نوشته ای دلگرم کننده برای پرستوی زن نوشت و هر فیلترشده دیگر

این نوشته ای است دلگرم کننده برای پرستوی زن نوشت که برای تکمیل مقاله «نوشته ای بیرحمانه تقدیم به پرستوی زن نوشت» در وبلاگ کوچه نوشته شده است.

کوچه درست نوشته. یک وبلاگ بعد از سانسور شدن نیمه جان می شود و به سختی زنده می ماند هرچند که به راحتی می توان نمونه هایی از وبلاگ های فیلتر شده ولی فعال و تاثیر گذار نیز نام برد.

کوچه می گوید وبلاگ ها آنلاین می میرند ولی به نظر من باید مطلب اش را تکمیل کند. فیلتر شدن ضربه روانی بدی به وبلاگ نویس می زند ولی نکته مثبتی هم دارد:‌وقتی فیلتر می شوید تازه می فهمید که دارید درست کار می کنید. فیلتر شدن وبلاگ را از خوانندگان اش دور می کند (طبق تجربه، خوانندگان تقریبا نصف می شوند) ولی به نویسنده نشان می دهد که کارش درست است.

درمورد بازی موش و گربه کاملا با کوچه موافقم. کار ما موش و گربه بازی با سیستمی نیست که این حق را به خودش می دهد که پول نفت مرا علیه من به کار بگیرد. من باید حقوق ماهانه ام را خرج گرفتن یک دومین جدید کنم در حالی که سیستم مقابل من، پول نفت سرزمین مرا حقوق می کند برای کسی که شغل اش خفه کردن صدای من است و مطمئنا در این بازی برنده او است.

فیلتر شدن سخت است ولی نباید با تکرار و دامن زدن به این سختی ها افراد را از ادامه راه مایوس کرد. وقتی کسی فیلتر می شود خودش به اندازه کافی ناراحت است و لازم نیست من با تکرار مشکلات، روحیه او را خراب تر کنم. وقتی کسی فیلتر می شود، باید نشست و همفکری کرد تا فیلتر به ضرر فیلتر کننده تمام شود نه به ضرر فیلتر شونده.

من اعتقاد دارم پرستو حق دارد حرف بزند،‌ پس وقتی فیلتر می شود باید اعتراض کنم. فیلتر کننده می خواهد پرستو حرف نزند و من می خوانم حرف بزند، پس من در راه حرف زدن اش تبلغی می کنم نه در راه مایوس کردن اش.

پرستوی عزیز !‌ من پیشنهاد می کنم:

  • یک سایت دیگر شروع کنی ولی نه با مطالب سابق. فیلتر کننده از نظر منطقی به خود حق می دهد که سایت دقیقا مشابه قبل تو را فیلتر کند ولی در صورت شروع یک سایت جدید باز باید بهانه جدیدی پیدا کند. این کاری بود که من کردم. خوانندگان ام از ۲۰۰۰ به ۴۰۰ تقلیل پیدا کرده ولی کار می کنم تا رشد کند.
  • با دیگر سایت ها همکاری کنی کلی سایت حرفه ای هست که در حوزه های خاص کار می کنند. مثلا سایت های زنان، حقوق بشر و … به راحتی می توان برای آن ها مطلب فرستاد
  • وبلاگ انگلیسی بزنی. تو حق داری حرف بزنی. سانسورچی اجازه نمی دهد سایت فارسی ات را داشته باشی. به نظر من حق داری برای مخاطب دیگری بنویسی. دردناک است برای هم زبان های خودت ننویسی ولی مسوول اش سانسور چی است نه تو.
  • یک پله حرفه ای تر بشوی. تو حرفه ای هستی ولی در وبلاگ نویسی فعال تر بوده ای. حدود ۶۹۹۹۹ نفر دیگر هم هستند که در این کار با تو همکار هستند. می توانی اصولا بیخیال این تیراژ ۲۰۰۰ تایی روزانه بشوی و وقت وبلاگ نویسی را بگذاری برای یک کار ریشه ای تر. مثلا نوشتن کتاب، نوشتن بیشتر در روزنامه ها و مجلات، ‌فعالیت های مدنی و …
  • اعتراض مدنی. سانسور در ایران وضعیت جالبی دارد. هیچ کس پاسخگوی چرایی نیست. در کم جایی از جهان دولت اینترنت را سانسور می کند ولی اگر به فرض در آمریکا مدرسه ای خصوصی سایتی را سانسور کند موظف است به کاربران توضیح دهد که چرا آن سایت سانسور است (مثلا بگوید که به دلیل مسایل جنسی یا توهین به اقوام یا …). در ایران می شود این را از دولت خواست که لااقل به صاحب سایت پاسخگو باشد که چرا سایت سانسور است. کارهای مدنی بسیاری می شود در باره فیلترینگ کرد.
  • گروه ایمیل تاسیس کنی. یک گروه ایمیلی، یک وبلاگ نیست. آدمهای زیادی نیستند که علاقمند باشند کلیه نوشته های یک نفر دیگر را در یک ایمیل روزانه بخواند. ولی می شود گروه های ایمیلی تخصصی درست کرد. مثلا گروهی که اخبار تخصصی یک حوزه را پوشش بدهد یا گروهی که برگزیده وبلاگستان در حوزه های مختلف را برای کاربران بفرستد.
  • علیه سانسور تبلیغ کنی. در ایران گروهی هستند که فکر می کنند سانسور خوب است. من با آن ها جنگ ندارم و چون قانون با آن ها است می پذیرم که در این قانون حق دارند سایت من را فیلتر کنند ولی شدیدا جزو حقوق شهروندی خودم می دانم که با قانون موافق نباشم و از آن انتقاد کنم و از مردم طرفدارش بخواهم درباره اش توضیح دهند. من حق دارم در عین پذیرش قانون با آن مخالف باشم و تبلیغ کنم تا روزی قانون تغییر کند. لازم است من توضیح بدهم که چرا سانسور برای جامعه مضر است،‌ چرا هیچ کشور پیشرفته ای سانسور دولتی ندارد، چرا نباید به بهانه امنیت، آزادی را لگدمال کرد و چرا سانسور مخالف امنیت انسان ها است نه مدافع آن. در حال حاضر حجم ادبیات مربوط به سانسور در ایران بسیار کم است،‌می توان از آزادی بیان دفاع کرد. باید این کار را کرد.

پرستو یا هرکس دیگری که فیلتر شده ای ! تو حق داری حرف بزنی. من قدرت زیادی ندارم ولی با همین قدرت کم از حق ات دفاع می کنم، می دانم سانسور شدن سخت است. می دانم سلب شدن حق آزادی اظهار عقیده تفاوت زیادی با سلب شدن حق تنفس ندارد.. چون اینها را می دانم لازم می دانم برایت بگویم که به آزادی کیبرد اعتقاد دارم. تا آن حد که شاید روزی سایت کیبردآزاد، انجمن کیبردآزاد باشد. پرستو و هر سانسور شده دیگر ! وبلاگ تو نمی میرد و اگر بمیرد، مطمئن هستم که وقت آزادتری خواهی داشت برای کاری بهتر. همانطور که من شخصا جادی.نت را کشتم تا کاری بهتر را شروع کنم و می دانم سانسورگر نگران است که اگر «سایت» کیبردآزاد بمیرد، چه چیزی ممکن است شروع شود. پرستو… دلگرم باش.

پ.ن. مقاله کوچه را می پذیرم. حرف هایش منطقی است. من عملا خواسته ام نوشته اش را تکمیل کنم. در همین رابطه نقدی بر نگاه به وبلاگ های زنان آلیس را هم بخوانید.

بلاگرها در چه ساعاتی از شبانه روز مطلب می فرستند ؟

فکر می کنم جواب دادن به این سوال ساده نباشد و شاید به خاطر تنوع بسیار زیاد، اصولا کاربردی هم نداشته باشد. به نظر من این مساله آنقدر شخصی است و آنقدر وابسته به رفتار آدم ها که جواب اش فقط در مورد یک فرد خاص قابل بررسی است. ولی کدام فرد خاص ؟ مثلا امیرپویان در وبلاگ راز را در نظر بگیرید.

یک برنامه جمع و جور می نویسیم که اولا می رود کل بخش آرشیو یک سایت را دریافت می کند و بعد هر مطلب را می خواند و پیدا می کند که در چه ساعتی از شبانه روز نوشته شده و در نهایت نمودار زیر را رسم می کند (برنامه ام منطقا باید بعد از خواندن کل نوشته های فلسلفی و جامعه شناختی پویان الان کلی چیز سرش بشود). نتیجه همچین چیزی است:

جالب است نه ؟ به نظر من همیشه تصویری شدن اعداد جالب هستند. پویان قبل از شام و ناهار وبلاگ می نویسد و شب ها هم گاهی خیلی دیر می خوابد (حدود پنجاه مطلب از هفتصد و خورده ای مطلب اش بعد از دوازده شب پست شده اند)

اگر قرار شود برنامه کاملتر شود و چیزهای جالب تری را نشان بدهد می شود چند فاکتور دیگر مثل روز هفته و ماه از سال را هم به نمایش اضافه کرد. آن وقت می فهمیم که امیرپویان جمعه ها که خانه است چه تفاوت رفتاری با مواقع دیگر دارد یا تابستان ها که مدرسه(!) نمی رود چه تاثیری در وبلاگ نویسی اش می گذارد. راستی همکاری ندارید که بخواهید ببینید چقدر سر کار وبلاگنویسی می کند ؟


دو نکته: اول اینکه در صحبتی که با امیرپویان داشتم به این نتیجه رسیدیم که جالب است اگر مثلا طبقه بندی مطلب در کنار ساعت های ارسال لحاظ شود و کشف شود که امیرپویان وقتی سیر است فلسفی می نویسد یا وقتی گرسنه است ! نکته دوم هم اینکه اگر کسی علاقمند است این جدول را در مورد وبلاگ خودش داشته باشد در کامنت ها بگوید. بخصوص اگر وبلاگ شما در بلاگفا باشد کار بسیار راحت است.

کنفرانس کلاه سیاه:‌ نمایش سیستم آزمایش بیطرفی شبکه

«بیطرفی» شبکه یا Net neutrality از مباحث روز جامعه مدنی و کنگره آمریکا است که طی آن شهروندان تلاش می کنند کاری کنند کهISPها مجبور باشند با همه اطلاعاتی که به آن ها وارد و خارج می شود به یک شکل برخورد کنند و مثلا حق نداشته باشند بعضی انواع ارتباطات TCP/IP را به بقیه ارجح بدانند و مثلا ارتباطات رمزگذاری شده یا ارتباطات صوتی را در درجه دوم اولیت قرار دهند یا آن ها را از دستگاهی خاص عبور دهند.

طرفداران بیطرفی شبکه می گویند که این قانون – برابر برخورد کردن با کلیه ارتباطات اینترنتی – در باز نگاه داشتن اینترنت نقشی اساسی دارند و این باز بودن ذات و دلیل موفقیت اینترنت است. در مقابل سرویس دهنده های تجاری پهنای باند بالا ادعا می کنند که تصویب بی طرفی شبکه باعث خواهد شد آن ها نتوانند سرویس های جدیدی ارائه بدهند.

در کنفرانس اخیر گروه کلاه سیاه در لاس وگاس، دان کامینسکی قرار است شیوه ابداعی خود برای تشخیص بی طرفی یک شبکه را توضیح دهد و بعدها آن را به صورت یک نرم افزار آزاد عرضه کند.

بر اساس گفته کامینسکی این برنامه (که وی آن را «بررسی فعال TCP برای یافتن ایرادها» می خواند) تقریبا شبیه به TraceRoute کار می کند با این اختلاف که می تواند شبکه را مجاب کند که منبع اطلاعات سرویس های گوناگونی مانند VoIP است و بعد بررسی کند که آیا با دادن این اطلاعات، شبکه رفتار متفاوتی با آن پاکت پیش می گیرد یا نه.

این متخصص شبکه می گوید که منتظر است واکنش مردم نسبت به این برنامه را ببیند،‌ احتمالا مردم شروع به چک کردن شبکه های خود خواهند کرد و با دیدن طرفداری شبکه از بعضی انواع ارتباط، زبان به شکایت خواهند گشود.

کامینسکی اطلاعات بیشتر درباره این برنامه را در این محل منتشر خواهد کرد: Doxpara.com

سایت – BlackHat: دفاع شخصی دیجیتالی

شرکت کلاه سیاه، شرکتی است متخصص در ایمنی کامپیوتر. این شرکت که در ۱۹۹۷ تاسیس شده به متخصصین ایمنی این امکان را می دهد که همیشه خود را به روز نگاه دارند. این شرکت سیستم های کامپیوتری شرکت ها و سازمان های دولتی مختلفی در آمریکا، اروپا و آسیا را یمن کرده است.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آن می توانید به وب سایتش در Black Hat مراجعه کنید ولی قصد من از در اینجا معرفی کنفرانس های سالانه کلاه سیاه است. این کنفرانس ها که در سنگاپور، توکیو، آمستردام و لاس وگاس اجرا می شوند امسال هم در جریان هستند. سعی می کنم در این باره دو سه مطلب بفرستم.

سرووموتور کامپیوتری برای بروتفورس قفل های مسترلاک

عنوان کمی پیچیده شد. سرووموتور نوعی موتور دقیق است که می توانیم مثلا به آن فرمان بدهیم که یک درجه به راست بچرخد (من از سه واحد کنترل حداکثر همین را فهمیده ام ! اگر کسی دقیق تر می داند بنویسد تا اینجا اضافه کنم). یک سرووموتور به علاوه یک کامپیوتر می شود دستگاهی که می توان با یک برنامه به راحتی به آن فرمان داد که چقدر به چپ یا راست بچرخد.

قفل های مسترلاک هم نوع مشهوری از قفل های رمزی هستند که با چرخاندن رمز آن ها و تغییر جهت دادن حرکت چرخش بعد از رسیدن به رمزهای تنظیم شده و سه بار تکرار این کار، باز می شوند.

بروتفورس (BruteForce) یا تلاش کور(؟) هم شکلی از رمزشکنی است که در آن برای کشف یک رمز، همه حالت های ممکن امتحان می شود. مثلا یک نفر که هکر نیست، برای پیدا کردن رمز یاهوی شما اول اسم شما با پسورد aaa را انتخاب می کند،‌ بعد پسورد aab را می زند بعد aac را تا aba و بعد از ده ساعت به zzz می رسد و تازه باید برود سراغ aaaa و بعد aaab و هیچ وقت موفق نمی شود چون شما از اعداد هم در کلمه عبور خود استفاده کرده اید. این شیوه کور و احمقانه، بروتفورس است.

حالا دوباره به تصویر نگاه کنید و عنوان را بخوانید: سرووموتور کامپیوتری برای بروتفورس قفل های مسترلاک.

جالب است نه ؟ نکته مثبت این است که بر خلاف کلمه عبور ۹ حرفی شما که چندین روز بروتفورس کردن آن طول می کشد، این دستگاه هر قفل مسترلاک را حداکثر در 30 دقیقه باز می کند ! چگونه ؟‌ به خاطر اشتباه رمزنگاری مسترلاک ها که از طریق محاسبات ریاضی می توان نشان داد که چهل به توان سه حالت ممکن،‌ در عمل قابل تقلیل به ۱۲۱ حالت است !

منبع :وبلاگ بروس اشتاینر

مقایسه موضوعات وبلاگهای دو سرویس دهنده اصلی وبلاگستان

وبلاگستان فارسی دو سرویس دهنده رایگان اصلی دارد: PersianBlog.com و Blogfa.com. از این دو، پرشین بلاگ قدیمی تر بوده و کاربران قدیمی تر وبلاگستان فارسی را پشتیبانی می کند و بلاگفا جدیدتر بوده و به خاطر امکانات بیشتر و راحت تر، وبلاگ نویسان جدید را به خود جلب کرده است.

حالا اجازه بدهید بر اساس صفحه اول هر یک از این دو سرویس دهنده، نگاهی به موضوعات وبلاگ های موجود در آن ها بیندازیم:

ذات جریان جالب است هرچند که چیز زیادی را نمایش نمی دهد. عملا یک ایده جالب است برای کار بیشتر. در مرحله بعد باید طبقه بندی ها را کمی شبیه کنیم تا هر دو نمودار تقریبا از یک طبقه بندی پیروی کنند (یعنی طبقه بندی های ریز بلاگفا را جمع بزنیم در طبقه بندی ها وسیعتر پرشین بلاگ) و بعد رنگ های مشابه برای طبقه بندی های مشابه بکار ببریم. بخصوص با توجه به اینکه کاربران جدیدتر روی بلاگفا هستند و کاربران قدیمی تر روی پرشین بلاگ، نمودار حاصل می تواند نشان دهنده چیزهای جالبی باشد.

اگر فرصت کردم حتما این کار را امروز یا فردا می کنم و در این باره بیشتر می نویسم.

تحقیق: تکنولوژی جایگزین جواهرات شده است

بر اساس یک تحقیق جدید که در نیویورک و بین زنان آمریکایی انجام شده است، الماس ها دیگر بهترین دوستان زنان نیستند و سه زن از هر چهار زن، یک تلویزیون پلاسمای جدید را به گردنبندی الماس نشان ترجیح می دهند.

این تحقیق که توسط شبکه تلویزیون کابلی اکسیژن که متعلق به زنان است و توسط آنان نیز اداره می شود انجام شده نشان میدهد که شکاف جنسیتی تکنولوژی عملا حذف شده است چرا که اکثریت زنان در حال حاضر به راحتی از تکنولوژی های جدید استفاده می کنند.

این تحقیق نشان داده که زنان به طور متوسط 6.6 ابزار تکنولوژیک دارند در حالی که این عدد برای مردان [بقیه اش را در هستیا اندیش بخوانید]

سخنی با دپارتمان مجازی حقوقی ایران درباره جاسوسی سایبر رامین جهانبگلو

سایت «دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران» در خبری اعلام کرده است که سردبیر آن در یک صحبت شامگاهی با یک «کارشناس جرایم جاسوسی» به این اطلاعات رسیده است که رامین جهانبگلو قصد داشته با راه اندازی یک وب سایت اینترنتی «اطلاعات طبقه بندی شده از لایه های گوناگون سیاسی، حزبی، اجتماعی و حاکمیتی» را جمع آوری کند.
در ادامه رییس دپارتمان از فعالیت گروه های اینترنتی در یاهو و گوگل می گوید و آوردن عبارت «چندین سایت فیلتر شده» به گویا لینک می دهد و از این می گوید که انقلاب مخملی اینترنتی (!) قریب الوقوع است و در نتیجه باید علیه آن فعالیت کرد.

اینجا لازم است به دو نکته توجه کنیم:

  • اینترت رسانه ای همگانی است که در آن افراد می توانند نظراتشان را بدون ترس از تعقیب ابراز کنند. اگر کشوری شروع به بستن و محدود کردن آن کند به این معنی است که از ابراز آزاد نظرات شهروندان می ترسد. ایران کشوری مسلمان است با حکومتی اسلامی که ترسی از مردم اش ندارد و معتقد است اکثریت مردم طرفدار آن هستند. پس چرا آقای پیام فضلی نژاد جوری که انگار منافع ایشان در این کار است،‌ دولت را از اینترنت می ترساند ؟
  • وب سایت رسانه ای است برای مخاطبین. یک وب سایت با این هدف تاسیس می شود که اطلاعاتی را در دسترس تعداد زیادی از مردم قرار دهد. به فرض جاسوس بودن رامین جهانبگلو، این نوع از رسانه چه کمکی به وی می کند ؟ آیا قرار است جهانبگلو اطلاعات خودش و چند همکارش را روی یک سایت بگذارد تا همه مردم آن را ببینند ؟

شدیدا لازم می دانم به آقای پیام فضلی نژاد بگویم که اگر می خواهد برای «حقوق امنیت» کار کند بهتر است به جای تبلیغ برای بستن دسترسی مردم به ابزارهای تکنولوژیک جدید و کسب درآمد از دامن زدن به ترس حکومت از تکنولوژی،از حقوق مردم مانند حق خلوت (Privacy)، حق دسترسی به اطلاعات، حق آزادی بیان و … دفاع کند. آقای پیام افضلی نژاد – دانش آموخته رشته حقوق قضایی و کاندیدای بورد تخصصی حقوق قراردادها در دانشگاه AUOL انگلستان – در صورتی که علاقمند هستید از تخصص خود استفاده کنید، بهتر است به کسی که می گوید «جاسوس سایبر» توضیح دهید که این جاسوس فرقی با «جاسوس نامه ای» و «جاسوس تلفنی» و «جاسوس صحبت رو در رو» و «جاسوس میکروفیلمی» ندارد و ذات فعالیت در اینترنت و انتشار اخبار در آن، عملی دموکراتیک و بسیار شفاف است و حتی اگر رامین جهانبگلو می خواسته سایتی علیه جمهوری اسلامی تاسیس کند، پاسخ اش باید سایتی در دفاع از جمهوری اسلامی و افشای دروغ های احتمالی باشد و نه زندانی کردن و جلوگیری از اظهار عقیده وی.