مصرف کنید: گورباچف در تبلیغ پیتزا هات

گورباچف آخرین رهبر شوروی بود که اصلاحاتش تحت عنوان گلاسنوت (باز شدن؟) عملا باعث انواع مخالفت ها، کشمکش ها و در نهایت فروپاشی نظام شوروی شد. ایده گورباچف از سیستم تمامیت خواهی که تحت عنوان کمونیسم حکومت می کرد فاصله گرفته بود و به سمت سوسیال دموکراسی که توش آدم ها هم آزادی هاشون رو می داشتن و هم حمایت دولت رو، حرکت کرده بود.

تا جایی که من دیدم – بدون اینکه جدی دنبال کرده باشم – گورباچف بعد از فروپاشی شوروی، سعی کرد در شوروی بمونه و برای بهتر شدن کشورش تلاش کنه. حتی در دوران پوتین، سعی کرد با سیستم توتالیتر و دیکتاتوری فردی اون بجنگه و سوسیال دموکراسی خودش در کشور رو تبلیغ کنه و ایده اش رو زنده نگه داره هرچند که خیلی جاها هم عملا وضع موجود رو پذیرفته.

توی این تبلیغ عجیب مربوط به ۱۹۹۷، میخاییل گورباچف احتمالا به خاطر نیازش به پول برای فعالیت های سیاسی اش، توی یک تبلیغ مربوط به پیتزا هات ظاهر شده. گفته می شه گورباچف برای حضور در این تبلیغ ۱ میلیون دلار گرفته. به گفته فارین پالیسی گورباچف هم مشکل بقیه مستمری بگیرهای شوروی رو داشته: اقتصاد ضربه خورده و در حال سقوط و نرسیدن حقوق به هزینه‌های زندگی.

گورباچف سعی کرده بود حتی بعد از سقوط رژیمش در شوروی بمونه و برای پیشبرد سوسیال دموکراسی فعالیت کنه و برای اینکار سازمانی رو درست کرده بود و کارمندهایی داشت و باید پروژه‌هایی رو پیش می برد و همه اینها خرج داشت. ظاهرا در مقطعی دیگه مجبور بود کاری رو تموم کنه و برای پولش در نهایت پذیرفت در این تبلیغ ظاهر بشه. شرط اون برای حضور تو تبلیغ این بود که سناریو رو خودش تایید کنه و اینکه خودش توی تبلیغ از پیتزا نخوره چون به عنوان رهبر سابق کشور، نمی تونه اینکار رو بکنه. پیتزا هات شرط دوم رو دوست نداشت و در نهایت رسیدن به اینکه یکی از افراد خانواده همراه گورباچف باشه و پیتزا رو اون بخوره (: این نقش به نوه اش رسید.

و این شد که بالاخره دعوای آدم ها در این مورد که عملکرد گورباچف بخصوص در عدم سرکوب انقلاب و پذیرش تغییر خوب بود یا نه، در تبلیغ با این استدلال که همه اینها باعث اومدن پیتزا هات به کشور شد، به پایان رسید (:

هکتبرفست، با تحریم بودن کشورمون چه کنیم؟

می دونیم که هکتبرفست است و اگر چهار تا پی آر توی گیت هاب بزنین، ممکنه بهتون پیشنهاد بده که براتون سوئگ (swag) شامل تی شرت و اینها می فرسته. ولی این رو هم عمیق تر می دونیم که سیاست های کشورمون جوریه که دنیا ترجیح می ده تحریمش کنه. این دو تا رو که با هم قاطی کنیم یه ناراحتی بزرگ درست می کنه: ذوق دریافت تی شرتمون با جواب «به ایران نمی تونیم بفرستیم» کور می شه. تنها راه حل اینه که یا کشورمون رو درست کنیم که فعلا تواین هکتبرفست عملی نیست یا یه نفر رو در کشوری به جز کره شمالی و ایران داشته باشیم که بتونه آدرسش رو بدیم و جایزه هامون رو اون بگیره و بعدا برامون بیاره یا یه جوری بفرسته.

اما خب خیلی هامون این امکان رو نداریم. و اینجا پیشنهاددوست خوبمون فرود مطرح می شه: یک نفر داوطلب که خارج زندگی می کنه آدرسش رو بده ما استفاده کنیم و اون تی شرت رو بگیره و بعدا یه جوری بهمون برسونه.

اما این روش آسونی نیست. کسی که آدرس می ده احتمالا بیشتر از سه چهار تا تی شرت نمی تونه تحویل بگیره و همچنین دردسر خیلی زیادی متحمل می شه. هم دریافتش می کنه هم باید نگهش داره و هم باید بعدا یک جوری به ما برسونه. احتمالا از طریق پیدا کردن یه مسافر یا دوست که میاد ایران و اون هم قبول کنه یه بسته رو بیاره – که اگر من باشم حتما ترجیح می دم بسته رو باز کنم و توش رو نگاه کنم که در گمرک به مشکلی بر نخورم. در واقع این یه لطف بزرگ است که شاید کسانی باشن که بخوان برای بقیه و برای حل کردن مشکلی که چند سال قبل خودشون هم درگیرش بودن انجامش بدن. پس ما دو گروه آدم که اولی ها خیلی مهربون هستن و اگر می خوان مشارکت کنن لطفا به من یه ایمیل بزنن. بذارین دقیق تر بگم:

اگر خارج زندگی می کنین و حاضرین کمک کنین

  • لطفا به من یه ایمیل بزنین و مساله رو اعلام کنین. بعد اگر کسی بود که این کمک رو می خواست من ایمیل شما رو بهش می دم – سعی می کنم بار رو تقسیم کنم و به هر کس بیشتر از چهار نفر رو معرفی نکنم. مگر اینکه خودتون دوباره درخواست بدین
  • شما آدرس خودتون رو به کسی می دین که دیجیتال اوشن قراره براش یه هدیه در حد یه تی شرت بفرسته و شما تی شرت رو دریافت می کنین و در یک سفر به ایران یا توسط یکی که میاد برای طرف می فرستین
  • هیچ فشار زمانی نباید روی شما باشد و کسی که درخواست کرده باید این رو بفهمه

اگر در ایران هستین و برنده شدین و کسی رو در خارج ندارین

  • می تونین به من ایمیل بزنین، اگر کسی بود که داوطلب شده بود آدرسش رو بده به شما معرفی اش می کن
  • شما آدرس اون رو به دیجیتال اوشن می دین
  • با درک اینکه اون داره خیلی لطف می کنه، منتظر می مونین تا شاید زمانی بتونه تی شرت رو به شما برسونه. احتمالا از طریق یه مسافر و اینها
  • درک هم می کنین که نه من نه کسی که آدرسش رو داده مسولیتی نداره. یه تلاش است و لطف و دوستی. اگر بهتون گفت «اصلا بسته پستی ای نیومد» باید حرفش رو کاملا قبول کرد با دوستی (:

ببینیم چی می شه. در ضمن یک شرکت پستی هم پیشنهاد کرده بخشی از این مساله رو بپذیره و اگر بشه حتما با اسم معرفی می کنم که تبلیغی براش باشه.

پ.ن. تازه باید بشینیم ببینیم اصلا دیجیتال اوشن امسال به ایرانی ها جایزه می ده یا نه (:
پ.ن.۲. jadijadi gmail

اجبار خبرنگاران چینی به کسب نمره قبولی از آزمون «وفاداری به حزب و رهبر»

ماه قبل،‌سازمان تبلیغات حزب کمونیست کشور دوست و برادر و همسایه چین، به رسانه های این کشور اعلام کرده که همه خبرنگارهاشون باید در یک آزمون شرکت کنن و فقط در صورت قبولی در اون آزمون است که میتونن به عنوان خبرنگار کار کنن: آزمون وفاداری به حزب کمونیست چین و رهبرش ژی ژینپینگ. این آزمون از طریق یک اپ روی گوشی همراه انجام خواهد شد. مسوول خبرنگاران بدون مرز شرق آسیا می گه:

هدف این آزمون عجیب، ترساندن خبرنگارها است و دادن این فرصت به رژیم که بتونه آخرین صداهای انتقادی در رسانه‌ها رو قطع کنه. این کره شمالی رو به یاد آدم میاره، جایی که همه خبرنگارها باید عضو حزب باشن و فقط وجود دارن تا از تبلیغات رهبر کبیر دعوت کنن.

این تست در مرحله اول برای ۱۰هزار روزنامه‌نگار از ۱۴ استان برگزار می‌شد. تست پنج بخش داره شامل «اندیشه های رهبری» و «خبرنگاری مارکسیستی». اگر شما می خواین تو چین خبرنگار بمونین، باید از ۱۲۰ امتیاز ممکن، حداقل ۸۰ امتیاز بیارین.

در حال حاضر توی چین ۱۷۷ خبرنگار در زندان هستن و رتبه این کشور در شاخص آزادی مطبوعات امسال، در بین ۱۸۰ کشور، ۱۷۷ بوده، ۷ تا بدتر از ایران که رتبه ۱۷۰ رو داره.

رمزارز فلسطین، راهی برای کم کردن وابستگی اقتصادی به اسراییل

محمد اشتیه نخست وزیر سازمان رهایی بخش فلسطین اعلام کرده که دولت فلسطین می خواد رمزارز خودش رو منتشر کنه تا از وابستگی به اسکناس های اسراییلی برای زندگی روزمره رها بشن. در حال حاضر مردم فلسطین پول خاصی ندارن و از پول‌های اسراییل یا کشورهای دیگه برای مبادله استفاده می کنن و این یکی از مشکلات بزرگ اقتصادشونه.

این مطلب رو اشتبه در سخنرانی اش موقع افتتاح افتتاح مرکز پاسخ اضطراری کامپیوتری گفته و اضافه کرده که حکومت اسراییل نخواهد تونست به هیچ شکلی در این برنامه خللی ایجاد کنه. این اولین سخنرانی اشتیه از زمان به قدرت رسیدن بوده. اون گفته که در حال حاضر فلسطینی ها تقریبا ۲۵ میلیارد شِکِل اسراییلی برابر ۷ میلیارد دلار دارن ولی این وابستگی استمرار نخواهد داشت. بر اساس قرارداد ۱۹۹۴ فلسطین باید استقلال مالی داشته باشه و بانک مرکزی خودش رو تاسیس کنه که چرخش پول در کشور رو کنترل کنه اما حق نداشته اسکناس مستقل چاپ کنه. همچنین این قانون میگه که شِکِل اسراییل باید «شیوه پرداخت برای هر مقصودی از جمله مبادلات دولتی باشه».

البته اینکه واقعا یک پول مستقل اونم به شکل رمزارز چقدر می تونه کشور فلسطین رو به سمت استقلال ببره ولی به هرحال بودن یک آلترنانتیو ممکنه به بخشی از افراد کمک کنه که سعی کنن خودشون رو از این سلطه اقتصادی بیرون بیارن. در حال حاضر تقریبا ۸۰٪ مردم حقوقشون رو به شِکِل اسراییل می گیرن و بانک مرکزی اسراییل کنترل بسیار زیادی روی ارزش پول داره اما اصلا دور از ذهن نیست اگر گروهی از مردم شروع کنن از یک رمز ارز (چه حکومتی و چه رمز ارزهای آزادی مثل بیت کوین) برای برخی پرداخت و دریافت هاشون استفاده کنن.

در ضمن این مساله چندان هم در منطقه اونها عجیب نیست و قبلا هم گزارش های زیادی بوده از حضور رمزارزهایی مثل بیت کوین در ارودگاه‌های پناهندگان و بقیه کسانی که دسترسی آزاد به پول ندارن اما مثل هر آدم امروزی دیگه ای نیازمند مبادله با پول هستن.

محدود شدن اکانت های ایرانی‌ها روی گیت هاب

از هفته پیش شروع شد و الان به اوجش رسیده. گیت هاب در ادامه تحریم های آمریکا شروع کرده به بستن اکانت های ایرانی ها. هم اکانت کسانی بسته شده که مراوده تجاری داشتن، هم کسانی که فقط رپوهای پابلیک داشتن و حتی اکانت کسانی که ایرانی بودن ولی خارج از کشور زندگی می کردن.

این بسته دسته جمعی با اشاره به قوانین گیت هاب و پیروی سایت از قوانین تجارت آمریکا اتفاق افتاده و خب بر اساس توافقنامه ای که با گیت هاب موقع ساختن اکانت امضا کرده ایم. در واقع معلومه که چیزی غیرقانونی نیست ولی احتمالا سخت گیری اضافه در حال اتفاق افتادن است.

متن تهدیدی که همه داریم می گیریم می گه که دسترسی به رپوزیتوری های عمومی و برای ارتباطات بین کاربرها آزاد خواهد بود ولی سرویس های مختلفی برای افرادی که حتی به این کشورها سفر کنن هم ممکنه بسته بشه. کشورها هم که مثل همیشه کوبا است و ایران و کره شمالی و سوریه و البته اینبار کریمه.

شیوه باز کردن هم احتمالا راحت نیست. در واقع شما باید یک درخواست پر کنین و توش بگین که الان ساکن کشور دیگه ای هستین و مدرک بفرستین و با مدرک سلفی بگیرین و بگین آیا در دو سال گذشته ایران (و کشورهای ممنوعه دیگه)‌ بودین یا زندگی کردین و آیا از گیت هاب برای مقاصد فلان و بهمان استفاده می کنید و … و یک شرکت سوم سعی می کنه اعتبار سنجی کنه و اگر درست بود، دسترسی ها رو باز کنه. احتمالا برای اکثر ما تقلبش کار راحتی نیست و من که سراغش هم نمی رم.

اما چیکار باید کرد؟ درست ترینش اینه که کشور رو باید جوری تنظیم کرد که با جهان در جنگ نباشه و بخشی از اقتصاد دنیا باشه. اما کنترل این خیلی کم در دست ما است و صاحب‌هامون فعلا علاقمند به این جنگ و کشمکش هستن. روش دوم مهاجرت به جای دیگه ای است، مثلا گیت لب که احتمالا در زمانی نه چندان دور مشکلات مشابه رو پیدا می کنه. یکی دیگه زندگی کردن با وضعیت است و منطقا نون این روزها راه انداختن گیت هاب ملی (که خیلی هم آسمونه، کافیه گیت لب یا مشابه ها رو جایی نصب کنین).

برای من که اتفاق بسیار بدی است چون یک عالمه از کتاب ها و پروژه هام روی گیت هاب . آی او بوده و الان دیده نمی شه (سایت های اچ تی ام ال خالص) ولی بازم دو سه روز صبر می کنم تا ببینم بهترین گزینه بعدی چیه. شاید انتقال به شرکت هایی که سایت های ساده اچ تی ام رو ساپورت می کنن گزینه پولی بدی نباشه و شاید هم خودم هاستشون کنم.

شما هم اگر تجربه دقیق تری دارین بنویسین تا ببینیم چیکار می شه کرد و اصولا می شه رو گیت هاب زنده موند یا نه. مساله اینه که الان گیت هاب علاوه بر یک رپوزیتوری گیت، بزرگترین شبکه اجتماعی توسعه دهنده ها و محل یادگیری حرفه ای ها و … است و نبودن توش یعنی نبودن در جامعه برنامه نویسان جهان. حتی به عنوان بیننده.

البته دوستانی هم یک رپوزیتوری اعتراض اعتراض درست کردن ولی این بسته شدن احتمالا ترکیبی از بخش حقوقی گیت هاب، قوانینی که امضا کردیم، شان کشوری که توش زندگی می کنیم و زور آمریکا است و بعیده با درخواست ما تغییری در این مساله داده بشه. ولی به هرحال هر تلاشی قابل تقدیره.

خلاصه اینکه روحیه رو از دست ندیم، ما داریم زندگی رو روی تنظیم «سخت» بازی می کنیم و این اتفاقات بخشی از هویتی است که برای خودمون ساخته ایم یا برامون ساختن و باهاش زندگی می کنیم (: من فعلا رپوزیتوری هام رو نگه می دارم و سعی می کنم فعالیت کنم تا ببینم چی برام باز یا بسته است و همزمان سایت های استاتیکم رو از روی گیت هاب آی او می برم روی یک سرویس دیگه – که هنوز نمی دونم چیه.

بلا تورن برای رفع تهدیدهای دزد عکس های برهنه‌اش، خودش عکسها رو منتشر کرد

بلا تورن، بازیگر و خواننده آمریکایی در برخورد با یک دزد اطلاعات، دست به ابتکار جالبی زد تا به گفته خودش «قدرت رو پس بگیره». این بازیگر ۲۱ ساله که درگیر چاپ کتابش بود می گه که تن به تهدیدهای کسی که براش عکس های برهنه اش رو فرستاده و تهدید کرده اونها رو منتشر می کنه نداده و ترجیح داده خودش عکس ها رو توی توییتر بذاره و راحت بشه. اون می گه:

همونطور که می دونین دیروز هک شدم. برای ۲۴ ساعت با عکس های برهنه خودم تهدید شدم. حس کریهی داشتم و فکر می کردم کسی داره عکس‌هایی که برای مخاطب خاص گرفته شده بوده رو داره نگاه می کنه.

بعدش بلان تورن (Bella Thorne) تصمیم جالبی گرفت: اینکه خودش اون عکسها رو توی توییتر بذاره و از فکر و خیال و تهدید راحت بشه. همینکار رو هم کرد و به پلیس هم خبر داد تا مساله رو پیگیری کنن. اون در مورد دزد احتمالی هم می گه که:

احتمالا یه بچه ۱۷ ساله است که اشتباه می کنه، البته اینبا راشتباهی بد. البته نمی خوام کل زندگی یه بچه خراب بشه چون یک لحظه نتونسته درست فکر کنه و تصمیم بگیره. احتمالا آدم باهوشی است و اگر اینو در مسیر مثبتی استفاده کنه می تونه برای جامعه مفید باشه.

به نظر من که عکس العملش جالب بوده. قبلا هم از این موارد حرف زدم ولی تکرارش ضرر نداره:

  1. سکس و عکس برهنه و غیره کاری است که خیلی ها می کنن. نگرانی نداره. نگرانی اصلی تصورات و خیال های درهم و برهم ما است. هر بار پیش اومده (از جمله هک مشهور سال ۲۰۱۴ روی آی‌کلاود اپل) بعد از مدتی فراموش شده و همه به زندگی مرسوم برگشتن. تهدید کردن آدم ها با عکس برهنه شون خنده داره (:
  2. اگر از چیزی عکس می گیرین و به هر شکلی هر چیزی رو دیجیتال می کنین، باید با این فکر باشه که ممکنه روزی همه ببیننش. اگر راحت نیستین و نمی خواین، نکنین (:
  3. هم آمریکا و هم روسیه سعی کردن رهبر اندونزی یعنی سوکارنو رو با اینکه «ازت یه فیلم سکسی داریم و اگر همکاری نکنی آبروت رو می بریم» تهدید کنن. جوابش این بود که «چه بانمک، برای خودم هم یه نسخه بفرستین (:»

به مناسبت خرداد پر حادثه؛ اگر مقاومتی نبود، نیازی هم به روحانی نبود

توی خرداد پر حادثه هستیم. از زمانی که خاتمی رای آورد و همه رو شگفت زده کرد و بعد مردم مجلس رو هم به اصلاح طلبها سپردن، ۲۲ سال می‌گذره و در اطراف من که مردم از همیشه به اصلاحات ناامیدتر هستن. دلیل این چیه؟ دلیلش چیه که خاتمی با باقیمانده آبروش میاد و دور دوم رییس جمهور می شه یا کل آدم های مشهور به اصلاحات می ایستن که روحانی رای بیاره و به اینجا برسیم؟

من نه کارشناس سیاسی هستم نه این تیپ چیزها رو زیاد دنبال می کنم ولی حس می‌کنم اصلی ترین مشکل اینه که این آدم ها فراموش می کنن قدرتشون رو از آدم ها گرفتن و سعی می کنن وارد یک بازی سیاسی بشن به این امید که توش با مصالحه بتونن حقوق حداقلی رو بگیرن. این کار باعث می شه در مراحلی خوب پیش برن ولی قدم به قدم از بدنه مردم جدا بشن. مثلا خاتمی می رسه به جایی که سر دانشجوها داد می‌کشه که می ده از سالن بیرونشون کنن یا روحانی به جایی می رسه که می گه مردم براشون سفره مهم نیست و علاقمندی‌شون پشت نظام ایستادنه.

شکی نیست که هر دو کارهایی هم کردن و در هر دو مورد خوشحالتر بودم که این آدم انتخاب شده تا رقیبش. خاتمی مجله و روزنامه رو به ما نشون داد و روحانی هم برجام رو پیش برد. همه اش رو هم دوست داشتیم ولی مشکل اصلی این شد که این آدم ها یادشون رفت که قرار بود به پشتوانه آدم ها، کارهایی رو بکنن که آدم ها ازشون می خواستن: اصلاح.

مستقل از اینکه اصولا چیزی که بهش می گفتیم جنبش اصلاحات دیگه دیده نمی شه و از تلاش هایی برای تغییر به نفع مردم رسیده ایم به کسانی که برای منافع گروهی شون می جنگن، مشکل اینجاست که این آدم ها شروع می کنن به مصالحه و قدم به قدم از تقوایی که باهاش شروع کرده بودن پرت می‌شن و بعد از ۵ سال جایی هستن که دیگه مثل قبلی ها فکر می کنن مردم نفهم هستن و حداکثر حرفشون می شه اینکه «قدرت هایی هستن که نمی ذارن». خب ما هم می دونیم قدرت هایی هستن که نمی ذارن و برای همین هم به شما رای می دیم تا حتی اگر نمی تونین جلوی اون قدرت ها بایستین، کمی فضا رو شفاف تر کنین و از این قدرت‌ها بی پرده حرف بزنین.

به نظرم اگر چیزی به اسم جنبش اصلاحات می خواد ادامه حیات بده، باید چند تا کار مهم بکنه. اول اینکه باید شفاف باشه و شفافیت رو بیشتر کنه. مثلا اگر فشاری هست برای فیلتر شدن فلان چیز، کار درست یک اصلاح‌طلب اینه که بگه فلان سازمان و فلان نهاد و فلان گروه دارن فشار میارن فلان چیز فیلتر بشه و ما به فلان شیوه جلوشون ایستادیم و می خوایم از طریق فلان ساز و کار قانونی، جلوشون رو بگیریم و در آینده هم نذاریم این گروه‌ها منظورشون رو پیش ببرن. متاسفانه الان اینجوری نیست و حداکثر یک نفر در نقش پطروس فداکار، انگشتش رو می کنه توی فلان گروه و می گه «من دارم مقاومت می کنم». و فردا هم که مقاومتش تموم بشه انگشتش رو می کشه بیرون و خلاص.

اینجا می رسیم به قدم دوم این دوستان. قدم دوم باید ساخت یا حداقل حفاظت از قانون‌ باشه. خاتمی و مجلسش حتی نتونستن پشت لوایح دوقلوشون بایستن یا روحانی حتی نگفت چه بر سر ادعاهای منشور حقوق شهروندی اومد. از رییس جمهور به عنوان پاسدار قانون اساسی انتظار می ره نهادهای داخل این قانون رو تقویت کنه و جلوی موازی کاری رو بگیره و غیره و غیره اما می بینیم که در این سال های دولت اصلاحات هیچ وقت این اتفاق نیافتاده. اگر هم واقعا قدرت اینکار رو ندارن بهتره به بخش قبلی رجوع کنیم: شفاف سازی کنن که چرا و چطوری نمی شه اینکار رو پیش برد و اگر واقعا امکانش نیست و اگر رییس جمهور کارپردازی بیش نیست، خب برای چی تکرار می کنیم؟

در واقع اگر قرار بود یا حتی هنوزم قراره اصلاحاتی در این کشور پیش بره، از طریق جدا شدن از مردم و تلاش برای مصالحه در لایه های بالا این اتفاق نخواهد افتاد. روحانی یا هر کس دیگه باید حداقل در یک موضع محکم می ایستادن و حقی که مال مردم است رو پیگیری می کردن تا ببینن مردم هم چطوری پشتشون می ایستن. این می تونست حتی مدل ریش ظریف باشه که اعلام شد مناسب نیست و عوضش کرد یا پیگیری حبس خانگی موسوی. اگر می گین امکان چنین چیزی نیست، ۱) یادتون می ندازم که احمدی نژاد پای انتخاب وزراش ایستاد و ۲) خب اگر نیست بیخود می کنین قول می دین (: اونم بعد از نفر قبلی که خودش رو پیشکاری بیش ندونست.

طولانی‌ترش نکنم چون خودتون بهتر از من می دونین وضعیت چیه. خلاصه اش اینه که اگر قراره اصلاحاتی باشه، باید قدم به قدم باشه و با ساختن نهاد و تکیه بر مردم. با جدا شدن از مردم و قهرمان ساختن از شخصیت ها فعلا که ۲۲ ساله فقط به اختلاس های بزرگ و بزرگتر و کارهای کوچیک و کوچیکتر رسیدیم. تو خانواده ما همیشه نقل می شه که حین اسباب کشی یه باربر خیلی غر می زد که «اینها سنگینن» تا اینکه آخرش خاله ام بهش گفت «چون سنگین هستن از شما خواستم بیاین. اگر سبک بودن که خودم می بردم». ماجرای ما و روحانی هم همینه: چون مقاومت می شه گفتیم شما بیاین، اگر مقاومت نمی شد و نظر ما اجرا می شد که شمایی هم نبودی (:

وقتی گزینه‌ها رو «این»‌ یا «اون» می کنن معمولا دارن گزینه سومی رو مخفی می کنن

اگر به یه بچه بگین «این کارتون آخره. بعدش تلویزیون خاموش» معمولا مقاومت می کنه اما اگر همین رو عوض کنین به اینکه «وقتی تموم شد خودت می پری خاموش می کنی یا من خاموش کنم» یکی از گزینه‌ها به نظرش جذاب‌تر میاد و انتخابش می‌کنه. این کلک توی دنیای آدم بزرگ‌ها هم تکرار می‌شه. البته منظورم انتخاب زوری بین «بد» و «بدتر» نیست، اونجا اکثرا می دونیم گزینه‌های دیگه (خوب، خوبتر، عالی) هم هستن ولی خب اصولا حق انتخابشون رو نداریم. در اینجا منظورم چیزی مثل «آیا با رقصیدن بچه ها با آهنگ ساسی مانکن موافق هستید» یا «قاتل رو اعدام کنیم یا آزاد کنیم؟» است. معمولا سیستم‌ها سعی می کنن ما رو سر دوراهی‌های مصنوعی ای بذارن که انگار مخالفت با یکیش باید تایید اون یکی تلقی بشه.

اکثر چیزهای اطراف ما اینطوری هستن و از همین طریق هم بقای خودشون رو تضمین می کنن. مثلا اگر بگیم با سرمایه داری مخالفیم می گن «شوروی هم که شکست خورده» یا اگر بگیم با حجاب اجباری مخالفیم جوابشون اینه که «از مسیج حقوق می گیرین؟». یا اگر راسل توضیح بده که «چرا مسیحی نیستم»، اینو به عنوان سند رد مسیحیت و تلویحا پذیرش اسلام نشون می دیم (:

قصدم کش دادن نیست، فقط یادآوری اینه که هر وقت جایی صحبت از «این یا اون» می شه لازمه فکر کنیم که کدوم گزینه سوم و چهارم و پنجم و .. از ماجرا حذف شدن. در داستان این روزها، من هم معتقدم که ساسی مانکن آهنگ مناسب رقص دانش آموزها نیست ولی معلومه که گزینه مقابلش «نرقصیدن» نیست. اتفاقا برای پرورش آدم سالم داشتن زنگ رقص و موزیک شاد احتمالا بسیار کاراتر از یکسری درس‌های ما است یا در بحث «طرفدار حمله آمریکا هستید یا ادامه وضع موجود» جواب من هیچ کدوم است – حتی اگر راه حل دقیق و لحظه ای ای نداشته باشم. حداقلش اینه که می دونم کشور باید بهتر بشه و با جنگ و وضع موجود این اتفاق نمی افته. حالا می تونم امیدوارم باشم که یک فشار داخلی این اصلاح رو ایجاد کنه یا یک نیروی داخل حکومت که فعلا اثری ازش نیست یا ترکیب هر دو یا فشار برای حفظ حداقل حقوق انسانی یا کلی چیز دیگه.

جواب «آیا با رقصیدن بچه هاتون با آهنگ ساسی مانکن موافق هستین»، برای من یک بله یا خیر ساده نیست بلکه چیزی شبیه اینه که «چرا باید به جایی برسیم که بچه ها برای شادی ساسی مانکن پخش کنن؟» یا «خاک بر سرتون که اینقدر همه رو از شادی و انتخاب محروم کردین که رسیدیم به اینجا» یا هر جواب مشابه (: همیشه به گزینه مخفی بین گزینه های ارائه شده فکر کنین.