپی و پیست کردن هر دستوری توی سیستم عاملتون وقت کوتاهی بذارین و یاد بگیرین که این دستور چیکار می کنه (: اینجوری هم لینوکس یاد می گیرین هم کنترل کامپیوتر و زندگی تون رو نمی دین دست یک آدم ناشناس توی اینترنت که ممکنه هر جور مریضی ای داشته باشه (:

نسخه جدیدتر اندروید

قصه این مطلب عجیبه! جاوید ( مشهور به مهمترین جاوید دنیا که نمی دونم ربطی به جادی خوشتیپترین و باحالترین پسر وبلاگستان داره یا نه) یک ایمیل زده به یکی دیگه و گفته که چرا ما نمی تونیم همینجوری الکی اندروید رو از سایت گوگل دانلود کنیم و روی گوشی نصبش کنیم. بعد گفتیم شاید سوال بعضی های دیگه هم باشه و گفتیم اصلا همینجا منتشر کنیم (:‌

هی رفیق! گوگل اندروید چهار رو منتشر کرده، بریم دانلود کنیم رو گوشی مون نصبش کنیم؟

اندروید یه سیستم عامله که گوگل ساخته و آزاد منتشر کرده، هر کسی میتونه ازش استفاده کنه. مثل بقیه سیستم عامل ها یکی از وظایفش اینه که سخت افزارها رو شناسایی کنه، مثلا دوربین، جی پی اس، فلش، هدفون، میکروفون و … ، تلاشش رو برای این کار میکنه ولی بعضی وقت ها هم راه انداز لازم داره.

نوع سخت افزارهای گوشی های مختلف هم یکی نیست، گوشی ها هم (هنوز) این امکان رو ندارند که مثل کامپیوتر راه انداز سخت افزار (درایور) رو جداگانه براشون نصب کرد، پس برای هر نوع گوشی اول کارخانه سازنده آندروید رو از گوگل میگیره، برنامه هایی که خودش طراحی کرده (مثلا HTC یه برنامه به اسم Sense برای ظاهر صفحات گوشی داره، سامسونگ یه برنامه برای اسمس داره و …) رو به اون اضافه میکنه، راه انداز سخت افزارهای مرتبط با گوشی رو اضافه میکنه و در نهایت این پکیج کامل (که به اسم ROM مشهوره) رو روی گوشی نصب میکنه که گوشی قابل استفاده میشه، معمولا کارخانه ها بعد از اینکه پکیج خودشون رو روی گوشی نصب کردن گوشی رو قفل میکنن که این پکیج نصب شده آسیبی نبینه.

حالا این وسط هکرهایی هم پیدا میشن که همین کاری که شرکت سازنده میکنه رو انجام میدن، چون نون خور کارخانه سازنده ی گوشی هم نیستن پس برنامه های اضافی (و معمولا الکی ) رو هم با آندروید مخلوط نمیکنن؛ راه باز کردن اون قفل رو هم به بقیه یاد میدن و شما میتونید پکیج خاصی (که بهشون میگن Custom ROM) رو روی گوشیتون داشته باشید.

کارخانه های سازنده گوشی ها معمولا تنبل هستن و وقتی نسخه ی جدیدی از آندروید میاد خیلی حال ساختن مجدد اون پکیج رو ندارن! شاید هم درگیر ساختن پکیج برای گوشی های جدید هستن و خلاصه خیلی طول میکشه تا بالاخره آپدیت رسمی برای یک گوشی از آخرین نسخه آندروید بیاد.

ولی اون هکرها زرنگ، با حوصله، خلاق، باهوش و باحال ان! به همین خاطر همیشه Custom ROM های خوب تر، سریعتر، سبک تر و به روزتر پیدا میشه.

حالا اگه شما آندروید به روزتر و بهتری میخواهید باید از اون قفل ها رد بشید و با نصب یه Custom ROM علاوه بر احساس رهایی از چنگال یه شرکت تجاری به آغوش یه هکر مهربان پناه ببرید. برای اینکار باید اول از همه اون قفل هایی که گفته شد رو باز کنید که این کار گارانتی گوشی شما رو از بین میبره و ممکنه خطرناک باشه(چون شرکت های تجاری بدجنس ان و فقط به فکر پول هستن!) بعد از باز کردن اون قفل ها پکیج مخصوص گوشی خودتون رو از سرورهای یه هکر محترم و دوست داشتنی دانلود میکنید و نصب میکنید و آندروید بهتری خواهید داشت.

منم اضافه کنم که مشهورترین کاستم رام ها مال ساینوژن هستن و از طرفی هم استدلال شرکت های فروشنده گوشی اینه که مگه چند درصد براشون آپدیت کردن گوشی مهمه؟ و چند درصد هستن که یک گوشی خریدن و دوست دارن همونطور که دیروز کار می کرده امروز هم کار کنه؟ احتمالا هفتاد درصد آدم ها یک گوشی خریدن که یکسری منو داره و دارن باهاش کار می کنن و جا افتادن باهاش و علاقه خاصی ندارن چهارصد مگ دانلود کنن و بعد آپدیتش کنن و یک چیزهایی اش عوض بشه و شاید چند تا باگ هم پیدا کنه (: واقعا هم حرف بدی نیست. البته جنبه منفی هم کاملا تو چشم می زنه: تلاش شرکت ها برای بستن گوشی هاشون و دیگه آپدیت نکردنش تا اون درصد گیک هم مجبور باشن هی چیز بخرن و مصرف کنن و مصرف کنن.

تاکوکوپتر: دلیوری غذا با هلیکوپتر بی سرنشین

ایده فوق العاده است و همین صفحه ساده سایت همه چیز رو بهمون می گه:

اپلیکیشن رو دانلود می کنین و نصب و بعد هر وقت خواستین تاکو سفارش بدین برای ناهار (که یک غذای مکزیکی است و همین الان مدخل ویکپیداش رو درست کردم) اجراش می کنین و بعد از گفتن تعداد درخواست رو می فرستین. جی پی اس مکان شما رو می فرسته و انتقال مالی هم آنلاین انجام می شه و چند لحظه بعد هلیکوپتر بی سرنشین (درون / Drone) که نزدیک آشپزخونه است بلند می شه، می یاد بالا سرتون و تاکو رو تحویل می ده.

این سیستم بهترین چیزها رو با هم ترکیب کرده: گیک بازی + هلیکوپتر بی سرنشین +‌ اپلیکیشن لوکیشن بیسد + تاکو! و این دهن هر گیک رو برای استفاده اش آب می ندازه اما متاسفانه دولت آمریکا وارد عمل شده و فعلا این شرکت رو متوقف کرده: توی آمریکا استفاده تجاری از هواپیماهای بدون سرنشین فعلا ممنوعه! خیلی هم البته غیرمنطقی نیست. ما نمی خوایم ربات‌ها بالا سرمون راه برن و کارهایی که نمی دونیم چیه رو بکنن یا رو سرمون سقوط کنن یا اسپم بریزن. حداقل اینکه فعلا کمی در موردش احتیاط می کنیم ولی به هرحال این ایده فوق العاده است.

رادیو گیک شماره ۲ – از فضا و فراسوی فضا

آماده باشین که اگر برنامه رو گوش می دین دوبار توش قراره سر پا بایستیم به احترام انسان هایی که از ما با شرف تر هستن و یکبار چشم هامون رو به زمین می دوزیم از بی حیایی توروالدز. با ما باشین…

شماره دو رادیو گیک (بیست و سه مگ و سی و سه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_002_space-and-beyond.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

توروالدز می گه «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین!»

در میلینگ لیست کرنل اریک بیدرمن پچی فرستاده بوده که توروالدز رد کرده… طرف توی ایمیل بعدی نوشته که نباید این پچ رد بشه چون قرار نیست نرم افزارها با کل سی سال قبل خودشون هم سازگار باشن و حتی اگر برنامه باعث کار نکردن بعضی نسخه های قدیمی می شه توروالدز باید نترسه و اون رو قبول کنه.

توروالدز جواب داده «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین… بحث سر سازگاری با سی سال قبل نیست. بحث اینه که پچ تو باینری های فعلی رو خراب می کنه پس این فاکینگ چرندیات رو متوقف کن. نشون دادم که پچ مشکل سازگاری داره پس دیگه مزخرف نگو.

داستا تمام! کامپتیبیلتی باینری از هر کاری که پچ تو می کنه مهمتره. اگر حرف زدن رو ادامه بدی از آدم ها خواهم خواست که کلا پچ های بعدی ات رو هم ندیده بگیرن.

