امروز صبح از وقتی بیدار شدم این آی.بریج از همه جا ظاهر شده؛ بخصوص از توی توییتر. یک هشتم دوستان خوبم یا داخل کنفرانس هستن یا رفتن پوشش بدن یا گزارش می کنن از لایو استریم و این چیزها و یک هشتم هم دارن نقد می کنن و می گن مفید نیست و غیره. خوشبختانه سه چهارم دوستام اصولا ربطی به این جریان ندارن و دارن در مورد خودکشی، فروش نقاشی و رحلت توییت می کنن.
اما …
اما کلا آی بریج چیه
یک گردهمایی – احتمالا سالانه – که سعی می کنه ایرانیها و کارآفرینها و سرمایهگذارها و … رو دور هم جمع کنه تا ببینن چیکاره هستن و دنیا دست کیه. این کنفرانس پارسال تو دانشگاه برکلی برگزار شد و الان توی آلمان و مدعی است که بزرگترین گردهمایی ایرانیان در خارج از کشور در سه دهه اخیر است. حالا اینکه این درسته یا نه رو نمی دونم چون کنسرت شاه ماهی موسیقی ایران هم همین ادعا رو داره (: حداقل باید یک قید «فنی» اضافه می شد بهش احتمالا (:
آیا خوبه؟
معلومه که خوبه. یکسری آدم جمع شدن در مورد تکنولوژی بالا در ایران حرف بزنن. حداقلش اینه که آدم هایی که تو دنیا اهل پول خرج کردن روی تکنولوژی هستن (از شرکتهایی مثل FI گرفته تا کسانی مثل دیو مک لور) خبردار می شن که جایی به اسم ایران هست که توش آدم های باسوادی داره و اگر توش پول بذاری، پول در میاری. این برای خیلی از ما بهتر از اینه که توی شرکت های کوچیک وطنی… بذارین بولت لیست بنویسم که چرا خوبه.
- حضور شرکت های بزرگ در ایران، پولهای بزرگ رو به صنعت می یاره. حتی اگر این پول رو مستقیم به من ندن، این مساله اتوماتیک دستمزدها، کیفیت کار، مدیریت و … رو بالا می بره. ما الان خیلی چیزهامون با هزینههای جهانی است! لپ تاپ زیر دست به قیمت جهان خریداری شده، اینترنت سیصد برابر قیمت جهانی خریداری شده، بنزین داره به جهان نزدیک می شه، ماشین دو سه برابر جهان است و… و خب چی می شه استاندارد شرکت ها و مدیریت و حقوق هم بالا بره؟
- کنفرانسهای این چنین باعث می شه خارجیها نسبت به ایران دید پیدا کنن. حداقلش اینه که می دونن چه خبره و چیکار داریم می کنیم. به ایرانیهای خارج نشین هم اجازه می ده مشارکت داشته باشن. مطمئن باشین خیلیهاشون دوست دارن کمکی در ایران بکنن و این سیستم ها این اجازه رو بهشون می ده
- این برنامهها ما رو به جهان وصل می کنه. هر چقدر که ما ایزولهتر باشیم وضعمون بدتر و خطرناکتره و هر چقدر که در جهان بازی کنیم، بیشتر و بیشتر مجبوریم با قواعد جهان بازی کنیم و باید بگم که با همه انتقادات به بازی جهانی، من قواعد بازی جهان رو از وضع فعلی ام خیلی بیشتر می پسندم.
و خب این نکته مهم که:
- یکسری دارن یک کاری می کنن. حتی اگر از نظر من مفید نیست تا وقتی با پول، اسم، زندگی من مشغولش نیستن اوکی است. این مساله در مورد تلویزیون شب خیز هم صدق می کنه، در مورد بنیاد بازرگان هم صدق می کنه، در مورد آی بریجز هم صدق می کنه. خب جمع شدن در این مورد حرف بزنن، از بودجه من که برنداشتن (: من اگر مفید می دونم سعی می کنم برم، اگر مفید نمی دونم نمی رم و حق نقد رو هم در هر دو حالت دارم.
آیا بده؟
بد نیست ولی مثل بالا می تونم اشکالاتی که باعث می شه – به نظرم به حق – برای بعضی ها واپسزننده(؟) باشه رو اشاره کنم:
- بیشتر ما تو ایران از دکون متنفریم و خب اقلیتی هستن که دکون رو زندگی خودشون کردن. یک دوره هر کس می خواد پول بگیره اسمش رو می ذاره جنبش نرم افزاری و یکی دیگه سانسور اینترنت رو فرصت خودش برای درآمد می دونه. تو این شرایط عملا باید به آدم های مرسوم که چرخدندهها رو می چرخونن حق داد که در برابر هر موتور جدید موضع بگیرن چون تقریبا هر موتوری که دیده ایم، از رو ما رد شده (: از ماشین نیروی انتظامی بگیر تا سیستم عامل و مسنجر ملی (:
- شوآف در ایران حرف اول رو می زنه. هر کس که می خواد بگه مهمم این روزها یک ربطی به استارتاپ داره و تقریبا تنها استارتاپ های موفقی که ما تا حالا دیدیم، کپی خارجی بودن. اینه که وقتی این آدم ها جایی جمع می شن و نظر تخصصی می دن، منطقا باید در مورد روش سریع کپی ایده در یک کشور بدون کپی رایت و دارای سانسور و مرزهای بسته باشه نه مفاهیم عمیق اقتصادی و فلسفه شرکت سازی و سیاست جهانی در راستای اقتصادی محلی و … (: من کنفرانس رو ندیدم و دوستام توش هستن و استارتاپ های جالبی در ایران هم دیده ام ولی می تونم درک کنم که چرا موضع گرفته می شه. در شرایط ما کپی ذاتا اشکال نداره ولی صاحبش رو متخصص تکنولوژی های های تک نمی کنه (: احتمالا اصلی ترین گیر اینه که «آدم هایی که مدعی این چیزها هستن، واقعی نیستن»
- بعد از بودجههای عظیم تکفا، بودجههای عظیم مبارزه با تهاجم فرهنگی، بودجه های عظیم افسری و سربازی و سرجوخگی جنگ نرم، بودجههای عظیم فلان و فلان حالا امسال نوبت بودجههای عظیم شرکتهای دانش بنیان است که اصلا هم بد نیست. ولی وقتی می بینیم که عنوان انگلیسی کنفرانس HighTech است و عنوان فارسی دانش بنیان یاد همه دانش بنیانهایی می افتیم که امسال تو ایران درست شدن و سال بعد بر اساس بودجهها اسمشون کلا یک چیز دیگه خواهد بود.
