حقیقت

نمی دونم چرا بعد از مدت‌ها #فیسبوک رو باز کردم. این رو نشونم داد که درست نمی‌دونم چرا ۱۰ سال قبل گذاشته بودم تو فیسبوک.

ظاهرا فیسبوک اما می‌دونه چی رو باید کی نشون بده.

توضیحاتی در باره یکی از توییت های من توی آبان

اخیرا بعضی دوستان یه توییت از من رو منشن می کنن یا اسکرین شات می گیرن و به عنوان چیزی شبیه مدرک جرم منتشر می کنن. دیروز یکی از دوستام برام یکیش رو فرستاد که طرف در مرگ یکی از دستگیر شدگان آبان، این رو اضافه کرده یه جوری که انگار موضع رسمی من در مورد آبان است.

توییت اینه:

راستش اگر کسی من رو دنبال کنه که نظراتم و موضعم براش مشخصه. اگر هم با یه توییت فکر می کنه من آدم بدی هستم خب فکر کنه (: من نه دنبال قهرمان بودنم نه دنبال شهرت نه دنبال هیچ چیز مشابه. به عنوان مهندس زندگی ام رو می کنم و به عنوان یه آدم سعی می کنم در حد معقولی که می تونم شریف و صادق باشم. هم اشتباه دارم و هم ضعف. نگرانش هم نیستم زیاد. بهتر بشم خوبه ولی ادعای عالی بودن ندارم (: خیلی هم خوشحال می شم اگر آدم ها فکر نکنن که من قهرمانم یا متوجه باشن که مثل همه، منم در نظرات سیاسی ام، در فلسفه ام و در آموزش های کامپیوتری ام شتباه می کنم. ولی این توییت حتی به این چیزها هم ربط زیادی نداره، بیشتر مشکلش نداشتن تخصص در تبلیغات و روابط عمومی است که به نظرم نیاز به توضیح خاصی هم نداره ولی در این مورد چون به طور خاص یه دوستی امروز ایمیل زده بود و در موردش پرسیده بود، گفتم به شکل عمومی بنویسم:

۱. توییت قبل از اینکه بدونیم در کلیت کشور چه خبره نوشته شده. اینترنت قطع بود. من خودم رو رسوندم شرکت. با کلی تلاش و دو سه تا لوله به هم وصل کردن، یه آب باریکه اینترنت درست کردم و بین دوستان شر کردم. بعد رفتم توییتر دیدم بعضی دوستای خوبم از سکوت ایران وحشتزده هستن و این رو نوشتم. هنوز نمی‌دونستیم خشونت در این سطح است و در مسیری هم که اومده بودم، خبر بخصوصی نبود. هدف من هم روحیه دادن به دوستان بود که وحشتزده بودن.

۲. بیشتر از اجزا، زمان مکان توییت است که بده. من همیشه معتقدم همه چیز از دور ترسناکتره. تحریم. جنگ و حتی زندان و شکنجه و اعدام وقتی شخصی براتون پیش میاد راحتتر تحمل می‌شه تا وقتی فقط ازشون می ترسین یا ازشون خبر می خونین و فکر می کنین عزیزانتون درگیرشونن.

۳. گپ زدن، در جمع بودن و حفظ روحیه که دیگه نیاز به توضیح نداره (: برای القای شکست تنها چیزی که لازم به ما بدن،‌ ترس است و تنها چیزهایی که از ما میگیرن، روحیه و دوستی.

۴. من ۲۵ ساله مطلب نوشتم. بیشتر از صد شماره پادکست دارم. احتمالا چند هزار مطلب وبلاگ دارم و احتمالا چند هزار توییت. همه پر از نظراتم. با اسم و هویت. نظرم رو در مورد آبان و بقیه چیزها بارها بعد از این توییت هم گفته ام و واقعا اگر بین همه نظرات و نوشته ها، اگر این تنها مدرک «جادی بد است» زندگیم است (تازه با این تکنیک که بحث های بعدی که با اسم و رسم خودمه رو نگن و جوری بنویسن انگار این موضع رسمی من در مورد آبان است) در کل وضعم نتیجه‌گیری مثبته.

۵. این توییت خوبی نیست. باید اطلاعات بیشتری کسب می کردم از کل کشور ولی خب اینترنت قطع بود و منم وضعیت لحظه ای رو توییت کردم. بعدش که اینترنت وصل‌تر شد، زیرش جواب دادم به همه و توضیح ولی خب در نهایت اگر خبرنگار بودم یا سیاست‌مدار یا دنبال اعتبار جمع کردن یا روابط عمومی و .. این توییت مناسبی نیست.

۶. اگر یک گروه به شکل متمرکز فکر می کنن یکی از مهمترین کارهاشون ترویج نصفه نیمه این توییت و تبلیغ این است که این نظر من در مورد آبان است و از کلی حرف دیگه با اسم و رسم تنوی پادکست ها و توییتر و غیره می گذرن تا ثابت کنن که «جادی آدم بدیه»‌ …. (: نیاز به توضیح بیشتر نداره.

۷. این چیزها رو خیلی جدی نگیرین. هر کسی ممکنه خوب باشه یا بد. شما آدم خوبی باشین و کار خوب بکنین. به همین سادگی (:

۸. لبخند و حفظ روحیه هم فراموش نشه و همیشه یادتون باشه که «ترس از چیزهای ترسناک، ترسناک تر از خود چیزهای ترسناکه و این ترس از دور بیشتره». این اصل یازدهم زندگی منه.

آپدیت ۱۴۰۰

دوستانی تذکر می دن که این متن معذرت خواهی کاملی نداره. قرار هم نبوده این متن معذرت خواهی باشه و فقط توضیح شرایط بوده. اما خوبه که اونم اضافه کنیم. پس.

۹. من به عنوان جادی که یه توییت زده که باعث رنجش احساسات کسانی شده که در اون روزها درگیر درد و رنج عظیمی بودن و بعدش با دیدن این توییت فکر کردن که دیگران این درد و رنج رو به درستی ندیدن یا بخشی از اون نبودن، معذرت می‌خوام. متوجه هستم چجوری ممکنه دیدن این نوشته بعد از وصل شدن اینترنت عصبانی کننده بوده باشه و به قضاوت کننده‌ها هم حق می‌دم. ببخشید ازتون و امیدوارم یه روزی، رنج و دردی که در آبان و بقیه ما‌ه‌ها دیده‌ایم به شکل کاملا شفاف روایت و ثبت بشه و به شکلی عادلانه مورد رسیدگی جمعی قرار بگیره.

ربات مد در روزهای تلخ

روزهای تلخی رو می گذرونیم. وقاحت و دروغ تمومی نداره ولی ما سعی میکنیم دوام بیاریم. یکی از راه های دوام آوردن من در این شرایط، رفتن سراغ تو دو لیست و تیک زدن کارهای قدیمی ای است که توشه ولی با الویت پایین. چیزهایی مثل لینک دانلود آمازون کتاب توروالدز کار نمی کنه یا مثلا هدرهاش درست از ام.دی. رندر نمی شه یا بررسی و مرج و بستن پی آر های دوستان یا درست کردن یه صفحه برای دانلود کل رادیوگیک‌ها و پیش بردن دوره بلاکچین و اینجور چیزها. من به این وضعیت می گم ربات مد: کارها رو می ذاری جلوت و یکی یکی شروعشون می کنی و پیش می بری. بدون فکر و خیال. موقع کار معمول، آدم فکر و خیال می کنه و برنامه می ریزه و بازی می کنه و … ولی در ربات مد دیگه می پذیره که خیال‌پردازی بسه و کارها باید تیک بخورن یا حداقل روشون وقت صرف بشه. بدون بازیگوشی و پر و بال دادن به خیال و نقشه های دور. این ربات مد‌ معمولا روشی است برای پیش بردن کارهای سخت یا بی مزه یا ترسناک ولی این روزها روشی هم می شه برای حفظ نسبی سلامت عقل. اینجا نوشتم که بگم ازش کمی ویدئو هم در اومده و اگر بخواین می تونین توی کانال آپارات جادی یا کانال یوتوب جادی ببینینشون یا فالو کنین یا هر کار که دوست داشتین. آزاده.

تاریخ و زمان شروع دوره آزاد و رایگان بلاک چین و بیت کوین

حتما یادتونه که چند وقت پیش یه کمپین کمک به سیل زده های جنوب شروع کردم و قرار شد ده میلیون به عنوان کمک جمع بشه تا همه رو به سیل زده ها کمک کنیم و بعدش یک دوره آزاد و رایگان بلاک چین با نیم نگاهی به بیت کوین رو شروع کنیم. یک دوره فنی که در قسمت های آخرش برنامه کامل یک بلاک چین رو هم بنویسیم و سورس بیت کوین نگاه کنیم و کارهای دیگه. دوره خوبی می شه (: احتمالا حدود ۱۰ جلسه. این دوره رو اگر مشکلی پیش نیاد، شنبه ها ساعت ۸ تا ۱۰ ضبط می کنم و همزمان با ضبط، پخش زنده و بعدش هم آپلود در یوتوب و بقیه جاها. پس اگر موافق هستین، این شنبه ساعت ۸ همراه بشین. سعی می کنم در جاهای مختلف استریم باشه ولی اگر نشد، تصمیم میگیریم بعدا که کجا باشه. خندون باشین و می بینمتون. پیشنیاز؟ هیچی به جز علاقه.

محیط کار جادی برای ضبط ویدئوهای آموزشی + دو درس از زندگی (:

من چندین ساله که فیلم آموزش درست می کنم و اینکار تقریبا همیشه توی خونه خودم و اتاق کارم بوده. توی این چند سال من تمرکز زیادی برای ایده آل کردن شرایط ضبطم نکرده‌ام ولی به هرحال تکنیک‌م کمی پیش رفته – هرچند که با چیزی قابل قبول هنوز خیلی فاصله داره.

فرمولی در وبلاگنویسی من می گه «اگر مطلب واحدی رو بیشتر از سه بار بنویسی، داری اشتباه می زنی» پس در مقابل ایمیل های زیادی که می پرسن با چی ضبط می کنم و چطوری تصویر پس زمینه رو حذف می کنم و … تصمیم گرفتم یه بار همینجا تو وبلاگ بنویسم و بعد فقط لینک بدم و اگر لازم شد اینجا رو آپدیت کنم.

اما قبل از معرفی محیط خودم، این رو بگم که محیط چندان مهم نیست. برای ساخت آموزش، کافیه شما آموزش بسازین و برای ساخت آموزش خوب، کافیه آموزش با محتوای خوب بسازین. اینکه خودتون تو فیلم باشین، اولش اینترو داشته باشه، فیلمبرداری با سه تا دوربین باشه، نورش عالی باشه، تصویر پس زمینه شما حذف شده باشه و کلی چیز دیگه، بازی های جانبی هستن. اگر برای مخاطب حرفه ای ویدئو می سازین، مهمترین چیز کیفیت محتوای شما است نه این جینگولک بازی ها (: هرچند که جینگولک بازی خوب، باعث می شه مخاطب راحتتر / خوشحالتر باشه.

نور و پرده سبز

برای رسیدن به یک افکت پرده سبز عالی (حذف بک گراوند)، انتظار می ره شما یک پرده سبز صاف و یکدست داشته باشین، نورهایی که اونو یکدست و خوب روشن کنن و یک نور که صورت شما رو به خوبی روشن کنه. انتظار می ره انعکاس نور سبز پرده روی بدن و موهای شما نیافته. برای اینکار ستاپ های مختلفی هست که می تونین با سرچ به دنبال chroma key setup بهشون برسین و حتی اگر در کشوری آزاد زندگی می کنین یا بهش دسترسی دارین، مستقیما یک کیت کامل نو رو پرده سبز مناسبش رو از جاهایی مثل آمازون بخرین.

اما محیط کار من نتیجه تجربه با نورها و پایه ها و .. توسط یک آدمی است که تخصصی نداشته و اهل پرسش در مغازه ها هم نیست (: در حال حاضر محیط کار من چیزی شبیه به اینه.. یا درواقع در این لحظه دقیقا اینه:

می بینین که اون پشت یه پرده سبز آویزون شده و چهار تا نور اصلی هست. دو تاشون از چپ و راست پرده رو روشن می کنن که سایه چندانی روش نباشه. یه نور سفید (که سمت تصویرش کمی از اون رو می بینین) سعی می کنه صورت من رو روشن می کنه و یک نور از پایین باعث می شه سایه ای که نور روبرو از من روی پرده می ندازه، از بین بره. وقتی من جلوی این پرده بشینم و ضبط کنم، افکتی مثل chroma key که خیلی از نرم افزارهای ادیت تصور اونو دارن می تونه اون سبز رو تشخیص بده و از تصویر حذفش کنه. اما می بینین که کلی اشکال هست. پرده صاف نصب نشده، نورها یکنواخت و قوی روشنش نکردن. چراغ روبروی من نسبتا ضعیفه و صورت من معمولا خیلی هم روشن نیست و انعکاس نور سبز پرده روی موهام می افته و نور عقب هم خیلی قویه! نتیجه این ستاپ در بهترین حالت چیزی شبیه اینه:

اینجا یه تقلب ریز دارم: لباس قرمز. قرمز در تضادی خوب با سبزه و در تنیجه کار افکت کروما کی در تشخیص خط سبز و حذفش راحتتره. اما می بینین که خط دور بدن من کماکان عالی نیست و خودم هم روشن نیستم! احتمالا مشاوره گرفتن از کسی که نور رو می شناسه یا فهمیدن اینکه اصولا این نورها باید به چه پایه هایی وصل بشن یا چه لامپی می تونه توی اون نور سمت راست، روشنایی کافی تولید کنه و … نتیجه کار رو بهتر خواهد کرد.

دوربین

حداقل یک دوربین لازمه که تصویر صورت شما رو ضبط کنه. من از وبکم استفاده می کنم که از نظر خیلی حرفه های عملا غیرممکنه (: ولی می بینین که نتیجه قابل استفاده است. دلیل اینکه وبکم بده، اینه که تنظیماتش خیلی کمه و به تغییرات نور خیلی حساسه. در نتیجه ممکنه در حین ضبط با کم و زیاد شدن نور جایی دیگه یا جلو عقب رفتن من تنظیمش تغییر کنه و سبز پشت دیگه به اندازه کافی سبز نباشه و بقیه قصه ها. اگر می خواین حرفه ای تر کار کنین منطقا باید تصویر خودتون رو با چیزی به جز وبکم بگیرین. ولی برای من مهم نیست (: و همین کار می کنه.

یک فلسفه دیگه زندگی من «حداقل دست انداز» است. در مسیر کارهای روزانه باید دست اندازها رو کم کرد. اگر ضبط وابسته به بودن فلان دوربین باشه، احتمالش میاد پایین. اگر پادکست نیازمند گرفتن نتیجه از ادیتور باشه احتمال استمرارش میاد پایین و … البته می شه در یک کار حرفه ای مثلا به ادیتور حقوق داد تا دیگه «دست انداز» به حساب نیاد.. ولی در نهایت توی مسیر صافی که توش چیزهای کمتری هست، راحتتر پیش می ریم تا مسیری که توش چند تا دست انداز هست.

صدا

برای ضبط صدا، من از کارت صوتی خود لپ تاپ و یه میکروفون کوچولوی سیمی یقه ای استفاده می کنم. از این:

قبلا از میکروفون خود لپ تاپ هم استفاده می کردم و به نظرم مشکل خاصی نداشت. اینو بیشتر برای ضبط با موبایل خریدم ولی اینجا هم استفاده می کنم. قبل از این میکروفون یه میکروفون Rode یو اس بی خرید که خیلی از پادکسترها دارن ولی به نظرم دردسرش زیاده و من هم نیازی به کمی کیفیت بهترش ندارم (:‌ باید یه بار بذارمش و بگم اگر کسی اونو میخواد، ازم بخره (: اگر فلسفه «حداقل دست انداز» رو یادتون باشه، می دونین که من باید چیز سیم دار رو به بی سیم ترجیح بدم (: نیازی نداره قبلش حواسم باشه که حالا باتری داره یا نه. و سیم این ۳ متر است که در سطح اتاق کار من مثل میکروفون بی سیم عمل می کنه. هرچند که بارها پیش میاد که یادم می ره میکروفون رو بزنم به بقیه ام و ضبط رو شروع می کنم.

تبلت / قلم

همونطور که توی عکس بالا هم می بینین، من خیلی وقت ها با قلم روی صفحه می نویسم. برای اینکار اولا از برنامه gromit-mpx استفاده می کنم که اجازه می ده در محیط ایکس، با یک شورتکات (به شکل دیفالت F9) بتونم روی صفحه بنویسم. البته مشکل اینه که برنامه برای محیط ایکس نوشته شده و اگر محیط گرافیکی شما ویلند باشه که داره مطرح تر می شه مشکلاتی خواهید داشت. اما مساله جدی نیست و اونجا هم سریعا چیزی کشف / پیدا خواهد شد. برای خود عمل نوشتن، من به جای ماوس از یک تبلت wacom سری bamboo استفاده می کنم؛ مدل CTH-670. ساده و سر راست است و نتیجه اش برای من به اندازه کافی خوب. اگر برنامه دیگه ای بود که مثلا با گرفتن شیفت رنگش عوض می شد خیلی باحالتر بود ولی دنبالش نگشتم. منطقا وظیفه خودمه که سعی کنم به گرومیت اضافه اش کنم (:

نرم افزار ضبط و ادیت

برای ضبط من از نرم افزار OBS استفاده می کنم (Open Broadcast Studio). بی دردسر است و راحت. می شه براش شورتکات شروع ضبط تعریف کنین و صحنه های مختلف که می شه به هر صحنه ورودی هایی رو وصل کرد. مثلا صحنه مرسوم من سه تا منبع داره: صفحه مانیتور + تصویر وبکم + صدای میکروفون. اینها رو اضافه می کنم و جاهاشون و اندازه هاشون رو مشخص می کنم و یک فیلتر chroma key هم به تصویر وبکم اضافه می کنم که پرده رو از پشتم حذف می کنه و در نتیجه صفحه مانیتور در پشتم دیده می شه.

البته در سیستم عامل های دیگه برنامه های مناسبتری هم هست – متاسفانه با کرک و اینها. مثلا خوب می بود اگر این منابع جدا جدا ضبط می شدن و بعد من حین ادیت می تونستم بگم چه لحظه ای کدوم تصویر در چه سایزی کجا باشه. در اون صورت افکت هایی مثل کروماکی و نوشتن متن روی صفحه و اینجور چیزها با کیفیت بهتری انجام می شدن اما obs اونها رو لایو انجام می ده و نتیجه کم کیفیت تر است – ولی مهم نیست. یادتونه دیگه؟ محتوا مهم است و دردسر کمتر بهتر، من عملا هیچ وقتی برای ادیت نمی ذارم (:

البته در مواقعی هم که لازمه بخشی از فیلم ادیت بشه یا بریده بشه یا هر چیز مشابهی، با استفاده از برنامه kdenlive اینکار رو انجام می دم. در نهایت هم اگر لازم باشه با دستوری مثل این، حجم رو کمتر می کنم:

ffmpeg -i inputfile.mp4 -acodec aac  -s 1366x768   inputfile_smaller.mp4

همونطور که می بینین همه برنامه ها آزاد هستن و سخت افزارها واقعا گرون نیستن. مساله اصلی هم واقعا این ابزارها نیست بلکه کیفیت نهایی کار است. اگر پرده سبز ندارین اصلا نگران نباشین، من یک مدت یه ملحفه سبز داشتم و مدتی هم دیوار رو رنگ سبز زده بودم (: بد هم کار نمی کرد. مهم کیفیت و استمرار است و مطمئنا مطالعه و پیدا کردن حالت های بهینه و سعی و خطا و استفاده از فیدبکها. اگر نکته ای هست که گفته نشده یا سواله بپرسین و اگر بهبودی ساده توش می بینین، بگین. منتظر دیدن ویدئوهای شما هم هستم.

تولید دوره آموزشی در مورد بلاک چین و بیت کوین در حمایت از سیل زده‌ها، فرصت اسپانسری

من می خوام یک دوره آموزشی بلاک چین بسازم، به همراه نگاه دائمی به بیت کوین. تو این دوره آنلاین که احتمالا حدود ۱۵ ساعت می شه و احتمالا حدود ۲۰ ویدئو، مفاهیم پایه ای پشت بلاکچین مثل منطق و مفهوم کلی،‌ مفاهیم مورد نیاز رمزنگاری، اثبات کار و موارد مشابه رو می گیم و همزمان دائما نمونه اجراییش توی بیت کوین رو نگاه می کنیم. سر فصل ها از روی کتاب Bitcoin and Cryptocurrency Technologies_ A Comprehensive Introduction خواهند بود که جاهای مختلفی مثل برکلی، کرنل و پرینستون تدریس می شه. در اواخر دوره یک سیستم مستقل بلاک چین برای خودمون خواهیم نوشت تا مطمئن بشیم که همه مفاهیم رو نه فقط فهمیدیم که می تونیم استفاده کنیم و با بررسی بخش هایی از کد بیت کوین دوره رو تموم خواهیم کرد.

هدف من درست کردن یک دوره آزاد برای هر کسی است که به بحث علاقمنده ولی فکر کردم این پروژه می تونه یک منفعت دیگه هم داشته باشه: جمع آوری کمک مالی برای سیل زده هایی که نباید از یادشون ببریم.

برای همین توی سایت ۲نیت، یه پروژه تعریف کردم که حینش بتونیم ۱۰ میلیون تومن جمع کنیم (با احتساب ۱۰٪ سود سایت) و صد در صدش رو به یکی از سازمان ها / تیم هایی بدیم که دارن در مناطق سیل زده کار می کنن یا در اونجا کار مفیدی از پیش می برن. هنوز تصمیم نگرفتم چه سازمان یا گروهی ولی کار سختی نخواهد بود چون در اون مقیاس پول کوچیکی است و احتمالا باهاش می شه یه کار کوچیک رو پیش برد یا جمع کرد. پس اگر سازمانی هستین که دوست داره لوگوش یا اسمش تو این ویدئوها باشه یا کسی هستین که دوست داره هر مقدار که می تونه کمک کنه تا هم به سیل زده ها کمک بشه و هم دوره رو بسازیم، از کمپین تولید دوره آموزشی بلاکچین در حمایت از سیل زدگان مشارکت کنین که دو تا چیز خوب رو پیش ببریم.

معلومه که اگر این پول جمع نشه هم دوره ساخته می شه (: این فقط یک بهانه است برای یک کار جانبی خوب و معلومه که من در کل مخالف خیریه هستم و به نظرم مشکلات آدم ها چیزی نیست که با پول جمع کردن آدم های دیگه حل بشه. سیستم موظف است با اونهمه بودجه و نفت و مالیات این مشکلات رو حل کنه… ولی وقتی نمی کنه مجبورم قدم کوچیک خودم رو بردارم چون در نهایت، رنج یک نفر آدم شاید کمتر بشه.

خاطرات من و سام رجبی، از دی اند دی تا دوچرخه سواری

دیگه حساب از دستمون در رفته. فکر کنم نزدیک یا خود دویست روزه که سام رجبی با چندین آدم علاقمند محیط زیست دیگه تو زندان هستن و با اینکه وزارت کشور و وزارت اطلاعات بارها گفتن که از نظرشون اونها بی‌گناهن، هنوز هیچ کس پاسخگوی هیچ چیز نیست. قبلا بارها آدم ها رو دستگیر کردن و زندگی شون رو خراب کردن و بعد گفتن «به این نتیجه رسیدیم که چیزی نبود، [نیمه]‌ آزادید» ولی اینبار شاید چون یکیشون تو زندان خودکشی شده، گفتن این براشون کمی سخته.

من سام رو تا دو سال پیش اصلا نمی‌شناختم. بعدش سر بازی های دی اند دی باهاش آشنا شدم و دیدم چه آدم فوق العاده ای است. با اینکه از همه ما بازی رو بهتر بلد بود، با حوصله با ما همراه می شد و توی بازی به همه کمک می کرد و حتی یکبار هم به مستر بازی ایراد نگرفت که فلان جا رو می شد فلان طور کرد. کاری که اگر من بودم، مطمئن هستم نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم و می کردم. سام توی اون سری بازی ها همیشه برای ما غذا پخت و با حوصله آورد. هر بار از یک کشور و یک سبک غذا.

بعدا که به دوچرخه علاقمند شدم، فهمیدم سام هم علاقمند است و برای اولین مسیر طولانی دوچرخه مون، گفت باهامون میاد. دوچرخه خسته اش رو آورده بود و وقتی دید واقعا قابل استفاده نیست با حوصله و دوستی بسیار مسیر رو رانندگی کرد تا بتونیم از دوچرخه سواری لذت ببریم و همزمان همراه هم باشیم. بعدش هم باربند دوچرخه اش رو به ما داد، که هنوزم دستمونه.

یکبار دیگه هم سام رو توی خیابون دیدم. من از ولیعصر پایین می رفتم و اون با ماشین از کنارم رد شد. جلوتر ایستاد و گپ زدیم و حال و احوال کردیم. حالا بارها هنگام رد شدن از اون نقطه ولیعصر و چند بار هنگام رد شدن از گردنه لواسون که عکس بالا اونجا گرفته شده یاد سام می کنم. یاد اینکه چقدر کم هستن آدم هایی که بتونی رو شرافتشون قسم بخوری و چقدر کم هستن کسانی که اینطوری دلشون برای محیط زیست بسوزه و بهترین دوستانشون شکاربان‌ها باشن و تلاششون حفظ گونه‌های گیاهی و جانوری منطقه.

مسخره است که حینی که نمی دونم کی هنوز ایده اش اینه که سام‌ها باید تو زندان باشن، اینهمه فساد و تباهی تو کشورمون دیدیم که هیچ کس هم کاری باهاشون نداره. از دزدیده شدن اسناد هسته ای مون توسط تیم اسراییل از دل تهران رو شنیدیم تا تجاوزها تا حقوق های میلیاردی تا بسته اعلام شدن پرونده اسید پاش‌ها تا بی آبی و بی برقی و … و هنوز فلانی در کشور دغدغه‌اش اینه که از پاک ترین بچه‌ها بدون حضور وکیل و حقوق متهم و در عین ادعای حتی وزارت کشور و اطلاعات خودش به بیگناهی‌شون، بالاخره یه چیزی در بیاره یا اگر لازم شد بسازه تا بتونه بگه «دیدین گفتم؟». مطمئن هستم اگر از من بپرسین که ۱۰ نفر از شریف‌ترین آدم‌هایی که می‌شناسم رو نام ببریم، سام رجبی حتما بالاهای لیست است.

پ.ن.۱. شرمنده ام از خودم و وضع اطرافم
پ.ن.۲. من شخصا سام رو می‌شناسم. بچه‌های دیگه ای هم در همین شرایط زندان بی سر و ته هستن ولی من گفتم خاطره شخصی ام از سام رو بگم

تشکر از استودیو طراحی تجربه کاربری فیل برای طراحی هویت بصری جادی

می‌دونین که من ویدئوهای زیادی درست می‌کنم و معمولا اولشون می‌گم «سلام جادی هستم!» (: چند وقت پیش @abparvar عزیز بهم مسیج داد و پیشنهاد کرد برای جادی.نت هویت بصری درست کنه که می شه لوگو و سربرگ و اینها و به طور چیزی که من لازم داشتم یه ویدئوی کوتاه که معلوم بشه ویدئو از جادی.نت میاد. من هم که خیلی اهل این کارها نیستم کمی ناز کردم و نه و نو آوردم ولی بعد که برام یه فرم فرستاد تا به سوال‌هاش جواب بدم تا فضای علاقه‌ام به دستش بیاد، از مساله خوشم اومد – یا درست‌‌تر بگم، از مسیر حل مساله.

در نهایت استودیو فیل (اینستاگرام) برام یک مجموعه از لوگو و موشن چند ثانیه‌ای اول ویدئو و غیره فرستاد که خیلی دوستشون داشتم، البته یک تغییر ریز توش پیشنهاد کردم که خوشحال و خندون قبول کردن و سریع انجام دادن.

خلاصه اینکه من یه جادی راضی هستم که از طراحی بصری استودیو فیل استفاده می‌کنم و خواستم به شما هم معرفی‌شون کنم تا اگر کار مشابهی با تیمی حرفه‌ای خواستین، سراغشون برین.