گشت روز تعطیل، وبلاگردی عصر جمعه برفی

هر هفته پنج تا وبلاگ رو معرفی می کنم. اگر می خواین جاتون رو برای هفته بعد رزرو کنید، ایمیل بزنید به JadiJadi روی جیمیل

 بامدادی یکی از اون وبلاگهای خوبی که من خواننده اش شده ام. مطالب علمی / کاربردی و دقیقی داره که باعث می شه هربار که از این وبلاگ خارج می‌شید، اطلاعاتتون اضافه شده باشه. بامدادی برای نوشتن مطالبش وقت می ذاره، براشون نمودار می کشه و واقعا مطلب تولید می کنه. اونهم درباره موضوعاتی مثل سیستم‌های پیشنهاد دهنده، آزادی نرم افزار و حتی بی نظیر بوتو.

 Vahidoo: یک چیزهایی، یک چیزهای خاصی رو یاد من می یارن. شیراز شعر رو. بلاگ اسپات، وبلاگ های خوب و پر سابقه رو و سبیل روشنفکری رو و همه اینها در وحیدو هست (: اگر یک وبلاگ با چهار پنج سال سابقه می خواید که شعرهای شاعر توش باشه، سری به به اینجا بزنید.

 آلاء همونطور که از اسمش هم معلومه یک وبلاگ مذهبی است که البته گاهی هم سرکی به کامپیوتر و موبایل می زنه. مطالب مفصل و جدی ای داره که البته اکثرا حول محور دین و مذهب هستند با نگاهی سنتی.

 اگر بخوایم سینما و رایانه و موبایل و فن آوری و داروسازی و فرهنگ و ادبیات رو با هم جمع کنیم به WriteAge می رسیم. وبلاگی با طراحی ای زیبا و چشمگیر که وزن نوشته‌های موبایلش به بقیه می چربه (:

 کی گفته وبلاگ هایی با نوشته‌های شخصی لینک داده نمی شن؟ یک نمونه اش
کانال ام.تی. است. وبلاگی که نویسنده اش بیشتر از احساساتش می نویسه و این چیزی است که باعث می شه بعضی وبلاگ ها منحصر به فرد بشن… پیشنهاد می کنم نگاهی بهش بندازین و اگر همه اش رو نمی خونین، با کمی اسکرول کردن به پایین من یک انسان مدرنم رو بخونید. خیلی جذابه.

آخر دنیا چه شکلیه؟

درباره آخر دنیا، روزی که یک جنگ جهان رو نابود کرده، روزی که انرژی اتم کار دست ما داده، روزی که موجودات فضایی به ما حمله کردن و … فیلم‌های زیادی ساخه شده. حالا یک وبلاگ علمی تخیلی‌نویس، جدولی تهیه کرده از مفاهیم این فیلم‌ها و طبقه بندی اونها. این وبلاگ، ۱۴ تا از مشهورترین فیلم‌های علمی تخیلی رو از لحاظ مفاهیمی مثل «کمبود منابع»، «حضور جنگ سالاران»، «آدم‌های تغییر یافته» و حتی «نوشیدن ادرار توسط آدم‌ها» طبقه بندی کرده و یک جدول در این باره کشیده.
به نظر من اون جدول خیلی جذاب نیست. نتیجه باید به شکل نموداری رسم بشه که تاثیر هر کدوم از این مفاهیم رو در کل فیلم‌ها نشون بده.

این نمودار به راحتی می تونه به ما نشون بده که در یک دید کلی، آخر دنیا در فیلم‌های هالیوود به چه شکل ترسیم می شه. مثلا مفهوم زمین‌های سوخته که برمی‌گرده به نابودی طبیعت و ناتوانی انسان از استثمار زمین، کاملا پر رنگه، ترس از حیوانات آدم‌خوار خیلی کمه و فرقه‌های مذهبی هم پر رنگ نخواهند بود. خطر بزرگ در نابودی طبیعت است (زمین‌های سوخته + کمبود منابع + تولید نسل اجباری) و جنگ انسان‌ها با یکدیگر (جنگ سالاران +‌ آدم‌های تغییر یافته (mutant) ). من که زمانه فعلی رو ترجیح می دم به اون موقع (:

کلی آدم تاریخی و مشهور در یک نقاشی، اینبار با ذکر اسامی

این عکس رو مدت ها پیش اکثر ما دیده ایم: یک نقاشی با حضور یک عالمه آدم مشهور در تاریخ. حالا در یکی از زیرزمین‌های اینترنت، یک نفر عکس رو فرستاده بود و به شوخی زیرش نوشته بود: اگر کسی بتونه اسم همه رو بگه، یک بلیط اینترنت برنده است. نکته جالب این بود که چند ساعت نگذشته، نفر اول عکس زیر رو فرستاد:


برای دیدن عکس در اندازه واقعی، روی آن کلیک کنید

واو… اسم همه به جز سه چهار نفر نوشته شده. واقعا فکر می کنید چرا کسی اینکار رو می کنه؟ خودشون می گن برای Lulz! ( که شکلی تحریف شده از lol است ) : برای خنده.

منبع: قانون اول:‌ همه ناشناس هستند

چگونه برای معشوق بی‌وفا نامه عاشقانه بنویسید، البته روی بوت سکتور ویندوزش

چند وقت پیش، مطلبی نوشتم با عنوان کاریکاتور: نامه عاشقانه برای انتقام که این کاریکاتور محورش بود:

این ماجرا تقریبا هم زمان بود با وقتی که چت سایت را فعال کرده بودم و تا آن شب و حتی روزها بعد دوستان می گفتند که نکته این کاریکاتور را نگرفته اند. این ماجرا وقتی حاد شد که در خانه و مهمانی ها هم همین را شنیدم (:

حالا می‌خواهم داستان را توضیح بدهم. بوت سکتور (یا با تسامح MBR) معمولا اولین سکتور (بخش) روی هارد دیسک است. وقتی کامپیوتر پی سی را روشن می‌کنید اولین کاری که به منظور بوت شدن سیستم انجام می شود، خوانده شدن این بخش از هارد است. به عبارت دیگر برای بوت شدن، کامپیوتر شروع می کند به خواندن و اجرای برنامه ای که در آنجا است. اگر لینوکس یا ویندوز نصب کرده باشید، این بخش از هارد به برنامه ای اختصاص دارد که بقیه لینوکس یا ویندوز را بوت می‌کند.

حالا این کاریکاتور چه می‌گوید؟ یک معشوق برداشته به جای برنامه بوت کننده ویندوز، یک برنامه کوچیک اسمبلی نوشته که آن نامه عاشقانه را چاپ می‌کند. این برنامه شاید یک نامه عاشقانه نشان بدهد ولی این نامه، جای برنامه بوت ویندوز را گرفته است و دیگر سیستم عامل ندارید (: البته انتظار نداشته باشید که کاریکاتور کماکان بامزه باشد چون تقریبا جوکی در دنیا وجود ندارد که بعد از تشریح، بازهم بامزه باشد.

آهان! این را هم اضافه کنم که این هکر برنامه‌ای نوشته که برای سیستم‌های ویندوزی این نامه عاشقانه را شبیه‌سازی می‌کند! کافی است این برنامه را دریافت و اجرا کنید تا ویندوزتان از زندگی ساقط شود! من روی یک ویندوز آزمایشی امتحانش کردم.


بامزه است نه؟ اول از شما یک نامه عاشقانه می خواهد و بعد از کلی اخطار و این حرفها سکتور صفر دیسک شما را با نامه عاشقانه پر خواهد کرد. البته صدمه آنقدرها هم حاد نیست و شما خواهید توانست بعد از زدن یک کلید، بوت شدن ویندوز را پی بگیرید.

توجه کنید که اجرای این برنامه ذاتا خطرناک است و نویسنده هم معتقد است که حداکثر یک هزارم برنامه نویسان جهان توانایی اجرا و بازگشت سالم از این ماجرا را خواهند داشت.

سرعت اتصال اینترنتم رو چجوری پیدا کنم؟‌ آیا یک جوری می شه خیلی بیشترش کرد؟

جواب اولی این است که: به راحتی و جواب سوال دوم این است که نه!. سرعت انتقال اطلاعات در اینترنت رو این روزها با bps می‌سنجند که برابر است با تعداد صفر و یک هایی که در هر ثانیه به کامپیوتر شما وارد یا از آن خارج می‌شوند. این همان سرعتی است که اگر مودم داشته باشید حوالی 56 کیلو (کیلو در کامپیوتر یعنی ۱۰۲۴) است و اگر خط پر سرعت اسلامی داشته باشید، روسا معتقدند که ۱۲۸ کیلویش برایتان کافی است. خط 128K یعنی ۱۰۲۴ * ۱۲۸ یا همان ۱۳۱۰۷۲ بیت بر ثانیه. می‌دانیم که یک بایت اینجور جاها، ۸ بیت است و در نتیجه با تقسیم آن عدد به هشت، به عدد ۱۶۳۸۴ یا همان ۱۶ کیلو می رسیم که حداکثر اطلاعاتی است که کامپیوتر شما می تواند در ثانیه دریافت کند.

اما به این هم توجه کنید که به خاطر بحث های فنی و اینکه بعضی از بیت ها برای کارهای دیگر مصرف می‌شوند، مثلا در مورد من که یک خط ۱۲۸ کیلو بیت بر ثانیه دارم، حداکثر سرعت دانلود به چیزی در حدود ۱۳ یا ۱۴ کیلوبایت می رسد. برای یک مودم ۵۶ کیلو، این عدد حداکثر چیزی در حدود ۶ کیلوبایت در ثانیه خواهد بود. لازم نیست اضافه کنم که یک مگابایت، برابر ۱۰۲۴ کیلوبایت است و در نتیجه در صورت دریافت ۶ کیلوبایت در ثانیه، زمان دریافت یک فایل یک مگی، ۱.۲۴ تقسیم بر ۶ یا همان ۱۷۰ ثانیه (حدود ۴ دقیقه) خواهد بود.

حالا که چی؟ مساله این است که بعضی برنامه‌ها به دروغ به شما می‌گویند که سرعت دانلود شما چهار برابر شده (:‌ این غیر ممکن است چون اگر ممکن بود، خود سیستم‌عامل‌ها از آن ایده استفاده می‌کردند و رشته مخابرات هم تعطیل می شد چون فرمول‌هایش غلط بودند. ویندوز عادت دارد برای خوشحال کردن شما، یک عدد بیخودی نشان دهد که هیچ ربطی به سرعت دریافت اطلاعات توسط شما ندارد، این عددها چیزهایی مثل حداکثر سرعت ممکن برای اتصال هستند که خب چون ممکن نیستند، هیچ وقت هم به آن نمی‌رسید. عددهایی مثل 112000 روی خطوط ما و مودم‌های ۵۶ کیلو، تخیلی هستند (:

اما چطور سرعت دسترسی به اطلاعات خود را بسنجید؟ بعضی سایت‌ها هستند که جواب این سوال را برایتان پیدا می‌کنند و نمایش دهند. مثلا یک نمونه خوب، سرعت اینترنت سنج www.Speakeasy.net/speedtext است. وقتی وارد این سایت می‌شوید، چیزی شبیه به این می‌بینید:


حالا کافی است از آنجا که نوشته Choose a Server و از کنار همان فلش‌ها، یکی از سرورها را انتخاب کنید. سرور مورد نظر کلی اطلاعات برای شما می‌فرستد و بعد آن‌ها را دریافت می‌کند و در نهایت به شما می‌گوید که اینکار چقدر طول کشید و شما در هر ثانیه چقدر اطلاعات دریافت یا ارسال کرده‌اید. توجه کنید که برای صحیح بودن جواب، مهم است که حین سنجش هیچ کار دیگری با اینترنت نکنید. نتیجه من این است:


آن پایین می بینید که گفته من با سرعت ۱۱۹ کیلوبیت بر ثانیه اطلاعات دریافت کرده‌ام و با سرعت ۱۱۸ کیلوبیت بر ثانیه اطلاعات را به اینترنت فرستاده‌ام. سرعت ۱۴.۹ کیلوبایت سرعت قابل پذیرشی برای یک خط ۱۲۸ کیلوبیت (برابر ۱۶ کیلوبایت) است. سرعت شما چقدر است؟.

امنیت روترهای سیسکوی خود را با ابزار بازمتن نیپر بیازمایید

نیپر یا Nipper خلاصه Network Infrastucture Parser است و یک ابزار بازمتن لینوکسی برای بررسی مشکلات امنیتی روترهای سیسکو. این ابزار چیزی حرفه‌ای است و بیشتر از آنکه جینگول مینگول باشد، قوی است.

این برنامه، که به خاطر بازمتن بودن رایگان هم هست، به شما ثابت می‌کند که نرم‌افزار رایگان و بازمتن، به احتمال زیاد عالی است. برنامه روی سخت‌افزارهای زیر کار می‌کند:

سوییچ‌های سیسکو (IOS)

روترهای سیسکو (IOS)

فایروال‌های سیسکو (PIX, ASA, FWSM)

سوییچ‌های کاتالیست سیسکو (NMP, CatOS, IOS)

سوییچ‌های کانتنت سرویس سیسکو (CSS)

فایروال‌های نت اسکرین ژونیپر (ScreenOS)

برای استفاده از نیپر کافی است اول نیپر را از دانلود کنید ( اگر هنوز از لینوکس استفاده نمی‌کنید نگران نشوید، نسخه ویندوزی هم موجود است). بعد به روتر وصل شوید و با show running-configuration کل تنظیمات جاری را بگیرید و در یک فایل متن ذخیره کنید.

حالا دستور زیر را اجرا کنید. نام فایل ورودی و خروجی در اختیار خودتان است ولی توجه کنید که فایل ورودی متنی است و فایل خروجی HTML:

nipper —ios-router —input=testrouterconfig.txt —output=audit.html

خروجی چیزی شبیه به این خواهد بود:


ولی در خروجی چه چیزی پیدا خواهید کرد؟

چیز هایی مثل اینکه:

نسخه نرم‌افزاری روتر مشکلات امنیتی دارد و لینکی به این مشکلات و روش حل آن‌ها

پیشنهادهایی درباره سرویس‌هایی که به دیگران اجازه می‌دهند به روتر شما متصل شوند

دستوراتی که برای بالا بردن ایمنی روتر باید وارد کنید

علاوه بر مسایل ایمنی، نیپر خلاصه‌ای هم از تنظیمات روتر ارائه می‌دهد. از جمله اینکه چه سرویس‌هایی فعال هستند، چه خطوط متصلند، وضعیت کارت‌ها، DNS، زمان محلی و چیزها دیگر.

شکی نیست که مشاهده راهنمای برنامه با استفاده از سوییچ help— کمک زیادی به کشف قابلیت‌های بسیار زیاد آن خواهد کرد.


می‌دانید که من از این چیزها نمی‌نویسم معمولا ولی این چند تا قابلیت داشت از جمله اینکه بازمتن بود، به ایمنی مربوط بود و از همه به لیلا (:

سایت ضد فساد اداری چین، در روز اول افتتاح تاب فشار مراجعان را نیاورد

ماجرا این است که روز گذشته، کمیته ملی ضد فساد چین (NBCP) سایتش را افتتاح کرد تا مردمی که از فساد اداری شکایت دارند، در آن گزارش شکایت خود را ثبت کنند. این سایت فقط چند ساعت بعد از افتتاح به خاطر میزان زیاد لاگین کردن مردم در آن ازکار افتاد.

این وب سایت (yfj.mos.gov.cn) تقریبا تمام بعد از ظهر سه شنبه را داون بود و به گفته یکی از مسوولین این کمیته «تعداد مراجعان بسیار زیاد و بیشتر از برآوردهای ما بود و همین باعث ایجاد مشکل شد.»

بنا بر آمار دولتی، سال گذشته حدود ۹۰۰۰۰ فرد دولتی، به خاطر فساد اداری مجازات شده‌اند و این سایت تلاشی است برای تحقق شفافیت بیشتر و دادن امکان به جمعیت یک میلیارد و دویست میلیون نفری چین برای رابطه هر چه سریعتر و بهتر با دولت و اظهار شکایت‌ها.

دولت الکترونیک فقط این نیست که دولت وظایف‌اش را به اینترنت منتقل کند تا کسی پاسخگوی مستقیم شما نباشد. دولت الکترونیک این است که شما بتوانید با استفاده از اینترنت شفافیت را بیشتر کنید و حق اظهار نظر بیشتری کسب کنید.

گزارش لحظه به لحظه جشن شب یلدای ۴۰چراغ / قسمت دوم: خاتمی

قسمت اول آنجا تمام شد که حسین زمان با شرافت از دانشجویان زندانی و آقای باقی حرف زد و بک آهنگ خواند. حسین زمان گفت که اولین بار است که از سال ۷۶ به بعدمی‌خواهد خاتمی را ببیند و بسیار خوشحال بوده و اکنون ناراحت‌ است که نیامده. مجری می‌گوید خاتمی در راه است و به زودی می‌رسد. همه دست می‌زنند!

حسین زمان به آخرین ترانه‌اش رسیده و می‌گوید کاش خاتمی بود و مردم با ترانه همراهی می‌کردند… در همین حین هیجانی در در ورودی دیده می‌شود و خاتمی وارد می‌شود.


مردم اشتیاق بانمکی دارند. همه بلند شده‌اند و دست می‌زنند. یادمان هست که وقتی سال ۷۶ برای خاتمی دست می‌زدیم یک حرکت رادیکال حساب می‌شد چون همه باید حتما صلوات می‌فرستادند. این روزها بسیجی‌ها و راست‌ها و نظامی‌ها هم برای تشویق دست می‌زنند (: هیجان آدم‌ها با نمک است. مثلا دخترهای دست راستی‌ام جیغ می‌کشند. نمی‌دانم خاتمی را اینقدر دوست دارند (آنهم به شکل هیجانی) یا اصولا این جریان دیدن یک رییس جمهور سابق برایشان چیزی است در حد سفر استانی احمدی‌نژاد و کلا از اینکه آدم مشهور می‌بینند هیجان زده‌اند.

این رو توضیح بدم که تنها برخوردم با چلچراغ این بوده که به سوال «شما با میرمیرانی چلچراغ نسبت دارین» جواب «نه» بدم و با وجود دوبار رای دادن، طرفدار خاتمی هم نیستم (: به دعوت نیما و با خوشحالی رفتم و چون اونجا بودم، گزارش هم نوشتم. دوست داشتم گزارش زنده می‌بود ولی نمایشگاه بین المللی اینترنت نداشت.

حسین زمان بسیار خوشحال است. عکاس‌ها خاتمی را ول نمی‌کنند تا اینکه آخر یکسری آدم قلچماق وارد صحنه می‌شوند و تذکرهای بلندگوها مثمر ثمر واقع می‌شود. خاتمی نشسته و حسین زمان قرار است ادامه بدهد. یکبار دیگر از باقی و دانشجویان دربند نام می‌برد و بعد شعر جالبی می‌خواند. شاید شعر از خودش باشد. من نمی‌دانم. از نظر شعری به نظرم زیاد قوی نمی‌آید ولی از نظر مضمون عالی است. شعر، نامه رزمنده‌ای است که شب عملیات برای مادرش نوشته و در آن می‌گوید (نقل به مضمون)‌ مادر نگذار کسانی که بعد از من پوتین‌هایم را می‌پوشند، خونم را بفروشند.نگذار خونم بازیچه شب شود. نگذار اسمم را روی کوچه‌ای بگذارند، وقتی که عشق حق ندارد از کوچه عبور کند. حسین زمان از خیلی چیزها ناراضی است، ادامه می‌دهد که باید از خیلی‌ها قدردانی شود ولی می‌ترسیم از آن‌ها نام ببریم. نگرانیم که دهانمان را ببویند، مباد که گفته باشیم دوستت دارم.

حسین زمان آهنگ تو ای ایران من پاینده باشی را می‌خواند و می‌خواهد که بند ایران ایران، سرم روی تن من، نباشه اگر بیگانه بشه هموطون من را تکرار کنیم چرا حداقل این ترانه هنوز توسط گروهی خاص مصادره نشده و برایمان باقی مانده. می‌خواهد بلند شویم، دست بزنیم و بخوانیم. همین اتفاق می‌افتد. نمی‌دانم اگر جای خاتمی بودم بلند می‌شدم و دست می‌زدم یا نه. احتمالا نه (: پس هیچ وقت خاتمی نمی‌شوم. شانس آوردم!

دو سه بند که می‌خوانیم، صدای حسین زمان قطع می‌شود و یک نفر کاغذی هم به او می‌دهد. اوه اوه طوفان! حسین عصبانی می‌شود و میکروفون که وصل می‌شود آهنگ را قطع کرده است و دارد می‌گوید: «من به این کاغذها اهمیت نمی‌دم. آقای زمان لطفا کوتاهتر یعنی چی؟ چرا میکروفن را قطع می‌کنید؟ میکروفن من را می‌توانید قطع کنید ولی صدایم را نه! ما تازه فهمیده‌ایم چه شده. جمعیت شدیدا حسین زمان را تشویق می‌کند و او به حالت اعتراض بیرون می‌رود.

حالا فریدون عمو زاده خلیلی آمده و می‌خواهد جایزه یک عمر افتخار را بدهد به پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی. او هم که بالا می‌آید، از حسین زمان تشکر می‌کند و می‌گوید که در طول این ۳۰ سال،‌ هیچ حکومتی اجازه نداد از شریعتی حرف زده شود. در همین حین، همسر قیصر امین پور هم بالا می‌آید ولی علاقمند به حرف زدن نیست و در نهایت یک جمله می‌گوید که گفتنی‌ها را آقای زمان همین حالا و قیصر امین پور در سال گذشته گفته‌اند. این بخش پر هیجان و پرتنش با نمایش یک کلیپ قدیمی روی صفحه بزرگ تمام می‌شود: یک مرد با صدا و تصویر جوانی‌های فرهاد.

حالا یک بار دیگه ژوله پشت تریبون مجری است و برای تغییر فضای پر تنش، بخشی از برره را نشان می‌دهند در مورد رشوه‌گیری و می‌گوید که قرار بود بقیه نمایشنامه را برره‌ای‌ها به شکل زنده اجرا کنند که بنا به مشکلاتی یکی از آن‌ها نیامده ولی یک هنرمند جوان داریم که معرفی می‌کنیم: مهران مدیری. واو… او را هم خیلی دوست دارند (: مدیری پارسال در همین جمع لوح افتخار خلاقیت هنری گرفته و امسال لوح اولین سالگرد خلاقیت هنری را می‌گیرد که یک شوخی است ولی به نظرم بیش از حد تاکید روی اینکه آدم‌های این جمع زیادی همان آدم‌های پارسال و سال‌های قبل هستند. خاتمی، رهنما، مدیری، شریعتی، امین‌پور و دیگران، سال‌های قبل هم شرکت‌کنندگان ثابت این مراسم بوده‌اند.

دوباره ژوله است که قربان صدقه خاتمی می‌رود.

  • خاتمی قربونت بشم. خاتمی نمی‌تونم جز تو کسی رو نگاه کنم. البته باهات قهرم چون برات نامه زدم جواب ندادی. اگر اون یکی بود الان وامم رو هم گرفته بودم. ولی عاشقتم.

فاطمه معتمد آریا که من هم دوستش دارم روی سن می‌رود و نیازی نیست بگویم که شدیدا تشویق می‌شود. از این می‌گوید که امروز پدر و مادرش هم برای اولین بار به اینجور مراسم‌ها آمده‌اند چون خاتمی هم هست و خاتمی را دعوت می‌کند تاروی سن برود.


مردم می‌ایستند و خاتمی روی سن می‌رود. اول «ای ایران» می‌ خوانند و بعد «یار دبستانی» و بعد معتمدآریا شروع به صحبت می‌کند. از دورانی می‌گوید که خاتمی تازه وزیر شده بود و اینکه آن‌ها را به اسم کوچک می‌شناخت و صدا می‌کرد و اینکه حضور فردی در این سطح در چنین مجلس فرهنگیای، از نوادر ایران است.

معتمد آریا می‌پرسد: «اولین بار که حافظ خواندید کی بود؟»
با اینکه معتمد آریا را دوست دارم ولی فکر می‌کنم اینجور سوالات خیلی بی ربط هستند. مگه می‌شه آدم یادش بیاد اولین باری که فلان چیز رو دید کی یا کجا بوده؟ مگر کسی که اصولا مثلا حافظ توی خونه‌اش نباشه و یکهو در ۲۵ سالگی کتاب رو ببینه که یادش بمونه. خاتمی هم دقیقا همین رو می گه:

  • نمی‌دانم.

و جمعیت که می‌خندند، اضافه می‌کنه:

  • حافظ و سعدی درس مکتب‌های قدیم بوده. البته من به دبستان‌های معمول رفته‌ام ولی پدرم اهل ذوق و ادب بود و حافظ همیشه در خانه بود و با آن بزرگ شدیم.

و حالا به تعارف معتمد آریا، می‌خواهد برایمان تفال بزند به حافظ برای شب یلدایی که دو شب قبل بوده. حافظ جلوی رویش را بر می‌دارد و باز می‌کند و می‌گوید «عجب! البته شب یلدا دو شب قبل بوده ولی در قاموس حافظ، دیشب بوده» و می‌خواند و چقدر زیبا می‌خواند:

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

تا سر شب سخن از سلسله موی تو بود

تا آخر… بسیار زیبا می‌خواند و با آرامش. برایم جالب است که از کل رییس‌های کشور، چند نفر جرات دارند جلوی یک جمع ۲۳۰۰ نفری، حافظ را باز کنند و بلند بخوانند و از غلط غولوط(!)‌ خواندن نترسند (: خاتمی واقعا فرهیخته است و همانطور که خودش می‌گفت «پدرم با اینکه روحانی بود اهل ذوق و ادب بود» (: این هم برایم جالب است که از اینهمه آدمی که با موبایل از فاصل ۷۰ متری مشغول فیلمبرداری از صحنه قاطی پاتی ورود خاتمی به سالن بودند، یک نفر هم از این صحنه زیبا و آرامش بخش که خاتمی به این قشنگی حافظ می‌خواند فیلم نمی‌گیرد.

خاتمی غزل را تمام می‌کند و کتاب را می‌بیند. معتمد آریا می‌گوید که چرا شاهد غزل را نخواند و خاتمی هم می‌گوید «خب یک شاهد دیگه می گیریم» و دوباره کتاب را باز می‌کند و با تعجب می‌گوید که دوباره همان غزل قبلی آمده و شاهد را هم می‌خواند. نکند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه این حافظ چلچراغی باشد ؟ (:‌


کمی سوال و جواب بین معتمدآریا و خاتمی رد و بدل می‌شود. در این باره که چرا جوان‌ها دوستش دارند و این حرف‌ها، می‌توانید در خبرگزاری‌ها این تیکه را بخوانید ولی لب کلام خاتمی این است که نسل جوان را درک کرده و به آن‌ها احترام می‌گذارد و با وجود اختلاف سن، با آن‌ها همفکر و همکزبان است.

معتمد آریا می‌گوید که مدت‌ها خاتمی را در جلسات تعقیب کرده و یک فیلم ساخته به نام «مردی برای تمام فصول» (؟خب نمی‌شد یک اسم جدید انتخاب کنه؟) ولی پخش عمومی نکرده و به عنوان گنجینه‌ای در خانه نگهش داشته و کلی این بحث را کش میدهد و در نهایت از خاتمی می‌پرسد که «چه چیزی هست برای این همه علاقه بین شما و ملت ایران؟» و جواب خاتمی:

  • نمی دانم

بازهم خنده. و دوباره ادامه می‌دهد که:

  • افتخارم این است که خود را قطره ناچیزی از اقیانوس موج خیز و عظیم ایران می‌دانم و افتخار می‌کنم که ایرانیم و می‌دانم که ایران بسیار بزرگ است و می‌تواند و باید جایگاهی والاتر از آنچه امروز دارد داشته باشد و با همت اندیشه‌های بلند و دلهای آزاد می‌توانیم روزهای درخشانتری برای ایران بسازیم.

حالا خاتمی هم بلند شده تا برود. چند لحظه‌ای از بلندگو سرود ای ایران داریم و بعد صدا قطع می‌شود (شاید هم این ماجرا مال لحظه ورود است، درست یادم نیست).

در نهایت ابوالفتحی(؟) می‌آید روی صحنه و درباره جشن و مشکلات برگزاری توضیحاتی می‌دهد از جمله مشکلات زمان‌بندی و پیدا کردن سالن و مجوز و این حرف‌ها. پسر سمت چپم، از همدان آمده. فرمی پر کرده و دیروز در کمال ناباوری تلفنی داشته که به جشن دعوت است. دیشب راه افتاده و امروز صبح کارتش را تحویل گرفته و الان در جشن است. جشن رو به پایان است. از اسپانسرها تشکر می‌کنند و می‌گویند قرار بوده سن ایچ و نستله(؟) هم اسپانسر باشند که فراهم نشده به دلیل مشکلات سالن. کاش این سالن همایش‌، حداقل اینترنت داشت!

ژوله خاتمی را دعوت می‌کند روی سن تا با همه نویسندگان (فقط نویسندگان؟!) چلچراغ عکسی به یادگار بگیرد. من بیرون می‌آیم تا ببینم ماشین هنوز همانجای ناجوری که قبلا پارکش کرده بودم هست یا نه (:‌ خوشبختانه هست. ممنون نیمای عزیز برای این فرصت و شرکت در مراسم به همراه گزارش و تبلیغات قبول می‌کنیم ((:‌

مرتبط:‌ گزارش لحظه به لحظه جشن شب یلدای ۴۰چراغ / قسمت اول