- من محتوا رو دنبال نمی کنم ولی دو تا توییت عجیب / غیرقابل باور دیدم: در مورد تحریم ها حرف زده نمی شه و برای حجاب تعهد گرفته شده. این دو تا عجیبه. اگر قراره در مورد حضور در ایران و فرصت ها حرف بزنیم احتمالا بیشتر از اینکه «چقدر استارتاپ» داریم باید به این برسیم که اصولا ما چند تا شرکت کامپیوتری درست و حسابی داریم که در دنیا یکی از موارد مورد نیاز رشد استارتاپ ها هستن یا مثلا چرا در شاخصهای انجام بیزنس، پایینترین های جهان هستیم و اینترنت نداریم و زیرساخت داغونه و … اینها اصلی ترین چالش های رشد هستن نه عدم برگزاری استارتاپ ویکند یا نبودن شتاب دهنده ها (: در واقع باید بگم که امیدوارم محتوا واقعی باشه در چنین کنفرانسهایی – برنامه اینه که دید در مورد ایران رو واقعی کنیم نه فانتزی.
- و البته دلایل غیرمنطقی هم هست. آدم ها در برابر موفقیت دیگران مخالفت می کنن. آدم ها در مورد چیزهایی که در موردش نمی دونن مخالفت می کنن. آدم ها در مورد کارهای نکرده خودشون و کارهای کرده دیگران نظرشون اینه که «من اگر می خواستم بهترش رو می کردم» و … به هرحال کنفرانسی است که برگزار می شه و خوبه، آدم هایی هم هستن که پیگیر بودن و می رن ولی گروهی هم سر اینکه «این آدم ها آدم های واقعی نیستن و آدم های خوب بازی داده نشدن» ناراحتن. واقعیت اینه که ممکنه من سواد بیگ دیتای بهتری از کسی داشته باشم که اونجا می ره و اسمش رو «دانشمند دیتا» می ذاره و از خارجیها طلب سرمایه گذاری تو شرکتش رو داره ولی در نهایت خارجی ها دنبال یک شرکت هستن و اتفاقا همون آدم آدمی است که شرکت داره و اگر پروژه رو بگیره اصولا ممکنه بیاد با من کار کنه (:
نکته برای همدورههای خودم
ما داریم بزرگ می شیم. الان برامون یک آدم سی چهل ساله یک پیرمرد یا پیرزن عجیب نیست بلکه دوست سابق و فعلیمون است. باید قبول کنیم که پوزیشن ها دارن عوض می شن. دوست سابق من کاملا حق داره الان فضای مدیریت یک شرکت بین المللی رو داشته باشه و فقط چون من قبلا باهاش تو پارک سر جلسه فلان تو سر و کله هم می زدیم یا سواد برنامه نویسی نداره معنی اش این نیست که الان حق نداره با سرمایه گذارهای بزرگ حرف های بزرگ بزنه (: من در مورد خودم تصمیم گرفته ام کارآفرین و زوکربرگ بعدی و تحلیلگر و راهنمای شرکت های کوچیک و … و کارشناس استارتاپ و … نشم ولی این دلیل نمی شه که به بقیه که دوست دارن این چیزها باشن، بشن گیر بدم. در نهایت جامعه و سرمایه است که می گه هر کس در راهش موفقه یا نه و اتفاقا پول خیلی توی این موارد دقیق عمل می کنه و هیچکس با عوض کردن عنوان شغلی اش تو لینکدین به Profesional @ facebook پولدار نمی شه.
یک نقل قول خوب هست که به نظرم وقتشه اکثرمون بهش دقت کنیم:
روز وحشتناکی است اون روزی که ببینین همکلاسی های مدرسه شما دارن کشور رو اداره می کنن.
و این نقل قول الان برای من به خوبی قابل حسه. اما واقعا وحشتناک نیست و اتفاقا جالبه و به ما می گه وقتشه تصمیم بگیریم کجای این دنیا می خوایم بایستیم. انتخاب شخصی من یک آدم مستقل شاد و خندون توی این تاب است که تازه تحویلش گرفتم:
و یکی دیگه هم انتخابش کنفرانس کارآفرینان ایران است. اگر حق من رو خورده باشه باید افشا بشه ولی اگر فقط بحث انتخاب شرافتمندانه است، من به همینی که دارم – و به طور خاص شما دوستان عزیز – راضی ام و خوشحال… البته اینم بگم که ترجیح می دادم آلمان رو می رفتم و با دوستان بعد از کنفرانس سری به شادمانیهای شهر می زدم ولی خب با این تاب و نوشتن آزاد از خونه خودم ترکیب نمی شه (: