جامعه شناسی چه در سطح کلان جذابه (مثلا نگاه کنید به آثار مارکس) و چه در سطح خرد. امیدوارم پهنای باند کافی برای دیدن این ویدئوی دو دقیقهای رو داشته باشین که دوست دارم تقدیمش کنم به دکتر احمدنیای عزیز:
یک نفر وارد آسانسوری می شه که توش سه چهار نفر دیگه با هم همدست هستن. این سه چهار نفر به شکلی عجیب رو به دیوار می ایستن و فرد بیخبر از همه جا هم تحت فشار گروه، رو به دیوار می شه و اونطوری می ایسته. در مراحل بعدی آدم ها حتی رفتارهای عجیب و غریب تری نشون می دن. مثلا بیخودی یکهو همه به راست می چرخن و یکهو همه به چپ یا کلاه سرشون می ذارن و برمی دارن و فرد مورد آزمایش هم همه اینکارها رو تکرار می کنه. واقعا خنده داره. واقعا خنده داریم (: بخصوص اون موقع که شروع می کنیم توضیح دادن اینکه عقایدی داریم که می تونن موجه کننده کشتن و شکنجه بقیه باشن.
پارسیکس اولین گنو/لینوکس به درد بخور و معتبر ایرانی / فارسی است. ترکیب دانش و وقت آلن باغومیان و پدری مثل دبیان، ترکیبی تا به اون حد ساخته بود که این گنو/لینوکس مدتهای مدید در رده هشتاد دستروواچ جا خوش کرده بود. اما در ایران؟
سانسورچی ما که پول نفت و مالیات حقوقشه، ظاهرا یا فتیش پنگوئن داره یا در هر شکلی کلمه آزادی رو سانسور میکنه. حتی وقتی از سیستمهای عامل باشه یا به خودش حق می ده به اشتباه و درست همه چیز رو فیلتر کنه تا بعدا ببینه چی می شه. خلاصه اینکه سایت پارسیکس، مشهورترین گنو/لینوکس ایرانی هم فیلتر است.
apt-get برنامه اصلی کم و زیاد کردن بستههای روی لینوکسهای دبیانی (از جمله اوبونتو و پارسیکس و آریوس) است. مثلا اگر من بخوام برنامه اکسل رو نصب کنم، کافیه بزنم
sudo apt-get install axel
و اکسل به شکل خودکار از اینترنت دانلود و نصب میشه. حالا میخواهم کار رو سریعتر کنم. در حالت عادی اپت از یک دانلود کننده معمولی استفاده میکنه. اما اگر بخواین سرعت دانلود رو با یک دانلودمنیجر خوب مثل axel چند برابر کنین (در صورتی که پهنای باندتون محدودتون نکرده باشه)، کافیه این برنامه رو توی یک فایل ذخیره کنید:
