کتاب بوکوفسکی در فرمت ای.پاب

بوکوفسکی جزو شاعرها و نویسنده‌های مورد علاقه منه (: چند وقت دیدم که سودارو، یک کتاب دیگه‌اش رو به فارسی ترجمه کرده‌ و با افتخار به شکل آزاد در اینترنت منتشر: کتاب «ناخدا برای ناهار بیرون رفته و ملوان‌ها کشتی را در اختیار گرفته‌اند». کتاب رو دانلود کردم و سعی کردم روی آ.پاد.تاچ بخونمش. نتیجه به خاطر فرمت پی.دی.اف. کتاب جذاب نبود.

پی دی اف فرمتی است که مخصوص پرینت گرفتن ساخته شده. ایده پی.دی.اف. اینه که روی کامپیوتر بتونید چیزی شبیه به صفحه کاغذ داشته باشید: با ابعاد ثابت و صفحه بندی یکسان. این فرمت برای خوندن کتاب روی دستگاه‌های کتابخون چندان عالی نیست. فرمت بهتر ePub است. ای پاب، فرمت مخصوص کتاب‌های دیجیتاله. چیزی نزدیک به اچ.تی.ام.ال. در واقع یک جور اچ تی ام ال با اطلاعات بیشتر و زیپ شده. من از سودارو درخواست کردم کتاب رو به شکل سورس به من بده و براش بعد از یک روز کار ای.پاب. درست کردم. کار پیچیده‌ای نیست. کتاب رو به html تبدیل می‌کنید و بعد کمی صفحه بندی و تیتر بندی و اینجور چیزها و در نهایت با برنامه‌ای مثل calibre همه رو به epub قابل خونده شدن روی کتاب‌خوان‌های دیجیتال (مثلا با برنامه‌هایی مثل stanza / استانزا ) تبدیل می‌کنید و خلاص (:

لینک دانلود کتاب ناخدا برای ناهار بیرون رفته و ملوان‌ها کشتی را در اختیار گرفته اند بوکوفسکی با فرمت ای پاب برای کتابخوان‌های الکترونیک

توهم توطئه: از فرفر تا فارسی ۱

سال‌ها قبل، یکی از دوستان با خوندن کتاب ۱۹۸۴، می‌گفت که ظاهرا این کتاب دقیقا درباره ایران نوشته شده. چند وقت قبل هم یکی دیگه کاریکاتوری رو دیده بود مربوط به زمان شوروی سابق و با هیجان می‌گفت که ظاهرا این کاریکاتور رو دقیقا برای ما کشیدن. این اتفاقات طبیعی است چون یک مجموعه از طنز، در همه حکومت‌هایی که تلاششون برای یک شکل کردن آدم‌ها است، صادقه.

همین جریان در مورد احساس توطئه جهانی علیه ما هم صادق است. تقریبا هر چیزی که از سال‌ها قبل به وب اضافه شده و تحت عنوان «وب ۲» سعی کرده به جای مطالب مورد نظر سازندگان سایت، فقط محملی باشه برای انعکاس نظرات، عکس‌ها، خاطرات وعلاقمندی‌ها خوانندگان سایت، به عنوان دشمن شناسایی و سانسور شده. همینطوره تمام برنامه‌های هالیوود که معلم‌های دینی فکر می‌گفتند در غرب اجازه پخش ندارند و فقط برای از بین بردن ما طراحی شده‌اند و حتی سریال‌های درپیتی ولی سرگرم کننده‌ای مثل ویکتوریا که با یک دوبله درپیت از یک ماهواره درپیت پخش می‌شوند و علاقمندان خیلی خیلی پیشتری از رسانه ملی با انحصار قانونی و هزینه‌های میلیاردی پیدا می‌کنند.

