آیا اجازه می‌دیم دزدی مطلب از وبلاگستان عادی بشه؟

لطفا اگر کسی اسکن یا عکس از روزنامه همشهری که مطلب نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران رو بی‌اجازه چاپ کرده داره، بهم (jadijadi‌ در جیمیل) ایمیل کنه تا سایت رو راه بندازیم! ممنون

مطلب قبلی که در مورد دزدی مطلب در اینترنت نوشته بودم (دستور آشپزی: چگونه برای چاپ در همشهری آنلاین، مقاله بدزدیم )، بازخورد خوبی داشت اما نکته قابل توجه‌اش این بود که یکی گفته بود یکی دیگه از مطالب اخیر (نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران) را هم همشری کاغذی دزدیده و چاپ کرده.

خب ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ این قبلا برای دوستان خیلی خوبی مثل سینا و کسوف و راز و … هم افتاده و مطمئن هستم خیلی های دیگه هم تجربه‌های مشابهی داشته اند.

ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ اولین چیزی که به فکر من رسید این بود که «مهم نیست. روزنامه ای که شروع کنه دزدیدن مطالب از دیگران، اصولا در حال مرگه» (و آمار همشهری آنلاین هم همین رو نشون می ده). ولی مشکل اونجا است که این کار رسم بشه. «مدیر روزنامه» فکر کنه اینترنت و وبلاگستان یک منبع مجانی مطلب است که هر وقت کم آورد می‌تونه بهترین مطالب رو ازش انتخاب کنه و چاپ کنه. به نظرم جلوی این رو باید بگیریم. من یکی دو تا ایده دارم و دوست دارم قبل از اجرا، نظرات دیگران رو هم بدونم.

یک نظر این است که در هر مورد اگر دیدیم و اگر حوصله و وقت کافی داشتیم برویم پیگیری کنیم تا احتمالا آخرش یک منتی هم سرمان بگذارند که «باید خیلی هم افتخار کنین که مطلبتون رو چاپ کرده‌ایم»!‌ این راه حل من نیست. نه وقت اضافی دارم که با همشهری سر و کله بزنم و نه این سرو کله زدن من جلوی دزدی رو می گیره.

ایده من اینه که یک سایت درست کنیم. یک سایت که موارد دزدی مطلب رو مستند کنه و در دوره های مثلا سه ماهه، یکسری جایزه دزدترین ها به روزنامه ها و جاهایی بده که مطالب دیگران رو دزدیده‌اند. با اینکار کسانی که مطالبشون به شکل غیراخلاقی کپی شده هم می‌تونن جایی داشته باشن برای «شکایت».

می‌شه یکسری قواعد گذاشت برای «ثبت یک دزدی». مثلا ارائه یک تصویر از روزنامه یا سایت دزد و یک لینک هم به مطلب اصلی و شکایت نویسنده اصلی. این «موارد» رو می‌شه بر اساس «نوع جرم» و «نام دزد» برچسب زد و همیشه ابری از دزدترین‌ها داشت (:

نظرتون چیه؟ پیشنهادی دارین؟ برای اسم دامین چی خوبه ؟ یک چیزهایی در مایه copypaste یا dozdi ؟ پیشنهادی دارین؟

درجه اعتیاد وبلاگی

با تشکر از معرفی یک پزشک و دو دانشجوی آی تی۷، اینهم نتیجه تست اعتیاد وبلاگی من (:

90%How Addicted to Blogging Are You?

Mingle2Dating Site

البته یک شاهد بیرونی شاید امتیاز کمتری بده (: خب آدم خودش خوشش می یاد نتایج رو کنترل کنه.

نکته: این تست توسط یک سایت دوست یابی طراحی و اجرا شده؛ چون بامزه است روش کلیک می کنید و لینک می دهید و سایت توی گوگل بالاتر می یاد و وقتی هم می رید اونجا زیر صفحه براتون تبلیغ می کنه که از تهران دوست پیدا کنید. بیچاره خبر نداره اینجا به هزار تا دلیل، دوست پیدا کردن چقدر سخته (:

لوگوی حمایتی از امیر یعقوبعلی

این لوگو رو دیروز «نوشتم». یک تصویر با ساعت شمار اتوماتیک. برای استفاده از اون کافیه روی عکس کلیک کنید (: امیریعقوبعلی، الان نزدیک به ۱۶۰ ساعت است که در زندان است فقط و فقط به خاطر اینکه در پارک با آدم ها در مورد برابری حقوق زن و مرد صحبت می کرده و در صورت موافق، ازشون امضا می گرفته.

حداقل حمایت ما از اون اینه که این لوگو رو در سایتهامون بذاریم. همین که امیر آزاد بشه، این لوگو خود به خود غیب می شه (:

بلاگر فیلتر شد

حدود یک هفته ای بود که همه با لاگین کردن به بلاگر مشکل داشتند. صفحه منحوس و‌‌ آشنای سانسورچی ها ظاهر نمی شد ولی صفحه هم باز نمی شد (فیلتر به سبک چینی). امروز ایتنا اعلام کرد که بلاگر فیلتر شد و به نقل از مسوولین «امن افزار شریف» که شغل شریف سانسورچی بودن را بر عهده گرفته اند نوشت که «از سوي مراجع مربوطه، درخواست بستن نشاني «beta.blogger.com» به ما ابلاغ شده اما از آنجا كه اين نشاني با خود سايت داراي IP يكساني هستند، ناگزير از بستن كل هاست اين سرور شده‌ايم.».

بلاگر از اولین سیستم های وبلاگ نویسی عمومی رایگان است و قبلا هم دو سه بار دولت تلاش کرده استفاده از کل آن را فیلتر کند. مایه خجالت است. هم برای کشوری که از حرف زدن مردم می ترسد و هم برای برنامه نویس ها و مدیر سیستم هایی که از سانسور پول در می‌ آورند و پشت استدلال مسخره و احمقانه «فقط مجری بودن» مخفی می شوند.

می خواهم از مسوولین «امن افزار شریف» بپرسم که آیا به نظرشان یک قاتل دولتی می تواند بگوید که «مجری دستور» بوده؟ آیا شکنجه گر می تواند بگوید که «فقط مجری» بوده و چون تصمیم شکنجه شدن افراد را کسی دیگری می گرفته او بی گناه است؟ آیا کسی که خلبان هواپیمایی است که بمب شیمیایی پرتاب می کند می تواند بگوید که فقط یک خلبان بوده و در برابر آنهمه تاول و رنج مسوولیتی ندارد؟ پس چطور یک برنامه نویس و یک مدیر سیستم و … می تواند بپذیرد که مسوول خفقان چند ده میلیون انسان باشد، مسوول سلب حق خواندن انسان ها باشد، وظیفه اش جلوگیری از حرف زدن و ابراز عقیده آدم ها باشد و در نهایت هم به سادگی بگوید که «ما فقط مجری» هستیم ؟ می دانم که نه ولی این را هم درک می کنم که پول نفت من برای بعضی ها وسوسه کننده است (: بعضی ها آن را به زور از من می گیرند و بعضی ها با دستمال به دستی و التماس، مثل سگ خواهش می کنند تا بخشی از آن جلویشان بیافتد. درک می کنم (: درک ولی به هرحال از خودفروشی آدم های مدعی حالم به هم می خورد.

«کمک! دوست پسرم تنها کسیه که وبلاگم رو می خونه!»

این مشکل خیلی از وبلاگ ها و وبلاگنویس ها است که کسی جز خودشون، دوست دخترشون یا دوست پسرشون و یکی دو نفر دیگه، هیچ خواننده ای ندارند. این مشکل قابل حل است. نگران نباشید. اگر علاقمند هستید وبلاگتون به جز خودتون، خانواده، دوستان و همکاران خواننده داشته باشه، به خواندن ادامه بدهید.

قبل از اینکه شروع کنیمیک راز کوچک هست که همین حالا باید بدانید: مهم نیست چند خواننده داشته باشید و وبلاگتان چقدر بزرگ باشد، همیشه یک «مرحله بعدی» هست که که می توانید به آن امیدوار باشید.

چگونه از مرحله ای که هستید، فراتر بروید ؟ (مستقل از اینکه در چه مرحله ای هستید)

۱. برای ترافیک بالا، برنامه ریزی کنید اگر خودتان فکر می کنید که چیز جالبی نمی نویسید، احتمالا دیگران هم با شما هم عقیده هستند. در این حالت شاید بهتر باشد فکرهای پایه ای تری بکنید و اصولا به دنبال این باشید که از وبلاگ دنبال چه چیزی هستید. ولی اگر احساس می کنید که چیز جالبی می نویسید ولی بازدید کننده کافی ندارید، سوالات زیر را از خود بپرسید.

بازدید کنندگان احتمالی شما کجا هستند؟
در ایران در هر لحظه احتمالا چند ده هزار نفر مشغول گشت زنی در اینترنت هستند. درصدی از آن ها به موضوعی که شما درباره اش می نویسید علاقمندند و احتمالا به دنبال آن در حال جستجو هستند. در این شکی نیست. ولی چرا وبلاگ شما خالی است؟

این خوانندگان احتمالی کجا هستند؟

هیچ کس نمی تواند جواب دقیق این سوال را بداند ولی احتمال های زیادی وجود دارد:

 فروم ها: فروم ها هیچ وقت چندان زیبا یا جذاب نیستند ولی معمولا حرفه ای ها در آنجا به دنبال جواب های خود هستند. اگر فرومی وجود دارد که موضوع مورد بحث شما در آن جا در جریان است، احتمال بیشتری دارد که افراد جذب آن شوند تا وبلاگ تک نفره شما. مگر اینکه شما واقعا خوب بنویسید.

 سایت های اجتماعی – چیزهایی مثل دیگ، خوشمزه و بالاترین و یوتوب. فیلم های سخنرانی رییس جمهور همیشه جذاب است ولی اگر شما همیشه درباره وضعیت مدرسه می نوشتید و حالا برای جذب خواننده، تصمیم می گیرید سخنرانی رییس جمهور را هم در سایتتان بگذارید. منطقا این سخنرانی بیننده های زیادی دارد ولی مخاطبان احتمالی، هیچ وقت برای دیدن آن به سایت شما نخواهند آمد بلکه در یوتوب به دنبال آن خواهند گشت.

 وبلاگهای بزرگتر – به احتمال زیاد در حال حاضر یک وبلاگ بزرگتر هست که درباره همین موضوعی که شما می نویسید، می نویسد. خوانندگان شما احتمالا آنجا هستند.

 سایت های بزرگتر – گاهی هم سایتی هست که موضوع مورد نظر را بسیار وسیع تر و بزرگتر پوشش می دهد.

همانطور که می بینید، کشف اینکه خوانندگان شما دقیقا کجا هستند خیلی هم ساده نیست ولی خوبی جریان این است که اگر دنبال شان بگردید، راحت پیدایشان می کنید چون اگر همه به آنجا می روند، منطقا جاهای مشهوری هستند.

این سایت ها و وبلاگها معمولا علاقمند به شکلی از رابطه با شما هستند، [به شرطی که] شما هم چیزی به آن ها بدهید. دقت کنید که «چیزی» به این معناها نیست:

 یک ایمیل که در آن التماس لینک می کنید.

 چرت و پرت نوشتن در بخش کامنت آن سایت ها

 دستکاری در سایتشان به شکلی که خوانندگان مجبور شوند به سایت شما بیایند

برای اینکه آن ها برای شما خواننده بفرستند، بهتر است کاری کنید که در مقابل اینکار ارزش سایت آن ها هم بالا برود. برای این کار…

 برای شان مطالب خوب بفرستید و بگذارید آن را در سایتشان منتشر کنند

 کامنت و نظرات خوبی بگذارید که ارزش مباحث مطرح شده را بالا ببرد

 اگر از نظر قانونی مشکلی ندارد، در فروم ها مشارکت کنید و زیر مطالبتان را امضایی کنید که دعوت کننده باشد

 به آن ها لینک های خوبی بدهید، حتی اگر جواب نگیرید

 سعی کنید نویسند های اصلی را بشناسید و از آن ها برای کمک هایی که به شما می کنند تشکر کنید

بعد از مدتی (و مدتی شاید طولانی) می بینید که مشارکت شما در سایت های دیگر، عملا برابر جذب خواننده برای شما است.

۲. یکی یکی خواننده هایتان را افزایش دهید
خواننده داشتن ساده نیست. سعی نکنید با نوشتن یک چیز خاص یا یک لینک بخصوص یا گذاشتن یک آبروریزی سکسی در سایتتان، یک شبه خواننده ها را افزایش دهید. این خواننده ها شاید در یک روز به چند هزار برسند ولی هرگز به سایت شما بر نخواهند گشت. حوصله داشته باشید و یکی یکی خواننده هایتان را زیاد کنید. هیچ وقت خوانندگان سایتتان را فراموش نکنید و همیشه مطلب بنویسید.

گوگل و موتورهای جستجوی دیگر بسیار مهم هستند چون میلیون ها نفر با استفاده از آن ها به سایت هایی که احتمالا به دنبالشان می گردند هدایت می شوند. از روش های بالا بردن رتبه قانونی استفاده کنید تا بیشتر و بیشتر خواننده پیدا کنید: بهترین روش قانونی هم نوشتن مطالب خوب، دائمی و لینک دادن به دیگران است.

دوستان کوچکتر را فراموش نکنید اگر شما فقط ده خواننده داشته باشید که هر کدام ماهی دو خواننده جدید به سایت شما معرفی کنند، بعد از دوازده ماه حدود چهل هزار خواننده خواهید داشت. شاید همه دنبال گرفتن یک لینک از یک سایت بزرگ باشند ولی تعداد زیادی لینک از کلی سایت کوچک هم به همانقدر کارا است و حتی دائمی تر. حتی اگر بزرگ هستید، به تازه کارها لینک های خوب بدهید. توجه کنید که با دادن لینک بی معنی یا با لینک دادن به سایت های نامرتبط، ممکن است خواننده های خود را از دست بدهید. بهترین توصیه این است که موقع لینک دادن به کیفیت دقت کنید نه به کمیت.

منبع اصلی: http://chitika.com/blog/?p=184 نوشته دارن روز

جلوگیری از دزدی مطلب وبلاگ ها و سایت ها توسط نشریات

روزنامه آینده نو رو می شناسیم. روزنامه بدی هم نیست ولی اخیرا طبق چیزی که برامون دیگه خیلی هم غریبه نیست مطلب فوق العاده جالبی درباره فوتبال زنان رو از یک وبلاگ برداشته و بدون هیچگونه اجازه در یک صفحه کامل ورزشی با ذکر نام نویسنده ولی بدون اجازه اون چاپ کرده.

این اتفاق توسط روزنامه ها و نشریات دیگه هم بارها و بارها افتاده و شکی نیست که تعداد مطالب خوبی که از وبلاگ نویس ها – بدون اجازه – در روزنامه ها چاپ شده، خیلی بیشتر از اون چیزی است که گاه گداری به گوش می رسه یا دیده می شه.

ما هم می نویسیم تا صدامون شنیده بشه و چاپ شدن یک مطلب در یک روزنامه قابل قبول برای اکثر ما مایه خوشحالی است. ولی نکته اینه که این کار نباید شکل دزدی به خودش بگیره. در بدترین حالت مطلب ما رو به اسم یک نفر دیگه یا بدون اسم چاپ می کنند. در حالت های بهتر هم مطلب رو با اسم ولی بدون مجوز چاپ می کنند. سینا نه عضو گروه خاتمی است و نه جزو سرویس ورزشی روزنامه آینده نو ولی مسوول صفحه به راحتی به خودش اجازه می ده حتی بدون اینکه زحمت یک ایمیل به نویسنده رو هم بکشه، مطلب کسی رو به اسم سرویس خودش چاپ کنه و حقوق بگیره.

خوبه که جلوی این وضعیت عکس العمل نشون بدیم. به هر شکلی که می تونیم. اگر کسی با روزنامه آینده نو یا هر روزنامه دیگه ای که این کار رو کرده رابطه داره، بهشون تذکر بده. اگر ازشون ایمیل داریم، ایمیل بزنیم و حتما و حتما این مساله رو در وبلاگ هامون بنویسیم تا دزدی مطلب باب نشه (: من احتمال خیلی زیاد می دم که اگر این روزنامه های معقول برای ما احترام قایل باشن و یک ایمیل به هر کدوم از ما بزنند و بپرسند که «می خواهیم فلان مطلب شما را چاپ کنیم و متاسفانه امکان دادن حق التحریر هم نداریم» بیشتر ما جواب مثبت خواهیم داد. اگر هم جوابمان منفی باشد که چاپ مطلبمان در روزنامه شان وقتی نظرمان منفی است و نظر ما را هم نپرسیده اند خیلی خیلی زشت است. پس آقایان و خانم های عزیز که احساس می کنید در روزنامه مشغول کار برای فرهنگ جامعه هستید، قبل از چاپ مطالب اینترنتی، از نویسنده یک اجازه بگیرید.

نمودار آبشاری دعوت های نوشتن درباره شب یلدا

احتمالا اکثریت وبلاگ نویسان / خوانان با بازی یلدایی که سلمان به وبلاگستان فارسی وارد کرد آشنا هستند. هر کس پنج نکته که کسی درباره اش نمی دونه رو می نویسه و بعد پنج نفر رو دعوت به بازی می کنه.

البته بازی مشکلاتی داشت. بعضی ها کسانی که قبلا نوشته بودند رو دعوت می کردند. بعضی ها بیشتر از پنج نفر رو دعوت می کردند و تعدادی هم فکر می کردند کلا باید از خاطرات بچگی شون بنویسند (: هرچند که بعضی از خاطرات بچگی بامزه است.

حالا کار جالبی که می شه کرد اینه که ببینیم کی کی رو دعوت کرده و
درخت
گراف بازی یلدا (یا به عبارتی آبشار بازی یلدا) چجوری رشد کرده. برای اینکار باید از وبلاگ سلمان شروع کرد و دید کی رو دعوت کرده. بعد باید هر کدوم از اونها رو بررسی کرد و دید اونها کی رو دعوت کرده اند و کار رو به ترتیب ادامه داد. نتیجه ‌؟ یک فایل تصویری با حجم حدود ۱۹۰ کیلو ولی با عرض ۸۰۰۰ پیکسل که نشان می دهد چه کسی به چه کسی رو دعوت کرده. یک بخش کوچیک فایل به این شکل است:

PNG - 5 kb
بخشی از نمودار گراف یلدابازی / کوچک شده

و فایل اصلی هم برای داونلود اینجاست.

فایل تصویری یلدا بازی تا کمی بیش از یک مرحله

البته دقت کنید که من فقط تا اول های روند سوم پیش رفته ام. ماجرا می تونه همینجور ادامه پیدا کنه و یک پوستر خیلی قشنگ بشه برای یک مرکز تحقیقاتی ! اگر کسی اهل چاپ پوسترش بود (حتی یک دونه) به من خبر بده تا کاملش کنم چون خودم هم می خوام.

دو نکته: چون بعضی ها بیشتر از پنج نفر رو دعوت کرده اند، نمودار یکنواخت و خوشگل نیست. در عین حال چون می خواستم نمودار کمی جمع و جورتر بشه اسم وبلاگ ها رو خلاصه کرده ام.

پ.ن. حین این بررسی از این نوشته ابطحی هیچ خوشم نیومد که نوشته بود : « باور كنيد دو سه ساعت فكر كردم كه كدام ۵ تا وبلاگ را در ادامه يلدا بازی بنويسم. با حساسيت وبلاگم و ملاحظات مختلف و اين همه عزيز و نازنينی كه وبلاگ می‌نويسند، نتوانستم انتخاب كنم. اگر می‌شد يواشكی اعلام كرد، می‌كردم ولی حيف كه نمی‌شه. كاش می‌شد مثل شماها هر وبلاگی را كه دوست داشتم می‌نوشتم.» از اون مثل شماهاش هیچ خوشم نیومد (: خب اگر فکر می کنه مثل ماها نیست چرا با ماها بازی می کنه؟ (:

پنج نکته یلدایی

دوستان من رو هم دعوت کرده اند پنج نکته یلدایی بگم: پنج نکته ای که کسی درباره ام نمی دونه. احتمالا دیر شده ولی من می نویسم به هرحال و دوستان رو هم دعوت کنم. ببخشید که به دوستانی که دعوتم کردن لینک نمی دم چون می ترسم (و مطمئن هستم احتمال داره) کسی از قلم بیافته.

 از گلدکوئست، هویج پخته و آدم های خشک مغز بدم می یاد.

 از سفر هلند که برگشتیم یک چیزی آوردیم که هنوز به کسی نگفتیم !

 اولین گزارش مصورم از یک تجمع غیرقانونی که توی گویا منتشر شد، بیش از ۲۰ هزار خواننده داشت و من ترسیدم !

 دوست دختر دارم

 کلکسیون جمع می کنیم: کلکسیون بسته های کاندوم

البته واقعا توی زندگی من چیزهای خیلی خیلی کمی هست که کسی ندونه. با گفتن این پنج تا تقریبا حاضرم قسم بخورم چیزی نیست که کسی ندونه‌ !

حالا بگذارید دعوت کنم. اولیش سینای عزیز، کورش ضیابری، واران، و خجسته و با اینکه نوشته لیشام.