# !/bin/sh
# apt-fast v0.03 by Matt Parnell http://www.mattparnell.com, this thing is fully open-source
# if you do anything cool with it, let me know so I can publish or host it for you
# contact me at admin@mattparnell.com
# Special thanks
# Travis/travisn000 - support for complex apt-get commands
# Allan Hoffmeister - aria2c support
# Abhishek Sharma - aria2c with proxy support
# Richard Klien - Autocompletion, Download Size Checking (made for on ubuntu, untested on other distros)
# Patrick Kramer Ruiz - suggestions - see Suggestions.txt
# Sergio Silva - test to see if axel is installed, root detection/sudo autorun
# Use this just like apt-get for faster package downloading.
# Check for proper priveliges
[ "`whoami`" = root ] || exec sudo "$0" "$@"
# Test if the axel is installed
if [ ! -x /usr/bin/axel ]
then echo "axel is not installed, perform this?(y/n)"
read ops
case $ops in
y) if apt-get install axel -y --force-yes
then echo "axel installed"
else echo "unable to install the axel. you are using sudo?" ; exit
fi ;;
n) echo "not possible usage apt-fast" ; exit ;;
esac
fi
# If the user entered arguments contain upgrade, install, or dist-upgrade
if echo "$@" | grep -q "upgrade\|install\|dist-upgrade"; then
echo "Working...";
# Go into the directory apt-get normally puts downloaded packages
cd /var/cache/apt/archives/;
# Have apt-get print the information, including the URI's to the packages
# Strip out the URI's, and download the packages with Axel for speediness
# I found this regex elsewhere, showing how to manually strip package URI's you may need...thanks to whoever wrote it
apt-get -y --print-uris $@ | egrep -o -e "(ht|f)tp://[^\']+" > apt-fast.list && cat apt-fast.list | xargs -l1 axel -a
# Perform the user's requested action via apt-get
apt-get $@;
echo -e "\nDone! Verify that all packages were installed successfully. If errors are found, run apt-get clean as root and try again using apt-get directly.\n";
else
apt-get $@;
fi
اسم فایل من هست apt-fast و توی bin/~ ذخیره شده که جزو path است. حالا کافیه بهش دسترسی اجرایی بدهید (مثلا با chmod 755 apt-fast) و بعد از مطمئن شدن از نصب بودن axel، درست همونطور که قبلا از apt استفاده میکردین، از این استفاده کنین ولی سرعت چند برابر شده باشه. مثلا
XS4ALL یک آی اس پی هکر-دوست در هلند است که برای حمایت از مردم لیبی که دولت دیکتاتورشان اینترنت را هنگام احساس خطر قطع کرده، تمام خطهای مودمیاش را به رایگان در اختیار آنها گذاشته. هر کسی در لیبی (و هر کجای دنیا) میتواند با گرفتن شماره 31205350535+ و استفاده از یوزر و پسورد xs4all از طریق این سرویس دهنده به اینترنت متصل شود. خودشان هم قبول دارند که هزینه تماس تلفنی بین المللی بسیار بالا خواهد بود اما میگویند «شاید این کار در لحظه اضطرار به یک نفر کمک کند.»
این جهانی است که من دوستش دارم (: حتی اگر سانسور چی کشورم با پول نفت و مالیاتم www.xs4all.nl را هم مشمول فیلتر کرده باشد (:
این عالیه. امیدوارم بخشی از خوانندهها با بازی جذاب Civilization آشنا باشن. یک بازی استراتژی نوبتی (یعنی تند تند بازی کردن توش مهم نیست بلکه مثل شطرنج هر کس نوبت خودش رو برای بازی داره) که توش باید از یک کاروان کوچیک قدم به قدم یک تمدن بسازیم. من نسخههای قدیمی این بازی رو بازی کردم و همیشه یکی از بازیهای محبوبم بوده که شب تا صبح رو پاش میشستم. یکبار کمونیسم رو کشف میکردم و بهش میچسبیدم و جامعه رو باهاش میساختم و مثلا با سه تا شهر فضا رو تسخیر میکردم و بازی به آخر میرسید و یکبار سعی میکردم از طریق حکومت دیکتاتوری دنیا رو بگیرم تا یک جور برنده بشم و در حالت طبیعی هم سعی میکردم با یک حکومت دموکراتیک و با دوستی پیشرفت کنم و قبل از سال ۲۰۳۰ (فکر کنم) خودم رو به فضا برسونم.
این بازی جالب بود چون توش میشد چندین و چند مدل پیش رفت. علمها رو کشف کرد، سرزمینها رو گرفت و …
برای تجدید خاطره، اینهم اسکرین شاتی از نسخهای که من بازی میکردم. در اینجا دارین انتخاب میکنین که علم بعدی که قراره کشف کنین چی باشه… انتخاب این آقا «مراسم دفن» است. احتمالا میخواد زودتر در شاخه مذهب پیشرفت کنه.
تصویر بالا یکی از خلبانها رو بعد از فرود در فرودگاه والتا در مالتا نشون میده که داره از جت میراژ اف۱ پیدا میشه. برای من این تصویر عمیقا جذابه و امیدوارم بقیه دیکتاتورها هم از این صحنهها درس بگیرن. میدونین که من طرفدار هیچ عقیده عظیمی نیستم ولی از بعضی آدمها یک چیزهایی یادم مونده. مثلا از خمینی این یادمه که «پرت شدن از تقوا تدریجی است». این جمله یعنی کسی یک شبه تصمیم نمیگیره توی خیابون چوب بگیره دستش و به مخالفینش شوک الکتریکی بده و با گلوله هدف قرارشون بده.
