از چیزهای روی اعصاب زندگی کردن در ایران، ترویج دزدی و دروغ توسط رییس ها است. دروغ رو که آشنا هستیم، دزدی هم نمونه اش این سایت پیوندها که مثلا اگر کسی می خواد بیاد سایت من، اونو بدون اینکه خودش بخواد می بره به یک سایت دیگه. اگر یک سانسورچی دزد نباشه، حداکثر بهش نشون می ده که «اینجا اجازه نداری بری» ولی بردنش به یک سایت دیگه، دزدی یو آر ال است. اما خب… در اینجا این چیزها طبیعی است و به همین دلیل نیاز به اصلاح داره. (:
در عوض خوبی زندگی کردن در ایران اینه که همیشه اسباب خنده فراهمه (: یکیش هم این:
سایت دزدی یو آر ال های فیلتر شده، ساسپند شده. احتمالا یا به خاطر مراجعه بیش از حد مردم به سایت های فیلتر شده پهنای باند تموم کرده یا سرویس دهنده به این نتیجه رسیده که نمی خواد توی دزدی شریک باشه (: شکی نیست که با مالیات ما یک هاست دیگه می گیرن ولی فدای سرمون تا وقتی که می خندیم (((:
این یک لپ تاپ جمع و جور و راحته. خیلیها بهش می گن نتبوک ولی به نظر من این روزها دلیل خاصی نداره که بر اساس ابعاد، اسم چیزها رو عوض کنیم (: این دستگاه یک کارت گرافیک اینتل داره (که برای لینوکسی ها خوشحال کننده است) و کارت شبکه برودکام.
هدف من تست لینوکس روشه و خب همیشه اولین انتخاب برای نصب لینوکس روی یک سخت افزار قبلا استفاده نشده، اوبونتو است: به دلیل راحتی، خوش دستی، جامعه بزرگ و پشتیبانی خوب سختافزاری که تقریبا می شه: به دلیل آویزون بودن به دبیان.
البته اول بذارین کامپیوتر رو بوت کنیم ببینیم خودش چی می گه (:
هاها.. ویندوز سون! ظاهرا نفر قبلی به قدرت سخت افزاری سیستم اعتماد داشته. من از یک سی پی یوی دوال کر اتم و یک گیگ رم انتظار زیادی ندارم راستش. هارد هم به شکل پیش فرض ۲۵۰ است که البته همه اینها در نهایت تغییر خواهند کرد.
نت بوک رو شات داون می کنم و یک عکس از دو طرفش میگیرم. راستش پورتهای یک دستگاه برای من حتی مهمتر از سی پی یوش است.
اینجا تقریبا همه چیز راضی کننده است. سه تا پورت یو اس بی یعنی همزمان می تونم ماوس و تلفنم رو به کامپیوتر وصل کنم و یک پورت یو اس بی خالی هم داشته باشم و خروجی مانیتور هم معنی اش اینه که توی جلسهها میتونم ازش استفاده کنم. زیر مچم هم یک کارت خون همه چیز خون هست که یک نکته جذاب دیگه است.
دستگاه به شکل کاملا معقولی مثل بقیه نت بوکها / لپ تاپ های ده اینچ به پایین سی دی نداره و من هم مدت طولانی است که برای تست لینوکس با سی دی طبیعت رو آلوده نمی کنم. ایمیج اوبونتو رو دانلود می کنم و با برنامه unetbootin (نسخه آخر دریافت شده از سایت خودش چون نسخه توی منابع قدیمی شده) یک کول دیسک بوت کننده اوبونتو میسازم و دستگاه رو بوت می کنم.
تلاش اول شکست میخوره چون توی بایوس، به دستگاه گفته شده که از هارد بوت بشه. ری استارت می کنم و با زدن Esc به سیستم میگم از یو اس بی بوت بشه…
بعله (: اوبونتو با خوشحالی بوت میشه، بالا مییاد و نصب میشه. بدون هیچ مشکلی. البته واقعا انتظار مشکل خاصی هم نمیرفت. بعد از بوت نوبت به تست اجزا است که ببینیم کدومشون با لینوکس سازگارن و کدوم نه. کارت شبکه شناخته شده و در مورد کارت شبکه بی سیم (Broadcom) هم اوبونتو خودش پیغام داده:
و کافیه من کامپیوتر رو با کابل به اینترنت وصل کنم و بگم که شروع به نصب درایورهای بکنه که بسته هستند ولی لازم برای سخت افزار من:
تا اینو نصب میکنه، بگم که دلیل این جریان اینه که اوبونتو به شکل پیش فرض، درایورهای بسته رو نصب نمیکنه اما اگر اونها رو پیدا کنه، به من خبر میده و در صورت توافق من، سیستم پاک و آزاد رو تا حدی آلوده به درایورهای بستهای میکنه که برای کار سخت افزار من لازم هستن (:
کار نصب که تموم میشه، کارت شبکه بی سیم من حتی بدون ری استارت، راه افتاده (: این جذابه. برای تست دوربین هم کافیه برنامه cheese رو نصب کنم و تست کنم:
بدون مشکل و عالی. صدا هم کار میکنه که قابل اسکرین شات گرفتن نیست.