آقای پروفسور حسین باهر معتقد است که اصولا این سریال ویکتوریا برای مخاطبان ایرانی و از بین بردن بنیاد خانواده آن‌ها ساخته شده و تا جایی پیش می رود که معتقد می‌شود اصولا چهره ویکتوریا برای بازنمایی مخاطب ایرانی طراحی شده (:

دوستان عزیز، دنیا دنیای تجارت است و اقتصاد و سرمایه‌داری. تمام اینها فقط و فقط به خاطر درآمد مالی درست می‌شوند و پیش می‌روند. شما هم که چپ نیستید که با سرمایه داری مخالف باشید یا سرمایه‌دارها به این خاطر با شما مخالف باشند. توجه کنید که وقتی دنبال برداشتن سوبسیدها و واگذاری شرکت‌های عمومی (متعلق به من) به دست شرکت‌های خصوصی هستید، دیگر ادعای مقابله سرمایه داری جهانی با شما مسخره است (:‌ دوستان من، ایران در حال فقیر شدن است. نه به خاطر برنج ویکتوریا و نه به خاطر سریال ویکتوریا. ایران فقیرتر و فقیرتر می‌شود، فقط و فقط به خاطر دشمن حساب شدن همه و همه – هر روز و هر روز.

کپی تم جدید اوبونتو از سیستم عامل مک

من هفته به هفته توزیع لینوکس عوض می‌کنم. تقریبا هر چیز جدیدی که بیاد (: معمولا چند روزی روش می‌مونم و بعد برمی‌گردم به اوبونتو چون توش راحت ترم و مخازن عظیمش – به لطف دبیان – همه برنامه‌های مورد نظر رو دارند.

اما مدتی است که اوبونتو به دلم نمی‌شینه. به خاطر بیش از حد مشهور شدنش کسانی رو می بینم که فکر می کنن اصولا لینوکس یعنی ابونتو. از طرف دیگه حس می کنم اوبونتو با وجود توان مالی بالا، آپ استریم خیلی خیلی کمی داره. از طرف دیگه من کی.دی.ای. رو دوست دارم و حس می کنم اوبونتو توش ضعیف کار می کنه. کلی چیز دیگه هم هست… مونوی زیاد، حذف گیمپ و …

به همه این دلایل، تصمیم گرفتم مدتی روی یک توزیع دیگه بمونم. انتخابم از بین rpmی‌ها، مندریوا بود و در کل، سابایون. حالا هم روی سابایون هستم و با دیدن تم جدید اوبونتو خوشحال‌ترم که زودتر رفتم.

تم جدید (که به اسم لایت شناخته می‌شه)، به نظر من شدیدا کپی شده از مک او اس ده است. اسکرین شات منتشر شده از این تم، این شکلی است:

و تم مک او اس تن، این شکلی:

منوی بالا با رنگ خاکستری کم رنگ. آیکون‌های روی منوی کاملا سیاه و شکل آیکون وای.فای. کاملا مشابه نمونه مک هستند. تم جی.تی.کی. (محیط پنجره) هم خیلی به مک نزدیک است و دگمه‌های بالای پنجره‌ هم دایره شده و به سمت چپ پنجره رفته‌اند.

مدت‌ها بود که اوبونتو منتظر تغییر چهره بود.. ولی آیا منتظر بودیم که شرکتی به عظمت کانونیکال، یک کپی از مک او اس تن تحویلمان بدهد؟ من تغییر را دوست داشتم اما اگر یکبار دیگر اوبونتو نصب کنم، ترجیح می‌دهم همان قهوه‌ای کلاسیک را داشته باشم تا کپی مک او اس ده را.

برای دیدن عکس‌های بزرگ، روی آن‌ها کلیک کنید.

منبع عکس‌ها

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم؟ چون می‌تونم آواتارهای فرندفید رو اصلاح کنم

حدود یک هفته پیش سری زدم به فریندفید تا ببینم جایی که اینقدر طرفداراش ازش حرف می زنن چیه (: حالا بحث کاملش نیازمند یک مطلب کامل است اما فقط این رو بگم که وقتی شروع کردم به اضافه کردن دوستان، رسیدم به مهرداد با این آواتار:

خب چه اشکالی داره؟ (: هیچچی. ظاهرا یک نفر که روی مکش ویندوز نصب کرده یا حالا به هر دلیل دیگه این آواتار رو داره. مهرداد بچه باحالی است و به قول فرفری ها (اسم مخفف فریند فید)، سابش کردم (subscribe).

اما مشکل از جایی شروع شد که شب دوم سفر که خواستم برم فریندفید وقت بگذرونم، مهرداد فعال با آواتارش همه صفحه اول من رو کرد ویندوز (: یک راه حل حذف کردنش بود که جذاب نبود چون ازش خوشم می یاد… پس… اوه!

من برای قلقلک دادن فیل، از تور و یک پروکسی به اسم polipo روی کامپیوتر خودم اضافه می‌کنم. کافیه به فایرفاکس با افزونه FoxyProxy که استفاده می‌کنم بگم که آدرس عکس آواتار رو بده به پروکسی. با یک کلیک راست معلوم می شه که آدرس هست:

http://friendfeed-media.com/p-b755d2def9e111dca275003048343a40-medium-1011

و حالا که به فاکسی پروکسی گفتم این رو بده به پروکسی پولیپو، کافیه بزنم man polipo تا تنظیماتش رو یاد بگیرم. اونجا نوشته یک فایل هست به اسم etc/polipo/forbidden/ که هر یو.آر.الی که توش باشه فیلتر می‌شه. پس من آدرس بالا رو توی این فایل می نویسم و پولیپو رو ری‌استارت می‌کنم… از این به بعد صفحه فریندفید برام اینطوری خواهد بود (به فید سوم دقت کنید):

البته شکی نیست که راه حل های خیلی بهتری هم هست.. مثلا اگر گریزمانکی داشته باشین می تونین حتی عکس رو با چیزی که دوست دارین عوض کنین ولی این روش کم هزینه‌ترین و سریعترین راهی بود که من پیدا کردم (: زنده باد گنو/لینوکس، زنده باد آزادی(نرم‌افزار) و زنده باد حق تغییر به شکلی که دوستش داریم (:

نامه دریافتی: و سرانجام، خودکشی دیجیتالی

خب ظاهرا مرگ دیجیتالی هارد من، الهام بخش دیگر دوستان هم شده (:

بدین وسیله من رسماً اعلام می کنم پس از یک خودکشی موفق در دنیای دیجیتال، اکنون تولد دوباره خودم را جشن خواهم گرفت. امروز تصمیم گرفتم به همه چی خاتمه بدم. فایل های نامرتب، ایمیل های جواب نداده، To Do List های تلنبار شده، مطالب خوانده نشده، ارتباط با دوستان مجازی، پروژه های نیمه تمام، استرس ها و …

امروز تصمیم خودم را با خواندن پست “تولد دوباره” جادی گرفتم. آره، من خودم را کشتم!

من امروز پس از پاک کردن کلیه محتویات هارد دیسک، شبکه های اجتماعی، ایمیل ها، پیامک ها و دیگر مطالب دیجیتالی، یک نفس عمیق کشیدم و حس کردم چقدر یک تولد دوباره می تونه زیبا و لذت بخش باشه. من اکنون هیچ هویتی در این دنیای مجازی ندارم. عهده دار هیچ مسئولیتی هم نیستم. کاری هم قرار نیست انجام بدم. ایمیل جواب نداده، مطلب خوانده نشده، هارد دیسک نامرتب هم ندارم. الان حس می کنم آزادم. بدون هیچ استرس و فشار روحی. تولد دوباره ام مبارک!

تولد دوباره

یکبار هم قبلا این اتفاق برام افتاده. جنبه مثبتش اینه که حس می‌کنین هیچ باری روی دوشتون نیست و همه چیز سبکه. نه گذشته سنگینی دارین و نه چیزهایی که بهش دل بسته باشین بدون اینکه سراغشون برین. جنبه منفی‌اش اینه که حجم عظیمی از کارهای جاری رو از دست دادین. از پروژه‌ها عقب افتادین. یک ماه آینده‌تون به تنظیمات خواهد گذشت و به جمع و جور کردن ابزارهاتون.

یک جنبه میانه هم داره: غیب شدن ناگهانی مسوولیت‌ها. تقریبا ده تا ایمیل منتظر جواب گرفتن از طرف شما بودن. یک لیست از کارهای منتظر برای اجرا داشتین که الان دیگه حتی نمی‌دونین چه چیزهای توش بوده و امیدوار بودین فصلی که به دوستان کامپیوتری قول داده بودین ترجمه کنین رو تا آخر ماه تموم کنین که الان دیگه مطمئن هستین نمی‌رسین…

بعله. یکبار دیگه اتفاق شش سال پیش افتاد: به خاطر یک اشتباه احمقانه فنی از طرف خودم و یک ماجراجویی علمی کوچیک، تمام اطلاعات هارددیسک رو به شکل غیرقابل برگشتی از دست دادم. اگر کسی از طرف من منتظر جواب چیزیه یا معتقده باید براش کاری کنم، دوباره بهم خبر بده چون من نه خاطره‌ای دارم نه مسوولیتی. انگار دوباره تازه متولد شدم.

