با این اخبار، من از دنیای دیجیتال چی بگم؟

این روزها خبرها حال به هم زن شدن. جلوه و مریم حسین خواه در زندان هستند چون فکر می کنند زن و مرد باید حقوق برابر داشته باشند. نزدیک بیست دانشجو در زندان هستند چون چند روز مونده به ۱۶ آذر و ممکنه دانشجویان ایران هم مثل دانشجویان ونزوئلا بگویند که با روسا مخالف هستن. بعد هم این آقا کاپشن اش رو درآورده و سعی کرده کت شلوار شیک بپوشه تا مهمان «مجلس التعاون الدول الخلیج العربیه» باشه و زیر تابلوش بشینه بعد از فروختن دریای خزر به روس‌ها، خلیج فارس رو تقدیم عرب ها کنه.



عکس از یاهو

یادتونه خاتمی پشت میزی نشست که روش مشروب بود؟ فرض کنید خواهش می کرد در مجلس تعاون کشورهای خلیج عربی راهش بدن. کجایین دوستان بمب انداز گوگلی و انتحاری؟

راستش اینها تا اینجا که گفتم اصلا برام دردناک نیست. کاملا قابل درکه و قدرت همیشه به این سمت سوق داده می شه. نکته ای که برام دردناکه اینه که یکسری آدم کاملا ساکت هستن که چیه کارشون تخصصیه. یکسری آدم هم چون حرف زدن در این موارد هزینه داره ساکتن به این امید که کسی باهاشون کاری نداشته باشه. یادتونه مصادیق بدحجابی رو پارسال اعلام کردن و همه گفتیم: «بابا چهار تا چیز بیشتر نیست و ما هم که اونها رو نداریم»؟ حالا امسال چاک کنار و جلوی مانتو و چکمه و شلوار زیر چکمه هم اضافه شده و دو سال که صبر کنین،‌ چادر ملی اجباری است و وقتی بچه هاتون ازتون بپرسن: «چادر که اجباری شد، شما اعتراض نکردین؟» باید بهشون جواب بدیم: «راستش ما اصلا نفهمیدم کی اجباری شد!».

این وسط خوشم می یاد از آدم شریفی مثل کسوف که اینقدر زیبا عکس گرفته و نوشته. ممنون آرش.

راستی حالا که صحبت زشتی ها شد، حرفی هم از پرسپولیس بزنم و خبر اینکه با تخصیص شش هزار لیتر سهمیه اضافه بنزین، نگرانی شون برای شرکت در تمرین برطرف شده. الان باید از خونه برم بیرون ولی در این مورد بعدا نامه مفصل می نویسم اما خلاصه اش اینه که خب ابله! من نگرانی ندارم که بنزین برای سر کار رفتن ندارم؟ اون معلم که مجبور شده هر روز با اتوبوس بره نگرانی نداره؟ باشگاه صنعت نفت آبادان چی؟ اونا چون نیومدن «رایزنی» نباید سهمیه اضافه بگیرن یا چون سرخپوشان پایتخت نیستن؟ ببینم چطوره که سرخپوشان و بهشت زهرا و مجلس و معلولین جنگی و کشاورزها باید سهمیه اضافه بگیرن و مهندس ها و معدنچی‌ها و پزشک‌ها نباید بگیرن؟‌ کارشون کم ارزش تره یا (به یاد سینای بزرگ) دستمالشون زبرتر یا رییسشون بی عرضه تر؟ خلاصه همین ها. الان هم تصمیم گرفتم نامه رو به رییس بنزین ننویسم بلکه خطاب به باشگاه بنویسم که دیگه پرسپولیسی نیستم چون تیمم دیگه خودش رو مردمی نمی دونه. آخر عمری ورزشی نویسم هم شدیم ! (: یادمه یک دوست توی روزنامه ورزشی داشتم ولی الان یادم نیست کی و کجا (:‌ خوشحال می شم اگر کسی آشنایی بده (:

با شکست انحصار آمریکا و ایران، جادی دو کامپیوتر را به ابررایانه تبدیل کرد

طبق خبری خزعبل در ایسنا، دکتر شریفی در دروغی تبلیغاتی ادعا کرده که:

با شكست انحصار آمريكاايران به فن‌آوري افزايش نرم‌افزاري سرعت رايانه‌هاي معمولي تا حد ابررايانه‌ها دست
دكتر محسن شريفي، رييس دانشكده مهندسي كامپيوتر دانشگاه علم و صنعت …. اظهار كرد: اين نرم‌افزار تحت نام «سي-شريفي» (C-Sharifi) اين امكان را فراهم مي‌كند تا يك سيستم عامل شبكه‌يي متداول به يك سيستم عامل مديريت كلاستر تبديل شده و اين امكان را فراهم مي‌كند كه داده‌هاي حجيم به سرعت مورد پردازش موازي و توزيع شده قرار گيرند …

وي در پايان با اشاره به وجود تنها دو نمونه خارجي اين نرم‌افزار كه در انحصار آمريكا و كشوري ديگر است، ايران را سومين كشور دارنده اين فن‌آوري معرفي كرد كه كشورهاي اروپايي با وجود شروع همزمان نتوانسته‌اند‌ به آن دست يابد، گفت: اين تكنولوژي كاملا حساس و استراتژيك براي اولين بار در سال 1980 توسط كشور آمريكا طراحي و پس از آن در سال 1986 من پروژه آن را آغاز كردم و طي دو سال اخير به صورت صنعتي به بازار راه يافته است.

البته دوستان اخیرا مقدار زیادی مطالب جالب در این مورد نوشته‌اند ولی گفتم من هم از قافله عقب نمانم. در حقیقت برای پر کردن عقده خودکم‌بینی و تلاش برای ایجاد توهم پیشرفت در خوانندگان، تصمیم گرفتم من بعد از آمریکا و ایران نفر بعدی باشم که به این تکنولوژی پیچیده دست پیدا می‌کنم. به همین دلیل حین وبلاگ‌نویسی توی یک پنجره دیگه راهنمای کلاستر سازی سایت فارسی تکنوتاکس رو باز کردم و تااین مقاله تموم بشه، گذاشتم کلاسترم روی یک کامپیوتر دسکتاپم، نصب بشه!

خلاصه این رو بگم که حالا که شما دارید این رو می‌خونید بعد از آمریکا و ایران، جادی هم به غول‌های دارای این تکنولوژی پیوسته. تنها اشکالش اینه که من دروغکی نمی‌گم ۲۱ سال این پروژه طول کشیده یا بیخودی کلمه‌های قلمبه سلمبه استفاده نمی‌کنم و در نتیجه نه توی اخبار هستم و نه توی دانشگاه بهم حقوق ریاست می‌دن (:

در عین حال حالا که بحث کلاستر شد بد نیست یادی هم بکنیم از دکتر احمد معتمدی از دانشگاه امیرکبیر. چرا که اون هم شش ماه قبل همین اختراع عظیم رو از طریق دانلود یک نرم افزار آزاد و رایگان به میهن اسلامی غالب کرده بود. و به این هم اشاره کنم که این نرم‌افزارهای آزاد ورایگان از قدرت‌های لینوکس هستند و قابل استفاده برای هر کسی که دوست داشته باشه.

پ.ن. ای بابا!‌ ما رو مسخره کردن! آقای دکتر جوادپور رییس چی چی دانشگاه شیراز هم چهار سال قبل همین برنامه رو دانلود و در نتیجه سـو پرکامپیوتر رو اختراع کرده بود پس من فعلا پنجمین نفر هستم: آمریکا، دکتر شریفی، دکتر احمد معتمدی، دکتر جوادپور، مهندس جادی.

نکته انحرافی: خوشبختانه در ایران اسلامی نمی‌تونید در گوگل به دنبال کلمه وقیح «سو‌‌‌‌پـر کامپیوتر» جستجو کنید.

آیا اجازه می‌دیم دزدی مطلب از وبلاگستان عادی بشه؟

لطفا اگر کسی اسکن یا عکس از روزنامه همشهری که مطلب نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران رو بی‌اجازه چاپ کرده داره، بهم (jadijadi‌ در جیمیل) ایمیل کنه تا سایت رو راه بندازیم! ممنون

مطلب قبلی که در مورد دزدی مطلب در اینترنت نوشته بودم (دستور آشپزی: چگونه برای چاپ در همشهری آنلاین، مقاله بدزدیم )، بازخورد خوبی داشت اما نکته قابل توجه‌اش این بود که یکی گفته بود یکی دیگه از مطالب اخیر (نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران) را هم همشری کاغذی دزدیده و چاپ کرده.

خب ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ این قبلا برای دوستان خیلی خوبی مثل سینا و کسوف و راز و … هم افتاده و مطمئن هستم خیلی های دیگه هم تجربه‌های مشابهی داشته اند.

ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ اولین چیزی که به فکر من رسید این بود که «مهم نیست. روزنامه ای که شروع کنه دزدیدن مطالب از دیگران، اصولا در حال مرگه» (و آمار همشهری آنلاین هم همین رو نشون می ده). ولی مشکل اونجا است که این کار رسم بشه. «مدیر روزنامه» فکر کنه اینترنت و وبلاگستان یک منبع مجانی مطلب است که هر وقت کم آورد می‌تونه بهترین مطالب رو ازش انتخاب کنه و چاپ کنه. به نظرم جلوی این رو باید بگیریم. من یکی دو تا ایده دارم و دوست دارم قبل از اجرا، نظرات دیگران رو هم بدونم.

یک نظر این است که در هر مورد اگر دیدیم و اگر حوصله و وقت کافی داشتیم برویم پیگیری کنیم تا احتمالا آخرش یک منتی هم سرمان بگذارند که «باید خیلی هم افتخار کنین که مطلبتون رو چاپ کرده‌ایم»!‌ این راه حل من نیست. نه وقت اضافی دارم که با همشهری سر و کله بزنم و نه این سرو کله زدن من جلوی دزدی رو می گیره.

ایده من اینه که یک سایت درست کنیم. یک سایت که موارد دزدی مطلب رو مستند کنه و در دوره های مثلا سه ماهه، یکسری جایزه دزدترین ها به روزنامه ها و جاهایی بده که مطالب دیگران رو دزدیده‌اند. با اینکار کسانی که مطالبشون به شکل غیراخلاقی کپی شده هم می‌تونن جایی داشته باشن برای «شکایت».

می‌شه یکسری قواعد گذاشت برای «ثبت یک دزدی». مثلا ارائه یک تصویر از روزنامه یا سایت دزد و یک لینک هم به مطلب اصلی و شکایت نویسنده اصلی. این «موارد» رو می‌شه بر اساس «نوع جرم» و «نام دزد» برچسب زد و همیشه ابری از دزدترین‌ها داشت (:

نظرتون چیه؟ پیشنهادی دارین؟ برای اسم دامین چی خوبه ؟ یک چیزهایی در مایه copypaste یا dozdi ؟ پیشنهادی دارین؟

دستور آشپزی: چگونه برای چاپ در همشهری آنلاین، مقاله بدزدیم


وقتی در اینترنت مشغول جستجو به دنبال «گرامافون» بودم، دو نتیجه عجیب توجهم را جلب کرد: هم همشهری آنلاین و هم بی‌بی‌سی فارسی
نوشته بودند «فقط در صفحه های گرامافون قابل شنیدن بود» ! شباهت عجیب و غیرطبیعی‌ای بود.

نگاهی به صفحات انداختم. بعله! جناب همشهری آنلاین مقاله‌ای دارد درباره ۲۵ ساله شدن سی‌دی‌ها همه چیز در یک روز کهنه می‌شود که کپی مسخره‌ای از مقاله ۲۵ ساله شدن سی‌دی‌ها بی‌بی‌سی فارسی است. نکته بامزه این است که همشهری آنلاین، ۲۰ روز بعد از ۲۵ ساله شدن سی‌دی این خبر را کشف کرده است (:

روش پخت مقاله چاپ شده در همشهری آنلاین به این شیوه است:

یک متن مقدماتی تهیه کنید. این متن می‌تواند از یک منبع دیگر کپی و پیست شده باشد.

یک مقاله با اطلات خوب پیدا کنید (مثلا از بی‌بی‌سی فارسی)

مقاله بی‌بی‌سی را پارگراف پاراگراف کپی کنید

پاراگراف‌های انتخاب شده را به شکل اتفاقی در متن پیست کنید

باور نمی‌کنید که حتی نظم منطقی پاراگراف‌ها مهم نیست ؟ (: من هم نمی‌کنم ولی خب واقعیت دارد.

نکته داغ: تازه الان دیدم که سایت آفتاب عین مطلب بی‌بی‌سی را کپی کرده! به اندازه کافی مسخره نیست ؟ پس این را هم اضافه کنم که منبعی که آفتاب ذکر کرده، جام جم است !‌ به این می‌گویند خر تو خر واقعی نشریاتی. اگر به دوست مطبوعاتی‌ای توهین شده، به مدیر مسوول نشریه‌هایش اعتراض کند نه به من (:

دروغ هایی که می شنویم: ابررایانه ایران

امیدوارم ۱۹۸۴ را خوانده باشید. حکومتی فاشیستی که با زور دشمن دشمن کردن زنده است و دائما به مردم خودش دروغ می گوید که در حال پیشرفتیم ولی وقتی مردم به زندگی شان نگاه می کنند، فقیرتر و فقیرتر شده اند. تا چند روز پیش پس‌زمینه لپ تاپ من عکسی بود که می گفت «قرار نبود ۱۹۸۴ یک راهنما باشد».

دیروز خبر را خواندم که ايران به جمع كشورهاي پيشرفته سازنده قويترين ابررايانه هاي فوق سريع پيوست. در شرح خبر دکتر احمد معتمدی می گفت که ایران ۲۱۶ CPU را با استفاده از لینوکس موازی کرده و با ساخت یک «ابرکامپیوتر» به جمع معدود کشورهایی پیوسته که این تکنولوژی را دارند. خنده دار است و مسخره (: و یکی از دروغ هایی که لازم است هر روز گفته شود تا احساس کنیم علی رغم فقیرتر شدن و منزوی شدن، در حال پیشرفت دائمی و جلوزدن از جهان هستیم.

به قول دوستی ایران یک میکروپروسسور ۸ بیتی هم نساخته و مدعی ساختن «سوپرکامپیوتر» است (: ماجرا از این قرار است که شما هر چند تا کامپیوتر با سیستم عامل لینوکس که داشته باشید، می توانید در یک شبکه و فقط با استفاده از دو نرم افزار رایگان آزاد قابل دریافت از اینترنت آن ها را با هم موازی (از نظر فنی کلاستر) کنید و قدرت پردازشی بالاتری به دست بیاورید. عملا ما با این هیاهو پیوسته ایم به آدم هایی که برای کارهایی مثل رندر تصاویر در خانه شان از اینترنت این برنامه ها را دانلود می کنند و استفاده.

البته به نفسه، ساخت این کلاستر دوست داشتنی است و یک قدم به جلو و من خوشحالم ولی وقتی بحث می کشد به دروغ گفتن و مساله را جوری جلوه دادن که انگار ما چیزی به علم اضافه کرده ایم، بدم می آید. این خبر می توانست این گونه باشد «ایران با کلاستر کردن فلان قدر میکروپروسسور، قدرت پردازشی فلان را به دست آورد که در خاور میانه منحصر به فرد است (که البته من شک دارم). از این کامپیوتر در کارهای هواشناسی استفاده خواهد شد.» ولی وقتی به دروغ جوری جلوه داده می شود که ما قهرمان جهان هستیم (با تقلید تکنولوژی ای که هندی ها حدود ده سال قبل اختراع کردند و در اختیار همه گذاشتند)، حالت تهوع به آدم دست می دهد (:‌

وزیر ارتباطات: در ضریب نفوذ اینترنت در از مالزی جلو زدیم: ۱۶ بزرگتر از ۳۵!

این وزیر همیشه مایه تعجب من بوده و حالا دیگه رکورد شکسته.
اولا که اعلام کرده در سال گذشته ضریب نفوذ اینترنت در ایران ۶۰٪ رشد داشته که واقعا جای سپاسگذاری و قدردانی داره و بعد هم با این جهش یک شبه ۶۰ درصدی، اعلام کرده ضریب نفوذ اینترنت در ایران ۱۶٪ درصد است و در نیتجه ضریب نفوذ ایران بیشتر از مالزی است.

یکسری آدم هم طبق معمول جلوی آقای وزیر به به و چه چه راه انداخته اند و احتمالا براش دست زدن (صلوات فرستادن دیگه انگار منسوخ شده در سخنرانی ها) و هیچ کس نپرسیده حتی اگر واقعیت داشته باشه، چطور ۱۶ بزرگتر از ۳۶ است؟!!

شاید هم به خاطر سانسور بودن عبارت انگلیسی «ضریب نفوذ اینترنت» هیچ کس دسترسی نداشته جستجو کنه و ضریب نفوذ مالزی رو نگاه کنه. بنا به تمام منابع اینترنتی، ضریب نفوذ اینترنت در مالزی از ۳۵ کمتر نیست و در ایران هم از ۱۱ بالاتر نمی ره. حالا چطور جناب وزیر یک ضرب ضریب نفوذ ایران رو ۵ درصد برده بالا و به این نتیجه رسیده که ۱۶ از ۳۵ بزرگتر است، خدا عالمه.

در صورتی که می خواهید ضریب نفوذ کشورهای مختلف و نقشه نفوذاینترنت در کشورها رو ببینید، نگاهی به نقشه تعاملی ضریب نفوذ اینترنت در جهان بیاندازید.

پری دریایی صید شده در آب های ایران

چند وقت قبل در وبلاگ آسیه خواندم که پری دریایی افسانه نبوده است ؟!!!!. در صحبت ها هم متوجه شدم که ماجرا از این قرار است که در جایی از کشور ماهیگیران یک پری دریایی از آب گرفته اند و چون اندام زنانه داشته گفته شده که باید بر آن نماز بخوانند و همه شگفت زده هستند و این حرف ها.

در بحث ها گفتم که بسیار بسیار موافقم پیگری این جریان هستم چون جالب است و ارزشمند. یک در چندهزار ممکن است کشف یک گونه جدید باشد و به احتمال بیشتر ممکن است حادثه ای جذاب باشد برای روزنامه ها (اگر گونه جدید یا خود پری دریایی زیبا نباشد، نماز خواندن بر یک ماهی واقعا نیازمند پیگیری است. از نظر من بامزه است و امیدوارم که از نظر خیلی ها باید توبیخ در پی داشته باشد). به هرحال پیگیری خاصی نکردم تا عکس یا فیلم ببینم.

دیروز وارش لینک فیلم این پری دریایی را هم در وبلاگش گذاشت. چون مساله عکس نیست احتمال تقلب بسیار کمتر است (این تقلب سال قبل در پی حادثه سونامی با ادیت یک عکس انجام شده بود). فیلم را که دیدم موضوع برایم جالب تر شد: واقعا یک جور موجود عجیب روی تخت دراز شده بود و صدای قرآن در حال پخش بود. لینک را برای بیولوژیست ها و متخصصین علوم دریایی و محققان پستانداران دریایی (اکثرا نیوزلند، آمریکا و انگلیس) فرستادم و پرسیدم جریان چیست. آن‌هایی که جواب دادند متفق القول بودند که این نوعی skate از خانواده کوسه ها است. خوشبختانه کسی نپرسیده بود در اتاق چه خبر است یا صدایی که می آید چیست. نمونه یکی از نامه ها این است:

Dear Jadi,

According to our expert on elasmobranches, John Mandelman, it is a Skate of some kind, probably a female, and it looks a little dried out. Skates are relatives of sharks, and are definitely strange looking. Hope this helps.

Sincerely,

Scott Kraus

مساله حل شد (: البته هنوز علاقه مند هستم ببینم سر این جسد چه آمده و شایعات محلی چه می گویند. احتمال می دهم با مراسم مذهبی دفن شده باشد. اگر اینطور باشد واقعا متاسف هستم. امیدوارم دولت زودتر دست به کار شده باشد و یک کارشناس زیست دریایی مساله را حل و جسد را دفن بهداشتی کرده باشند (:

مرتبط: دروغ علمی در مورد پری دریایی یافت شده در فیجی البته سانسور است ! شاید چون علم حق ندارد بگوید پری دریایی فیجی دروغ بوده.