اولین قدم های من روی یک اندروید تازه

رفتار طبیعی یک آدم طبیعی توی یک کشور طبیعی با حاکمان طبیعی، وقتی یک اندروید می خره ساده است:

  • اول اکانت گوگل، توییتر و فیسبوقش رو به گوشی می ده
  • و در قدم دوم اپلیکیشن هایی که دوست داره رو نصب می کنه

اما ما یک حالت های خاصی داریم. در حال زندگی در یکی از سانسورچی ترین کشورهای جهان، تحت تحریم های بین المللی و کماکان شاد و با روحیه به دنبال بخشی از جهان مدرن بودن. پس قدم های ما فرق میکنه:

دادن اکانت گوگل به اندروید

با اینکه در حکومت دزدهای سرتیفیکیت زندگی می کنیم ولی خب چاره چیه (: لبخند می زنیم و اکانت و غیره رو می دیم به گوشی که روشن بشه و فعال

روت کردن اندروید

روت کردن یک اصطلاح یونیکسی / لینوکسی است. یعنی فعال کردن دسترسی کاربر روت (که بالاترین سطح دسترسی رو داره) روی سیستم عامل. روت کردن تقریبا پایه تمام انگولک‌هایی حساب می شه که بعدا قراره بکنیم.

من یک گوشی سامسونگ گالاکسی اس دارم که آپدیت شده به اندروید 2.3.3 و یک تبلیت ۳۷۵ تومن گالاکسی تب P1010 (که سیم کارت نمی خوره) و اندرویدش 2.2 است. برای اندرویدهای ۲.۲ از z4root استفاده می‌کنم که خیلی ساده است. کافیه روی دستگاه نصبش کنید (مثلا از طریق رفتن با دستگاه به وب سایتش و کلیک و دانلود روش) و بعد از اجرا بگین گوشی رو Permanent (همیشگی)‌ روت کنه.

برای اندروید ۲.۳.۳ روی تلفن همراه گالاکسی اس من، جریان یک هوا پیچیده تره ولی هنوز کاملا عملی. من از راهنماهایی مثل این استفاده کردم که مبتنی بر دانلود یک کرنل روت شده و نصب اون روی گوشی با نرم افزار Odin هستن. راحته و احساس هکر بودن بهم دست داد.

نصب پروکسی

حالا باید از یک پروکسی برای وصل شدن به مارکت استفاده کنیم. من از برنامه ترنسپرنت پروکسی استفاده کردم. این برنامه باعث می شه گوگل خیلی دقیق متوجه نشه که ما از کشوری هستیم که بازرس های اتمی رو توی کشورمون راه نمی دیم و می خوایم یک کشور دیگه رو از روی زمین محو کنیم و غیره و غیره. چون راستش رو بخواین ظاهرا اگر شک داشته باشه که ما از ایران عزیز هستیم، سعی می کنه جلوی دسترسی مون به برنامه‌هایی مثل Plants vs Zombies یا Read it later رو بگیره تا نتونیم بمب اتم بسازیم.

این برنامه رو هم کافیه دانلود و روی گوشی نصب کنین. بعد باید بهش یک پروکسی بدین. نیازی نیست این پروکسی بتونه از سانسور میهن رد بشه. هر پروکسی ای که کار کنه کافیه. فقط لازمه آی پی شما از دید گوگل مخفی بشه. اگر از دوستان صمیمی من هستین، بهم بگین تا چنین پروکسی ای که برای خودم دارم رو بهتون بدم. البته واقعا به هیچ دردی به جز اینکار نمی خوره. تکرار می کنم که فقط اگر از دوستان خیلی صمیمی هستین (:

برنامه هایی که دوست دارین رو نصب کنین

واو! تا حدی شدیم جزو جهان. حالا دیگه فقط کافیه به Flight Mode برین تا از شماره سیم کارت کسی نفهمه در ایران هستین و وارد مارکت بشین. در مورد من در این لحظه که بعد از ورود به مارکت دیگه نیازی به Flight Mode هم نیست و می تونم بیام بیرون و مارکت کماکان کار می کنه. یکی از مهمترین برنامه‌هایی که در این مرحله باید نصب کنیم، SSH Tunnel است. برنامه ای برای رد شدن از سانسور. البته در این مورد لازمه یک اکانت تونل داشته باشین که خب بعضی ها دارن بعضی ها نه. اونهایی که ندارن احتمالا راه حل های معقول تری مثل وی.پی.ان. رو ترجیح میدن ولی خب گیک بازی است و هزار دردسر (:

شما یک جورهای نصفه و نیمه عضو جهان هستین

تبریک می گم. با روت کردن، پروکسی، فلایت مود و تونل شما تونستین در سطح دیجیتال از ایران خارج بشین و حالا اگر اینترنت قطع نباشه و حلقش رو نگرفته باشن فشار بدن و حوصله کافی برای دانلود با سرعت های خنده دار ما داشته باشین، عضوی از جهان هستین (:

لیبرالیسم برای برابری انسان ها

کشور ما ده سالی است که افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. دوستان مصلحتاندیش و منفعتاندیش هم که هر چی بهشون بگن مثل بلندگو تکرار می کنن و تحلیلشون تعطیله. این دوستان یادشون نیست که یک زمانی عربده می کشیدن که بانک ها باید دولتی باشه، بیمارستان‌هایی که همان زمان هم رایگان بود باید مال دولت اسلامی باشه، تمام صنایع بزرگ باید در کنترل حکومت باشه، دولت مسوولیت داره به همه سوبسید بده و غیره و غیره. اون زمان حنجره ها پاره می شد تا فریاد زده بشه که کنترل دولتی بر همه چیز باعث رفاه همه است و خوشبختی عمومی و غیره و غیره.

کشور ما ده سالی است افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. الان ده سالی است که به دوستان مصلحاندیش گفته شده حنجره شون رو پاره کنن که مالکیت خصوصی مهمترین چیز برای رفاه عمومی است و اصولا راه خوشبختی یک جامعه اینه که همه چیز توش خصوصی بشه و اقتصاد لیبرال. این دوستان مصلحاندیش حالا حنجره ها رو پاره می کنن تا بگن صندوق بین المللی پول ایران رو به عنوان سریعترین کشور در توسعه لیبرالیسم برنده اعلام کرده و ذوق می کنن که با حذف یارانه ها، خصوصی کردن بانک ها، پولی کردن بهداشت، پولی کردن تحصیلات و فروختن صنایع به آدم ها کشور داره در راه تعالی می ره و به زودی عدالت محور اساسی می شه (:

بده آدم مغزش رو تعطیل کنه و چشمش رو ببنده. ولی بدتر از اون اینه که اختلاف طبقاتی توی یک جامعه بسته بیشتر و بیشتر بشه. یادمه زمانی که آدم ها با دیدن یک بی ام و آخرین مدل ازش فیلم می گرفتن و به هم نشون می دادن. یادمه که من دو سال پیش از گداهای نیجریه فیلم می گرفتم و برام عجیب بود که توی صف پمپ بنزین دائما گدا از کنارم می گذره… الان هر دوی این صحنه ها طبیعی است و منفعاندیش‌ها هم فعلا قراره چشم هاشون رو ببندن روی دولت دهم و شعیب بن صالح سابقش.


نکته مهم: یکهو این توهم پیش نیاد که جمهوری اسلامی داره به یک سیستم لیبرال تبدیل می شه. آزادی بیان و عضوی از جهان بودن بخشی از لیبرالیسمه که اینجا نیست. چیزی که ما الان باهاش طرفیم، حکومتی است که بخش های توتالیتر اجتماعی چپ رو به ارث برده (بخونید سانسور و اعدام) و داره بخش های بد لیبرالیسم رو هم جذب می کنه (بخونید پولی شدن تمام سرویس هایی که باید حق هر شهروند باشه).

حمله رژیم سوریه به مسجد و تخریب اون

راستش عربی من زیاد خوب نیست. خودتون نگاه کنید. برداشت من از خبر انتظار نیروهای حاکم کشور دوست و همسایه یعنی رژیم بعث سوریه بود برای اومدن نمازگزاران به مسجد و بعد حمله با تانک و تخریب مسجد و کشتن آدم ها.

این خبر هم مثل بقیه اخبار سوریه، بحرین و مابقی دیکتاتوری‌های دور و نزدیک بسیار ناراحت کننده است. خوشحال می شم اشتباه باشه ولی اگر نباشه گفتم شاید شما هم بخواین بدونین. شاید لازم باشه اعتراض کنین یا کفن بپوشین یا غیره. در ضمن بهانه خوبی هم هست چون به هرحال سیستم در حال تغییره و بهتره زودتر موضع دوست و همسایه رو بذارین کنار. حتی بد نیست زودتر یک پرس و جویی بکنین. مثلا به این فکر کنین که اگر چنین اتفاقی توی اسراییل افتاده بود الان چه کارهایی می کردین؟ بر اساس اعتقاد یکسری از مسلمین، لازمه اون دنیا جواب چنین سوالی رو داشته باشین.

پلیس عصبانی بریتانیا، اسم، آدرس و تاریخ تولد محکومان را توییت می کند

تحقیر یک ایده بسیار قدیمی مجازات است. این شیوه، روش اصلی مجازات تا قرن‌های هفده و هجده بود ولی بعد با بالا رفتن شعور نسبی جوامع، روش های اصلاحی را جایگزین اون کردند.

اما ظاهرا وقتی آدم‌ها (تیم‌ها) عصبانی می‌شوند و کنترلشان بر اوضاع کم می‌شود عقلشان هم تا حدی عقب نشینی می‌کند و با کنار گذاشتن عقل و شعوری که در طول قرن‌ها تلاش شده روی هم انباشت شود، می‌روند سراغ کارهای غریزی مثل تحقیر افراد و خرد کردن شخصیتشان.

این کار در ایران منجر به فرو کردن لوله آفتابه در دهن بدون حتی صادر شدن حکم قاضی درباره فرد و اعمال مشابه می‌شود و در انگلستان منجر به چنین توییت‌های از طرف اداره پلیس:

پلیس منچستر، مشغول توییت کردن اسم، تاریخ تولد و محل تولد مجرمانی است که محکوم شده‌اند. اینکار شاید غیرقانونی نباشد ولی برای من شکل مدرنتر آفتابه در گردن انداختن و تحقیر کردن آدم ها است: روشی برای داغ زدن به یک انسان. حتی اگر طرف دزد باشد و از طرف دادگاه هم به خاطر دزدی محکوم شده باشد، بردن آبرویش در ملاء عام کاربردی ندارد جز تسکین خشم طرف برنده (در اینجا پلیس).

بر حق بودن پلیس، منتخب بودن دولت، آزادی احزاب، لات بودن فرد دستگیر شده، قانون شکنی و غیره هم روی چنین مواردی تاثیری ندارد. هرچقدر هم شکل کار متمدانه باشد، نفس عمل همان انداختن آفتابه در گردن است و همانقدر دور از تمدن و مریض.

منبع: گیزمودو

کسی آن پشت هست؟

همچنین چاپ شده در روزنامه اعتماد

همگانی شدن ایمیل، هیجانات زیادی به همراه داشت اما مثل هر تکنولوژی دیگری، حضور آن باعث مشکلات جدیدی هم شد. مشهورترین این مشکلات که بعد از چهل سال هنوز هم ادامه دارد، بی توجهی گیرنده به نامه و بی جواب گذاشتن ایمیل است.

امروز همه کسانی که در اینترنت حضور دارند به نوعی وابسته به ایمیل هستند و همه هم بارها و بارها تجربه زدن ایمیل بدون دریافت جواب را داشته‌اند. روزگاری می‌شد این را به گردن نرسیدن ایمیل یا اسپم شدن آن انداخت ولی این روزها اصلی‌ترین حدس باید بی توجهی گیرنده باشد. شاید کلمات قشنگی مثل مشغله زیاد یا جواب دادن سر فرصت، ظاهر قضیه را کمی زیباتر کنند ولی به هرحال نمی‌توانند این واقعیت را پنهان کنند که جواب دادن به ایمیل ما، برای گیرنده اهمیتی کمتر از کارهای دیگر داشته.

ایمیل یک مفهوم غیررسمی است که در جامعه رسمی ما داخل شده. ما برای چند سده هر متن نوشته شده‌مان را با کلی تعارف همراه کرده‌ایم و حتی در یک گفتگوی ساده رو در رو هم طول می‌کشد تا بتوانیم حرف اصلی‌مان را شروع کنیم. حالا فرض کنید این جامعه ناگهان مجبور شود روابط دوستانه‌اش را به شکل متنی و غیرهمزمان صورت بندی کند.

اما این مشکل منحصر به جامعه ما نیست. ارین مک کین جدیدا تحقیقی منتشر کرده در مورد این مشکل. او می‌گوید جواب ندادن به ایمیل‌ها چند دلیل اصلی دارد. اول اینکه می‌دانیم باید به کسی جواب منفی بدهیم و چون اینکار برایمان سخت است آن را عقب می‌اندازیم. حالت دوم مربوط به افرادی است که آنقدر ورودی ایمیل دارند که مطمئنا نمی‌توانند به همه آن‌ها جواب بدهند و در نهایت هم خطای انسانی که باعث می‌شود به اشتباه بعضی ایمیل‌ها را پاک کنیم و هرگز به آن جواب ندهیم.

نتیجه این است که گیرنده چشم به در می‌دوزد تا شاید جواب ایمیلش برسد. او رنج می‌کشد، اسپم‌ها را چک می‌کند، صفحه را ریفرش می‌کند دوباره ایمیلی می‌زند و می‌پرسد که آیا ایمیل قبلی به دست ما رسیده یا نه. در اینطرف هم شرایط دائما بدتر می‌شود. جواب دادن یک نامه که سه هفته است نیازمند جواب است سخت تر از نامه ای است که امروزه رسیده و درنتیجه نوبت پاسخگویی به آن بازهم عقب‌تر می‌افتد و این روند ادامه پیدا می‌کند تا جایی که پاک کردن نامه به تنها راه ممکن تبدیل شود. در تمام این مدت، فرستنده با خودش فکر می کند که اصولا کسی آنطرف خط هست یا نه.

همین سوال در مورد تاخیر در پاسخ را اخیرا نویسنده نیویورک تایمز از راهبان بودایی پرسید؛ آنهم با ایمیل. اولین راهب بعد از ۷۵ ساعت پاسخ داد. استاد جیشو پری در جواب گفته بود «صبر، روش پایان دادن به خواسته‌ها است.» او اضافه کرده بود که وعده تکنولوژی برای دائما سریعتر کردن پاسخگویی به نیازهای بشر، چیزی بیشتر از یک توهم نیست و انسان باید با قائل شدن تفاوت بین عکس العمل بی واسطه به محرک‌ها و پاسخ اندیشه شده، پیش از هر جوابی به اندازه کافی تامل پیشه کرد، خود را آرام سازد.

به مناسبت ماه مبارک رمضان

این یک کینسین موتور پروتئین است که داره یک وسیل رو توی یک میکروتیوب بالا می‌کشه. این یک تیکه کوتاه است از این ویدئو.

ربطش به ماه رمضان؟ خب ماه رمضون که می یاد دو تا چیز بیشتر از همه برای من دیده می شه: اول حکومتی که سعی می کنه الگوهای خودش رو با زور به مردم تحمیل کنه (مثلا از طرق مجازات های سنگین برای طبیعی ترین رفتارهای بشری) و دوم تلاش یک سیستم برای کشف اینکه آیا در یک مکان زمان خاص ماه توی آسمون هست یا نه.

راستش این ویدئو رو که دیدم به نظرم اومد دقیقا تلاش سیستم بدن است برای انجام یک رفتار بسیار طبیعی و از طرف دیگه مثل همون تلاش برای دیدن ماه است ولی در جهت مخالف: دیدن چیزهای خیلی ریز. گفتم شما هم ببینین خوشحال بشین (:

راستی! اصطلاح Haters Gonna Hate رو بعدا توی کتاب نارنجی توضیح می دم (:

منبع

ترانه ممنوع: یک وجب دلواپسی

فواد صادقیان، ترانه سرا، تصمیم گرفته کتابش رو به شکل «رایگان» بذاره توی اینترنت. البته رایگان رایگان که نه.. نسخه دیجیتالی که بتونین دانلود کنین و هر قدر خواستین به شماره حسابش بریزین.

من کتاب رو از اینجا دانلود کردم. و با علاقه خوندم. به نظرم ترانه هاش بهتر از خیلی ترانه‌هایی بودن که این روزها خونده می شه و متاسفم که در کشوری هستم که افراد باید برای انتشار شعرهاشون از یک نفر دیگه مجوز بگیرن.

کتاب قشنگه. به نظرم سری بهش بزنین و اگر دوست داشتین هزینه کتاب رو به شماره کارت 5022291010225389 به نام فواد صادقیان بریزین تا شاید شاهد ترانه‌های بهتری توی موسیقی‌هامون باشیم.

من شخصا از ترانه‌های زیادیش لذت بردم. از جمله ترانه شاملو، بهانه، دیوارسنگی، خاک بهشت و غیره. تقریبا همه ترانه‌هاش رو دوست دارن با یک اجرای خوب بشنوم (:

اقدام ناجوانمردانه گوگل در نفی تاریخ علمی ایران

این مطلب یک است

دوستان. امروز متوجه یک نکته عجیب شدم که بعد از چند لحظه فهمیدم نمیتونه بی دلیل باشه و احتمالا تکه کوچیکی است از یک برنامه بزرگ برای تخریب تاریخ پر افتخار مای پر افتخار. به این تصویر نگاه کنید:

وقتی ما توی گوگل جستجو می کنیم که «کم نبوده اند علوم و فناوری هایی که در ایران تولید شده باشند» این به اصطلاح موتور جستجو کاملا برعکس اون رو به ما «پیشنهاد» می ده در حالی که اصلا وظیفه یک موتور جستجو پیشنهاد دادن نیست و مشخصه که اینکار به مقاصد خاصی انجام می شه.

ما می دونیم که چیزهای زیادی در ایران اختراع شدن. از تکنولوژی های الکل (توسط زکریای رازی گرفته) تا کامپیوتر (در کارهای خوارزمی) و انرژی اتم (در شعر مشهور مولانا که میگه دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی) و این پیشنهاد که «کم بوده اند علوم و فناوری هایی که در ایران تولید شده باشند» واقعا غیرمنصفانه است.

به همین دلیل ازتون خواهش می کنم چند لحظه وقت بذارین، به صفحه اینکار در فیسبوک برین و دگمه لایک رو فشار بدین. با اینکار از فیسبوک خواهیم خواست تا به گوگل بگه که این پیشنهاد ددمنشانه رو حذف کنه و به تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ما احترام بذاره.

آخرین اخطار: هموطن! ایرانی! نواده آریوبرزن و سودابه! برای اصلاح تاریخ و برای نجات ایران برو به این صفحه و لایک بزن. به هرحال ما یک وظیفه تاریخی داریم که می تونیم از طریق زدن یک لایک ساده اونو از دوشمون برداریم پس چرا غفلت و تنبلی کنیم در نجات فرهنگمون؟