لینوکس در هفته پنجم ۲۰۱۰

  • و این هفته هم خبر افتتاح یک سایت فارسی دیگه: گیمپ دات آی آر. طبق برنامه قراره حاوی یک فروم باشه برای یاد گرفتن و کشف مشکلات مربوط به گیمپ و در عین حال جایی برای انتشار کتاب فارسی گیمپ که نسخه اولش در حال حاضر روی سایت قرار داره.
  • لینوکس شیر هم که به شکل مرتب و هفتگی اخبار نرم‌افزارهای آزاد رو داره… این هفته نوبت K3b، دیجی کم و غیره است.
  • خبرهای بزرگ در راهه:‌ بازمتن شدن سیمبین به گفته مدیرش بزرگترین بازمتن شدن تاریخ است چون چند ده میلیون نفر هستند که از این سیستم عامل در گوشی‌هاشون استفاده می‌کنن… از جمله من روی یک E71 (: از وین‌بتا بخونید.
  • درایور جدید انویدیا هم اومد… اگر خود خبر براتون مهم نیست برای دیدن عکس جذاب استالمن کبیر، کلیک کنید که بهمون می گه ATI نخریم. این عکس داستان باحالی داره. استالمن رفته بود در کنفراس با این تابلو تا به مردم نشون بده که ای.تی.آی. نخرن اما پلیس درگیر می شه ولی برگزار کنندگان که عقل کافی داشتن دخالت کردن و گفتن استالمن می تونه با تابلو توی جلسه باشه اما لطفا بشینه (: اونهم همین کار رو می کنه و همه نیمه-خوش و نیمه-خرم جلسه رو ادامه می دن (:
  • هی گفتیم این آی.پد. چیز به درد بخوری نیست هی گفتن نه (: حالا اینو داشته باشین: آی فری تبلت با وای فای، سه تا یو اس بی، فلش، مبتنی بر دبیان، صفحه لمسی، دوربین، ۱۶۰ گیگ و نصف قیمت اپل (: امسال سال تبلت و کتابخون دیجیتال است.
  • این روزها همینطور پشت هم ابزارهای لینوکسی در حال معرفی شدن هستن. از موبایل گرفته تا کتابخون الکترونیک و تبلت. ولی چه وقتی می شه یک ابزار رو لینوکسی نامید؟ این سوال مهمیه. آیا اندروئید به شما اجازه می‌ده روش اوپن آفیس نصب کنید؟ می‌تونید از گوشی نوکیا ان.۹۰۰ اس اس اچ کنید به سرورتون؟ ترجمه وبلاگ ویکو رو بخونین. به نظرم مفید و جذاب و مهمه.

اسکناس‌های ضد رشوه هندی

همه چیز اسکناس بالا عادی است به جز ارزشش: صفر! این اسکناس‌ها را یک ان.جی.اوی هندی به نام 5th Pillar منتشر کرده و تا به حال حدود یک میلیون نفر آن‌ها را دانلود کرده‌اند. یک تحقیق میدانی نشان داده که کاربرد این اسکناس‌ها هم زیاد بوده. کافی است شما یکی از این اسکناس‌ها را پرینت بگیرید و در صورتی که کسی از شما رشوه خواست، یواشکی آن را در جیبش بگذارید. طرف هم یا متوجه نمی‌شود یا اگر بفهمد که یکی از این اسکناس‌ها را گرفته احتمالا شرمنده می‌شود و توبه می‌کند (:

البته در ایران چیز مشابهی نداریم. احتمالا به دو دلیل. اول اینکه همه ان.جی.او.ها بسته و ان.جی.او.کارها روانه زندان شده‌اند و دوم اینکه داشتن چنین چیزی احتمالا محاربه اقتصادی است و نتیجه‌اش معلوم (: