مروری گرافیکی بر مرورگرهای وب

خیلی قوی با کلی تجهیزات اضافی اما بعد از چند هفته به خاطر خزعبلاتی که بهش وصل می‌کنید، غیرقابل استفاده و کند.

بسیار به صرفه اما طرفدارانش درباره قابلیت‌هایش بیش از حد اغراق می‌کنند

بعضی‌ها عاشقش هستند اما بقیه می‌گویند که واقعا چیز بی معنی‌ای است

خیلی سریع، کلا همین!

به هرحال بعضی وقت‌ها که هیچ وسیله دیگری نداریم، باید برای رفت و آمد سوار یک چیزی بشویم دیگر.

منبع

چرا آی.پد نخواهم خرید

تا قبل از عرضه آی.پد، بحث همه سایت‌ها در مورد شایعات مربوط به آن بود. در لحظات عرضه همه هیجان زده بودند که در لحظه در مورد جدیدترین محصول اپل بنویسند و حالا – دو سه روز بعد از عرضه آن – نقدها شروع شده. ظاهرا آی.پد تا حد زیادی خواسته طرفداران و منتقدان را برآورده نکرده و حجم زیادی از سایت‌ها و بخصوص خیلی از سایت‌های مهم در زمینه تکنولوژی دیجیتال نقدهایشان حاوی نکات منفی زیادی است.

راستش را بخواهید، من هم مطمئن هستم که یک آی پد نخواهم خرید. چرا؟ اولین نکته حضور DRM بسیار گسترده در این ابزار است. دی.آر.ام. از طرف عرضه کنندگان به عنوان ابزاری دیده می‌شود برای «مدیریت حقوق دیجیتال» اما مصرف کنندگان آن را «مدیریت محدود کننده های دیجیتال» می‌خوانند. یک دستگاه دارای دی.آر.ام. به خودش این اجازه را می‌دهد که برنامه‌ و فعالیت‌های شما را زیر نظر داشته باشد و جلوی «غیر قانونی»هایش را بگیرد. این قانون را هم یک شرکت تجاری می‌نویسد و نه مجلس منتخب مردم. مثلا ممکن است اپل به شما بگوید که بعد از «خرید» فلان کتاب، فقط ده بار حق دارید آن را باز کنید. در بار یازدهم، دستگاه خود به خود جلوی باز شدن کتاب را خواهد گرفت. یا ممکن است یک ویدئو از اینترنت دانلود کنید اما آی.پد. به شما بگوید که این فایل را نخریده‌اید پس حق پخشش را ندارید یا حتی فایلی که گرفته‌اید فقط مخصوص پخش در آمریکای شمالی است و دستگاه شما که در اروپا فروخته شده اجازه پخش آن را ندارد.

بحث طرفداران حقوق بشر و غیره این است که وقتی کامپیوتر شما تمام نرم‌افزارها و رفتارش را تحت کنترل یک شرکت تجاری – در این مورد اپل – قرار بدهد، بخشی از حقوق اولیه شما به عنوان یک انسان به یک شرکت سودمحور فروخته شده است. این مورد بخصوص در مورد آی.فون و آی.پاد بارها و بارها مشاهده شده و به راحتی می‌توان به مواردی اشاره کرد که اپل با استفاده از این توان، نرم‌افزارهایی که از نظر قانونی و حقوقی هیچ مشکلی نداشته‌اند اما برای سود اپل مضر بوده‌اند را از فروشگاه‌هایش خارج کرده.

اما نخریدن من فقط جنبه حقوق بشری ندارد. در موارد دیگری هم آی.پد. به هیچ وجه برآورده کننده انتظارات فنی من نیست. برای مثال به این لیست نگاه کنید:

  • لبه های واقعا ضخیم. اپل همیشه به ظرافت ابزارهایش مشهور بوده اما این تقریبا ۲۰٪ بدنه این دستگاه به قابی اختصاص پیدا کرده که فقط جا گیر است.
  • نبودن مالتی تسکینگ . این یکی غیرقابل باور است. واقعا چه کسی می‌تواند در سال ۲۰۱۰ وسیله‌ای بالای ۵۰۰ دلاری بخرد و انتظار نداشته باشد که بتواند همزمان که در اینترنت می‌چرخد، چت هم بکند. حین نوشتن یک متن، آهنگ هم گوش بدهد یا موقع خواندن یک کتاب، دیکشنری را هم باز کند تا معنی یک لغت را نگاه کند. تک وظیفه بودن، چیزی است مربوط به بیشتر از ده پانزده سال قبل و امروزه گوش کردن به آهنگ، توییت کردن، بودن در وب، داشتن یک دیکشنری و باز بودن برنامه چت یکی از انتظارات کاملا اولیه و بدیهی یک کاربر از یک دستگاه دیجیتال است که حتی یک تلفن ساده هم آن را داراست.
  • اکوسیستم بسته نرم‌افزارها. آی.پد نرم‌افزارهای فروشگاه خود اپل (AppStore) را اجرا می‌کند. این فروشگاه سابقه جذابی ندارد و بارها و بارها نرم‌افزارهایی مثل نرم‌افزار چت صوتی گوگل را کنار گذاشته تا به سود اپل صدمه‌ای وارد نشود. با خرید یک آی.پد، شما در یک سیستم عامل بسته (آنهم غیرمالتی تسک) و شدیدا وابسته به اپل محبوس می شوید. در این سیستم عامل نمی‌توانید مرورگری به جز مرورگر اپل را استفاده کنید یا منتظر هکرهایی باشید که برنامه‌های جالب را به سخت افزارتان پورت کنند.
  • نبودن دوربین. حالا اگر دستگاهی می‌خریم، دنبال این هستیم که هم دوربین در جلویش داشته باشد (برای چت) هم در پشتش (برای عکاسی). این دستگاه هیچ کدام را ندارد.

بقیه مطلب را در نارنجی بخوانید…

نگاهی مقدماتی به گنوم سه

گنوم سه در راه است اما ظاهرا اکثر ما درک دقیقی از اینکه قرار است با چه چیزی روبرو شویم نداریم. زیاد می‌بینم که بچه ها گنوم شل را برابر با گنوم سه می‌گیرند و به تغییرات اصلی گنوم توجه نمی‌کنند. بگذارید به چند نکته درباره گنوم سه دقت کنیم… این نکات از این مقاله استخراج شده‌اند.

گنوم شل، گنوم سه نیست

درست است که گنوم شل با گنوم سه پیوند نزدیکی دارد اما این دو تا یکی نیستند. مساله این است که به شکل پیش فرض، گنوم سه، پنلی که هشت سال پیش کنار گذاشته شده را کنار خواهد گذاشت و سراغ گنوم شل خواهد رفت. گنوم شل با جاوا اسکریپت نوشته شده و برای ظاهربندی از CSS استفاده می‌کند. گنوم شل یک دسکتاپ ساده دارد و بخش فعالیت ها که میزکارهای مجازی را نشان می‌دهد. همچنین یک سیستم نوتیفیکیشن در آن جاسازی شده که جایگزین سیستم‌های نوتیفیکیشن فعلی خواهد شد. گنوم شل تغییر عظیمی نیست اما ظاهر رابط کاربری گنوم را جدید می‌کند. این اسکرین شات کامپیوتر من به هنگام استفاده از گنوم شل (در فدورا ۱۲) است:

توجه کنید که در حالت طبیعی شما در یکی از آن سه دسکتاپ هستید ولی با زدن یک کلید، یک جور زوم به بیرون اتفاق می‌افتد و شما می‌توانید میزکارها، برنامه‌های در حال اجرا، آدرس‌ و فایل‌های اخیرا استفاده شده را به همراه یک جعبه جستجو مشاهده کنید. در همین حالت هم می‌شود با دگمه + یا – میزکار اضافه یا کم کرد یا پنجره‌ها را مرتب کرد و اینجور چیزها. نکته مهم این است که اگر این محیط را دوست نداشته باشید با زدن gnome-panel -replace می‌توانید به سیستم سنتی گنوم برگردید، هرچند که احتمالا پشتیبانی و آپدیت در آن کمتر و کمتر خواهد شد.

گنوم اکتیویتی ژورنال و زیتگیست(؟ Zeitgeist )

یک قابلیت جالب! زیتگیست یا چنین تلفظی می‌تواند با برنامه‌های شما رابطه برقرار کند و آز آن‌ها بپرسد که مشغول چه کاری هستید. کار روی فایل‌ها، صفحات وب، برنامه‌ها و هر چیز دیگر می‌تواند به این برنامه اطلاع داده شود و این برنامه فهرست کاملی از کارهایی که روی کامپیوتر انجام داده‌اید را داشته باشد. اینکه با این اطلاعات چکار می‌خواهید بکنید دیگر به برنامه‌های دیگر مربوط است. مثلا گنوم اکتیویتی ژورنال می‌تواند به شما نشان دهد که دیروز صبح چه برنامه‌ای را باز کرده‌اید یا می‌توانید در آن جستجو کنید «اسکرین شات» و به شما دقیقا نشان بدهد که مثلا دیروز صبح با چند فایل به این اسم کار کرده‌اید یا بگوید که فلان موقع کدنویسی کرده‌اید و اسم فایلتان فلان بوده یا فلان پروژه‌ها را در فلان تاریخ باز و بسته کرده‌اید و غیره و غیره.

استفاده از تکنولوژی وب

گنوم سه بیشتر و بیشتر با وب و تکنولوژی‌هایش نزدیک شده. حالا می‌شود با وب کیت برنامه‌هایی ساخت که از HTML و CSS و XHTML و javascript و Ajax و غیره استفاده کنند و خود گنوم شل هم که با جاوا اسکریپت نوشته شده. این جریان باعث می‌شود روند نوشتن و اجرای برنامه روی گنوم سه سریعتر و سریعتر شود.

می‌خواهید امتحانش کنید؟

در اکثر توزیع‌های جدید (مثلا اوبونتو ۹.۱۰ یا فدورا ۱۲)، گنوم شل به ریپوزیتوری اضافه شده و به راحتی هم قابل اجرا در گنوم فعلی است. توجه کنید که این برنامه هنوز در مراحل آزمایشی است و برای انتشار نهایی – حداقل در اوبونتو – هنوز حدود یک سال وقت لازم دارد. برای دیدن وضعیت فعلی آن کافی است بسته gnome-shell را نصب و بعد آن را با سوییچ replace اجرا کنید. تکرار می‌کنم که در دنیای آزاد، شما معمولا این فرصت را دارید که از لحظه اول نوشته شدن یک برنامه،‌ آن را تست کنید اما اینکار فقط و فقط به منظور آزمایش و دیدن آن است. مطمئن باشید که اگر این برنامه قابل استفاده عمومی و روزمره بود، رسما به اوبونتو و دیگر توزیع‌ها اضافه می‌شد پس اگر می‌خواهید برنامه تمام نشده را تست کنید، از کرش و کندی نترسید (:

نصب کی.دی.ای. ۴.۴ روی اوبونتوی ۹.۱۰

نسخه کاندیدای انتشار کی دی ای ۴.۴ هم عرضه شده. کی دی ای کم کم داره تبدیل می شه به یک میزکار واقعی و کامل و از اون بالاتر، پایدار. من که فعلا در چهل درصد مواقع در کی دی ای هستم، در چهل درصد مواقع توی گنوم و در بیست درصد بعدی توی بقیه چیزها. اما تصمیم گرفتم که کی.دی.ای. رو به ۴.۴ ارتقاء بدم. پس کافیه فایل etc/sources.list/ رو ادیت کنم و بنویسم:

deb http://ppa.launchpad.net/kubuntu-ppa/beta/ubuntu karmic main

و بعد

sudo apt-get update && sudo apt-get dist-upgrade

و در مورد من بعد از نصب ۲۵۰ مگ فایل، می‌تونم توی کی.دی.ای ۴.۴ لاگین کنم که امیدوارم باگ‌هاش کمتر و کمتر شده باشه. لاگین می‌کنم و سعی می‌کنم کمی با سیستم ور برم. دو تا اپلت کرش می‌کنه و بعد زوم آوت می‌کنم که ببینم در چه وضعی است که ..

هاها… زوم به تو رو پیدا نمی‌کنم و مجبور می‌شم به شکل آزمایشی یکبار دیگه زوم بیرون کنم ولی دیگه چاره ای نیست. یک کرش دیگه و پنل می‌یاد اون پایین و همه چی هم بالا است و هم پایین – البته همه چیز به جز نشون دهنده وضعیت رم و سی پی یو که می‌بینین چطور به سقف چسبیده چون پروسس kde4d به شکل دائمی داره ۹۵٪ سی پی یو رو اشغال می‌کنه (:‌ خوشبختانه لوگ‌آوت درست کار میکنه…

نتیجه: روی دستگاه اصلی سراغ نسخه‌های پیش از انتشار اصلی (اعم از آلفا، بتا، RC و …) نرین، بخصوص توی برنامه‌هایی که نسخه‌های اصلی شون هم هنوز پایدار نشده (:

نکته مهم: به کامنت‌های اول و دوم توجه کنید!

بررسی فدورا ۱۲

اومدن فدورا ۱۲، فرصتی بود برای امتحان این توزیع مشهور. فدورا مدت‌های مدید است که توی سایت دیستروواچ، بعد از اوبونتو رتبه دوم رو داره و این یعنی توجه عمومی مردم به این اون.

من خودم هم مدت‌های خیلی طولانی کاربر فدورا بودم. من زیاد توزیع عوض می‌کنم و دوست دارم همه نسخه‌های مشهور و حتی غیرمشهور رو تست کنم اما برای یک مدت طولانی شاید هفت یا هشت ماهه، فقط و فقط از فدورا روی لپ تاپ اصلی‌ام استفاده کردم. مشخصا اومدن نسخه ۱۲، هیجان کافی رو داشت تا چاکرا لینوکس رو از لپ تاپ اصلی ام حذف کنم و به سراغ فدورا برم.

نکات مثبت

روند دانلود و نوشتن روی سی‌دی مثل همیشه ساده و سر راست بود. بعد هم نصب. نصب خوبه و حتی می‌شه گفت که آناکوندا (نصاب فدورا) یکی از بهترین‌های موجود در تمام دنیای لینوکس است. این نصاب راحت، به شما اجازه می‌ده به خوبی پارتیشن بندی کنید و حتی در صورت دلخواه، به راحتی پارتیشن‌های رمزگذاری شده یا LVM رو به سیستم اضافه کنید. بوت لودر، گراب نسخه ۰.۹۷ است.

اما بعد از نصب، بخش‌هایی حتی جذاب‌تر از آناکوندا هم هست. احتمالا مهمترین اونها diff کردن آپدیت‌هاست. حالا اگر یک بسته نصب کرده باشین که مثلا خودش ۵۰ مگ باشه و بعد لازم بشه که اونو‌ آپدیت کنین، ممکنه برنامه‌ آپدیت شما رو سورپریز کنه و بگه «در اصل باید ۵۲ مگ دانلود می‌کردین ولی الان فقط با دانلود ۸ مگ، کارها رو رو به راه می‌کنم.» بدون شک عالیه و جذاب (: مثلا به این نمونه نگاه کنید:

Transaction Summary

=========================================

Install 1 Package(s)

Upgrade 187 Package(s)

Total download size: 154 M

Is this ok [y/N]: y

Downloading Packages:

Setting up and reading Presto delta metadata

Processing delta metadata

/boot/initramfs-2.6.31.5-127.fc12.i686.img: contents have been changed

delta does not match installed data

Download delta size: 25 M

در واقع قراره ۱۸۷ تا بسته به روز بشن که کلا باید براشون ۱۵۴ مگ دانلود می‌کردم اما پکیج‌های دلتا، باعث شده با دانلود فقط ۲۵ مگ، کار تموم بشه (:

نکته مثبت دیگه، بزرگ‌تر شدن برنامه‌های موجود در منابع است. مثلا من به از توی خود ریپوزیتوری، بلاگیلو و چغوک رو نصب کردم. بلاگیلو این روزها بخش مهمی از کی.دی.ای. است و توی همه توزیع‌ها وجود داره ولی بودن چغوک، یک نعمت است (:

نکات منفی

مشکلات مدیربسته

من از اول طرفدار rpm نبوده و هنوز هم نیستم (: اما اینبار واقعا اذیت شدم. مثلا سعی کردم سیستم رو به روز کنم:

[root@jedora ~]# yum check-update

Loaded plugins: presto, refresh-packagekit

Existing lock /var/run/yum.pid: another copy is running as pid 2149.

Another app is currently holding the yum lock; waiting for it to exit…

The other application is: PackageKit

Memory : 18 M RSS ( 32 MB VSZ)

Started: Mon Dec 7 23:01:06 2009 – 05:14 ago

State : Sleeping, pid: 2149

Another app is currently holding the yum lock; waiting for it to exit…

The other application is: PackageKit

Memory : 18 M RSS ( 32 MB VSZ)

Started: Mon Dec 7 23:01:06 2009 – 05:16 ago

State : Sleeping, pid: 2149

Another app is currently holding the yum lock; waiting for it to exit…

The other application is: PackageKit

Memory : 18 M RSS ( 32 MB VSZ)

Started: Mon Dec 7 23:01:06 2009 – 05:18 ago

State : Sleeping, pid: 2149

^C

Exiting on user cancel.

و خب می‌بینید که یکی دیگه مشغول استفاده از مدیر بسته بوده (معمولا برنامه بررسی وجود آپدیت گرافیکی در پنل). من در این وضعیت انتظار دارم که سیستم بگه مدیربسته مشغوله و بیاد بیرون نه اینکه هر چند لحظه یکبار دو خط خروجی بنویسه تا من بالاخره مجبور بشم برنامه رو برک کنم. قدم بعدی اینه که سعی کنم هر کسی مشغوله کار است رو بکشم:

[root@jedora ~]# killall yum

yum: no process killed

[root@jedora ~]# killall rpm

rpm: no process killed

[root@jedora ~]# ps -ef | grep yum

root 2149 2147 0 23:01 ? 00:00:00 /usr/bin/python /usr/share/PackageKit/helpers/yum/yumBackend.py get-repo-list none

می‌دونم که کار من خیلی معقول/جذاب نیست اما جواب فدورا هم برام جذاب نیست. فرض کنید یک کاربر غیرحرفه‌ای به شکل واجب نیاز داشته باشه یک چیزی رو نصب کنه و اینترنتش هم دایل آپ. فکر می‌کنید چقدر باید منتظر بمونه تا اون پروسه اول مدیربسته رو ول کنه یا چجوری باید کشف کنه که چه چیزی باید کیل بشه؟ اونهم احتمالا با ۹.

احتمالا اگر طرفدار فدورا / ردهت باشید، می‌گید که دارم زیادی گیر می‌دم. در مورد کیل شدن قبول ولی در بخش اول نه. اما این یکی رو ببینین! می‌خوام دسترسی فایل‌های هوم (که از یک توزیع دیگه اومدن) رو بدم به کاربر خودم. اشتباه تایپی دارم و یکی دو حرف رو جابجا تایپ می‌کنم و فدورا می‌خواد ابتکار بزنه و کشف کنه دستور chwon احتمالا جزو کدوم بسته است. تا اینجا قبول اما بعدش به نظرم پیشنهاد اینکه « chwon در فلان بسته است، نصبش کنم؟ y/n؟» دیگه خیلی خز است (: از اون بدتر، حالت من:

[root@jedora ~]# chwon jadi:jadi /home/jadi/Desktop/vb.rpm

Command not found.

* Waiting for package manager lock… The transaction failed: cannot-get-lock, Yum is locked by another application. The other process has the command line ‘/usr/bin/python /usr/bin/yum update’ (PID 3566)

(pk-command-not-found:4693): GLib-CRITICAL **: g_strv_length: assertion `str_array != NULL’ failed

پوفف… حین جستجوی این بیچاره، یکی دیگه داشته با مدیر بسته کار می کرده و این باعث شده فدورا حتی نتونه به اطلاعات بسته‌ها کوئری بزنه! دیگه کوئری زدن که اجازه لاک کردن نمی‌خواد (:

بریم سراغ مشکل بعدی…

مشکل تنظیمات گنوم

اوه اوه.. بدترین چیزی که می‌شه به عنوان تنظیم در فایل منیجر گنوم اعمال کرد: باز شدن پنجره جدید بعد از کلیک کردن روی یک دایرکتوری. کافیه بخواهید سه چهار مرحله بروید توی یک دایرکتوری (مثلا اول توی هوم، بعد توی تصاویر، بعد توی مهمونی‌ها و در آخر توی تولد آخر کامبد توی شرکت) و صفحه بشه چیزی شبیه این:

آخه چرا؟

مشکل اندازه منابع

قبول دارم که این یک توزیع آزاد و free و قرار نیست هر چیزی توی منابع‌اش باشه و اصلا هم نباید با توزیع‌هایی مثل Sabayon یا Mint مقایسه بشه (و در نتیجه من در مورد فلش و ام.پی.تری و جاوا و .. غر نمی‌زنم) ولی کماکان نصب خیلی از برنامه‌ها اذیت کننده است. مثلا در برنامه‌های اصلی‌ای که من اضافه می‌کنم، نه virtualbox در منابع موجود بود و نه gtodo (یک برنامه ساده و قدیمی برای نگهداری کارهای منتظر انجام). احتمالا می‌شه منابع دیگه‌ای رو اضافه کرد تا اینها توش باشن ولی به هرحال من بررسی‌هام رو به نسخه اصلی محدود می‌کنم. برنامه دیگه‌ای که من در زندگی روزمره بهش کاملا وابسته هستم، goldendict است که اونهم در منابع موجود نبود.

مشکل نصب نرم افزار توسط «همه»

در فدورا ۱۲ -به شکل پیش فرض- هر کاربری می‌تونه برنامه نصب کنه! در واقع برای نصب نرم‌افزار از منابع اضافه شده به سیستم، نیازی به دسترسی روت وجود نداره! این عجیب‌ترین تصمیمی است که می‌شه روی یک توزیع گرفت. البته ادعا می‌شه که چون برنامه‌های منابع توزیع دیجیتال شدن، این نکته خیلی هم خطرناک نیست ولی اینطور نیست. اولا باید دقت کرد به نفوذ چند وقت پیش به سرور کلیدهای برنامه‌های فدورا (که در نتیجه اون یک نفر هکر می‌تونست برنامه نامناسب خودش رو با کلیدهای مورد قبول فدورا امضا کنه)‌ و از اون مهمتر اشاره کرد به صدماتی که حتی نصب برنامه‌های پذیرفته شده می‌تونه به سیستم بزنه (مثلا نصب فایرفاکس که در نسخه‌هایی‌اش می‌شه توسطش کدهای نامناسبی رو توی سیستم اجرا کرد) یا به سادگی نصب برنامه‌های حجیمی که باعث پر شدن دایرکتوری‌های حیاتی مثل opt و غیره بشن.

امکان نصب بدون مجوز روت،‌ در نسخه‌های قبل هم وجود داشت اما به شکل پیش فرض فعال نشده بود. اینبار این گزینه عجیب، به شکل پیش فرض فعال شده و این منو می‌رسونه به مشکل بعدی‌ام با این نسخه از فدورا:

مشکل احساس موش ازمایشگاهی

من در فدورا حس می‌کنم موش آزمایشگاهی یک توزیع تجاری هستم. این برام اصلا جذاب نیست. حس می‌کنم یک چیزهایی به زور روی من تست می‌شه (مثلا ext4 یا SELinux یا Firewall ) تا کشف کنن که اینها در چه وضعیتی هستن یا اونها رو آماده نسخه‌های تجاری بکنن. شاید این حس درست باشد شاید هم نباشه ولی برای من که جذاب نیست.

نتیجه نهایی

فدورا مشخصا نمی‌تونه «چیز بدی» باشه. این توزیع آبی، توجه خیلی زیادی رو به خودش جلب کرده، شرکت بزرگی مثل رد هت پشتشه و – بر خلاف اوبونتو که بیشتر مصرف کننده است – تلاش زیادی می‌کنه تا «آپ استریم» باشه یعنی کدهایی بنویسه که لینوکس‌های دیگه هم استفاده کنن. اما این توزیع به درد من نخورد. یکی از معدود توزیع‌هایی بود که من در کمتر از بیست و چهار ساعت اول کنارش گذاشتم. به نظر من فدورا که در نسخه‌های اخیر دائما مشکلاتی متنوعی داشته، این بار هم نتونسته توزیع کاملا قرص و محکمی بده. به نظر من دلیلش ضعف تیم فدورا نیست، بلکه دلیلش فلسفه وجودی این توزیع است: یک جور پیش-توزیع یا راه‌گشای ردهت.

موخره

امیدوارم دوستان فدورایی رو ناراحت نکرده باشم. کاملا خوشحال می شم توضیحات اونها رو بشنوم، دوباره تست کنم یا بررسی‌های اونها رو بخونم. من به سادگی تجربه‌ام رو نوشتم. ممکنه این تجربه در دفعه بعدی کاملا فرق کنه یا تجربه انفرادی من، از اتفاقات معمول دور بوده باشه اما به هرحال این تجربه من بود (: من ماه‌های طولانی با فدورا کار کردم ولی این روزها عمر توزیع‌هایی که روی لپ تاپ اصلی‌ام تست می‌کنم به سختی به هفته می‌کشن پس منتظر بررسی‌های بعدی باشین.

بررسی‌های دیگران

وبلاگ ای وای سبزوار / «پاسخ به بررسی فدورا ۱۲»

سانسور نقاشی ماتیس در اعتماد ملی

امروز اعتماد ملی یک مقاله داشت در مورد ماتیس (نقاش) با عنوان «معمای حل نشده ماتیس». مطلب به شکل عمومی جالبه (: اما چیزی که توی ذوق می زنه استفاده از تابلویی است که ماتیس از چهره خودش کشیده به جای تابلویی که مقاله کلا در مورد اونه. مشکل این وسط چیه؟ اسم تابلو هست «حمام‌کنندگان در کنار رودخانه» و این شکلی:

خب این تصویر به احتمال زیاد در جمهوری اسلامی ممنوعه اما مساله بانمک اینه که نوشتن مقاله در مورد اون بدون انداختن عکسش کار عجیبیه (: این شد که تصمیم گرفتم اصل مقاله رو پیدا کنم و نقاشی رو ببینم (: در عین حال برام جذاب بود که ببینم آیا واقعا در اول مقاله اصلی هم اون عبارت نسبتا بی‌ربط «هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود» که بدون نام بردن از مارکس، آمده وجود دارد یا نه.

در اصل مقاله این عبارت عجیب وجود نداشت. کاملا می شد حدس زد. ترجمه خانم هستی نقره‌چی در کل خوب است اما یک جاهایی هم می‌لنگد. مثلا من نمی‌فهمم چرا باید Bathers به «شناگران» ترجمه شود! در تابلو هم که کسی مشغول شنا نیست (: یک نمونه دیگر از مشکلات ترجمه را هم بیاورم…مترجم اعتماد ملی نوشته:

هر چند متخصصان مي‌دانستند ماتيس نقاشي‌هاي زيادي را به‌عنوان اتود براي «شناگران» كشيده است، هيچكس مطمئن نبود تمام مراحل خلق اين اثر بين سال‌هاي 1909 تا 1916 باشد.

به وضوج با یک جمله طرف هستیم که مترجم دقیق متوجه نشده معنی آن چه بوده. دو جمله تک به تک خوب هستند ولی وقتی به هم می‌چسبند، متن بی‌سر و ته می‌شود. جمله انگلیسی این است:

Although scholars knew Matisse had made a number of other paintings as studies for “Bathers,” no one was sure of all the stages “Bathers” went through between 1909 and 1916.

خب مشکل مشخص شد. ترجمه باید باشد:

هرچند محققان می‌دانستند که ماتیس نقاشی‌های دیگری را به عنوان اتود برای «حمام‌کنندگان» کشیده، اما کسی نمی‌دانست که در طول ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۶، وضعیت «حمام‌کنندگان» چگونه بوده است.

راستش اگر من هم سردبیر بودم، نمی‌تونستم بین چاپ این مقاله بدون تصویر اصلی یا عدم چاپش تصمیم دقیقی بگیرم. به نظر شما اصلا چاپ نشه بهتره یا بدون تصویر چاپ بشه؟

هر توزیع در یک خط

سوال عجیبیه ولی بارها و بارها داره پرسیده می‌شه: «می‌تونی خیلی خلاصه درباره هر توزیع یک توضیح بدی؟». در یک اقدام عجیب تصمیم گرفتم جواب بدم… سی تا از مشهورترین توزیع‌های جهان رو تلاش می‌کنم در یک خط توضیح بدم:

  1. دبیان : پدر خیلی از توزیع‌های بعدی. ۱۵ سال فعالیت مستمر و شدیدا متعهد به آزادی نرم‌افزار و مستقل بودن از شرکت های تجاری. مدیریت بسته با apt.
  2. اوبونتو :‌ مشهورترین فرزند دبیان که با حمایت شرکت تجاری کانونیکال و بخصوص با ارسال رایگان به هرجای دنیا، شدیدا مشهور شده.
  3. کوبونتو : همان اوبونتو ولی با میز کار کی دی ای.
  4. زوبونتو : همان اوبونتو اما با میز کار ایکس اف سی ای که ساده‌تر است و منابع کمتری مصرف می‌کند.
  5. کرانچ بنگ : همان اوبونتو اما اینبار با میز کار کمتر شناخته شده اوپن باکس: فوق‌العاده مینیمالیست، سریع و با منابع کم. یک لینوکس زیبا (با تعریف من!)
  6. ردهت : مشهورترین نسخه تجاری لینوکس. متولد کمی بعد از دبیان (۱۹۹۳) و بسیار پر استفاده در کاربردهای تجاری به خاطر داشتن پشتیبانی تجاری. مدیریت بسته با rpm.
  7. فدورا : نسخه غیرتجاری ردهت.
  8. سنت او اس : دقیقا همان ردهت که یک گروه داوطلب به شکل غیرتجاری کمپایل و روی اینترنت می‌گذارند. می‌شود گفت نسخه غیرتجاری ردهت.
  9. زوزه: آلمانی و متولد ۱۹۹۴. بعدها ناول این توزیع رو خرید و این باعث شد پیشرفت تجاری‌اش بیشتر بشه. مدیریت بسته rpm و کنترل مرکزی با Yast.
  10. اوپن زوزه : نسخه غیرتجاری زوزه.
  11. مینت : فرزند اوبونتو و نوه دبیان. تاکید بر روی پشتیبانی از جاوا، پلاگین‌ها، کدک‌ها، پخش دی وی دی و .. از همان ابتدای نصب به قیمت فدا کردن بخشی از آزادی‌های نرم‌افزاری (:
  12. مندریوا : سابقا مندریک نامیده می‌شد. فرانسوی و با هدف اینکه لینوکسی که در سال ۱۹۹۸ چیز پیچیده‌ای بود را برای عموم ساده کند. به همین خاطر ابزارهای کنترلی‌اش بسیار مشهور بود. (rpm)
  13. پی سی لینوکس او اس : در ابتدا پروژه‌ای بوده مبتنی بر مندریک و به دنبال راحت کردن استفاده از لینوکس. در حال حاضر یک پروژه مستقل است.
  14. پاپی : یک توزیع کوچک. با ساختن ۶۴ مگابات رم‌دیسک، خودش را کامل به آن کپی می‌کند و اجرا می‌شود. با حجم کوچکش، امکانات شبکه و گرافیک را دارد. البته داشتن مدیربسته اختصاصی خودش،‌ کار استفاده دائمی را کمی سخت می‌کند.
  15. جنتو : یک لینوکس خاص با مدیر بسته Portage. بر خلاف بقیه لینوکس‌ها، کاربر با استفاده از مدیر بسته تمام برنامه‌ها را روی کامپیوتر خودش کمپایل و نصب می‌کند.
  16. سابایون : خودش می‌گوید «جنتویی که در ۵ دقیقه نصب می شود.» ! یک دی وی دی کمپیایل شده از جنتو که بعد از نصب، مثل جنتو کار می‌کند.
  17. آرچ : یک لینوکس برای حرفه‌ای ها. ساده و سبک و مینیمالیست. این نسخه کانادایی را باید با مدیر بسته‌اش (pacman) به آن شکلی که دوست دارید در بیاورید.
  18. مپیش : فرزند دبیان. تلاش کرده هم به کاربردهای رومیزی جواب بدهد و هم به کاربردهای تجاری. از میز کار کی دی ای استفاده می‌کند.
  19. ناپیکس : مبتنی بر دبیان و جزو اولین نسخه‌های زنده لینوکس که می‌شد مستقیم از روی سی دی بوتش کرد. میزکار کی دی ای.
  20. وکتور : مبتنی بر اسکلور. شعارش این است «کوچک نگهش دار، ساده‌ نگهش دار و بگذار کاربرنهایی انتخاب کند که سیستمش چه شکلی باشد.»
  21. دمن اسمال : یک لینوکس ۵۰ مگابایتی مبتنی بر دبیان که بعد از نصب، به دبیان تبدیل می شود (: بسیار مشهور در بین لینوکس‌های کوچک.
  22. جی او اس : مبتنی بر اوبونتو. پر سر و صدا به خاطر نزدیک کردن خودش به گوگل و این روزها جو «ابر» گرفتن (:
  23. سیداکس : مبتنی بر دبیان سید. در واقع یک نسخه زنده از دبیان که به خاطر جدید بودن نرم‌افزارها نسبت به دبیان پایداری، جذاب‌تر است (:
  24. بک ترک : یک نسخه سوییسی (جدیدا متبنی بر اوبونتو) که به خاطر تاکید بر داشتن نرم‌افزارهای امنیتی، مورد علاقه هکرها و تست کنندگان ایمنی شبکه‌ها است.
  25. ایزی پیزی : یک نسخه از اوبونتو که با رابط کاربری Ubuntu Netbook Remix برای نت‌بوک‌ها بهینه سازی شده.
  26. پارسیکس : فرزند دبیان و ساخته ایران (: یکی از معدود محصولات ایرانی که واقعا بهتر از خیلی مشابه‌های خارجی است. بدون هیچ ارتباطی به دکون‌هایی مثل لینوکس فارسی و سیستم عامل ملی و غیره (:
  27. دریم لینوکس : لینوکس برزیلی مبتنی بر دبیان با میز کار پیش فرض ایکس اف سی ای.
  28. اسلکور : مدیربسته txz و میزکار کی دی ای. فرزند کسی نیست و راحتی و پایدار بودن را اولویت‌های مهم خود قرار داده. قدیمی‌ترین توزیعی است که هنوز هم فعال است (دومی دبیان).
  29. زن واک : یک لینوکس جمع و جور مبتنی بر اسکلور که تلاش کرده برای هر کاربرد فقط یک نرم‌افزار داشته باشد.
  30. ابسلوت : و گفتم با این تموم کنیم که اسم خوبی داره.. یک نسخه سبک مبتنی بر اسلکور. مبتنی بر میز کار آیس دبیلیو ام.
  31. پاردوس : یک لینوکس ترکی با آرم پلنگ. مبتنی بر کی دی  ای و با کلی تغییرات اختصاصی ازجمله بوت سریع و مدیر بسته  PiSi . لینوکسی که من همین الان دارم برای ازمایش دانلود می کنم.

مقایسه کاراریی اوبونتو و ویندوز ۷

این روزها همه جا می‌خوانیم که ویندوز ۷ دارد می‌آید (: ارائه سریع و پر سر و صدای ویندوز ۷ اصلی‌ترین نشانه این است که خود مایکروسافت هم امیدی به ویستا ندارد و شکست آن را پذیرفته و دارد با قول ویندوز بعدی، می‌گوید که بازار را حفظ خواهد کرد.

من ضد مایکروسافت نیستم. ضد بیل گیتس هم نیستم (:‌ من طرفدار سیستم عامل خوبم و آزادی‌های انسان و خب نتیجه منطقی فعلا لینوکس است و کمی مک. اما بدون شک هر چقدر ویندوز بهتر بشود خوشحالتر می‌شوم چون هم آدم‌ها به سیستم عامل خوب عادت می‌کنند و هم دردسرهای دوستانم کمتر می‌شود.

حالا بیایید برویم گشتی بزنیم در مقایسه اوبونتو و ویندوز ۷ با معیارهای فنی. این تست‌ها سعی می‌کنند به این سوالات جواب دهند:

هر سیستم عامل چقدر طول می‌کشد که نصب شود؟

بعد از نصب چقدر فضا اشغال می‌کند؟

بوت شدن و خاموش شدن چقدر طول می‌کشد؟

کپی فایل از یو اس بی به هارد و از هارد به هارد چقدر طول می‌کشد؟

هر سیستم عامل با چه سرعتی برنامه آزمایش بهره‌وری کامپیوتر را اجرا می‌کند؟

نصب

اوبونتو بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ ثانیه طول می‌کشد تا به طور کامل روی دیسک نصب شود. این زمان برای ویندوز ویستا ۱۳۶۰ و برای ویندوز ۱۳۹۳ ثانیه است.

ولی راحتی نصب، فقط به زمان نیست. بگذارید نگاهی به این بیندازیم که چند کلیک ماوس لازم است تا هر سیستم عامل به طور کامل نصب شود.

واو… اوبونتو فعلی فقط با ۷ کلیک نصب می شه و اوبونتوی بعدی (۹)‌ با ۸ کلیک. ویستا به ۱۲ و ویندوز ۷ به ۱۴ کلیک برای نصب نیاز داره. البته بدون شک کم بودن کلیک الزاما معیار خوبی نیست ولی اطلاعات بانمکی است.

فضای دیسک

فوق العاده جذاب (: اوبونتو بعد از نصب ۲.۳ گیگابایت فضا مصرف می‌کند. این میزان برای ویندوز، تقریبا ۸ است (با ۶۴ بیتی‌ها کار چندانی نداریم). این در حالی است که اوبونتو هم مثل دیگر گنولینوکس‌ها، بعد از نصب دارای فایرفاکس، برنامه‌های آفیس، بازی، برنامه ادیت تصاویر (گمیپ)، پخش کننده‌های متفاوت، چند تم، برنامه رایت سی دی و … است و ویندوز ۷ احتمالا مجهز به NotePad و Paint (:

لازم به ذکر است که در این مرحله، ویندوز ویستا کارت شبکه را نشناخت و مجبور شدیم روی یک کامپیوتر دیگر درایورهای کارت شبکه را دانلود و برای ویستا نصب کنیم.

بوت و شات‌دان

زمان بوت از لحظه‌ای شروع شده که کامپیوتر روشن می‌شود و به محض ظاهر شدن میزکار، زمان متوقف شده. کامپیوتر مورد استفاده حدود ۲۰ ثانیه در مرحله POST می‌ماند ولی برای نبود هیچ ابهامی، از لحظه فشردن دگمه پاور، زمان را گرفته‌ایم:

ویندوز هفت ۳۲ بیتی تنها سیستمی بود که زیر یک دقیقه بوت شد. البته فراموش نکنید که همیشه ویندوز بعد از ظاهر کردن میزکار،‌ به کلی زمان برای به حالت سکون رسیدن احتیاج دارد و در واقع بخش عمده‌ای از بوت را بعد از نمایش میز کار انجام می‌دهد.

حالا بگذارید به ثانیه‌های مورد نیاز برای خاموش کردن سیستم نگاه کنیم:

پیشتاز اوبونتوی فعلی است و بقیه کمابیش به هم نزدیکند. ویندوز ۷ کمی عقب افتاده و البته در این میان، ویندوز ویستای ۶۴ بیتی بحث جداگانه‌ای دارد (:

ورودی خروجی

برای آزمایش سیستم فایل، چند راه حل داریم. اول فایل‌های بزرگ را از یو اس بی به هارد بعد فایل‌های کوچک. بعد هم همینکار با فایل‌های کوچک. یکبار هم از هر هارد به همان هارد و بار دیگر از یک هارد به یک هارد دیگر. در تست فایل‌های بزرگ، یک دایرکتوری داریم که ۳۹ فایل در آن است که در مجموعه ۳۹۹ مگ حجم دارد. در بحث فایل‌های کوچک هم ۲۱۵۴ فایل در ۱۲۷ دایرکتوری داریم که روی هم ۶۰۳ مگابایت حجم دارند.

حرف زدن بس است! به کپی فایل‌های کوچک از یو اس بی به هارد نگاه کنید:

و حالا به فایل‌های کوچک از هارد به هارد:

امیدوارم ۹ ماهی که به انتشار رسمی ویندوز ۷ مانده،‌ زمان خوبی باشد برای حل این مشکل عظیم.

حالا برویم سراغ فایل‌های بزرگ. اول از یو اس بی به هارد:

و حالا از هارد به هارد:

به جز یک مورد، در همه کپی‌ها لینوکس برتر ظاهر شده. به شکل علمی موضوع را بررسی نکردیم ولی به نظر می‌رسد در پاک کردن فایل‌های زیاد، هم ویندوز ویستا و هم ویندوز۷ مشکل جدی دارند. پنجره زیر پنجره آشنایی است. مکثی ۲۵ تا ۳۰ ثانیه‌ای قبل از دست به کار شدن ویندوز برای پاک کردن فایل‌ها.

تست ریچارد

برای اینکار، برنامه مستقل از سیستم‌عامل Richards را با پیتون روی سیستم‌ها اجرا کردیم.

در این تست در مجموع ویندوز بهتر ظاهر می‌شود. در عین حال تفاوت بین ۶۴ بیتی و ۳۲ بیتی در لینوکس بیشتر است و نسخه ۶۴ بیتی لینوکس نزدیکتر به نسخه ۶۴ بیتی ویندوز. در نسخه ۳۲ بیتی‌،‌ ویندوز تست ریچارد را بهتر اجرا می‌کند.

منبع

Benchmarked: Ubuntu vs Vista vs Windows 7