کتاب صوتی بازی‌های جنگی: فصل پنجم

در ادامه تبدیل کتاب بازی‌های جنگی به یک کتاب صوتی امروز نوبت رسیده به فصل پنجم کتاب (: پس…

 فصل پنجم کتاب صوتی بازی‌های جنگی

می‌خواستم بنویسم این فصل هم زیبا است اما لازم ندیدم چون بعد از فصل سه، همه فصل‌ها زیبا هستند. پیشنهاد می‌دم سریعتر دانلود کنید و گوش بدید چون جنگ جهانی سوم شروع شده

شبکه موبایل O2، به همه اجازه می‌دهد عکس‌های خصوصی شما را ببینند


وقتی شما با موبایل عکسی می‌گیرید و برای کس دیگری می‌فرستید، طرف مقابل روی گوشی آن را دریافت می‌کند. اما اگر گوشی او بیش از حد قدیمی باشد چه؟ در این حالت شبکه O2 یک سرویس ویژه دارد که با استفاده از آن، تصویر یا صدا یا فیلم MMS شما در یک فضای خاص در اینترنت ذخیره می‌شود و طرف مقابل ایمیل دریافت می‌کند که حاوی لینک به آن عکس یا تصویر است. اما آیا عکس و صدا و فیلم شما امن است؟ وبلاگ AntiSpam می‌گوید: خیر.

دسترسی به این عکس‌ها و فیلم‌ها بدون هیچ کلمه عبور یا اسم کاربری صورت می‌گیرد و هر کسی که آدرس را داشته باشد به سادگی می‌تواند عکس را باز کند. تنها چیزی که عکس‌ها را کمی امن می‌کند، آدرس ناواضح آن‌ها است که چیزی است شبیه به این:

http://mediamessaging.o2.co.uk/mms2…518FCAFE62E98D49

همانطور که می‌بینید در صفحه حاوی عکس، حتی شماره فرستنده ام ام اس هم قابل مشاهده است.

همانطور که می‌بینید، تنها چیزی که جلوی دسترسی افراد متفرقه به اطلاعات را می‌گیرد، آن رقم هگز است. به این روش ایمنی می‌گویند: ایمنی از طریق ابهام زایی یا Security via Obscurity. درست مثل همان موقع که فایل‌ها مخفی‌ را در c:/windows/system32 مخفی می‌کنیم. اما این شیوه امن نیست. من و شما می‌دانیم که با نوشتن یک اسکریپت که به شکل اتفاقی اعداد را امتحان کند،‌ می‌شود به عکس‌ها دسترسی پیدا کرد. اما نیازی به این بخت آزمایی نیست. یک نگاه دقیق‌تر به URL نشان می‌دهد که یک الگو در آن تکرار شده:

http://mediamessaging.o2.co.uk/mms2…518FCAFE62E98D49

پس کافی است در گوگل به دنبال صفحاتی بگردیم که این شکل از الگو را دارند و مجموعه ای از صفحاتی را بگیریم که عکس‌های شخصی افراد در آن قرار دارند. ممکن است بعضی از این صفحات پاک شده باشند یا دیگر موجود نباشند که در این صورت نگاه کردن به Cache این صفحات، اجازه دسترسی به آن‌ها را فراهم خواهد کرد.

توجه

توجه کنید که این مقاله یک مقاله در مورد شیوه دسترسی به عکس‌ها و صداهای خصوصی افراد نیست بلکه تلاش، نشان دادن حفره‌های امنیتی‌ای است که به سادگی سوء استفاده از اطلاعات را برملا می‌سازند و از آن مهمتر نشان دادن این نکته به شما که بزرگترین شرکت‌های جهان هم ممکن است اطلاعات خصوصی شما را بدون خواست خودتان در اختیار دیگران قرار دهند. فراموش نکنید که هر چیزی که روی اینترنت برود، احتمال دارد توسط همگان دیده شود.

پ.ن. ام ام اس یا پیام تصویری / صوتی در ایران ممنوع است چون هنوز روشی برای سانسور آن درست نشده. به عبارت دیگر قرار است کل پیام های شما خوانده شود و فقط مناسب‌هایش ارسال شود!

وضعیت ما در فرودگاه مهرآباد تهران و اینترنت هتل شایگان

دو ساعت بعد از مطلب وضعیت اینترنت در فرودگاه مهرآباد تهران ما هنوز در فرودگاه هستیم.

درست بعد از اینکه بخش قبلی رو نوشتم و کامپیوتر رو بستم و تنظیم کردم که پست فردا منتشر بشه، برق رفت! یکی داد کشید «بزن دست مرتب رو!» و با خنده و شوخی مردم چند لحظه بعد برق دوباره اومد و دوباره رفت و دوباره اومد و دوباره رفت و دوباره اومد.

کل تابلوهای اعلام و راهنما خاموش شد و یک ربعی همه چیز درهم و برهم بود بعد که برق اومد و تابلوها به جمال Booting Windows و There are unused icons on the Desktops و … روشن شد، نه خبری از پرواز ما بود و نه خبری از پروازهای قبلی! کلا یک ساعت از پروازهای فرودگاه غیب شده بودند و در تابلوی راهنما، اولین پروازها مربوط به ساعت ۵ بود! بعد از کلی پرس و جو هم هیچ خبری نشد!

از سپاهی‌ها پرسیدیم خبری نداشتند، از لباس شخصی‌ها پرسیدیم خبری نداشتند و دیگه هیچ کسی نبود که ازش چیزی بپرسیم! در نهایت از گیت ورد خارج شدیم و رفتیم پیش رییس فرودگاه! اونهم گفت بریم پیش هواپیمایی کیش ایر و دفتر اونها گفتند که پرواز مشکل فنی داره و مشکل فنی هم هیچ وقت رسما اعلام نمی شه ولی ما امیدوار باشیم که تا یکربع دیگه اعلام بشه که چه خبره! خلاصه بعد از یکساعت و نیم یک هواپیمای داغون پیدا شد و سوار شدیم و ما رو آورد کیش (:

الان هم در هتل شایگان هستم و روز اخر است و در حال جمع کردن وسایل برای برگشت که من یک وای فای باز پیدا کرده ام به اسم KFZO-Hotspot و به اینترنت وصل شده‌ام و دارم صد و خورده‌ای ایمیل رو دانلود می کنم‌ (:


همونطور که می بینید اینترنت خوبی است و سانسور هم نشده و مثل حدود ۱۶۰ کشور دیگر جهان،‌ به کل اینترنت دسترسی دارید. وقتی فیلتر نیست انگار خارج از ایران و عربستان و چین و کوبا هستیم (:

وضعیت اینترنت در فرودگاه کیش

واو.. بعد از سرعت بیش از حد کند فرودگاه مهرآباد، جزیره ثابت کرد که اینترنت فوق العاده داره و نشون دادیم که با یک هزینه کم می شه فرودگاه رو از این رو به اون رو کرد. توی فرودگاه کیش، اینترنت رایگان دو مگ داریم! اینهم اسکرین شات:


کلا اینترنت، چیز گرونی نیست. با هزینه‌ای معادل ۵۰ تومن در ماه می‌شه به یک مکان عمومی مثل کافی شاپ یا ساختمون یا سینما یا کتابفروشی اینترنت خوب و رایگان داد. برای جاهای بزرگتر که کاربران بیشتری دارند، ممکنه این عدد دو، سه یا چهار برابر بشه اما در مقابل قدم بسیار مثبتی است در کاربری مفید یک مرکز. دیدن هر کافی شاپ یا سینما یا مکان عمومی که اینترنت خوب داره برای من یک لذت است (:

شاید فکر کنید در صورت داشتن اینترنت سریع،‌ همه مثل دایناسور شروع به دانلود می‌کنند و اینترنت دیگه سریع نخواهد بود. چند تا جواب هست که به این دو تا بسنده می‌کنم:

 با یک نرم افزار می‌شه سهم افراد رو مشخص کرد

 وقتی اینترنت زیاد بشه، آدم‌های دیگه کار مانده ای در اینترنت ندارند که به محض دیدن اینترنت به جانش بیافتند. مثلا من الان واقعا کار خاصی ندارم با این اینترنت بکنم جز اینکه به پیشنهاد مک، فایرفاکس رو آپدیت کنم به جدیدترین نسخه (:

آزاد باد اینترنت سریع!!!

وضعیت اینترنت در فرودگاه مهرآباد تهران

دفعه قبل که از وضعیت اینترنت فرودگاه امام خمینی نوشته بودم خیلی‌ جنجال برانگیز شده بود چون حداقل آن روز درست کار نمی‌کرد و خواننده‌ها انواع و اقسام نظرات را داده بودند. امروز در فرودگاه مهرآباد هستم. لپ تاپ را که باز می‌کنم دو شبکه بی‌سیم دیده می‌شود که هر دو را داتک فراهم کرده. در لحظه اول باید یک صفحه وب باز کرد و کلمه عبور و نام کاربری که از قبل تایپ شده است را OK کرد. بعد از این می‌شود با این اینترنت کار کرد.

در تستی که می‌کنم می‌توانم به مسنجر گوگل وصل شوم ولی مسنجر یاهو کار نمی‌کند. الان هم مشغول آزمایش سرعت اتصالم هستم که مشخصا خیلی کند است چون آزمایش دانلود و آپلود خیلی طول کشیده.

نتایج:

بیخیال تست شدم! سرعت تا حالا به شکل متوسط ۱۷ کیلوبیت بر ثانیه بوده یعنی حدودا یک سوم مودم‌های امروزی. سرعت پینگ هم حدود یک ثانیه است (: منطقی است که تست را بیخیال بشوم! البته به قول لیلا به هرحال همینکه مجانی اینجا هست،‌ خوبه (:

اوه در حال که منتظر لود شدن صفحه هستیم تا مطلب رو بفرستم، کشف کردیم که درست زیر Wifi Zone داتک نشسته‌ایم که کنار تابلوی فرودگاه نصب شده!


دستورالعمل تیپ، مو و لباس برای برنامه‌نویسان

در مطلب قبلی (آیا موفقیت زبان‌های برنامه‌نویسی با ریش و سبیل سازنده نسبت دارد؟) دیدیم که به نظر می‌رسد موفیت زبان‌های برنامه‌نویسی به میزان ریش و سبیل توسعه دهندگان آن بستگی داشته باشد. حالا در ادامه، می‌خواهم بخش دوم مطلب را بنویسم که ترجمه کاملا آزادی است از The Programmer Dress Code.


جان هال با نام مستعار «سگ دیوانه» یا Maddog» نفر اصلی سازمان بین المللی لینوکس است که کارش پیشبرد این هسته در سطح جهان است. هاها.. کار مهم دیگر این آدم نوشتن کتاب Linux for dummies (لینوکس برای احمق‌ها) است.


اینهم از «باربارا لسکوف» در آخرین سال‌هایی که از این عینک شکیل استفاده می‌کرد. این روزها لیسکوف این عینک را کنار گذاشته و به همین دلیل مجبور شدیم از عکس قدیمی‌اش استفاده کنیم. اگر این قیافه هری‌پاتری برایتان عجیب است‌، باید تذکر بدهم که باربارا اولین زنی بود که دکترای کامپیوتر گرفت. این خانم از مشارکت کنندگان توسعه اولین زبان با داده‌های آبستره بود و اولین زبان برنامه‌نویسی غیرمتمرکز را طراحی کرد.


Grizzly Adams یا گریزلی آدامز که فیلیپ ودلر مشهور است،‌ بیشتر شبیه یتی است تا یک آدم معمولی! اگر فکر می‌کنید که وقتی گریزلی در خیابان راه می‌رود مردم درباره خالق Haskell چه فکر می‌کنند باید صبر کنید تا نفر بعدی را ببینید.


جارون لانیر (Jaron Lanier) کسی که مفهوم واقعیت مجازی را ابداع کرد. واقعیت مجازی در آن موقع به معنی فضاهای تصویری بودند که افراد آن‌ها را از طریق مونیتورها نصب شده روی سر، می‌توانستند در آن‌ها بچرخند. حالا اینکه این آقا با این تیپ چه فضاهایی خلق می‌کرد یا مونیتورها را به کجا می‌بست بماند. این آقا در دوره دانشجویی شیر و پنیر بز توزیع می‌کرده (این یک اصطلاح است یا واقعا این کار هبل را می‌کرده؟)


ویندوزی‌ها نگران نباشند! بیل گیتس هم اینجاست. با عینکی شبیه به تلویزیون که هر چقدر کیف پولش پر پول تر شده، آن را کوچک‌ةر کرده. این عکس به خاطر سرعت غیرمجاز و رانندگی بدون گواهینامه در مرکز پلیس از او گرفته شده.


برایان کرنیقان! یک یونیکسی ریشوی دیگر. این آقا به همراه کن تامپسون و دنیس ریچی در آزمایشگاه‌های بل کلی روی یونیکس کار کرده‌اند. این بابابزرگ مهربان همچنین از بانیان اسم Unics است که این روزها Unix نوشته می‌شود.

البته هنوز آدم‌هایی هستند که در رده «اوه خدای من! چه عینکی!» جای می‌گیرند. مثلا…


دوروتی دینینگ بدون شک یکی از آن عینک خوشگل‌های دهه ۷۰ است. متاسفانه این روزها پیدا کردن همچین عینکی عملا محال است. بلوز بانمک گل گلی و آن انگشتر خاص این تیپ را تکمیل کرده و به هر رهگذری ثابت می‌کند که این خانم یکی از حرفه‌ای‌های دنیای رمزنگاری است. این یکی از آدم‌های تاثیرگذار در امنیت ملی آمریکا است و نویسنده کلی کتاب در این مورد از جمله Information Warfare and Security.


آدا لولاس (Ada Lovelace) معمولا به عنوان اولین برنامه نویس جهان شناخته شده چون توضیح ماشین چارلز بابیج را نوشته و بعد برنامه‌ای نوشته برای محاسبه اعداد برنولی. این خانم اسم خودش را هم به زبان برنامه نویسی آدا داده تا در تاریخ برنامه‌نویسی ماندگار شود. قیافه‌اش عجیب نیست؟ اشتباه می‌کنید! این قیافه یکی از عجیب‌ترین قیافه‌هایی است که ممکن است یک خانم برنامه‌نویس داشته باشد!

البته عکس بالایی، عکس پرنسس لیا است که شباهت عجیبی به آدای واقعی دارد:


حالا که صحبت از داستان‌های تخیلی شد، سری بزنیم به تارزان و میمونش:


واقعا این روبرت تارجان شبیه شخص تارزان نیست؟‌ تنها نکته این است که تارزان ریشش را می‌تراشید ولی تارجان نه. در عین حال تارزان در جنگل زندگی می‌کرد ولی تارجان یک دانشمند کامپیوتر بود که کلی الگوریتم برای گراف‌ها کشف کرده و روی پشته‌های فیبوناچی کار کرده.


نمی‌شود به راحتی گفت که کجای لباس دان برکلین (Dan Bricklin) عجیب است اما بدون شک یک نکته‌ای را در خودش مخفی کرده. آهان! کشفش کردم! تی شرت زردی که زیر پیراهنش پوشیده! یک فوق ستاره. از آن‌هایی که یواشکی وارد یک باجه تلفن می‌شوند و در یک درخشش با لباس زرد و به شیوه سوپرمن از باجه بیرون می‌پرند تا با یک ماشین حساب قدیمی به دیگران کمک کنند. چرا ماشین حساب؟ خب این آمد نویسنده visiCalc است که اولین صفحه گسترده‌ای بود که در مقیاس گسترده به فروش رفت و چیزهایی مثل SpreadSheet یا Excel که ما استفاده می‌کنیم نوه‌های این برناه هستند. فراموش نکنیم که برنامه‌هایی مثل visiClac بودند که کامپیوتر را در مقیاس گسترده وارد دفاتر کار کردند و به امثال من اجازه دادند که از محل کارم وبلاگ بنویسم (:


بعله! جان پوستل (Jon Postel) که ویرایشگر اصلی RFC ها بوده. RFCها کامل‌ترین و مرجع‌ترین راهنماهای این روزهای پروتکل‌ها هستند و دقیقا همان نوشته‌هایی که اکثر استاندارهای دنیای اینترنت را تعیین کرده‌اند.

بدون شک کلی آدم دیگر هم در دنیای کامپیوتر هستند که ریش دارند یا بانمکند (: شاید در آینده به بقیه‌شان هم نگاه کردیم.

کتاب صوتی بازیهای جنگی: فصل چهارم

ماجرای خوندن کتاب بازی‌های جنگی به شکل صوتی رو که یادتون هست؟ امروز روز فصل چهارم است (:

 فصل چهارم کتاب صوتی بازی‌های جنگی

این فصل هم از فصل‌های مورد علاقه من است. جنیفر برای بار دوم به اتاق دیوید می‌رود. دروازه‌های سری ترین کامپیوترهای جهان دیده می‌شوند. دیوید سری به مرشدش می‌زند و … این قسمت قسمت جذابی است (:


مرشد را برابر Guru ترجمه کردم. البته این لغت در کتاب نیست ولی گورو در فرهنگ هکرها، رده‌ای است بالاتر از هکر که الگوی هکرهای دیگر می‌شود (:‌ یک هکر یا یک جادوگر ممکن است بتواند کارهای عجیبی با کامپیوتر بکند اما یک گورو کسی است که از این مرحله هم فراتر رفته، در یک دوره نسبتا طولانی منبع آموزش و الهام دیگران شده است.

فرق هکر و جادوگر (ویزارد)؟ هکر تخصص‌های عمومی هک را دارد ولی ویزارد علاوه بر تخصص‌های عمومی هکر، متخصص یک چیز خاص هم هست. ویزارد کسی است که در شرایط اضطراری سراغش می‌روند چون سریعتر از هر کس دیگر مشکل را کشف و حل می‌کند. ویزارد / جادوگر، توانایی کار با چیزهایی را دارد که برای دیگران ممنوع است. ویزارد به wheel (چرخ) دسترسی دارد.

چرخ؟ آدم‌هایی که به بیت wheel دسترسی دارند، آدم‌هایی هستند که در یک سیستم یونیکس بیتی برایشان تظنیم شده که به آن‌ها اجازه می‌دهد هر فایلی را ادیت و هر پروسه‌ای را کنترل کنند. این کاربران همان کاربران ریشه (root) هستند.

جادی در برنامه فیس آف

جریان فیس آف جریان بانمکی است. یکسری سوال برای دو وبلاگنویس که از هویت همدیگه خبر ندارند فرستاده می شه و بعد جواب‌ها به شکل مشترک چاپ می‌شه. ایده خوبیه و من همیشه خواننده بودم و این بار شرکت کننده