اینجا اینترنت است. جایی که توش یکسری خریدار هستن و یکسری فروشنده. خریدارها اینجا می چرخن، سایت ها رو می خونن، از تنهایی در میان، حس عضویت در گروه پیدا می کنن و وقتشون می گذره. فروشنده ها هم می نویسن، عکس می ذارن، لینک می دن و هر کاری دیگه که باعث بشه بخشی از وقت خریدارها به اونها اختصاص پیدا کنه.
یک روز یک روزنامه نگار مهمل روس مطلبی می نویسه که یکسری خودکشی رو به هم و به یک پدیده ناشناخته به اسم نهنگ آبی مرتبط می کنه. منظور اصلی نویسنده اینه که چند تا از این خودکشی ها مربوط به آدم هایی بوده که عضو یک شبکه اجتماعی بودن و بعد که توجه خوبی جلب می شه همه دنیا شروع می کنن به نوشتن در مورد خطر بزرگی که بچه ها رو تهدید می کنه. چرا؟ چون خطر فروشش خوبه. آدم ها از اینکه از چیزی بترسن خوششون میاد و بهتر از اون اینه که شروع کنن به گفتن اینکه «وای تو رو خدا مواظب باشین» و در نقش قهرمان بقیه رو از چیزهای دیگه بترسونن. پدیده ای که قرن ها برامون آشنا است.
واقعیت چیه؟ گزارش های مستقل چیزی در مورد بازی نمی دونن و نمی گن. خودکشی ها به هم ارتباط معنا داری ندارن و کل جریان نهنگ آبی زاده هیجانی است که روزنامه ها و رسانه ها دوست داشتن سوارش بشن و مخاطب جذب کنن. توی کشوری مثل ایران عزیز هم که دیگه ماجرا نور علی نور است. کارشناس میاد توی تلویزیون و توضیح می ده که این چقدر مهمه و باید در موردش دونست و چه خطر بزرگی است و یک گروه هستن که این بازی رو می کنن و … و این خطرناکترین حرفی است که یک رسانه رسمی می تونه بزنه!
وقتی شما بچه ای دارین که بهش می گین «یک گروه خاص هستن که یه چیزی می دونن که فقط خودشون می دونن چیه»، این بچه حاضره هر کاری بکنه که جزو اون گروه باشه. تعلق گروهی اولین قدم های نوجون است در تعریف هویت مستقلش. برای همینه که پسر بچه ها کلاه های عجیب می ذارن، سیبیل می ذارن، پیرسینگ می کنن، جور متفاوتی حرف می زنن، نشان و سمبل به کیف و لباسشون می چسبونن و …
از خیلی نوجوون ها اگر بپرسین «ایکس ممنوع است. آیا تو در مورد ایکس اطلاعات داری؟» جوابش بله است. دفعه بعد که دیدین چطوری با هیجان در مورد مواد مخدر و انواعش حرف می زنن یا می گن طبقه بندی های پورن رو بلدن یا خودشون خیلی خلافن، به این فکر کنین که اگر به یک نوجوون بگین «بازی نهنگ آبی هست که توش آدم ها که عضو گروه خاصی شدن به خودشون صدمه می زنن» اصلا نباید تعجب کنین اگر بگه «خودم بلدم، خودم عضوم». و نتیجه اش توی همه دنیا بوده: بچه هایی که با چاقو رو دستشون خط می ندازن و عکسش رو می ذارن تو شبکه های اجتماعی و می گن «مرحله ۱۴ رو انجام دادم» و یکهو بین دوستاشون اعتبار «خفن بودن» رو پیدا می کنن.
واقعیت اینه که هیچ چیزی به اسم بازی نهنگ آبی وجود نداشته. حداقل تا وقتی که رسانه ها شروع نکردن بگین چنین چیزی هست. بعد از اینکه تبلیغ شد که یک گروه مخفی هست که خیلی خفنه، خیلی ها گروه مخفی رو نه فقط می شناختن که حتی عضو بودن و شروع کردن به عضو گرفتن های بعدی. اگر تلویزیون انحصاری ایران واقعا نگران نوجوون ها است بهتره به این فکر کنه که اگر هیچ موزیک اعتراضی ای نباشه، اگر گنگ های نوجوون ها تحمل نشن، اگر پلیس به مدل مانتو گیر بده و … و به جاش کارشناس از گروه های مخفی مخصوص خودکشی حرف بزنه، مقصر خودکشی های بعدی کسی نیست به جز کارشناس مربوطه و مسوولین تصمیم گیرنده ماجرا. بازی نهنگ آبی دقیقا از توی اینترنتی اومده که توش رسانه ها سعی می کنن هیجان انگیزترین چیزی که می تونن بسازن رو بفروشن و در ایران، شکلش دقیقا شبیه یک رسانه انحصاری است که بعد از خفه کردن صدای همه، نگران می شه که چرا هنوز مردم دوستش ندارن و به جوون ها توضیح می ده که «یکسری آدم خفن دارن خودکشی می کنن ها» و بعد خبر خودکشی آدم ها رو با آب و تاب گردن بقیه می ندازه.