گنو/لینوکس خوبه چون به شما امکان پیاده کردن ایده‌هاتون رو می‌ده

من مشغول ترجمه یک کتاب جدید هستم. فایل انگلیسی رو به شکل یک فایل متنی دارم و در فایل فارسی، ترجمه رو می‌نویسم. به جای اون کاغذی هم که سابقا لای کتاب‌های سنتی می‌ذاشتیم، پنج تا / می‌زنم (یعنی /////) تا نشون بدم که الان در کجای کتاب هستم.

هربار که کتاب رو باز می‌کنم، دنبال ///// ‌می‌گردم و می‌رسم به جایی که تا الان ترجمه کردم و بعد ترجمه رو جلو می‌برم و در آخر کار، یک ///// می‌ذارم سر جایی که الان هستم. در واقع علامت ///// همیشه به من نشون می ده که تا کجا ترجمه کرده‌ام.

حالا فرض کنید هوس می‌کنم یک نمودار درست کنم که نشون بده چه حجمی از کتاب ترجمه شده. این یک ایده منطقی و زیبا است پس حتما قبلا به فکر کسی رسیده و ابزارهای کافی در گنو/لینوکس براش وجود داره. یادمون هست که لینوکس هسته سیستم عامل است و گنو با تلفظ Genoo، مجموعه از ابزارهای آزاد که به اون هسته قوی، قدرت بیشتری داده.

قدم اول اینه که ببینم چه سهمی از کتاب رو ترجمه کردم. دستور wc (مخفف word count) رو دارم که می‌تونه خط‌ها و کلمات و حروف هر چیزی رو بشمره. پس می‌زنم wc -l english.txt و بهم می‌گه که کتاب ۸۷۵۰ خط است (توجه داریم که در بحث دیجیتال، خط یعنی پاراگراف). حالا باید ببینم علامت ///// در خط چندم است. دستور grep رو داریم که هر چیزی رو توی هر چیز دیگه‌ای می‌گرده. حتما یک سوویچ هم داره که شماره خط رو برمی‌گردونه. من این سوییچ رو حفظ نیستم پس مثل هر چیز دیگه‌ای تایپ می‌کنم man grep و یک راهنمای کامل می‌گیرم که توش نوشته سوییچ n شماره خط رو برمی‌گردونه. پس من می‌زنم grep -n “////” english.txt و می‌بینم که تا پاراگراف چند رو ترجمه کرده‌ام:


به من می‌گه که ۵۰۴ پاراگراف رو ترجمه کرده‌ام. حالا کافیه قسمت اول رو جدا کنم. دستور cut می تونه در یک متن ستون‌های مختلفی که با یک علامت از هم جدا شدن رو تشخیص بده. من می خوام جدا کننده ام : باشه (:d-) و فیلد اول رو می‌خوام (f1-). توی لینوکس مثل لگو، می‌شه دستورات رو با | به هم چسبوند. پس داریم:


زیبا نیست؟ در واقع من با یک خط، درآوردم که الان کجای ترجمه هستم. حالا کافیه این رو بچسبونم به دستوری مثل ploticus که از خط فرمان، نمودار می‌کشه. من هم این دستور رو بلد نبودم ولی یک جستجوی ساده در گوگل برای command line pie chart رسوندم به صفحه این دستور و یک مثال خیلی ساده ازش. حالا فقط کافیه من عددی که بالا به دست آوردم رو به همراه تعداد کل صفحات و عنوانی که می‌خوام در نمودار نشون داده بشه بریزم توی یک فایل. دستوراتی مثل اینها:

fdone=`grep -n “/////” /home/jadi/english.txt | cut -f1 -d:`
fdarsad=`expr $fdone / 87`
echo $fdarsad% done,$fdone,green > /tmp/translate.dat
edone=`expr 8750 – $fdone`
echo English,$edone,red >> /tmp/translate.dat

فایلی مثل این را تولید خواهند کرد:

5% done,504,green
English,8246,red

حالا کافیه اون برنامه رسم نمودار رو با تنظیماتی که لازمه صدا بزنم. نه تنظیمات رو بلدم و نه برنامه رو دارم. در مورد تنظیمات که مشکلی نیست چون نرم افزارهای آزاد بهترین پشتیبانی رو دارن: جامعه. یک سرچ توی اینترنت یک نمونه درست از صدا زدن برنامه رو بهم نشون می ده. در مورد نداشتن برنامه هم اصلا لازم نیست برم دنبال سی دی یا از دوستان گرفتن یا دزدیدن یا هر کار دیگه… خیلی ساده روی خط فرمان تایپ می کنم:

apt-get install ploticus

و برنامه کاملا خود به خود نصب خواهد شد (: راحت ترین روش نصب. حالا کافیه پلاتیکوس رو عین چیزی که در راهنما دیدم صدا بزنم:

ploticus -prefab pie -png -o /home/jadi/public_html/translate.png data=/tmp/translate.dat delim=comma values=2 labels=1 colorfld=3 -scale 1 legend=yes

چه جذاب (: حالا نمودار درست شده:

قشنگ نیست؟‌ حالا کافیه به سیستم عامل بگم که این محاسبات رو هر روز ساعت ۴ صبح انجام بده. برای اینکار دستور crontab رو داریم که به سادگی می‌شه باهاش گفت که فلان مجموعه دستورات رو هر ۲۴ ساعت یکبار یا چهارشنبه ها صبح یا جمعه هایی که ۱۳ ام باشن یا حتی هر دقیقه در هر روز و … اجرا کنه. اون رو که بذارم (الان گذاشتم) هر روز یکبار نمودار بالا دیده خواهد شد (:

انجام این عملیات کلا دو دقیقه طول کشید ولی خب نوشتنش چند برابر اون (: هنوز هم مطالبی در مورد کمک لینوکس در این ترجمه هست که خواهم نوشت (:

لینوکس یا ویندوز؟ جواب ساده است

ایتا سایت خوبیه ولی گاهی واقعا چیزهای عجیبی منتشر می کنه. شاید مشکل از نداشتن مقاله باشه و شاید هم دفاع یک جانبه و با دید بسته ولی به هرحال مقاله ای مثل میزبانی ویندوز یا لینوکس؟ مساله این است ممکنه توی این سایت منتشر بشه (:

مقاله اصولا نه علمی است و نه منطقی و نه حتی ترجمه دقیق. تیتر اصلی‌اش اینه که «با توجه به اينكه معمولا ميزباني ويندوز گران‌قيمت‌تر از ويندوز است براي برخي مصارف كه نياز به امنيت بسيار بالا نيست مي‌توان از سايت‌هايي با بستر PHP استفاده كرد.» و کلا معتقده که پی اچ پی و مای اسکیوال، روی ویندوز قابل ارائه نیستند (:

ببینم اصلا من چرا دارم در این مورد توضیح می دم ؟ (: فقط به خاطر اینکه یک دوست خوب لینک اون مقاله رو بهم داده؟ یا چون دوست ندارم مقاله ای در این سطح رو در ITNA ببینم؟ بگذریم (: اصلا این رو پست کنم یا نه؟ نظر شما چیه؟‌ پست کنم؟ یا نه؟

اوه اصلا بذارین این دو تا عکس مشهور رو توی وبلاگ استفاده کنم. به قول خودش به جای نوشتن هزاران کلمه در مورد اینکه چرا لینوکس بهتره و چرا در دنیا سایت های حرفه ای از لینوکس استفاده می‌کنن ، بهتره این دو تا عکس رو ببینین تا به راحتی واضح باشه که چرا لینوکس امن تره و چرا بهتر میشه توسعه اش داد و چرا مشکلاتش راحت تر پیدا می شه و حل می شه و … این دو تا عکسها فراخوانی‌های سیستمی‌ای رو نشون می دن که وقتی یک سیستم عامل یک صفحه وب رو باز می کنه، صدا زده می‌شن. عکس بالایی فراخوانی‌ها در یک سیستم لینوکس است و عکس پایین، فراخوانی‌ها در یک سیستم ویندوز. خودتون مقایسه کنین و ببینین چرا یک سیستم معماری بهتری داره و سریعتر و راحت تر مشکلاتش برطرف می شه و امکان اضافه کردن قابلیت های جدید توش وجود داره.

لینوکس


ویندوز


نتیجه

من بگم؟ عکس ها رو نگاه کنین (:

نکته

اگر در جایی به جای استدلال خوندید که «همه می دانند که» یا «همانطور که حرفه ای ها می گویند» یا «بر همگان واضح و مبرهن است» و اینجور چیزها، به اون استدلال شک کنید.

ضریب جیم یا چرا در مورد تونل دی ان اس می نویسم

بیاین یک ضریب تعریف کنیم و اسمش رو بذاریم ضریب جیم که یک مفهوم است و نه یک عدد. ایده من این است که اگر میزان مفید / جالب بودن یک پست وبلاگ رو ضربدر تعداد افرادی که اون رو مفید / جالب می‌دونن بکنیم، یک عدد به دست می‌یاد که می‌تونیم بهش بگیم ضریب جیم. چون دو تا مقدار اولی به راحتی سنجش پذیر نیستن، ضریب جیم هم قابل بیان عددی نیست.

حالا که ضریب جیم رو داریم، می تونیم به راحتی تصمیم بگیریم چه مطلبی رو باید در وبلاگ نوشت و چه مطلبی رو نه. مد‌ت‌ها قبل یکی از دوستانی که من خیلی خیلی کم دیده‌امش ولی یکی از بهترین دوستانم است (هه هه! ضریب جیم اینجا هم خودش رو نشون می ده!) لینک http://dnstunnel.de/ رو برام فرستاد. من هیچ وقت نمی‌دونستم باید در موردش چی و چقدر بنویسم اما همیشه برام بسیار جالب بود و جذاب و مفید. حالا که ضریب جیم رو معرفی کردم، می‌دونم که این مطلب باید نوشته بشه. حتی اگر فقط به درد یک نفر بخوره (: شدیدا پیشنهاد می‌کنم دیگران هم بخوننش. البته فقط صورت مساله رو:

صورت مساله: جایی نشسته‌اید که شبکه محلی بی‌سیم دارد اما وقتی وصل می‌شوید و آدرس سایتی را وارد می‌کنید یک صفحه لاگین باز می‌شود که باید کد وارد کنید یا اعتبار بخرید و … تا وقتی این کد را وارد نکرده‌اید یا اعتبار نخریده‌اید، هر سایتی که بزنید،‌نتیجه همین صفحه است.

غیرطبیعی است؟ اصلا (: اکثر فرودگاه‌ها، مکان‌های عمومی، هتل ها و … که اینترنت پولی دارند، با این روش کار می‌کنند.

راه حل؟ http://dnstunnel.de/

من توضیح فنی نمی‌دهم. کار خیلی راحتی هم نیست ولی احتمالا برای بعضی‌ها واقعا ارزش خواندن دارد و برای بعضی‌ها از نظر فنی واقعا جذاب. مطمئنا آدم‌های خیلی کم با علاقه خیلی زیاد که باعث متعادل شدن ضریب جیم می‌شود (:‌

نکته: این کار احتمالا غیرقانونی است. حواستان باشد. احتمالا همه شما هم مثل من اعتقاد دارید که Internet Should be Free / اینترنت باید رایگان باشد ولی به هرحال این ایده همه نیست (:

گیک لینوکس هستید وقتی که…



 اگر کسی از «اون یکی سیستم عامل» حرف زد، حواستان سراغ FreeBSD برود.

 در طراحی خانه یا وب سایت از پنگوئن استفاده می‌کنید.

 غلط یاب را تنظیم می‌کنید تا new را با gnu عوض کند.

 هر بار که برای مصاحبه شغلی می‌روید، جلسه تبدیل به جلسه تبلیغاتی لینوکس می‌شود.

 حواستان به حداکثر uptime هست و سعی می‌کنید رکورد خودتان یا دیگران را بشکنید.

 خانه مرورگرتان روی /. تنظیم شده.

 اگر فایل autoexec.bat ببینید، سعی می‌کنید catش کنید.

 پیش می‌آید که fstab را از اول بنویسید و به نظرتان هم عجیب نمی‌آید.

 در ورد مایکروسافت هم تایپ می‌کنید ‌:wq

 در هر جایی، TAb می‌زنید تا نوشته‌ها کامل شوند.

 اگر مجبور بشوید پشت ویندوز بنشینید، از نبودن Virtual Desktop، دائما غر می‌زنید.

 معتقدید اگر بخواهید، به راحتی می‌توانید به روشنایی (Enlightenment) برسید.

 یادتان هست که صفحه لاگین ویندوز ۹۵ و ۹۸ کلید Cancel هم دارد!

 در کیف یا جیبتان یک سی دی اوبونتو، دبیان و فدورا پیدا می‌شود.

 بوت کردن دستگاه بعد از نصب یک نرم‌افزار، عصبی‌تان می‌کند.

 هر وقت می‌خواهید سی دی توزیع محبوبتان را استفاده کنید، کشف می‌کنید که سی را به کسی قرض داده‌اید.

 احساس می‌کنید یک روز باید استاد vi بشوید.

 بر روی کامپیوتر خانه، بیشتر از ۵ سرویس شبکه را فعال کرده‌اید.

 تنها باری که کامپیوتر شما ریبوت می‌شود، وقتی است که می‌خواهید یک توزیع جدید را امتحان کنید.

 اگر در مورد ویندوز کسی را راهنمایی کنید و کار کند، احساس شرم می‌کنید.

 خواب پنگوئن می‌بینید.

 هر چیز بی‌مزه‌ای را می‌خوانید یا ترجمه می کنید فقط چون مربوط به لینوکس است!

به سیستم عامل بگویید بعضی کارها را بعدا انجام دهد

دستور at ساده و فوق العاده است. مثلا من می‌خواهم که فردا ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه (که حتما شرکت هستم) پادکست بدون شک خوب رادیو خاموشی را گوش کنم. الان سعی کردم دانلود کنم ولی ۱۸ مگ بود و برای الان، زیاد. پس باید به کامپیوتر بگویم که فردا دانلودش کند و بعد از دانلود پخشش کند. در واقع من می می‌خواهم به سیستم عاملم بگویم که ساعت ۱۰:۱۰ فردا، فایل را دانلود کند و بعدش پخشش کند. فقط یک ترمینال باز می‌کنم و تایپ می‌کنم:

jadi@mac$ at 10:10
wget http://muzzyr.podomatic.com/enclosu…
mpg123 2008-11-30T12_28_19-08_00.mp3

و بعد هم Ctrl + D را می‌زنم و همه چیز مرتب است. ساعت ۱۰:۱۰ فردا صبح، کامپیوتر به شکل خودکار فایل را دانلود و بعد پخش خواهد کرد. دستور at توانایی‌های خیلی بیشتری هم دارد، حتی می‌توانم به آن بگویم که وقتی CPU بیکار بود، فلان دستور را اجرا کند و داستان‌های دیگر (:

شکی نیست که این قابلیت روی سیستم‌ عامل‌های گنو (مک و لینوکس و بی اس دی و …) وجود دارد و نکته این است که به شکل پیش فرض در مک فعال نیست. در مک باید دستی آن را فعال کنیم که البته ساده است:

jadi@mac$ sudo launchctl load -w /System/Library/LaunchDaemons/com.apple.atrun.plist

شوخی کوچک با کسانی که از اینترنت بی‌سیم شما استفاده می‌کنند

این روزها که همه با گذاشتن یک مودم بی‌سیم، مشغول به اشتراک گذاشتن اینترنت ADSLشان با WiFi هستند. مشکلی که اینجا پیش می‌آید این است که همسایه‌ها هم شروع می‌کنند به استفاده از اینترنت شما. دو راه حل وجود دارد: رمزگزاری wifi و شوخی کردن با آنان. این روش را این سایت توضیح داده و آرمین مداح همیشه عزیز برای من فرستاده که من هم به خاطر دوستی خوبمان، ترجمه‌اش کرده‌امم.

برای استفاده از این روش اینترنت شما باید از طریق کارت شبکه یک کامپیوتر لینوکسی، به اشتراک گذاشته شده باشد.

برای این شوخی اول باید شبکه را به دو قسمت تقسیم کنید. بخشی که خودتان استفاده می‌کنید و بخشی که همسایه‌ها از شما قرض می‌گیرند. اینکار را از طریق تنظیمات DHCP انجام خواهیم داد. در dhcpd.conf:

ddns-updates off;
ddns-update-style interim;
authoritative;

shared-network local {

       subnet *.*.*.* netmask 255.255.255.0 {
               range *.*.*.* *.*.*.*;
               option routers *.*.*.*;
               option subnet-mask 255.255.255.0;
               option domain-name "XXXXX";
               option domain-name-servers *.*.*.*;
               deny unknown-clients;

               host trusted1 {
                       hardware ethernet *:*:*:*:*:*;
                       fixed-address *.*.*.*;
               }
                }

       subnet 192.168.0.0 netmask 255.255.255.0 {
               range 192.168.0.2 192.168.0.10;
               option routers 192.168.0.1;
               option subnet-mask 255.255.255.0;
               option domain-name-servers 192.168.0.1;
               allow unknown-clients;

       }
}

به همین سادگی.حالا شبکه به دو رنج تقسیم شده که بعدا می‌شود هر کدام را مستقل کنترل کرد. مثلا

/sbin/iptables -A PREROUTING -s 192.168.0.0/255.255.255.0 -p tcp -j DNAT —to-destination 64.111.96.38

ترافیک مهمان‌ها را به KittenWar خواهد فرستاد ولی این همه شوخی ما نیست. ما می‌توانیم تمام ترافیک مهمان‌ها را از یک پروکسی شفاف رد کنیم. پس اول squid را به عنوان پروکسی نصب می‌کنیم و بعد:

/sbin/iptables -A PREROUTING -s 192.168.0.0/255.255.255.0 -p tcp -m tcp —dport 80 -j DNAT —to-destination 192.168.0.1

و بعد هم یک اسکریپت کوتاه که هر فایل را می‌خواند و از طریق برنامه جذاب mogrify آن‌ها را معکوس می‌کند و برمی‌گرداند.

#!/usr/bin/perl
$|=1;
$count = 0;
$pid = $$;
while (<>) {
       chomp $_;
       if ($_ =~ /(.*.jpg)/i) {
               $url = $1;
               system("/usr/bin/wget", "-q", "-O","/space/WebPages/images/$pid-$count.jpg", "$url");
               system("/usr/bin/mogrify", "-flip","/space/WebPages/images/$pid-$count.jpg");
               print "http://127.0.0.1/images/$pid-$count.jpgn";
       }
       elsif ($_ =~ /(.*.gif)/i) {
               $url = $1;
               system("/usr/bin/wget", "-q", "-O","/space/WebPages/images/$pid-$count.gif", "$url");
               system("/usr/bin/mogrify", "-flip","/space/WebPages/images/$pid-$count.gif");
               print "http://127.0.0.1/images/$pid-$count.gifn";

       }
       else {
               print "$_n";;
       }
       $count++;
}

از این بعد همسایه‌ها خواهند توانست بدون مشکل با اینترنت کار کنند ولی برای اینکه فراموش نکنند مشغول استفاده از اینترنت شما هستند،‌ تمام تصاویر برایشان برعکس خواهد بود:


و البته چون روی GNU هستید، امکانات بی‌نهایت است. مثلا می‌ةوانید به جای برعکس کردن تصاویر، آن‌ها را محو کنید تا لینک سایت خودتان را بالا و زیر هر صفحه نمایش دهید (: حالا دیگر تنها چیزی که جلوی شما را خواهد گرفت، تخیلتان است.

لینوکس و کمونیسم

چند وقت قبل کامنتی داشتم از من تنها که توش می‌گفت جدیدا جایی خونده که لینوکس و کمونیسم فلسفه مشترکی دارند و به این دلیل نگران بود که نکنه لینوکس چیز بدی باشه و می‌خواست من در این مورد نظر بدم و حدس هم زده بود که این جواب طولانی خواهد بود.

جواب دادن به این مطلب طولانی است و پر پیچ و خم. من ترجیح می‌دم شروع کنم و جلو برم.

نفی استدلال مبتنی بر «فلان بده، این فلانه، پس این بده»

این استدلال از نظر ریاضی درست است ولی در دنیای سیاست معمولا یک جور کلاهبرداری است. دولت سرمایه‌داری تبلیغ می‌کند که کمونیسم بد است و بعد اگر بخواهد چیزی را بکوبد می‌گوید مربوط به کمونیسم است. ایران می‌گوید اسراییل بد است و بعد اگر بخواهد کسی را بدون دلیل نفی کند، می‌گوید وابسته به اسراییل است. همانطور که گفتم این استدلال در سطح ریاضی / منطق درست است اما در دنیای سیاست و پول معمولا روشی است که وقتی طرف از نفی واقعی چیزی ناتوان است از آن استفاده می‌کند.

فرض کنید من از شیرین عبادی بدم بیاید یا شیرین عبادی برای من مشکل زا باشد. خب اگر واقعا مشکل در شیرین عبادی باشد می‌توانم توضیحی مثل این بدهم که «شیرین عبادی آدم‌ها را به اعتیاد تشویق می‌کند پس بد است» یا «شیرین عبادی رفتار شکنجه‌گران رژیم فاشیستی سابق آرژانتین را طبیعی می‌داند پس آدم خوبی نیست» و .. اما وقتی نتوانم اینجور اشکالات را به خود فرد نسبت بدهم می‌گویم «دختر شیرین عبادی بهایی شده است» و قبلا هم تمام تلاشم را می‌کنم تا بین همه دین‌ها، فقط یکی را درست جلوه بدهم و بقیه را کمابیش اشتباه و بهایی را از بقیه اشتباه تر (:

حالا داستان استدلال کمونیستی بودن لینوکس هم همین است. اصولا درباره کمونیسم چیز زیادی نمی‌دانیم و نقد خوبی هم بر ضد لینوکس نداریم در نتیجه می‌نویسم:‌ آهای مردم بترسید! لینوکس همان کمونیستم است و قبلا هم که به اندازه کافی شما را از کمونیسم ترسانده ام.

کمونیسم

هاها (: نمی‌دانم الان هم اینقدر بامزه‌اند یا نه ولی ما که بچه بودیم معلم‌های دینی و پرورشی و اینجور چیزها، در برخورد با سوال در مورد کمونیسم توضیح می‌دادند که «کمو» به روسی یعنی «خدا» و «کمونیست» کسی است که معتقد است «خدا نیست» (: من و شما با وجود فحش دادن چند سال قبل دولتمان به آمریکا در یک جامعه سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم که تند تر و تندتر در حال رفتن به دنیای سرمایه‌داری است. در این شرایط خیلی طبیعی است که کلمه «کمونیسم» اصولا بد حساب شود. برابر پلیس امنیتی شوروی، برابر تصفیه‌های سیاسی و حکومت بسته کوبا. ولی فراموش نکنید که مردم سابق شوروی و کوبا و کره شمالی هم تصورشان از دنیای سرمایه‌داری جایی بوده که آدم‌ها در آن تحت فشار گرسنگی مجبور به کار روزمره هستند و چند نفر سرمایه‌دار خون‌اشام هر روز مشغول کارکشیدن بیشتر و بیشتر از آن‌ها و فقیرتر کردنشان هستند و در مواقع لزوم بمب اتم روی دیگر کشورها می‌اندازند.

کمونیسم / مارکسیسم واقعا اندیشه زیبایی است. شاید هیچ وقت درست پیاده نشده باشد (مثل همه اندیشه‌های مدعی زیبایی دیگر) و دقیقا به همین دلیل مردم را همیشه از آن ترسانده‌اند. مارکسیسم / کمونیسم اندیشه اکثر نویسندگانی بوده که کتاب‌هایشان این روزها برایمان جالب هستند و جذاب.

این «بد» جا انداختن یک چیز هم مثل مرحله قبل معمولا مبتنی بر استدلال نیست بلکه چیزی شبیه به این است که «وای… بهایی!» یا «صدام یزید» یا «محور شرارت» و … این حرفها و ترس‌ها معمولا مبتنی بر استدلال / آگاهی نیست بلکه مبتنی بر تکرار دائمی ترس است. همین ترس را آمریکایی‌ها از ایران دارند.

لینوکس و کمونیسم

اندیشه محوری کمونیسم این است: هر انسان به اندازه نیازش باید از منابع سهم بگیرد.

اندیشه محوری لینوکس این است: یک سیستم عامل مبتنی بر یونیکس با مجوز جی پی ال.

اندیشه محوری مجوز جی پی ال این است: حق دارید استفاده کنید، حق دارید متنش را بخوانید، حق دارید تغییرش بدهید،‌ حق دارید به دیگران بدهیدش.

حالا خودت مقایسه کن که آیا لینوکس همان کمونیسم است؟ جواب بدون شک خیر است چون اصولا این مباحث ربطی به هم ندارند. البته اگر از این جنبه نگاه کنیم که کمونیسم در مقابل سرمایه داری می‌گوید که افراد مستقل از وضعیت مالی حق دارند از منابع استفاده کنند، ممکن است جواب «بله» باشد (: اگر هم اینطور باشد لینوکس را نباید به خاطر کمونیسم کنار گذاشت بلکه به خاطر لینوکس باید بیشتر درباره کمونیسم/مارکسیسم خواند (:

لینوکس یکی از تبلورهای اندیشه آزادی در دنیای نرم افزار است. کمونیسم هم یکی از اندیشه‌های مدعی رهایی بخشی در دنیای سیاست. تفاوت فعلا در اینجاست که لینوکس واقعیت یافته و کمونیسم هنوز نه؛ لینوکس مثل فایرفاکس چیزی واقعی است اما دنیای آزاد از سرمایه‌داری هنوز قابلیت تحقق ندارد.


شکی نیست که این بحث ادامه دار است و یک من یک مطلب مفصل دیگر هم در موردش خواهم نوشت (یا ترجمه خواهم کرد) ولی فعلا به شکل کاملا خلاصه این را بگویم که لینوکس اصولا یک چیز سیاسی نیست و در نتیجه در این دیدگاه ربطی به کمونیسم که یک چیز سیاسی است ندارد. اما مثلا از این نظر که هر دو مدعی هستند آدم‌های آزاد جهان بهتری خواهند ساخت، لینوکس و اسلام و کمونیسم و سوسیالیسم و آنارشیسم و آمریکا همه و همه ادعای مشترکی دارند (:

به کامپیوتر بگین هر وقت اینترنت اومد بهتون خبر بده

به علت کابل‌برگردان تلفن قطعه و من ایمیل‌ها رو جواب می‌دم و منتظر اتصال مجدد تلفن / ایرنتنت هستم و در اولین لحظه اینترنتم را می‌خواهم. از گنو روی مک استفاده می‌کنم پس مثل هر گنو / لینوکسی می‌توانم این دستور ساده را بدهم:

jadimac: jadi$ ping -i 42 -a 4.2.2.4
PING 4.2.2.4 (4.2.2.4): 56 data bytes
ping: sendto: No route to host

ساده و زیبا نیست؟ PING یک سرویس دهنده اینترنت را صدا می‌زند تا ببینند به آن‌جا وصل هستیم یا نه. 4.2.2.4 یکس سرویس دهنده عملا همیشه روشن در اینترنت است. 42 i – می‌گوید که هر ۴۲ ثانیه یکبار ارتباط را امتحان کنیم (چرا ۴۲؟ چون ۴۲ جواب نهایی برای کهکشان و همه چیزهای دیگر است) و a – هم می‌گوید که اگر بسته پینگ رفت و به مقصد رسید و برگشت، یک صدای «پینگ» رادار مانند پخش شود.

به شکل خلاصه: کامپیوتر من هر ۴۲ ثانیه یکبار ارتباط اینترنت را چک خواهد کرد و در صورت اتصال، صدای پینک خواهد داد! این سیستم عامل زیبا نیست؟