طرف حساب من آدمهایی هست که احساس اعتقاد میکنن و می گن که به خاطر خدا دارن آدمها رو کتک میزنن و بهشون شوک میدن و غیره و غیره. این آدمها اتفاقا از مراحل بالای معنویت شروع میکنن، از اخلاصی که بهشون خلسه میده. اما قدم به قدم شروع به پایین رفتن میکنن. ممکنه اول روی شکنجه چشم ببندن و احساس کنن که برای حفظ کلیت نظام لازمه. بعد شروع میکنن توجیه اعدامهای دسته جمعی دهه شصت. بعد به راحتی میرن سراغ سرکوب آدمها و بعد که آدمهای دنبال عدالت و آزادی بیشتر شدن شروع میکنن به کشتنشون.
صحبت اینه که آیادر یک مرحله ممکنه این آدمها برگردن به نقطه اول و خودشون رو با روز اولشون مقایسه کنن؟ ببینن کی هستن و جلوی کی ایستادن و برای چی؟ یا مثلا با خودشون فکر کنن که چه چیزی با این ایستادن منفعت دار برای خودشون، داره تقویت می شه و چه چیزی تضعیف؟ اگر چشمهاشون رو باز کنن ممکنه نه فقط از کارهاشون دست بکشن که اینقدر هم به شجاعت برسن که بگن اشتباه کردن و اعلام کنن که با کشتن و شکنجه، عقیدهشون به اعتلا نمیرسه. اما معمولا اینطور نیست. معمولا آدمها فکر میکنن اگر فقط یک قدم دیگه هم بردارن دیگه این زشتیها تموم میشه ولی خب تاریخ که جلو میره زشتی و زیبایی از هم بیشتر و بیشتر تفکیک میشن و آدمها خواهی نخواهی مجبورن به دو طرف طیف حرکت کنن. شکی هم نیست که قبول کردن جنگیدن در جبهه بد، هی سخت تر می شه چون قبول این مفهوم برابر خواهد بود با از هم پاشیدن هر چیزی که طرف تا امروز براش زنده بوده و خب ترس از بی هویتی اونقدر بزرگه که آدم ترجیح می ده توی یک هویت دروغین باقی بمونه و ساختن استدلالهای پیچیده برای توضیح اینکه چرا اینکارهای زشت رو میکنیم هم از قبول کردن زشت بودن، راحتتره.
به هرحال… عکس بالا رو نگاه کنید و کیف کنید از زیباییهای جهان (: کیف کنید از خلبانی که باور نکرد مردمش اجانب هستن و فریب خورده بیگانه و بدون دین و … و اگر نظر من رو بخواین، شاید هم اینها رو باور کرد ولی اونقدر باشعور بود که گفت حتی کشتن اجانب و فریب خورده و جاسوس و بی دین و … هم نه فقط اخلاقیات تبلیغ شونده توسط دیکتاتور لیبی رو اعتلا نمیده، که حتی درست هم نیست.
آپدیت: بعد از نوشتن این متن، مشخص شد که جریان «نوکیا پلن بی» یک هوکس است (دروغ رسانه ای یا چنین چیزی برای جلب توجه). البته بقیه مقاله به صحت خودش باقیه و قابل دفاع (: برای خنده به این سایت فوق العاده هم نگاه کنید: NokiaPlanS.com.
«اولین آیفون سال ۲۰۰۷ به بازار آمد و ما هنوز محصولی که حتی نزدیک به آن باشد را نداریم. اندروید فقط دو سال است که به بازار آمده و این هفته رتبه نخست را در تعداد تلفن های هوشمند از ما گرفته است». این سخنان استفان الوپ – مدیر عامل جدید نوکیا – است که به تازگی از مایکروسافت آمده.
این حرفها در اول هفته زده شدند و همه را امیدوار کردند به بازنگری نوکیا در سیاستهایش در خصوص سیمبین و حرکت به سمت سیستمعاملهای مدرن. همه از میگو حرف میزدند و توان آن در بالا کشیدن سختافزارهای خوب این شرکت در عین توان گوشیهای سیمبین در بازار گوشیهای متوسط و پشتیبانی تمام این جریان توسط فروش و بازار خوب گوشیهای ارزان و کاملا ساده نوکیا در پیشرفتهترین تا پرتترین جاهای دنیا.