جدی می گم! سازگاری باینری اونقدر مهمه که ما هیچ کاری با هر دیولوپر کرنل که این اهمیت رو درک نکنه نداریم. اگر بازم غر بزنی فقط نشون دادی که این اهمیت رو درک نمی کنی. اینکار رو نکن.

لعنت! هی سورپرایز می شم با احمق هایی که نمی فهمن باینری کامپتیبلیتی بالاترین اولویت کرنل است. تنها دلیلی که کرنل یک سیستم عامل وجود داره، خدمت کردن به یوزر اسپیسه. سازگاری باینری رو می شکنی؟ این وحشتناک ترین کار ممکنه چون نشون می ده که اصلا نفهمیدی کرنل برای چی اینجاست. ما اینجا با کرنل نوشتن خودارضایی نمی کنیم و پروژه تحقیقاتی هم نداریم. از اولش هم همین بوده. ما می خواستیم یک چیزی داشته باشیم که سیستم قابل استفاده بهمون بده و برای همین هم هست که یه میکروکرنل ناشی از مصرف مواد مخدر یا یک چیز عجیب و غریب دیگه نداریم.
جدی می گم
لینوس

کره جنوبی به دنبال کلون کردن ماموت

پارسال محققین روس اعلام کردن که یک استخون نسبتا سالم ماموت پیدا کردن و حالا یک قرارداد بستن با موسسه سوام بیوتک ریسرچ کره جنوبی برای کلون کردن یک ماموت پشمالوی واقعی از اون. داستان تقریبا شبیه کتاب جذاب ژوراسیک پارک شروع می شه. در ابتدا نوکلئوس ماموت پشمالو به تخمک یک فیلم تزریق می شه و بعد جنین در رحم یک فیل قرار می گیره. احتمالا در آینده خبرهای تکمیلی بیشتری ازش خواهیم شنید.

کاندیداتور آسانژ برای سنای استرالیا
جولیان آسانژ رهبر و موسس ویکی لیکس که کلی خبر ازش در طول امسال داشتیم یک هکر واقعی است. سال ها پیش سیستم های کامپیوتری رو هک کرد. در دو سه سال قبل کل سیستم دیپلوماتیک دنیا رو به هم ریخت و حالا با درک خوب از قوانین طبق رای دادگاه استرالیا که گفته در استرالیا مجرم نیست،‌ کاندیدای سنای استرالیا شده. آسانژ در حال حاضر طبق وثیقه از زندان آزاد شده تا انگلیس احتمالا اون رو به سوئد تحویل بده به خاطر یک پرونده شکایت جنسی ازش. خود آسانژ این اتهام رو رد می کنه و چنین جدیتی در پیگیری یک شکایت ساده جنسی (عدم استفاده از کاندوم در رابطه‌ بدون توجه به خواست زن برای استفاده از کاندوم) رو مرتبط می دونه با اینکه سال قبل حجم عظیمی از ارتباطات دیپلماتیک آمریکا رو روی سایتش افشا کرده.

دوران پی سی ها به انتها رسیده

این رو من نمی گم. ری اوزی می گه که جانشین بیل گیتس در مایکروسافت شده در سمت آینده نگر شرکت. اون می گه که دوران پی سی ها به پایان رسیده و حتی شاید دوران بزرگترین شرکت نرم افزاری جهان یعنی همون مایکروسافت.

پی سی پایه رشد شرکت ماکروسافت بود و هنوز هم اصلی ترین منبع درآمد این شرکت آفیسی است که برای این کامپیوترها عرضه می کنه. روز چهارشنبه اوزی در یک کنفرانس گفت که «مردم می پرسن که آیا ما در دوران پست-پی سی هستیم؟ این چه بحثیه؟ معلومه که در دوران پست پی سی هستیم. این معنیش این نیست که پی سی می میره بلکه معنی اش اینه که کاربری اش عوض می شه و ما دیگه بهش نخواهیم گفت کامپیوتر شخصی بلکه اسم های دیگه ای پیدا می کنه». برنامه نویس ۵۶ ساله که شخصا برنامه لوتوس نوتز رو نوشته توسط بیل گیتس به شرکت دعوت شد تا مشکلات رو کشف کنه و راه آینده رو پیش پای مایکروسافت بذاره حرفش رو با این جمله تموم می کنه: «ویندوز هشت شاید کمک کنه تا ما پلی بزنیم به دنیای پست-پی سی اما به هرحال مردم دارن به دستگاه های قابل حمل غیر ویندوزی بیشتری رو می یارن و دوران دوران تلفن ها و پد ها است و دستگاه های همه منظوره – کامپیوترهای رومیزی – در حال کم رنگ شدن هستن».

امنیت

و اگر فکر می کنین دستگاه هاتون امن هستن چون رمزنگاری شدن لازمه این صحنه رو که هفته پیش اتفاق افتاد براتون مجسم کنم: فرض کنین توی کنفرانس RSA هستین. گری کن ورتی از کریپتوگرافی ریسرچ می یاد روی سن. یک آی پاد تاچ می ذاره روی میز . به یک آنتن تلویزیونی در سه متر اونطرفتر اشاره می کنه و بعد نشون می ده که آنتن به یک آمپلی فایر وصله و خروجی آمپلی فایر که سینگال دریافتی توسط آنتن تلویزیون رو تقویت کرده به یک کامپیوتر داده. کامپیوتر برای چند لحظه کار می کنه و بعد کلید رمزی که برنامه آی پاد تاچ اطلاعات شخصی شما رو باهاش رمزنگاری می کنه رو روی صفحه نشون می ده. داشتن این کلید یعنی یک حمله کننده می تونه اطلاعات روی آیپاد تاچ شما رو بخونه و اونها رو به زبان آدمیزاد ترجمه کنه.

اما ماجرا چیه؟ آنتن تلویزیون سیگنال هایی رو می خونه که ترانزیستورهای چیپ‌های داخل گجت «نشت» می کنن. به هرحال در یک جایی کلمه رمز داره از داخل یک چیپ رد می شد و این یعنی یک جایی صفر و یک های کلمه رمز دارن به شکل ولتاز وارد یک ترانزیستور می شن که تشعشعات خودش رو داره. اگر آنتنی رو در جای صحیح بذارین و بدونه که باید به چی نگاه کنه و خروجی رو تقویت کنین و بدین به یک نرم افزار که می تونه به شکل آماری دنبال الگوهایی که از پیش می شناسه بگرده، اصلا کار سختی نیست اگر بتونین صفر و یک های ورودی به یک چیپ رو بیرون بکشین و بعد ببینین که کجای الگو شبیه ورود و خروج کلید به ترانزیستور است. همینکار بعدا روی یک تلفن اچ تی سی اوو چهار جی نشون داده شد که از رمزنگاری RSA استفاده می کرد.

البته نترسین.. هنوز کسی توی خیابون اطلاعات شما رو نمی خونه…

اخبار رو تموم می کنیم و می ریم سراغ بخش در اعماق که نگاهی داره به چیزهایی کمی عمیق تر

در اعماق

این هفته سه تا خبر داریم. دو تا بد و یکی اونقدر زیبا که باید به افتخارشون ایستاد.

خبر اول در باره تی اس ای است (سازمان حفاظت حمل و نقل آمریکا یا چنین چیزی که مشهورترین جایی که ظاهر می شه در فرودگاه ها و ایکس ری است). این سازمان اخیرا کلی قانون مسخره تصویب کرده. مثلا همه باید از زیر اسکنرهایی رد بشن که بدن شما رو بدون لباس به کسی که پشت مانیتور نشسته نشون می ده یا قانونی که می گه طرف حق داره به جاهای حساس و خاص شما دست بزنه برای اطمینان از اینکه چیزی اونجا قایم نکردین و غیره و غیره. بحث این نیست که امنیت بده، بحث اینه که اینکارها در این چند سال هیچ امنیتی به ارمغان نیاورده و فقط باعث مسخره امنیتی ها شده. مثلا در موردی که تی اس ای اجازه نداده بود یک نفر یک ژ۳ اسباب بازی ده سانتی متری رو بیاره توی هواپیما چون خیلی شبیه اسلحه واقعی بود یا موردی که یک بچه شش ماهه رو اجازه نددن سوار بشه چون اسمش شبیه یک آدم در فهرست ممنوع الپروازها بود (بعله! ممنوع الپرواز که هم پ داره هم ال). به هرحال.. ابتکار جدید این سازمان اینه: ما می دونیم که گشتن های زیاد ما باعث شده صف ها طولانی تر بشن و سوار شدن به هواپیما در آمریکا سخت تر پس ما یک راه حل خوب به شما معرفی می کنیم: هر کس صد دلار بده خارج از صف می تونه سوار بشه!!! درست مثل قصه ایران ما است که می گن مرکز شهر هواش آلوده است پس ماشین ها نباید بیان تو و بعد می گن حالا هر کس پول بده می تونه بیاد تو.

و خبر عمیق تر دوم، درمورد CCTV است. جامعه پلیسی و همه که زیر نظر هستن. اصل خبر اینه: توی انگلستان توی پمپ بنزین ها دوربین مدار بسته نصب می شه. خب تا اینجا عجیب نیست.. حداقل برای مایی که وقتی می ریم پمپ بنزین تا حلقمون تابلو می بینیم که «اینجا شلوغ نکنید چون دوربین های پیشرفته داریم و همه رو می کشیم» اما جایی جریان دیگه برای ما هم عجیب می شه که خبر اضافه می کنه این دوربین ها به شکل خودکار پلاک ماشین ها رو می خونن و در دیتابیس چک می کنن و اگر کسی خودرو اش رو بیمه نکرده بود، پمپ بنزین براش قفل می شه و نمی تونه بنزین بزنه!!! وات د فلان! واقعا داریم می ریم سمت ۱۹۸۴؟

و البته خبر بزرگمون برای روحیه گرفتن ! این همون خبری است که قرار بود براش به پا بایستیم! بازهم از رفقامون در حزب دزدای دریایی. قبلا هم از این حزب گفته بودم. داستان این بود که با دیدن قوانین به اصطلاح حمایت از کپی رایت یک حزب تشکیل شد تا از حقوق مردم و هنرمندها در مقابل حقوق یکسری اقلیت که می خوان از دلالی هنر سودهای کلان ببرن و به خاطر لابی های قدرتمند و پول های زیاد می تونن اینکار رو بکنن حفاظت کنه. این حزب به شکلی ابتکاری اسم خودش رو گذاشت حزب دزدهای دریایی تا تاکیدی باشه روی غیرجنایی بودن کپی غیرقانونی محصولات دیجیتال. دقت کنین که می گم غیرجنایی! اینکار ممکنه غیرقانونی باشه ولی با آدمکشی و قتل و دزدی مسلحانه فرق داره.

این حزب رابطه نزدیکی داره با سایت پایرت بی که می شه لنگرگاه دزدهای دریایی و اصلی ترین سایت دانلود تورنت است و یکی از لنگرهای امن دزدهای دریایی (چند مثال بزنم)… این سایت چند وقت پیش اعلام کرد که تمام لینک های تورنتش رو تبدیل به لینک مگنت می کنه و با اینکار کل سایت رو تنها در نود مگابایت جا می ده! غیرقابل باوره. کل تورنت های جهان در نود مگ! حالا این سایت یک حرکت عجیب زده! اعلام کرده که:

ما امروز چند ساعت داون بودیم. پلیس حمله نکرده بود بلکه آخرین مرحله از تماما مگنتی کردن سایت رو انجام دادیم. مشکل همیشگی ما این بوده که ماشین های حاوی سایت رو کجا بذاریم که از یورش پلیس در آمان باشن. اینها ماشین هایی هستن که موقع درخواست یک تورنت، شما رو به مکان نامعلومی که فایل اصلی اوجاست هدایت می کنن. حالا یک چیز خارق العاده ساخته ایم..

[موزیک ورود!]

با توسعه هواپیماهای بدون سرنشین (درون های)‌ قابل کنترل با جی پی اس، چیپ های رادیویی برد دور و کامپیوترهای جدیدی مثل رزبری پای مشغول آزمایش فرستادن چند هواپیمای کوچک بی سرنشین به چند کیلومتری بالای زمین هستیم. اینگونه اگر پلیس بخواهد سرورهای ما را خاموش کند، باید از نیروی هوایی کمک بگیرد.

ما تازه کار را شروع کرده ایم و همه مشکلات حل نشده اما نمی خواهیم دیگر محدود به هاست کردن تورنت ها روی زمین باشیم. این سرورهای فضایی مدار پایین قدم اول هستند. با فرستنده های رادیویی مدرن ما می تونیم با یک نود در فاصله پنجاه کیلومتری، با سرعت صد مگ ارتباط داشته باشیم وبرای پروکسی ای که ما مشغول ساختنش هستیم، این زیاد هم هست.

زمانیش که بیاید، ما در همه کهکشان هاست خواهیم داشت و تک تک اجزای این سیستم هم برای همه قابل دانلود خواهد بود.

حرف بزرگیه ولی جا داره براش به احترام ایستاد. در ضمن این حرف یک سایت نیست. حرف حزبی است که در پارلمان سوئد و پارلمان اروپا صندلی و نماینده داره. در کامنت ها بحث زیاد است. بعضی ها اشاره می کنن به بالون هایی که کاربردشون ساده تره و بعضی ها به هواپیماهایی که می تونن با انرژی خورشیدی تا ابد پرواز کنن و بعضی ها هم به راه حل های دیگه مثل منتقل کردن سرورها به آب های بین المللی که هیچ کشوری مالکیتش رو نداره. به هرحال برای ما بعد از همه خبرهای بد، نوید بخش دنیای شادیه که توش مردم حق دسترسی به اطلاعات دارن.

هکرها

هکر این هفته لری وال است. خز ترین هکر جهان که هر کاریش بکنین سیبیل و لباس های طرح بامشادی رو از خودش جدا نمی کنه ولی به هرحال نه آقامون که آقای همه گیک های عالمه. برنامه نویس و نویسنده که بیشترین شهرتش بعد از سبیل و بلوز بامشادی، مربوط به طراحی زبان پرل است. توی یک ویدئو ازش می پرسن در پنج دقیقه مبانی برنامه نویسی رو توضیح بده و تلاشش رو می کنه. گوش کنین یا از توی لینک ها ببینین:

خب مطمئنا می تونم سعی کنم. برنامه نویسی کامپیوتر تا حد زیادی شبیه نوشتن دستور آشپزیه. اگر برنامه آشپزی رو خونده باشین ساختارش رو می دونین. موارد لازم بالا نوشته شدن و پایینش روش استفاده از اونها است. در برنامه کامپیوتری هم اتفاق مشابهی می افته. اول چیزهای مختلفی که قراره باهاش کار کنین رو دارین و بعد دستورات رو مثلا اینکه باید با اون مواد چیکار کنین. پس اگر دستور آشپزی رو می فهمین و می تونین ازش استفاده کنین تو آشپزخونه، پس برنامه نویسی رو هم می فهمین در همون سطح اما می تونین جلوتر هم برین. مثلا مطمئن هستم که برنامه آشپز آهنین رو دیدین بخصوص مواقعی که بهشون مواد اولیه عجیبی داده می شه و یکی از اتفاقاتی که اونجا می افته اینه که آشپز همه کار رو نمی کنه بلکه یکسری دستیار آشپزی داره که می تونه کار رو به اونها بده و اونها کارهای وقت گیر رو می کنن. برنامه نویسی هم تقریبا همینطوره. شما سرآشپز هستین و اون بیرون کامپیوترهایی هستن که بخشی از کارها رو بر عهده می گیرن. البته دقیقا شبیه برنامه آشپز آهنین نیست چون اونجا کمک آشپزها بسیار باهوش هستن و بلدن چطوری باید تخم مرغ رو هم بزنن یا ماهی رو خورد کنن ولی کامپیوتر بیشتر شبیه یکسری ربات خیلی موثر اما خیلی خنگ هستن که فقط یک زبون رو می فهمن پس شما در سطحی باید به اونها دقیقا بگین چیکار کنن و چیزی که به اونها گفتین رو دقیقا می تونن هی تکرار کنن و دقیقا مشابه دفعات قبل.
کامپیوترها از همین نظر خوب هستن و دقیقا همینه که باعث شده دنیا رو بر دارن. بعد می تونین یک مرحله هم جلوتر برین و به جای فکر کردن به خودتون مثل یک سرآشپز و مراحل آشپزی به این فکر کنین که غذا واقعا چطوری به غذا تبدیل می شه . شاید بهتره به یک کارخونه غذا فکر کنین که مواد خام توش وارد می شه و از مسیرهای مختلف جلو می ره و خورد می شه توی ماشین ها و یک مسیری هست که مواد توش حرکت می کنن و در نهایت در یک محصول کنار هم جمع می شن که ما بهش می گیم غذا. پس زبون هایی هستن که بیشتر اینطوری کار می کنن یعنی می گن که داده ها چطوری بچرخن. برای مثلا صفحه گسترده اینجوری کار می کنه که شما یکسری سلول دارین که توش اطلاعات می ریزین و بعد شروع می کنین به گفتن اینکه محتویات فلان سلول رو بردار و جمع بزن با محتویات این یکی سلول و بذارشون فلان جا. در اصل دارین برنامه نویسی می کنین و ماکرو می نویسین اما انگار توی یک کارخونه روی دسکتاپتون.
از اینهم که جلوتر بریم، روش های مختلفی هست که می تونین به سراغ یک جور چیز سطح بالاتر برین مثل چیزهایی که اگر مدرک کامپیوتر ساینس بگیرین یاد می گیرن. ایده اینجا اینه که شما یکسری چیز انتزاعی می گین و این حرف یک سری چیز دیگه رو کنترل می کنه. پس قدم بعدی که اتفاق می افته اینه که به جای فکر کردن فقط به دیتا به عنوان اجزایی که باهاش کار می کنین (مثلا استرینگ ها یا شماره تلفن ها) شروع می کنین به اجزای اون دستور آشپزی به عنوان دیتا فکر می کنن که می شه خودشون رو روی نوارنقاله های اون کارخونه اینطرف و اونطرف فرستاد. پس این مثل اینه که اگر یک کافه می خواین یک دستور می دین که کافه درست می شه پس اگر شروع کنین به فکر کردن به کارها به عنوان داده، می تونین اونها رو توی حلقه بندازین که تکرار بشن و این عمل ممکنه یک عمل دیگه رو شروع کنه که اون عمل خودش یک عمل دیگه رو استارت بزنه که این آخری به عمل اول برگرده و به یک طرح فراکتالی یا برخالی ریکرسیو (بازگشتی) می رسین پس اینها پایه های ریاضی برنامه نویسی هستن اما .. می دونین… از اول لازم نیست همه اینکارها رو بکنین. کافیه با همون دستور آشپزی شروع کنین و جلو برین و چیزها رو اضافه کنین و یاد بگیرین و همه چیز خوب پیش می ره.

و حرف آخر.. موسیقی…

من بالاخره یکروز این «خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت» رو می ذارم به عنوان موزیک برنامه ولی فعلا می ایستیم به افتخار هر کسی که در سال نود زندگی رو لاجرعه سر کشید و به احترام تک تک ستارگانی که برای بیدارباش گفتن در گوشه های دور، به بستر خون خفتن. سر خم می کنیم می شینیم با سرود پویندگان.


شماره دو رو از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

طرح روی جلد غیر عادی دی وی دی دختر تتو اژدهایی

کسانی که دی وی دی فیلم دختر تتو اژدهایی رو سفارش دادن و دریافت کردن، وقتی بازش کردن با این طرح شوکه شون کرد:

خیلی ها اول فکر کردن قربانی یک کپی غیرقانونی هستن و حتی بعضی فروشگاه های آنلاین به خاطر گیج شدن کاربران ازشون معذرت خواهی کردن ولی این واقعا طرح طرح سونی پیچکرز است برای این دی وی دی تا یادآور تم خود فیلم باشه و قهرمان داستانش

منبع

کانی ۲۰۱۲، انقلاب فیسبوقی و درک رسانه

بحث آقای ژوزف کونی یا به شکل معقول تر در فارسی کانی فعلا وب رو پر کرده و در وبلاگستان فارسی هم پر سر و صدا بوده (مثلا مطلب خوب امیروفسکی رو ببینین).

بحث اینه که یک جنایتکار علیه بشریت بچه ها رو می دزده و ازشون یک ارتش به اسم ارتش مقاومت پروردگار یا چنین چیزی درست می کنه. بله. کارش خیلی بده. شکی هم نیست. اما رسانه هم چیز عجیبیه. مثلا کمتر گفته می شه که این فیلم مدت ها قبل ساخته شده و هیچ کس بهش توجه نکرده اما یکهو رسما اسم خودش رو می ذاره نسخه ۲۰۱۲ و یکهو همه باید ببینیمش و معتقد باشیم که بالاخره یک قهرمان باید پیدا بشه و بچه های بیگناه رو از دست این آدم شرور بیمار نجات بده.

اما چرا؟ نمی خوام برم پشت نظریات توطئه قایم بشم. متخصص کانی و اقتصاد و اوگاندا و غیره هم نیستم. فقط فکرم با اینکه یکهو همه جا حرف از نجات مردم اوگاندا است مشکوک شده و هی به خبرهای دیگه نگاه می کنه:

  • یک خبر اینه که چند وقت پیش توی اوگاندا منابع بسیار عظیم نفت کشف شده و این کشور به زودی یک کشور تولید کننده نفت خواهد بود.
  • یکیش دیگه اش اینه که کلینتون با فاند خودش رفته اوگاندا فعالیت های مردم دوستانه می کنه
  • یک خبر دیگه اینکه رییس جمهور اوگاندا یک پیام تلویزیونی داده و گفته که این فیلم گمراه کننده و قدیمی است و ژوزف کانی و ارتشش اصلا دیگه توی اوگاندا نیست و لطفا مردم اگر می خوان پول بدن به سازمان های خوبی که الان توی اوگاندا هستن کمک کنن نه به کودکان نامرئی.

و در ضمن من می بینم که در کشور خودم آدم ها هر روز داره قدرت خریدشون کمتر می شه و بدون شک آدم ها دارن گرسنه می خوابن و خوندن داستان متجاوزین سریالی و گروهی و غیره کاملا عادی شده و تنها راه حل دولت هم کشتن و کشتن بیشتر است که در این سال ها فقط کار رو خرابتر و خرابتر کرده یا از اونور می شنوم توی آمریکا اگر کار و بیمه اجتماعی نداشته باشین حتی با مدرک مهندسی هم جاتون کنار خیابون می شه اما همه فقط در این فکرن که به بچه های بیچاره اوگاندا کمک کنن.

در نهایت هم یاد کمپین های فیسبوکی مون می افتم که فکر می کنیم اگر یک جایی کلیک کنیم یک بچه واقعا سیر می شه یا اگر فلان چیز رو لایک بزنیم فلان مشکل حل می شه و نود درصدش هم تحت عنوان دروغی در همین رسانه است تحت عنوان «انقلاب توییتری» یا «انقلاب فیسبوکی»… خلاصه اینکه کانی بده، کار بچه ها بده، دزدیده شدن بچه ها بده، ارتش رستگاری خداوند بده و کوچکترین قدم (حتی یک لایک) هم علیه اش خوب ولی اگر آگاهانه باشه و با دیدی انتقادی نه فقط با پیروی از رسانه های بزرگ که به ما می گن «افراد بخندن!» یا «حالا افراد به کانی توجه کنن» یا «حالا افراد…»

شکی نیست که برای گفتن اینکه سیگار برای سلامتی بده لازم نیست خودمون سیگار نکشیم یا شخصا تحقیق کرده باشیم اما لازمه متوجه باشیم که این چیزی که داریم تحت عنوان «فعالیت اجتماعی» انجامش می دیم از سر آگاهی است یا از دستور انگولک‌های رسانه در دوره های مختلف که ممکنه یک روز بهمون بگه «بانک ها باید مال دولت باشن تا مردم بتونن در رفاه زندگی کنن» و یک روز دیگه توی بوق بکنه که «بانک ها باید خصوصی باشن تا مردم به رفاه برسن» و ما هر دو رو قبول کنیم چون تلویزیون / رسانه / فیسبوک / … گفته. صحبت اینه که اگر یک روز آمریکا داشت نفت اوگاندا رو استخراج می کرد یا سازمان رهایی بخش کودکان شروع کرده بود به انباشت کمک های مالی ما برای نجات های اوگاندایی از دست این گرگ ها و دیگه نیازی نبود ما هر روز نگران کانی باشیم، آیا ما بازهم در مورد فقر بچه های اوگاندا یا گرسنگی شون یا جنگجویان محلی خواهیم شنید؟ راستی همین حالا چند تا مون می تونیم روی این نقشه، اوگاندا رو نشون بدیم؟

دو نکته رو بگم: این یک شنای همیشگی علیه جریان آب نیست. منم کوچکترین کمکی که بتونم بکنم رو می کنم حتی شده با یک کلیک. دومی هم اینکه پریروز یک دستور اشتباه زدم و کل هاردم رو از دست دادم. اگر نوشته آشفته است بذارین به حساب دو روز سر و کله زدن برای شاید بازیابی اطلاعات و شکست خوردن (: بعدا در موردش می نویسم. در این مورد کامنت نذارین ترجیحا تا فردا پس فردا زیر مطلب مربوط به خودش، در موردش حرف بزنیم.

مرتبط: توصیه می شه از آتلانتیک: The White Savior Industrial Complex