اما مشکلاتی هم هستن. حداقل من به دو مورد خاص برخوردم:
نور مانیتور با استفاده از دگمههای پیش فرض کم و زیاد نمیشه. این میتونه آزار دهنده باشه. نور در گراب (لحظه اول بوت) قابل تنظیم است اما لینوکس که کنترل رو در دست میگیره، دیگه نمیشه نور رو کم و زیاد کرد. البته این مشکل هم مثل اکثر مشکلها در خط فرمان قابل حله: sudo setpci -s 00:02.0 f4.b=66 . این دستور نور رو توی مقایس ۰ تا ۲۵۵، روی ۶۶ تنظیم میکنه. جالبه که اگر به جای ۶۶، صفر وارد کنم کلا صفحه سیاه میشه (: وقتی هم در خط فرمان بشه چیزی رو حل کرد، یعنی حل کردنش در محیط گرافیکی راحته ولی من سراغش نمیرم.
مشکل جدی دوم، عدم ساسپند است: سیستم به خواب نمیره. البته خواب زمستونی (هایبرنیت) درست کار میکنه اما هر بار که سیستم رو توی رم به خواب میبرم، موقع برگشت صفحه تصویر کار نمیکنه. این مشکل دردسرزایی است. من که بیشتر از یکی دو یا حداکثر سه روز نمیخوام با این سیستم کار کنم، از خیر ساسپند میگذرم و هر بار که لازمه، هایبرنیت (خواب روی دیسک) میکنم ولی در صورت نیاز به استفاده دائمی از این سیستم، حتما این مشکل رو باید حل میکردم.
اینهم بگم که نمی شه کامران جایی باشه و یک دستگاه جدید ببینه و پیچ گوشتی به دست نشه. اینهم نتیجهاش:
من واقعا تخصص سخت افزاری ندارم ولی کامران معتقده که این لپ تاپ بسیار خوش ساخت است و قرص و محکم. از طراحی مادربورد و کیفیتش تعریف میکنه. همینطور از بدنه. برای من به هرحال بخش جذاب کیبرد دستگاه است که کلیدهای جدا از هم داره و زیر دست واقعا راحته و جذاب. در حدی که تصمیم میگیرم حالا که لپ تاپ کاملا باز شده، آخر هفته به عنوان سیستم اصلی ازش استفاده کنم. هاردم رو از لپ تاپ خودم باز می کنم و میذارمش توی این بدنه. همینکار رو با رم هم میکنم و از یکی از بهترین خواص لینوکس لذت میبرم:
عدم نیاز به درایور به مفهوم ویندوزی، باعث میشه که بستن هر لینوکس نصب شده روی هر سخت افزار جدید، اون رو بدون مشکل بوت کنه. سیستم رو توی دبیان خودم بوت میکنم و وضعیت شبیه قبل است: همه چیز کار میکنه به جز ساسپند و کلیدهای کم و زیاد کردن نور. برای آخر هفته مشکل خاصی نیست (: لپ تاپ بزرگ خودم رو میذارم توی کشوی محل کار و با یک کوله پشتی که از شدت سبکی به نظر خودم خالی به نظر میرسه، راه میافتم برم خونه.
نکات مثبت:
وزن کم
صفحه کلید عالی
کارت گرافیک اینتل
داشتن پورتهای مناسب: سه یو اس بی، خروجی مانیتور و کارت خوان
شناخته شدن اکثر بخش ها توسط گنو/لینوکس بدون نیاز به هیچ تنظیم اضافی
بدنه قرص و محکم
باتری قوی که با کار خیلی شدید، چهار ساعت رو کامل دوام آورد. احتمالا در یک استفاده عادی به شش ساعت باتری هم باید برسیم
هارد ۲۵۰ گیگ
نکات منفی:
کار نکردن ساسپند به رم و نیاز به تنظیمات اضافی برای اینکار که من سراغش نرفتم و ممکنه دردسرزا باشه
کار نکردن کلیدهای کم و زیاد کننده نور نمایشگر (به نظر به راحتی قابل حل میرسه)
رم ۱ گیگ. من همیشه حداقل دو گیگ برای کارهای روزانه لازم دارم
یک اتفاق بزرگ در دنیای گنو/لینوکس، انتشار رسمی دبیان است. توزیعی که پدر بخش بزرگی از لینوکسهای مشهوره. از اوبونتو گرفته تا پارسیکس تا مینت تا خیلی های دیگه. این انتشار همزمان شده با انتشار رسمی کی.دی.ای نسخه ۴.۶ که خیلی از قبل بهتر شده و داره تبدیل می شه به میزکاری که بازهم می تونه میزکار پیش فرض کلی از توزیع های پایدار و جذاب باشه.
توضیح زیادی نمی دم چون اگر کسی جریان رو نمی دونه در این لحظه نیازی نیست متوجه اش بشه و اگر کسی هم جریان رو می دونه فقط یک دونه تلنگر کافیه: تعداد آی پی های نسخه ۴ آزاد از امروز صبح ساعت نه قابل جا دادن در یک 11/ هستن و الان هم کمتر از دو میلیون آی پی نسخه چهار قابل واگذاری باقی مونده.
واضحتر؟ تا آخر امروز، تمام آی پی های نسخه چهار قابل واگذاری، واگذار خواهند شد و اگر کسی از فردا آی پی جدید بخره، باید بره سراغ نسخه شش! اسم این حادثه که نسبت به عظمتش کم سر و صدا بهش رسیدیم رو گذاشتن آرپاگدون.
الان دیدم که چند روز قبل جو بایدن – معاون رییس جمهور آمریکا – به شبکه پی بی اس گفته حسنی مبارک دیکتاتور نیست و به انقلاب کنندگان هم گفته که خشونت نکنن.
مطلب قبلی من هم – الان که می خونمش – یکطرفه است. بدون شک در این انقلاب / شورش هم آدمها دارن کشته میشن و پلیس داره خشونت می کنه و تنها چیزی که من سعی کردم اونطرف بهش اشاره کنم، زیباییهایی بود که توی همبستگی، انقلاب و امید هست و ابراز خوشحالی از اینکه فعلا تلاش نشده ارتش به شکل مستقیم و با کشتن آدمها، شورش رو سرکوب کنه (که کار هم نخواهد کرد).
حالا… حتما لازمه که بگیم «حسنی مبارک دیکتاتور است» .. اصلا بذارین انگلیسی بگم که جو بایدن هم بفهمه.
Dear Joe Biden, Hosni Mubarak might be your friend and you might give him $1.3billion/year in military aid to his govenment but Hosni Mubarak is a dictator, torturing people and arrests peoples with no respect to law and human rights.
البته چون ایرانی هستم لازمه فارسی هم بگم که اطرافیان هم بفهمن (: «حسنی مبارک هم دیکتاتوره. حسنی مبارک هم آدمها رو بدون رعایت قانون و حقوق بشر زندانی می کنه و حسنی مبارک هم سعی می کنه – حالا با کمی مراعات چهره بین المللی اش – با شکنجه و ترسوندن و دزدیدن انتخابات، سر کار بمونه.»
این رو هم اضافه کنم که من هیچ اعتقادی به مفهوم «دیکتاتور خوب» ندارم. نه رضا خان دیکتاتور خوب بود نه حسنی مبارک. اصولا آدم خوب نمی تونه دیکتاتور بشه و هیچ سیستم دیکتاتوری هم نمی تونه خوب باشه.
درسته که رضاخان ایران رو مدرن کرد، درسته که زیرساختها رو ساخت، درسته که بدون سمبل کردن بخش عظیمی از زیرساختهای تهران رو ساخت (از بهترین بیمارستانها تا بهترین دانشگاهها تا خیابون ولی عصر و …) و درسته که راه آهنی رو کشید که الان دولت بعد از چندین دهه هنوز توی تعمیر یا گسترش هم احساس افتخار میکنه ولی کماکان معتقدم که چیزی به اسم دیکتاتور خوب یا حکومتی تحت عنوان دیکتاتوری خوب وجود نداره. هر دیکتاتوری فاسد میشه و هر سیستم غیردموکراتیک نرمافزار کشور رو خراب میکنه، حتی اگر دائما براش سخت افزار بخره.