اما خبر دوم همه آرزوها را نقش بر آب کرد: همکاری نوکیا با مایکروسافت، کنار رفتن تدریجی میگو و سیمبین و عرضه گوشیهایی با سیستمعامل ویندوز ۷ مایکروسافت توسط غول تولید کنندگان گوشی همراه. این برای مایکروسافت بدون شک خبر فوق العاده ای است. همکاری جدید، برای این شرکت به معنی به دست آوردن راحت و بی دردسر یک بازار عظیم در بین مصرف کنندگان گوشی همراه است اما چه چیزی به نوکیا میرسد؟
مطمئنا تحلیلگران نوکیا در مورد این تصمیم به اندازه کافی فکر کردهاند و گفتن اینکه این یک تصمیم احمقانه است، احمقانه است. اما واقعا نوکیا در این میان دنبال چه چیزی است؟ سیستم عامل ویندوز فون سون؟ این سیستم عامل فعلا که با شکست کامل مواجه شده. چند ماه قبل مایکروسافت با هیجان آن را معرفی کرد و همزمان چندین و چند سازنده گوشی، آن را در سی کشور جهان و شصت اپراتور به فروش گذاشتند. نتیجه؟ تا حد زیادی ناامید کننده. مایکروسافت اعلام کرد که سازندگان تا آخر سال، ۲ میلیون مجوز ویندوز فون ۷ سفارش دادهاند که با احتساب شصت اپراتور در جهان این میشود تقریبا سی هزار گوشی ساخته شده برای هر کشور. این در حالی است که سازندگانی مانند ال جی اعلام کردند که از فروش گوشی کمتر از حد انتظار آنها بوده و اچ تی سی و سامسونگ هم در سال ۲۰۱۱ بیشترین توان تولیدی خود را روی گوشیهای آندرویدی متمرکز کردند.
تکرار میکنم که نوکیا مطمئنا کارشناسی بهتر از من و شما دارد و برای اینکار حتما دلیلی داشته. مدیرعامل این شرکت چند روز قبل اعلام کرد که میلیاردها دلار پول از مایکروسافت گرفته تا به توسعه گوشیهایش اختصاص بدهد و بعضی گمانهزنیها هم مربوط میشود به رابطه نزدیک مدیر عامل نوکیا که سابقا همکار نزدیک استیو بالمر بوده و تاثیر آن در بستن این قرارداد.
اما کارمندان راضی نیستند. در همین چند روز، بخش بزرگی از کارمندان نوکیا اعتراض خودشان را اعلام کردهاند، برخی حتی از دفترها بیرون آمدند و کار را متوقف کردند و گول هم اعلام کرده که با علاقه حاضر است برنامهنویسان نوکیا را در شرکت خودش استخدام کند. حتی بخشی از سهامداران که دغدغه اصلیشان منطقا سود شرکت در طولانی و بلند مدت است نیز با ساخت سایتی به نام NokiaPlanB.com مشغول تبلیغ هستند تا در مجمع عمومی این شرکت که تقریبا شش هفته آینده برگزار خواهد شد در صورت به دست آوردن رای کافی، تغییرات بزرگی در این شرکت بدهند. هدف آنها خلغ سریع مدیرعامل فعلی نوکیا، ایجاد مراکز تحقیق و توسعه متمرکز و زنده نگه داشتن کوتاه مدت سیمبین و توسعه بلندمدت میگو است.
شاید هم تمام بحثهای فنی مربوط به جریان در اصل نامرتبط باشند. اگر به حرف الوپ نگاه کنیم که گفته اولویت اصلی شرکت نوکیا، شکست اندروید است، نور جدیدی به جریان تابیده میشود. ممکن است تمام ماجرا این باشد که مدیر نوکیا با شرکت سابقش دست به دست داده تا ویندوز فون ۷ را از مردابی که در آن گرفتار شده نجات بدهد و درحال رشد ترین رقیب آن یعنی آندروید گوگل را به زیر بکشد. شاید اینکار توجیه فنی نداشته باشد ولی احتمالا میلیاردها دلار سودی که مایکروسافت قرار است به نوکیا سرازیر کند، احتمالا ضررهای فنی را جبران خواهد کرد؛ حداقل از دید مدیر عامل مایکروسافتی نوکیا.
گذاشتن اسکرین شات، یک عادت قدیمی لینوکسیها است. آدمها با ظاهر کامپیوترشون ور میرن و وقتی به نظرشون میرسه که نتیجه نهایی ارزش به اشتراک گذاشتن داره، اونو شیر میکنن. این یکی از زیباییهای لینوکس است.
برام جالبه که ویندوزیها هم جدیدا زیاد سراغ اینکار مییان و اسکرین شاتهاشون رو با هم شیر میکنن. چیزی که برام جالبه اینه که تنوع در اون دنیا چقدر کمه. نیازی به گفتن نیست که هر کس حق داره اسکرین شات بگیره، خوشحال باشه و شیرش کنه و من هم با علاقه میبینم ولی همیشه این سوال برام پیش مییاد که وقتی ویندوز یک محیط بسته داره با یک میزکار ثابت، چرا به جای شیر کردن اسکرین شات، فقط بک گراوند رو شیر نمیکنن؟ به این سه تا نمونه نگاه کنید:
و اسکرین شات آرزو
و اسکرین شات مریم
(: خب فرق اینها با هم چیه؟ ماکزیمم چند تا ویجت در کنار صفحه که اونهم همیشه استاندارد است. اسکرین شات های بالا جالب هستن و دیدنی ولی از نظر فنی چیزی توشون متفاوت نیست. حالا به دنیای آزاد نگاه کنید که هر کس توش حق داره سیستم رو جوری درست کنه که خوشش مییاد. حتی اگر اینکار زشتترش کنه. در عین حال اینجا حق انتخاب هم هست. حداقل سه میزکار مشهور داریم و تعداد خیلی زیادی محیط های کاری متنوع. بذارین چند تا مثال براتون بیارم:
این مال خوم است. محیط کی دی ای با پنجرههای شفاف و یک باکس برای نشون دادن فایلهای روی دسکتاپ.
همون رو یک دوست دیگه (روشا؟) بر خلاف من، تیره کرده و استیکی نوتهاش رو هم بهش اضافه کرده.
اما محیط کی دی ای فقط یکی از محیط ها است. مثلا ممکنه من از گنوم استفاده کنم و محیط کارم چیزی شبیه به این باشه:
یا با حذف کردن پنلهای استاندارد گنوم و نصب آوانت به جاش، به چیزی مثل این برسم:
و البته میتونم آوانت رو بالا ببرم و یک داک کوچیک در سمت راست بالا بذارم که پنجرهها بتونن برن زیرش و به شکلی شبیه به لینوکس آریوس برسم:
و البته حتی اگر بخوام توی گنوم بمونم ولی تنوع داشته باشم ممکنه برم سراغ گنوم-شل و مثلا میز کارم بشه:
یا مثل الان که پشت یک لپ تا حافظه کم هستم از محیط کم وزن ال ایکس دی ای استفاده کنم:
دقت کنین که در همه این اسکرین شاتها، نه فقط رنگ و بک گراوند که ساختار پنلها و دگمههای پنجرهها و منوها هم با هم تفاوت دارن. مثلا نگاه کنین به این میزکار از زینب که بهش میگیم نتبوک ریمیکس:
البته بازم میگم که هر کس حق داره اسکرین شات بذاره و من هم با علاقه نگاه میکنم ولی خیلی خوبه اگر اسکرین شات ما، چیزی بیشتر از بک گراوند باشه… راستی برای حسن ختام هم یک اسکرین شات میذارم از آوسام. واقعا ممکنه یک نفر هم باشه که نخواد پنجرهها روی همدیگه رو بگیرن یا فضای صفحه رو با خالی گذاشتنش خالی بذارن. چنین کسی از آوسام استفاده میکنه که خود به خود پنجرهها رو در بهینهترین حالت تنظیم میکنه: