عالیه و پر هیجان. گروه انانیموس یا ناشناس، صفحه رسمی اکثر شهرهای سوریه رو هک کرده و نقشه تعاملی ای از کشته های شهرها رو به جاشون گذاشته. راضیم ازت انانیموس (: دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شما هم به نظرم کم کم وا بدین این بشار رو (:

در دفاع از آزادی کیبرد
عالیه و پر هیجان. گروه انانیموس یا ناشناس، صفحه رسمی اکثر شهرهای سوریه رو هک کرده و نقشه تعاملی ای از کشته های شهرها رو به جاشون گذاشته. راضیم ازت انانیموس (: دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شما هم به نظرم کم کم وا بدین این بشار رو (:

سومین قتل همراه با شکنجه در همین هفته. باندهای مواد مخدر مکزیک شروع کردن به قتلهای فجیعی علیه کسانی که در مورد این گروهها توییت کرده بودن یا اطلاعات اونها رو به شبکههای اجتماعی فرستاده بودن.

جدیدترین مورد یک زن ۳۹ ساله است. خبرنگاری که در در یک فروم آنلاین در مورد فعالیتهای یک کارتل مواد مخدر مطلب نوشته بود. نوشته ای که بالای جسد بدون سر این زن نصب شده میگه که کارتل «زتاس» مسوول این کار بوده. تصاویر منتشر شده در وبلاگها خشن هستن. خیلی خشنتر از چیزی که من بخوام ببینم یا لینک بدم.
قتل یک آدم به خاطر اطلاعاتی که داره یا کارهایی که می کنه جنایته. شکنجه کردن و مثله کردنش اما بیماریه. مریضی ای که فقط از یکسری آدم خاص بر می یاد که خب بعضی دولت ها و کارتل ها دوست دارن استخدامشون کنن.
دو نفر قبلی بعد از شکنجه و کشتن شدن از پلی در شهر آویزون شده بودن تا عبرت بقیه بشن و مردم شدیدا امیدوارن که دولت بالاخره مداخله کنه و سعی کنه عدالت رو اجرا کنه. خیلی ها در تلاش هستن که نتیجه چنین خشونتی رو به خود گروهها برگردونن و حداقل اینها رو پایهای کنن برای فشار جهانی به دولت مکزیک یا هر کس دیگه که می تونه فشار بیاره به گروههای مواد مخدر یا حداقل افشا کردن جنایت هاشون در سطح جهان.
نشریه شبکه ازم خواست برای پرونده بیست سالگی لینکسشون ده نفر از آدم های مهم دنیای گنو/لینوکس رو معرفی کنم. منم اینو براشون نوشتم و اینجا چاپ شده.
به مناسبت بيست سالگي لينوكس بهتر است نگاهي به بزرگان دنياي اپنسورس در جهان و ايران داشته باشيم و تاثيرگذاري آنها را بررسي كنيم.

لینوس توروالدز نویسنده اولیه هسته و اكنون هماهنگ کننده اصلی این پروژه متولد ۲۸ دسامبر ۱۹۶۹ است. او که در دانشگاه درس سیستمعامل و در نتیجه مینیکس میخواند، به این نتیجه رسید که خوب است یک سیستم مشابه یونیکس برای خودش ايجاد كند و اینکار را با چسباندن کاغذ سیاه به پنجره برای جلوگیری از نفوذ نور آفتاب تابستانهاي طولاني به داخل اتاق شروع کرد. چند ماه بعد یک دستور اشتباه باعث شد، مینیکس روی کامپیوتر توروالدز پاک شود و او تصمیم گرفت، به جای بازسازی مینیکس، هسته خودش را روی کامپیوتر نصب کند. توروالدز در طول سالهای بعد به عنوان مدیر پروژه هسته باقی ماند و در سال ۲۰۰۴ مجله تایم او را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد جهان معرفی كرد.

ریچارد استالمن مشهور به «تنها هکر واقعی» و «پیامبر جنبش آزادی نرمافزار» در سال ۱۹۵۳ متولد شد. وي بنيانگذار جنبش نرم افزار آزاد، پروژه گنو و مؤسسه نرمافزار آزاد است. و با رهاکردن تحصیل کلاسیک و تبدیل شدن به سرشناسترین هکر نسل نخست، مفهوم کپی لفت را ابداع کرد تا از ارزشهای جنبش آزادی نرمافزار دفاع کند. در حال حاضر، مجوز GPLکه از ابداعات او است، اصلیترین مجوز آزاد جهان شناخته میشود. ریچارد متيو استالمن که شخصاً از نام مخففش یعنی آر.ام.اس استفاده میکند، نویسنده ادیتور ایمکس، کامپایلر سی گنو و دیباگر گنو هم است؛ هرچند که امروزه کمتر به برنامهنویسی میپردازد. از دهه ۱۹۹۰ به بعد استالمن بیشتر زمان خود را به رهبري جنبش نرمافزار آزاد میگذراند و از طرف مؤسسات مختلف سراسر جهان برای تبلیغ فلسفه آزادی در دنیای نرمافزار به همایشها و جلسههاي سخنرانی دعوت میشود. او همیشه تأکید دارد که لینوکس فقط یک هسته است و بهتر است برای اشاره به کل سیستمعامل از عبارت «گنو/لینوکس» استفاده کنیم.

مارک شاتلورث میلیونر خودساخته آفریقای جنوبی و مؤسس شرکت کنونیکال برای توسعه گنو/لینوکس اوبونتو است. وي در دهه ۱۹۹۰ به توسعه دبیان کمک کرد و در سال ۲۰۰۴ شرکتی در آفریقای جنوبی پایهگذاری کرد تا توزیع لینوکس خودش را با نام اوبونتو عرضه کند. ورود سرمايه چند میلیون دلاری او به دنیای لینوکس، باعث تولد یک توزیع جدید و بسیار محبوب شد،توزيعي كه حداکثر تلاش خودش را میکند تا برای کاربران دسكتاپ جذاب و قابل استفاده باشد. شاتلورث در جایی گفته است، مؤسسه کنونیکال میخواهد تا سال ۲۰۱۵ دویست میلیون کاربر را جذب اوبونتو كند. او دومین توریست فضایی جهان است و گفته میشود، در یک سفر دریایی به قطب جنوب، با پرینت شش ماه از ایمیلهای لیست پستی توسعهدهندگان دبیان سوارکشتی شده و با خواندن آنها فهرستی از مناسبترین افراد را برای استخدام در کنونیکال تنظیم کرده است.

اندرو مورتون توسعهدهنده هسته لینوکس است. افراد کمی اسم او را شنیدهاند، اما از نسخه 2/6 هسته که در هفدهم دسامبر ۲۰۰۳ منتشر شد، توروالدز نگهداری کد را به او سپرده است. او به همراه توروالدز در استخدام آزمايشگاه توسعه اپنسورس است و تنها وظیفه رسمیاش، کار روی هسته است. مدرک دانشگاهیاش، مهندسی برق است.

وینفرد میشل بیکر؛ مدیر عامل شرکت موزیلا است که زیر مجموعه مؤسسه موزیلا به شمار میآید. کار او هماهنگکردن توسعه اپنسورس شرکت است و دلیل حضورش در این فهرست، مرورگر فایرفاکس است. فایرفاکس شاید به شکل مستقیم به لینوکس مربوط نباشد، اما با توجه به اینکه نخستين نرمافزار آزادی بود که افراد عادي را با مفهوم آزادی نرمافزار و مزیتهای آن نسبت به نمونههای بسته آشنا کرد، تأثیر عمیقی در همگانی کردن جنبش آزادی نرمافزار داشت. بیکر یک وکیل و عضو هیئت مدیره مؤسسه موزیلا است. در سال ۲۰۰۵ در فهرست صد فرد تأثیرگذار سال مجله تایم قرار گرفت.

آلن کوکس بيكر یکی فعالترين افراد در توسعه هسته است. او شاخه قدیمی هسته (۲,۲) و شاخه خودش از هسته قبلی (4,2) را نگهداری میکند. هستههایی که زیر نظر آلن هستند، با حروف اختصاری نام او، یعنی ac شناخته میشوند. کوکس در گذشته به عنوان «معاون اول» توروالدز شناخته میشد، اما این روزها وضع کمی فرق کرده و او زمان کمتری روی هسته میگذارد. او در استخدام شرکت ردهت است و در ولز زندگی میکند. این هکر هم همانند تنها هکر واقعی، بیشتر از آنکه به شکل مستقیم درگیر فعالیتهای فنی باشد، زمان خود را روی تبلیغ فلسفه آزادی و مبارزه با پتنتهای نرمافزاری میگذارد.

اریک ریموند برنامهنویس و نویسنده متون ترویجی جنبش، متولد ۴ دسامبر ۱۹۵۷ و نامي بسیار معتبر در فرهنگ هکرها است. وي نگهدارنده جارگون فایل است که در دهه ۹۰، مرجع اصلی تمام اصطلاحات و مفاهیم فرهنگی دنیای هکرها بود. وی پس از انتشار کتاب «کلیسا و بازار» در سال ۱۹۹۷، به عنوان یکی از اصلیترین سخنگویان غیررسمی جنبش اپنسورس مشهور شد. اریک استیون ریموند که ترجیح میدهد خودش را ای.اس.آر بنامد، مبدع قانون لینوس است: «اگر چشمهای کافی داشته باشیم، همه باگها دیده خواهند شد». او کمربند سیاه تکواندو دارد، نئوپاگان است و در حوزه سیاست از اندیشه آنارشیسم، یعنی کنترل مستقیم توسط شهروندان حمایت میکند. او همچنین مدافع حق داشتن اسلحه برای شهروندان است و میگوید، مالکیت فردی اسلحه راهی بوده که مؤسسان امریکا کشفکردهاند تا دولت را از زورگویی علیه شهروندان باز دارند.

اما ایرانیها! در ایران هم نام افراد مختلفی در دنیای لینوکس و نرمافزار آزاد پررنگ بوده است. از این فهرست به نسبت بزرگ، دو نام را انتخاب کردهایم. شاهکار آلن پارسیکس است. یک لینوکس با قابلیتهای فارسی که اثباتی برای امکان استفاده از لینوکس در ایران بود. این توزیع شاید این روزها کاربرد کمی داشته باشد، اما هنوز یکی از نمادهای فعالیتهای لینوکسی در ایران است و خوشبختانه، حتی با وجود مهاجرت آلن به سانتا کلارای کالیفرنیا کماکان پروژهای زنده است. از جمله فعالیتهای دیگر آلن ميتوان به دیکشنری فارسی xFarDic و سایت تکنوتاکس اشاره كرد. اولی پروژه مشترک آلن و برادرش آرمن بود، و سبب شد تا نقطه ضعف بزرگ آن زمان لینوکس (یعنی نبود یک دیکشنری فارسی) به شکلی حتی بهتر از نمونههای ویندوزی حل شود و در سطحی بالاتر، سایت تکنوتاکس محفلی شد تا لینوکسکارهای ایران از جزیرههای مستقلشان بیرون بیایند و در یک فضای مشترک، به بحث و تبادل نظر بپردازند. نخستين برخورد آلن با لینوکس، سال ۲۰۰۱ بود که با ردهت 1,7 شروع به کار کرد. بعد به سراغ ردهت ۸ و سپس سوزه و لیبرانت و دبیان رفت و در نهایت با ابداع پارسیکس، سیستمعامل خودش را با گنومی که بخش بزرگی از آن را خودش ترجمه کرده بود، ساخت.

بهداد اسفهبد در دانشگاه به حقیقت یونیکس پی برد و با فلسفه آزادی نرمافزار، گنو و پروژه گنوم آشنا شد. به کانادا رفت و به ردهت پیوست و با کار روی متون راست به چپ و استانداردهای یونیکد سهمی در این واقعیت داشت که در بین تمام سیستمعاملهای جهان، گنو/لینوکس کاملترین پشتیبانی را از زبان فارسی دارد.بهداد نقش بسیار پر رنگی هم در میزکار گنوم داشت و هنوز هم دارد. یکی از آرزوهایش این است که روزی گنوم روی هر لپتاپ و دسکتاپ غوغا کند و زمانی بیاید که لازم نباشد صبح تا شب مردم مشغول گزارش باگ باشند. او این روزها توسعهدهنده نرمافزار در گوگل و ساکن واترلوی استان اونتاریوی کانادا است.
با نه شخصيت برجسته آشنا شديد، اما باید بدانید که مهمترین فرد در تمام دنیای آزاد خود شما هستید. نرمافزار آزاد بهشدت وابسته به جامعه کاربریاش است و هر کاربر باید تا جایی که میتواند به بقیه كاربران کمک کند. شاید بعضیها بتوانند اینکار را با نوشتن هسته و دیگر اجزای سیستمعامل انجام دهند و برخی با اضافه کردن قابلیت فارسینویسی و در نهایت یک نفر با ساخت توزیعی ایرانی. اما لازم نیست همه کار فنی انجام دهند. ترجمه مهم است. مشارکت در انجمنها مهم است و حتی اگر هیچ یک از اینکارها را نکنید، یک کاربر خوش اخلاق و بیادعا بودن شما را به نمایندهای مناسب برای این جامعه تبدیل میکند. برنامههای انحصاری برنامههایی هشتند که شرکتهای بزرگ برای فروش به آدمها نوشتهاند. در مقابل، برنامههای آزاد نرمافزارهایی هستند که کاربران برای استفاده خودشان نوشتهاند و اگر میخواهیم این فضا حفظ شود، باید بهياد داشتهباشيم که گنو لینوکس نه یک سیستمعامل است نه یک هسته. گنو/لینوکس فرهنگی منتج از فلسفه آزادی است که «شما» را در مرکز جهان کامپیوتر قرار میدهد و به خاطر داشته باشيد که سهم شما از این دنیا، دقیقاً با میزان فعالیت شما در آن مشخص میشود.
– http://learn.clemsonlinux.org/wiki/Ten_faces_of_extraordinary_men
– http://en.wikipedia.org/wiki/Eric_S._Raymond
مرکز خرید Bondi Wsetfield چند وقت قبل اعلام کرد که هر کس میتواند با وارد کردن پلاک ماشینش در اپلیکیشن موبایلی فروشگاه، وضعیت آن در پارکینگ را بررسی کند.

برای اینکار کافی است اپ مورد نظر را نصب کنید، وارد آن بشوید و با دادن شماره ماشین، دقیقا ببینید که کجا پارک شده و با دوربین به خودرویتان نگاه کنید. یک ایده جذاب و جالب برای احساس امنیت.
این سیستم با استفاده از چنین دوربینهایی ممکن شده:

دوربینهای پارک اسیست میتواند پلاک خورویی که مقابل دوربینشان میگذرد را بخوانند و به یک کامپیوتر مرکزی گزارش دهند. بعد کامپیوتر مرکزی با گرفتن شماره پلاک از کاربر، چک میکند که این پلاک از کدام پارک-اسیستها رد شده و در نتیجه حالا کجاست و در نهایت دوربین مورد نظر را به کاربر نشان میدهد.
مساله این است که هیچ کس چک نمیکند آیا شما صاحب فلان خودرو هستید یا نه. هر کسی میتواند هر شمارهای را بدهد تا آن را مشاهده کند. هنوز هم خیلی وحشتناک نیست. اما اگر شروع به اسنیف کردن اطلاعات بکنید چنین ارتباطی را در پشت صحنه این برنامه میبینید:

و کمی کار بیشتر نشان میدهد که کلا یک درخواست JSON به آن آدرس فرستاده میشود و اطلاعات برمیگردد. مثلا چنین درخواستی میتواند نشان بدهد که وضعیت خودرو با پلاک abc123 چیست:
در اطلاعات برگشت داده شده، نه فقط مکان که ساعت ورود و حضور خودرو در پارکینگ هم قابل تشخیص اس تو این کوئری (درخواست) را هر کسی از هر کجای جهان میتواند بفرستد.
از یکطرف به دزدی فکر کنید که میتواند با یک برنامه بسیار ساده همین که شما پارکینگ فروشگاه را ترک کردید یک اخطار دریافت کند که احتمالا در حال برگشت به خانه هستید تا دوست پسر / دختر مشکوکی که میتواند چک کند آیا شما واقعا به فلان جا رفتهاید یا نه. جامعه پلیسی، جامعه بدی است و عدم درک آدمها از سیستمهایی که نصب میکنند یا استفاده میکنند جامعه را بیشتر و بیشتر پلیسی میکند.
در این مورد هم فروشگاه و هم سازنده دستگاه اقدامات لازم برای جلوگیری از این شنود ناخواسته افراد بر همدیگر را انجام دادند ولی فکر میکنید چند تا از دوربینهایی که دور و بر ما هستند، چنین مشکلاتی دارند؟
راستش من نمی دونم از کجا ولی یکی از همین خبرگزاری-طوری هایی که اصلا مهم نیست چیزی که می نویسن راسته یا دروغ نوشته که توی بی بی سی فارسی یکی به یکی تجاوز کرده.
الان هم که خود کسی که گفته بودن بهش تجاوز اومده گفته «از این خبرها نیست»، افترازنندگان حتی یک معذرت خواهی هم از دروغشون نمی کنن (مرتبط: مطلب نیوزبان در این مورد)
اما… یک چیز رو باید سعی کنیم بفهمیم. حتی اگر تجاوزی هم شده باشه، حتی اگر یک مامور پلیس آمریکا با گلوله یکی رو کشته باشه و حتی اگر فلان آدم در فلان چیزی که ما باهاش مخالفین، یک کار زشت کرده باشه، معنی اش این نیست که ما خوبیم.
جدیدا یکی از طرفداران رژیم در مقابل خبر دزدیها و فساد می گفت که خب زمان اصطلاحات اونطرفی ها دزدیدن، حالا اینطرفی ها (: برای من این حرف یعنی دقیقا آدم هایی که بیشتر از همه حرف از دین و خدا و وااسلاما می زنن، فساد براشون کاملا پذیرفته است و این یعنی دیگه خودشون هم با خودشون صادق نیستن.
دو تا نکته رو بگم و برم..
این دقیقا ذهنیت دیکتاتوری است که تصور کنیم یک نفر آدم خوب باید بشه رییس و مواظب بقیه و بعد بحث کنیم که «اوهو! دیدین فلان پلیس فرانسه آدم بدیه؟ پس فرانسه جای بدیه؟» .. به قول دکتر مجد .. عموجان! غرب از ما بهتره چون توش قانون بیشتر از اینجا با توجه به خواسته مردمش وضع شده و خیلی بیشتر از اینجا برای همه به شکل مساوی رعایت می شه. چه دوست داشته باشی چه دوست نداشتی باشی (:
همچنین چاپ شده در روزنامه اعتماد
عنوان فرعی هم اگر می خواستیم دراماتیکش کنیم می شد: رقص بر فراز گاو خشمگین (:
ظاهرا وال استریت در حال تبدیل شدن به مرکز توجه جهان است. این هفته نگاهها کمی از کشورهای خاورمیانه به سمت غرب برگشته – غربی که حالا بخشی از مردمش با الگوی مصر میخواهند زنده بودن و حضورشان را فریاد بزنند. و این فریاد درست در قلب ایالات متحده کشیده میشود: در نیویورک. بله. قلب آمریکا واشنگتن و کاخ سفید نیست، قلب آمریکا نیویورک است و بازار بورس آن.
بازار بورس نیویورک، بزرگترین بازار بورس جهان است. تمام بورسهای مشهور دیگر در اطرافش شعبه دارند و خیابانهای وال استریت، قلب تپنده سرمایهداری کل جهان به حساب میآید. در روزگاری دور، اولین رییس جمهور آمریکا در همین منطقه قسم یادکرد و بعدها تاجران و بعدتر دلالان بورس در این خیابانها سهامهایی را مبادله کردند که کم کم باعث شد آمریکا، آمریکا بشود. چند ده قبل کامپیوترها به کمک دلالان آمدند و در چند سال اخیر، رسما از انسان اعلام استقلال کردهاند.
بنا به یک تحقیق، در سال ۲۰۱۰ هفتاد و سه درصد ارزش معاملاتی بورسهای آمریکا شخصا توسط کامپیوترها و بدون دخالت هیچ انسانی تصمیمگیری شده بود. این برنامههای دلالی با انسانها کاری ندارند. خودشان به نمودارها نگاه میکنند، با استفاده از تکنیکهای مختلفی همچون ایجاد بازار آشنا هسنتد و حتی دائما مشغول خواندن مقالات اینترنتی منتشر شده در سایتهای مرتبط و بررسی و تحلیل کامنتها و باور بکنید یا نه اسمایلیهای درون آنها هستند تا تصمیم بگیرند که در چند ثانیه آینده چه سهامی افزایش قیمت پیدا خواهد کرد. این نرمافزارها در صورت مثبت بودن پاسخ به شکل خودکار مقداری از آن سهام را میخرند و فقط چند ثانیه بعد، تمام آن را میفروشد. این روند ممکن است میلیونها بار در روز اتفاق بیافتد و معاملات فرکانس بالا خوانده میشود. برنامهنویسهای این برنامهها، بالاترین دستمزدهای جهان برنامهنویسی را دریافت میکنند.
با این تفاصیل عجیب نیست اگر بخوانیم که شرکتی سیصد میلیون دلار سرمایهگذاری کرده تا کابلی زیردریایی جدید بین آمریکا و اروپا بکشد. آخرین کابل ده سال قبل کشیده شده و تنها دلیل این پروژه چند ساله، شش هزارم ثانیه سریعتر کردن ارسال اطلاعات است. هزینه استفاده از این بستر جدید برای شرکتهای تجاری اروپایی پنجاه برابر کابل قبلی خواهد بود اما محاسبات نشان میدهد که سودی که شش هزارم ثانیه سریعتر خبردار شدن از وضعیت بورس آمریکا به شرکتها سرازیر میکند، برابر صد میلیون دلار در سال است.
از طرف دیگر فراخوانی داده شده برای تجمع صلحآمیز بیست هزار نفر در وال استریت. مردمی که میخواهند با کیسهها خوابها و چادرهایشان برای چند ماه در قلب اقتصاد جهان (مدخل مربوط به مجسمه گاو مشهورش رو بخونین) منزل کنند. آنها با افتخار میگویند که نمیدانند دنبال چه چیزی هستند ولی میدانند که این یعنی دموکراسی. فعلا نزدیک به هزار نفر در میدان مستقر هستند و میخواهند در جلساتی مشترک هدف نهایی را مشخص کنند. بعضیها اینجایند تا کل نظام سرمایهداری را واژگون کنند و بعضیها تنها به دنبال ایجاد کمیته ویژه رییس جمهور هستند برای بررسی وضعیت بانکی کشورشان. پلیس میگوید که آماده است تا با رفتار غیرقانونی مقابله کند و تظاهر کنندگان میگویند که مهمترین چیز برایشان شنیده شدن صدایشان است. امروز وقت نگاه کردن به وال استریت است؛ وقت چشم دوختن به قلب اقتصاد جهان.
واووو! پایرت پارتی یا حزب دزدان دریایی یک حزب آزادی خواه دیجیتال است. با تمرکز روی جلوگیری از نقض حقوق انسانها به اسم کپی رایت و در تلاش برای محبوس نکردن خلاقیت. کشورهای مختلف این حزب رو دارن ولی خب مشخصه که هنوز رای دهندگانشون در مقایسه با احزاب کلاسیک زیاد نیست و به همین خاطره هر صندلی که توی هر جایی می گیرن برای من هیجان داره.
بنا به تخمینهای اولیه، این حزب در پارلمان کلان-شهر برلین، چهارده صندلی خواهد داشت و کدوم شهر در دنیا بهتر از برلین برای یک حزب آزادی خواه خیلی پیشرفته (:
ایول دارن و به امید تشکیل و موفقیتش در بقیه اروپا و جهان . در ضمن منتظر اصلاحات دوستانی که آلمانی بلدن، برلین و اطراف هستن یا سیستم انتخاباتی آلمان رو می تونن درست تر توضیح بدن.
سبک انتخاباتی آلمان اگر اشتباه نکنم اینطوریه که مردم رای می دن و بعد صندلیها بر اساس درصد رایها تقسیم میشن. مثلا اگر من یک حزب داشته باشم که فقط پنج درصد مردم بهش رای می دن خب کاملا منطقیه که من توی مجلس پنج درصد صندلیها رو داشته باشم چون مجلس قراره نمونه عقاید افراد مختلف باشه. حتی اگر درست و واقعی اجر ابشه، سبک ما کماکان خیلی عجیبه: اکثریت مردم همه نمایندهها رو انتخاب می کنن و اگر شما اقلیت باشین، حرفتون هیچ جایی توی قوه قانونگذار نداره.