لینوکس و برداشت های غلط:‌ پیچیدگی، سازگاری، دردسر و نبودن بازی

یک فتحی عزیز، در مطلبی تحت عنوان بهترین معیار برای این که شما از ویندوز به لینوکس بروید یا نه نظرش رو در مورد کاربری لینوکس نوشته و احتمالا به خاطر علاقمندی اش به بودن در بالاترین، تیتری مثل «بهترین معیار» رو برای برداشت شخصی اش از صبحت بین دو نفر انتخاب کرده (:

یک فتحی برای من بسیار عزیز و خواندنی است ولی در این مورد خوب عمل نکرده. خلاصه نظر اون اینه که لینوکس بسیار وابسته به اینترنت است، بازی ندارد، باید همیشه با آن سر و کله بزنید، بعد از ۲ سال کار هیچ چیز یاد نمی گیرید و از نظر سخت افزاری سازگار نیست.

این برداشت حدود ده سال قبل کاملا منطقی بود اما این روزها خیلی خیلی قدیمی است (: البته شک نمی کنم که دنیای «متخصصین» آی تی ایران واقعا از دیدگاه لینوکس در همان روزها مانده است. کلی «هکر» می بینید که تی شرت می پوشند و یک لپ تاپ زیر بغل دارند و در مهمانی به اتاق های دیگر می روند تا هک کنند و می توانند ساعت ها برایتان توضیح بدهند که چرا لینوکس به درد نمی خورد چون فارسی کار نمی کند.

در دو سه نوشته می خواهم از لینوکس بنویسم و برایتان عکس بگذارم تا نگاهی واقعی تر داشته باشیم به دنیای لینوکس. دوباره تکرار می کنم که سیستم عامل برای اکثر مردم ابزار است و بحث اینکه کدام یکی بهتر است تقریبا بی معنا است چون بهتر بودن بر اساس هدف سنجیده می شود.

اما اجازه بدهید نگاهی به سیستم PIM لینوکس من بیاندازیم

من از KDE استفاده می کنم (یک میز کار حرفه ای ولی کمی سنگینتر از مثلا Gnome). اینجا من یک «مدیر اطلاعات شخصی» دارم که کارهای شخصی ام رو باهاش انجام می دم. منظور از کارهای شخصی، ایمیل است و برنامه ریزی روزانه و یادآوری قرارها و تولدها و نگه داشتن کارهایی که باید بکنم و ذخیره اطلاعات مربوط به کارهای مختلف در یک جا و لیست تمام دوستانم و یادداشت های روزانه و خبرخوان چیزهای روزانه (مثل نتایج فوتبال، نرم افزارهای جدید، کامنت های وبلاگم و …) روزنوشت های شخصی و یک سبد فوق العاده که می توانم در آن از عکس و لینک بریزم تا برگه تحقیق های پروژه های مختلف و …

عملا بدون یک PIM تمام این اطلاعات در جاهای مختلف پراکنده می شدند و از آن بدتر، به هم مرتبط نمی بودند. همین امروز صبح من مدیر اطلاعات شخصی ام را باز کردم و صفحه ایمیل ها باز شد:


توجه کنید که ایمیل های بالایی تاریخ «۳ بهمن ۸۶» را دارند و دیروز هم یک نامه داشته ام که نوشته «لطفا برای فیدها هم کامنت بذار». خب،‌ نظر خوبی است ولی همین لحظه که فرصت نمی کنم! پس باید این ایمیل را به یک «کار» تبدیل کنم. روی کلید کارها فشار می دهم: مرحله ۲


در صفحه ای که باز شده، می گویم که می خواهم برای کامنت های وبلاگم فید بگذارم و به نظرم پنجشنبه ۱۱ بهمن روز مناسبی برای اینکار است (مرحله ۱). در برگه های دیگر می توانستم بگویم که این کار در توالی های متنوع تکرار شود یا حتی چند نفر دیگر هم به اینکار دعوت شوند یا از آن مطلع شوند یا مثلا یک فایل را به این کار متصل کنم. در مرحله ۲، اولویت این کار را ۳ در نظر می گیرم (نه چندان عجله ای).

حالا کارم تنظیم شده. اگر بخواهم فهرست کارها را ببینم، کافی است در نوار سمت چپ به جای ایمیل ها، روی فهرست کارها کلیک کنم تا نشان بدهد که کارهای باقی مانده ام چند تا هستند و چقدر پیش رفته اند و اولویت در حال حاضر با کدام است.


هر روز لینوکس به من این فهرست را یادآوری خواهد کرد ولی الزاما لازم نیست وارد این صفحه بشوم. به جای این صفحه می توانم به سراغ تقویم بروم. خودتان بلدید دیگر؟ در نوار سمت چپ، روی آیکون تقویم کلیک می کنم.


تقویم من در حالت پیش فرض دارد «این هفته» را نشان می دهد. دقت کنید که تمام تاریخ ها شمسی هستند (چون من در ایران هستم). نوار قرمز وسط نشان می دهد که الان در چهارشنبه ۱۰ بهمن ساعت ۹ و بیست و نه هستم و «کار» گذاشتن فید برای کامنت ها برای فردا ساعت نه و نیم تنظیم شده بود. به نظرم زود بود برای همین نوار سبز را برداشتم و کمی پایین تر گذاشتمش. این کار موضوع چندان مهم نیست و به همین علت KDE آن را به با پنجره باز کردن به من یاد آوری نخواهد کرد. اما در عوض مثلا قرار اعزازی که یکشنبه ۷ بهمن بوده، از یکساعت قبل به من یادآوری شد یا تولد لیلا که به شکل خودکار هر سال ۶ بهمن است، از یک هفته قبل بارها و بارها به من یادآوری می شود (البته خودم هم یادم می ماند). دقت کنید که تاریخ شمسی دارم چون یک نفر در دنیا یک روز احساس کرده خوب است KDE تقویم شمسی داشته باشد (حتی تاریخ ایجاد فایل ها را هم به شمسی می بینم) و هفته برایم از شنبه شروع می شود و بقه داستان ها (:

حالا با دیدن این روند به نظر شما یک PIM خیلی منطقی نیست؟ اما چرا اکثر ویندوزی ها اصولا PIM ندارند یا اگر در سطحی PIM داشته باشند، از آن استفاده نمی کنند؟‌ به جای جواب مستقیم بهتر است در مورد معماری لینوکس کمی حرف بزنم. گنو/لینوکس (هسته سیستم عامل لینوکس+ابزارهای بازمتن پروژه گنو) متشکل از است از کلی ابزار کوچک که به راحتی با هم هماهنگ می شوند. شاید برایتان جالب باشد که این چیزهایی که دیدید (و بقیه وسایل موجود در منوی سمت چپ) هر کدام یک برنامه مستقل هستند! یعنی یک نفر یک تقویم نوشته، یک نفر یک دفترچه تلفن نوشته، یک نفر برنامه ایمیل نوشته و … و یک نفر به نظرش رسیده که چقدر خوب است همه اینها در یک برنامه صدا شوند! به این می گویند KParts. من یک ادیتور اصلی در KDE دارم و بقیه برنامه ها هم به جای اینکه هر کدام ادیتور خودشان را داشته باشند، می توانند از همین ادیتور اصلی من استفاده کنند. هر جزیی از این ادیتور برایم قابل تنظیم است و در نتیجه هر تنظیمی که درهر جزیی از این ادیتور (یا تقویم یا هر چیز دیگر بکنم) در همه برنامه های دیگر هم به ارث می رسد. یک سیستم خوب به این شیوه به راحتی می تواند رشد کند چون هر اصلاح در هر جا به همه جا اعمال می شود. کافی است فقط یک بار همان ادیتور یا کتابخانه خواندن متن را فارسی کنید تا «همه برنامه ها»یی که از آن استفاده می کنند فارسی شوند. چه گیمپ (مشابه فتوشاپ)، چه فایرفاکس، چه تقویم چه حتی خط فرمان! به این می گویند معماری خوب (:

اوه راستی! به نظر من بامزه است که وقتی با Alt-Shift زبان را عوض می کنم (بعضی ها تغییر زبان با فشردن هر دو شیفت را ترجیح می دهند ولی من حق انتخاب دارم وقدرت تنظیم چیزی که می خواهم را) به جای نشان دادن ir یا en در پنل یا حتی نشان دادن پرچم ایران و آمریکا (یا استرالیا!) چراغ بی استفاده Scroll Lock روی کیبردم روشن و خاموش شود تا وضعیت زبان سیستم را به شکل سخت افزاری ببینم، به سادگی یک تیک می زنم و این جریان فعال می شود (: هر وقت چراغ کیبرد روشن است دارم فارسی می نویسم و هر وقت چراغ اسکرول لاک خاموش است، دارم انگلیسی می نویسم (:

چرا من لینوکس رو به کسی توصیه نمی کنم

مدت ها قبل از یک دوست خیلی خوب ایمیل خیلی خوبی گرفتم که توش سوالاتی در مورد لینوکس بود و انتقاداتی نسبت به نوشتن و تبلیغ در مورد لینوکس. به نظرم، الان که می خوام چندین پست در مورد لینوکس بنویسم بهترین وقت برای جواب دادن به این ایمیل است. مخالفین لینوکس حتما این رو بخونن چون می خوام علیه اش حرف بزنم! (: اما نامه:

سلام جادی جان.
اول بگم اصلا توقع جواب ندارم. چون هم می‌دونم سرت شلوغه و هم خودت گفتی فراموش کاری. ضمنا ترجیح می‌دم وقتی رو که صرف جواب دادن به من می‌کنی رو صرف وبلاگ نوشتن کنی چون جنبه تولید محتوایش بیشتره.
راستش من یه چیزی رو نمی‌فهمم و اونم تشویق بی امان ملت به استفاده از لینوکسه. بزار اول بگم که همه ویژگیهای رو که برای لینوکس می‌گی قبول دارم. حتی طرفدار استفاده از نرم افزارهای اوپن سورس هم هستم. حداقلش اینکه دزدی نمی‌کنیم. همونطور که من روی کامپیوترم غیر از ویندوز که اونم دزدی نیست هیچ نرم افزار کرک شده‌ای ندارم. می‌تونم بگم که خیلی از این نرم‌افزارهای اوپن سورس از مدلهای تجاریش بهتره.

ولی راستش من با لینوکس مشکل دارم :

۱- به نظرت برای کاربری که حتی ساده‌ترین اصطلاحات کامپیوتر رو هم نمی‌دونه لینوکس گزینه مناسبیه؟

۲- برای کاربری که زبان انگلیسی قوی نداره چطور؟

۳- اگه سیستم به اینترنت وصل نشه چی؟ ( فرض کن من لینوکس رو نصب کردم ولی شبکه‌ اینترنتم کار نکرد اونوقت تکلیف چیه؟)

۴- به نظرت من چندتا دوست می‌تونم پیدا کنم که از لینوکس سر در بیارن و بتونن اگر کامپیوتر من مشکل داشت بیان و کمکم کنند؟

۵- درباره ادارات نظرت چیه؟ مثلا اگر تو سرپرست شبکه یه شرکت باشی حاضری روی همه سیستمها لینوکس بریزی یا حس می‌کنی اینها که با ویندوز هم مشکل دارن اگه با لینوکس کار کنند منو بیچاره می‌کنن.
و …

به نظرم این تشویقهای لینوکسی بیشتر شبیه هل دادن توی چاه می‌مونه. یعنی من اگه امروز تشویق بشم لینوکس روی سیستمم نصب کنم باید تا یکسال دیگه همینطور با لینوکس سروکله بزنم تا بفهمم چی به چیه یا باید قیدش رو بزنم. به نظرت بهتر نیست یه حداقل سطح در نظر بگیریم و بگیم اگر این چیزها رو می دونید می‌تونید از لینوکس استفاده کنید اگر نه برید یاد بگیرید بعد.

ممنون از وقتی که برای خوندن این نامه گذاشتی.

با احترام
مهدی



ندیدین از ویندوز دفاع کنم؟ نگران
نباشید! آخر این مقاله از ویندوز

هم دفاع کرده ام

به این می گن یک نامه زیبای مخالفت. کامنت های مطلب کارهایی که من می تونم روی لینوکسم بکنم ولی روی ویندوز برام محال بود رو یک نگاه کنید و ببینید تفاوت این مخالفت چقدر با مخالفت هایی که اونجا شده مشهوده (: اما پیش از جواب به سوال های مستقیم باید بگم که در طول این همه سال، من فقط و فقط به دو نفر پیشنهاد دادم که از لینوکس استفاده کنن و به شهادت خیلی از دوستان نزدیک تر، حتی وقتی کسی پیشم اومده و گفته به خاطر تعاریف من می خواد از لینوکس استفاده کنه، بهشون گفتم بهتره فعلا از اینکار فعلا صرفنظر کنه (مثلا وارش عزیز. اجازه بدین اول به سوال ها جواب بدم:

۱- به نظرت برای کاربری که حتی ساده‌ترین اصطلاحات کامپیوتر رو هم نمی‌دونه لینوکس گزینه مناسبیه؟ بله (: به نظرم مناسبه. لینوکس هم مثل ویندوز یک سیستم عامل است که روی آیکون کلیک می کنی اجرا می شه، فایرفاکس رو باز می کنی می ری اینترنت، دگمه پرینت رو می زنی پرینت می گیره و … به نظر من استفاده از لینوکس ساده تر از ویندوز است چون مثلا اگر بخوای خاموشش کنی دگمه کوچیک «خروج» رو فشار می دی و کامپیوتر خاموش می شه و لازم نیست توی منوی Start دنبال کلمه انگلیسی Turn Of بگردی. ما به ویندوز عادت کردیم ولی این به معنی منطقی بودن اون برای یک آدم آماتور نیست.

۲- برای کاربری که زبان انگلیسی قوی نداره چطور؟ کلا کسی که هیچ چیز از انگلیسی متوجه نمی شه، توی دنیای امروزی کامپیوتر مشکل خواهد داشت. در این شکی نیست. ولی واقعا اگر من بخوام برای مادر بزرگم (که ۴ سال پیش فوت کرده) کامپیوتر راه بندازم حتما از لینوکس استفاده می کردم چون بسیار بیشتر از ویندوز فارسی شده و تازه می تونم خیلی راحت خودم در عرض یکی دو روز پیام های برنامه های مورد نظر مادربزرگم رو با اصطلاحات خانوادگی/ترکی جایگزین کنم تا راحت تر متوجه بشه. اما یک جنبه دیگه ارتباط با جامعه است. در دنیای لینوکس شما تنها نیستید،‌ برای یاد گرفتن، برای تفریح و برای فرهنگ خیلی زیباتره که در ارتباط با بقیه دنیا باشید، زبان اصلی این جامعه هم انگلیسی است. اگر انگلیسی بلد نباشید، جامعه پشت سر لینوکس رو تا حدی از دست می دهید و بر می گردید به دنیای بسته ویندوز. البته کماکان به فارسی انجمن هایی مثل تکنوتاکس یا IRCش هستند که هر لحظه حاضر به کمک به شما هستند. ولی بازم تکرار می کنم که بدون زبان، مفیدترین جنبه امروزی کامپیوتر که ارتباط با همه دنیا باشه،‌ تضعیف می شه و محدود می شید به جامعه فارسی. ویندوز و لینوکس هم نداره (:

۳- اگه سیستم به اینترنت وصل نشه چی؟ ( فرض کن من لینوکس رو نصب کردم ولی شبکه‌ اینترنتم کار نکرد اونوقت تکلیف چیه؟) دو حالت داریم: یا اینترنت نداری یا اینترنت داری ولی تو لینوکس نمی تونی بهش وصل بشی. در حالت دوم بهتره کابل رو تعمیر کنی یا کارت شبکه سالم بخری یا پسورد شبکه رو از مدیر سیستم بپرسی و اینجور چیزها تا بتونی به اینترنت وصل بشی. اما در حالت اول، بخش مهمی از قابلیت های یک کامپیوتر رو از دست می دی. بدون اینترنت، اصولا کامپیوتر خیلی از قابلیت هاش رو از دست می ده. کامپیوتر این روزها در اصل داره تبدیل می شه به یک وسیله ارتباطی. کماکان می تونی لینوکس داشته باشی (مثلا توزیعی مثل دبیان که فکر کنم ۷ تا DVD است و همه نرم افزارهای خوب و مهم دنیای لینوکس رو در خودش داره) و ازش لذت ببری. داستان ویندوز هم دقیقا همینه. بدون اینترنت می تونی ویندوز داشته باشی و کل نرم افزار از بازار بخری و نصب کنی ولی «که چی؟» (:‌ بازی کنی ؟ تایپ کنی و پرینت بگیری؟ بخشی از زیبایی های لینوکس به قدرتش در شبکه است در نتیجه اگر به اینترنت وصل نشی، لینوکس بیشتر ضرر می کنه تا ویندوز (: مثلا یکی از قدرت های لینوکس به روز بودن همیشگی کامپیوتر است اما اگر به اینترنت وصل نباشی، تازه لینوکس می شه شبیه ویندوزی که به شبکه وصله (:

۴- به نظرت من چندتا دوست می‌تونم پیدا کنم که از لینوکس سر در بیارن و بتونن اگر کامپیوتر من مشکل داشت بیان و کمکم کنند؟ خیلی زیاد. این برگ برنده لینوکس است. در همین لحظه ۱۲۵ نفر در انجمن های فارسی زبان تکنوتاکس حاضر هستند، ۵۰۰۰۰۰ نفر در فروم اوبونتو ثب نام کرده اند، ۱۵ نفر در کانال آی آر سی فارسی لینوکس آنلاین هستند (همین لحظه جواب می دهند) و ۶۵۷ نفر هم در کانال زنده لینوکس جهانی. از این بیشتر؟ همه این آدم فقط و فقط اونجا هستن تا به تو کمک کنن. هر هفته هم چند تا از بهترین لینوکس کارهای هر شهری در هر جای دنیا مثلا تحت عنوان تهران لاگ (گروه کاربران لینوکس تهران) دور هم جمع می شن و می تونن حضوری مشکلاتت رو حل کنن. من که کنیا بودم، لینوکس مبنای دوستی ام بود: هم با خانواده ای که من پیششون زندگی می کردم و هم با دوستانی که در فروم می دیدیم. این رو هم مطمئن هستم که اگر روزی مجبور بشم از ایران برم، اولین کاری که در هر شهر و کشور غریب می کنم، کشف لاگ اون شهر است: Linux User Group. خب مطمئنا این شکل از همکاری شباهتی به این نداره که زنگ بزنم به دخترخاله ام (یا دوست پسرم) و ازش خواهش کنم بیاد کامپیوترم رو درست کنه و بعد یک کامپیوتر فرمت شده که روش یک ویندوز جدید نصب شده تحویل بگیرم (:

۵- درباره ادارات نظرت چیه؟ مثلا اگر تو سرپرست شبکه یه شرکت باشی حاضری روی همه سیستمها لینوکس بریزی یا حس می‌کنی اینها که با ویندوز هم مشکل دارن اگه با لینوکس کار کنند منو بیچاره می‌کنن.
و …
خب پیش فرضت اینه که لینوکس سخت تر از ویندوزه ولی اولا اینطور نیست و ثانیا بسیار پایا تره. به شبکه بیمه کشور نگاه کن که کامپیوترهای نمایندگی های بیمه اش لینوکسی است (بیمه ایران). این کامپیوترها الان سال‌ها است که دارن کار می کنن بدون اینکه آخ بگن (: ولی مثلا اگر در یک شرکت تایپ مشغول به کاری، اشتباهه که لینوکس نصب کنی چون اکثر مشتری ها ویندوز می خوان. اینجا می رسیم به اون چیزی که در خیلی از سوالات گم است. مطمئنا یک جواب ثابت برای همه وجود نداره و جواب بر اساس افراد متفاوت است. اما چرا؟ چی این وسط گم شده؟


جیزی که توی همه این سوال ها گم شده بود هدف است و دقیقا همین هدف باعث می شه که من به کسی استفاده از لینوکس رو توصیه نکنم. من از خوبی های لینوکس می گم چون زندگی ام رو زیباتر کرده و به نظرم باید بیشتر شناخته بشه ولی هدف استفاده از لینوکس نیست. باید با آدم ها حرف بزنی. بعضی ها دوست دارن همه خم و چم قابل شناخت سیستم عاملشون رو بلد باشن، اینکار توی ویندوز حداکثر یک ماه زمان می بره و توی لینوکس یک عمر هم براش کمه اونقدر که وسیع و حرفه ای است. ممکنه هدف‌ یک نفر بازی باشه. لینوکس بازی های زیاد و خوبی داره اما ویندوز برای بازی بهتره. ممکنه هدف یکی دیگه رد و بدل کردن فایل با فرمت غیراستاندارد word باشه و برای اونهم ویندوز بهتره.

ابزار باید با نگاه به هدف انتخاب بشه. سیستم عامل ابزاره و انتخابش بستگی به هدف داره. فرض کن کسی بخواد برنامه نویس C# بشه! برای چنین آدمی انتخاب لینوکس بلاهت است. اما اگر هدف کسی راه اندازی یک کامپیوتر راحت و بی دردسر برای مادر بزرگش باشه تا مادربزرگش بتونه توی اینترنت بچرخه و چت کنه، ویندوز بدترین انتخاب است چون خیلی «خراب» می شه؛ انتخاب این فرد باید لینوکس یا اپل باشه.

دلیلی هم که من هیچ وقت لینوکس رو به کسی توصیه نمی کنم، ندونستن «هدف» اونها است. لینوکس بسیار قوی است و بسیار آزاد اما بیشترین چیزی که یک خبرنگار لازم داره، مشابه بودن با اکثریت است و به همین دلیل ویندوز ایکس پی براش از همه چی بهتره. در مقابل یک آدم عامی علاقمنده که اگر در یک مهمونی یا مدرسه یکی گفت «WinAmp جدید رو دیدین؟» بتونه بگه «آره» و در نتیجه لینوکس با وجود داشتن قدرتمندترین نرم افزار پخش موسیقی (Amarok) براش چندان مناسب نیست چون قدرت پخش موسیقی رو نمی خواد بلکه جزیی از جمع دوستان بودن رو می خواد.

این روزها من فقط و فقط به سه دسته آدم گنو/لینوکس پیشنهاد می دم:

غیرحرفه ای هایی که دقیقا می دونن چه استفاده ای می خوان از کامپیوتر بکن (به جز بازی)

حرفه ای هایی که دقیقا می دونن دنبال چی هستن (به جز بازی و برنامه نویسی ویندوز)

کسانی که اونقدر اخلاقی هستند که حاضر نیستند از برنامه‌های دزدی استفاده کنن

برای بقیه افراد توصیه ام اینه که فعلا از همون چیزی استفاده کنن که قبلا می کردن ولی فراموش نکنن که آزادی و اخلاق حتی اگر ما شخصا رعایتشون نکنیم مهم هستند. اصلا دوست ندارم کسی رو ببینم که احساس می کنه پیدا کردن قفل‌شکن برنامه ها در اینترنت کار خیلی خفنی است (:

نکته نهایی: بحث آزادیای که پشت گنو/لینوکس نهفته است اینجا ناگفته موند. خوبه یک جایی درباره اش بحث کنیم.

کارهایی که من می تونم روی لینوکسم بکنم ولی روی ویندوز برام محال بود

گاهی می شنویم دوستان از کارهایی صحبت می کنند که می تونن روی ویندوز بکنن ولی روی لینوکس امکانش نیست. حالا من می خوام با اقتدا به مقاله Things I can do in Linux that I can’t do on Windows کارهایی رو بنویسم که من می تونم روی گنو/لینوکس بکنم اما اگر ویندوز استفاده می کردم، مجبور بودم از خیرشون بگذرم.

۱- در یک حرکت کل نرم‌افزارهای موجود در سیستم رو به روز کنم. واقعا لذت بخشه، یک آیکون کوچیک باز می شه و می گه یکی یا چند تا از نرم‌افزارهایی که من استفاه می کنم نسخه جدید دارند (یا اصولا سیستم عاملم نسخه جدید داره). من روی آیکون کلیک می کنم و چند لحظه بعد نه فقط لینوکس که کل نرم افزارهایی که من ازشون استفاده می کنم با بهترین نسخه موجود به روز شده‌اند. فرقی نمی کنه برنامه من دیکشنری باشه، برنامه چت باشه، بازی باشه یا هسته سیستم عامل؛ به هرحال دائما، ریز به ریز و در یک حرکت به روز می شه.



لینوکس قابلیت های فراوانی داره اما خیلی از این قابلیت ها دقیقا همون هایی هستند که ویندوز هم داره ولی لینوکس بهترش رو
داره. مثلا لینوکس کمتر «خراب» می شه، سریعتر و سبک تر از ویندوز است، برنامه های بیشتری داره و

… اما اینجا خواستم چیزهایی رو بنویسم که لینوکس داره ولی ویندوز اصولا نداره! (:

۲- بدون اینکه ریبوت کنم، تقریبا همه چیز رو می تونم تغییر بدم یا به روز کنم. اگر بخوام یک برنامه جدید نصب کنم، یک برنامه قدیمی رو حذف کنم یا همه چیز رو به روز کنم، مجبور نیستم کامپیوتر رو ریبوت کنم. برام وحشتناکه که وسط کار، یکهو کامپیوتر پیام بده که برنامه پخش فیلم رو به روز کرده و حالا باید ری استارت بشه.

۳- کامپیوترم امن باشه بدون اینکه وقت و منابع برای اینکار حروم کنم. توی ویندوز اگر بخوام امن باشم حداقل باید سه تا چیز داشته باشم. ۱: ضد ویروس که کامپیوتر رو کند می کنه. ۲: فایروال که اگر ویستا داشته باشم دم به ثانیه ازم می پرسه که می خوام به اینترنت وصل بشم یا نه. ۳:‌ ضد تبلیغ و جاسوس و بد افزار که هی باید آپدیت بشن و کلی وقت برای اجرا بگیرن تا چرت و پرت هایی که آی ای اتوماتیک دانلود می کنه. و البته فراموش نشه که وقتی ویندوز دارم باید دائما هم مواظب این باشم که توی فلان سایت نرم یا فلان چیز دانلود نشه یا فلان درایور ویروسی نباشه و … این داستان کامپیوتر من رو کند می کنه و بخش عمده ای وقت کارم با کامپیوتر رو می گیره. روی لینوکس نیازی نیست من به فکر ویروس و تروجان و جاسوس افزار و بدافزار و اینا باشم چون از این چیزها روی یک سیستم عامل با طراحی درست وجود نداره.

۴- می تونم یک سیستم عامل و مجموعه کامل نرم‌افزارهام رو به رایگان داشته باشم بدون اینکه قانونی رو بشکنم یا کاری غیراخلاقی بکنم. وقتی ویندوز کار می کردم، همیشه مشغول شکستن قانون و اخلاق بودم و استدلالم این بود که «چاره ای نیست». حالا می بینم که اشتباه می کردم و همیشه برام سواله که چطور بیشترین استفاده کنندگان نرم افزارهای آزاد «آزاد اندیش»ها هستند و نه مذهبی ها (:

۵- تنظیماتم رو بدون دردسر به همه جا منتقل کنم. شناسه ایمیل؟ تنظیمات چت؟ تنظیماتم در فلان بازی؟ تنظیمات صفحه کلید؟ عکس پشت زمینه؟ ایمیلهایی که گرفته‌ام؟ قرار ملاقات‌ها؟ اندازه پنجره‌های گیمپ؟ همه و همه در یک دایرکتوری هستند:‌دایرکتوری خانه. پشت هر لینوکس دیگه که بشینم و این فایل ها رو توش کپی کنم، تمام تنظیمات ریز و درشتم و تمام فایلهام به اون منتقل می شن. توی ویندوز منتقل کردن تنظیمات تمام برنامه‌ها از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگه وحشتناک بود چه برسه از یک ویندوز به یک ویندوز دیگه!

۶- می تونم اینترنت اکسپلورر ۵،‌ ۵.۵، ۶ و ۷ رو کنار همدیگه اجرا کنم‌ و باحالیش اینه که خود ویندوزی ها نمی تونن اینکار رو بکنن (:‌ در عین حال اجرای IE در لینوکس نگرانی ندارد چون بد افزارها حتی در صورت عبور از IE نمی توانند لینوکس را «خراب» کنند.

۷- می‌توانم هر چیزی که در کامپیوترم اتفاق می افتد را بفهمم. این برای من خیلی خیلی مهم است. کامپیوتر یک بار درست بوت نشد؟ dmesg را می زنم و اشکال را می بینم. یک نفر می گوید که نمی تواند به سیستم اف.تی.پی. کند؟ ftplog رو می بینم و … هر اشکال دیگری هم که پیش بیاید قابل پیگیری است و احتمالا قبلا یک نفر جایی آن را حل کرده. راستی!‌ در ویندوز هم ممکن است شما باگ ریپورت پر کنید و بفرستید اما نکته این است که باید منتظر بمانید که آیا مایکروسافت تصمیم به اصلاح آن بگیرد یا نه و در عین حال شما دارید از وقت خودتان برای کمک مالی به یک شرکت چند میلیارد دلاری هزینه می کنید که چندان دلچسب نیست. در مقابل در لینوکس هر حرکت کوچک شما کمک داوطلبانه به میلیون ها کاربر در سطح جهان است؛ افرادی مثل خود شما.

۸- می‌توانم هر جزئی از میزکارم را تنظیم کنم.‌ در ویندوز من فقط همان چیز واحدی را داشتم که مایکروسافت به من داده بود. البته چند برنامه پر از باگ و دردسر دیگر هم برای میز کار بود ولی عملا من منحصر بودم به میزکار پیش فرض مایکروسافت. حداکثر می توانستم چند تم را تغییر دهم. در لینوکس می توانم مدیر پنجره‌ام را تغییر دهم، تم را تغییر دهم، GTK را تغییر دهم، آیکون ها را عوض کنم، محیط را سه بعدی کنم یا جلوه‌های ویژه ای مثل Compiz را تنظیم کنم، مرورگر پیش فرض فایل را تغییر دهم، پنل ها را اضافه و کم کنم و روی دسکتاپ برنامه‌های مختلف بگذارم.

۹- از رقابت بین پروژه‌ها متنفع شوم. در دنیای آزاد، رقابت باعث پیشرفت است. برای ویندوز غیرقابل تصور است که دو درایور مختلف برای یک دستگاه وجود داشته باشد اما در لینوکس این موضوع بسیار طبیعی است. در سطح بالاتر هم مثلا میزکارهای مختلف در تلاش برای پیشرفت هستند و هر کدام سعی می کند دائما خصوصیت های جدید را بکار بگیرد. نفع همه اینها به من می رسد.

۱۰- هزاران برنامه عالی را اجرا کنم که فقط تحت لینوکس اجرا می شوند. سورپریز شدید؟ این معمولا حرف مخالفان لینوکس است که می گویند سراغ لینوکس نمی آیند چون فلان برنامه فقط روی ویندوز اجرا می شود. جریان برای من هم صادق است. من از PIM میزکار KDE استفاده می کنم، همینطور از آماروک برای پخش موسیقی و wget برای دریافت فایل و کلی برنامه ریز و درشت دیگر که فقط و فقط تحت لینوکس امکان اجرا دارند.

۱۱- جوری کار کنم که انگار همه اینترنت بخشی از کامپیوتر من است.‌ شبکه برای من شفاف است. من می توانم ادیتور برنامه نویسی مورد علاقه ام (Quanta) را باز کنم و از منوی Open یک فایل در فلان وب سرور را باز کنم، تغییر دهم یا ذخیره کنم. در عین حال می توانم کل فایل های یک دایرکتوری را با یک دستور در حد
scp folansite jadi@folasite:/public_html/ به یک سرور اینترنتی کپی کنم.

۱۲- آزادم و حق انتخاب دارم. در لینوکس من آزادم که انتخاب کنم اما در ویندوز از قبل انتخاب هایی شده که من باید از آن ها پیروی کنم. من آزادم که به دیگران کمک کنم و جهان را بهتر کنم اما اگر ویندوز کار می کردم فقط باید یک کاربر صرف باقی می ماندم و در بهترین حالت فقط می توانستم آنقدر یاد بگیرم که به دیگران راهنمایی کنم تا در نهایت یک شرکت غول، غولتر بشود. در عین حال من تنوع دارم. هر لحظه احساس بی حوصلگی کنم، ادیتورم را با یک ادیتور دیگر تعویض می کنم، میزکارم را به یک میزکار آلترناتیو که مثلا می تواند بدون ماوس کار کند تغییر می دهم یا برنامه چت کردنم را عوض می کنم و یک تجربه جدید به روزم اضافه می کنم (: برای نصب این برنامه ها سه چهار کلیک کافی است و هیچ نیازی به رفتن به بازار و خرید برنامه و این حرفها هم ندارم (:

ترجمه «فقط برای تفریح» تمام شد! ناشر سراغ ندارید؟

نمی‌دونم بقیه مترجین وقتی ترجمه اولین کتابشون تموم می شد چه حسی داشتن ولی من که احساس عجیبی دارم. مثل یک کوه که در طول چند ماه قدم به قدم ازش بالا رفته باشیم و دقت کنین که می گم «باشیم» چون بخصوص در مراحل آخر احساس می کردم همه با هم داریم میریم جلو. البته کتاب فردا در فروشگاه‌ها نخواهد بود. من یک ناشر لازم دارم و یک ویراستار. اصلا نمی دونم روندش چیه. کسی اطلاعاتی / آشنایی داره؟ می‌خوام خوب چاپ بشه و می‌خوام این ژانر رو ادامه بدم.

کتاب بعدی رو هم با هم انتخاب می کنیم (: فعلا خوشحال می شم اگر کسی اطلاعاتی داره بهم بده:‌ ناشر؟ ویراستار؟ آیا ناشر و ویراستار با هم کار می کنند؟ چاپ چقدر طول می کشه؟ مجوز رو ناشر می گیره؟ چقدر حقوق می دن به من؟ باهاش چند کیلو استیک می تونم بخرم؟ چند کیلو هویج؟ ممنون.

امنیت روترهای سیسکوی خود را با ابزار بازمتن نیپر بیازمایید

نیپر یا Nipper خلاصه Network Infrastucture Parser است و یک ابزار بازمتن لینوکسی برای بررسی مشکلات امنیتی روترهای سیسکو. این ابزار چیزی حرفه‌ای است و بیشتر از آنکه جینگول مینگول باشد، قوی است.

این برنامه، که به خاطر بازمتن بودن رایگان هم هست، به شما ثابت می‌کند که نرم‌افزار رایگان و بازمتن، به احتمال زیاد عالی است. برنامه روی سخت‌افزارهای زیر کار می‌کند:

سوییچ‌های سیسکو (IOS)

روترهای سیسکو (IOS)

فایروال‌های سیسکو (PIX, ASA, FWSM)

سوییچ‌های کاتالیست سیسکو (NMP, CatOS, IOS)

سوییچ‌های کانتنت سرویس سیسکو (CSS)

فایروال‌های نت اسکرین ژونیپر (ScreenOS)

برای استفاده از نیپر کافی است اول نیپر را از دانلود کنید ( اگر هنوز از لینوکس استفاده نمی‌کنید نگران نشوید، نسخه ویندوزی هم موجود است). بعد به روتر وصل شوید و با show running-configuration کل تنظیمات جاری را بگیرید و در یک فایل متن ذخیره کنید.

حالا دستور زیر را اجرا کنید. نام فایل ورودی و خروجی در اختیار خودتان است ولی توجه کنید که فایل ورودی متنی است و فایل خروجی HTML:

nipper —ios-router —input=testrouterconfig.txt —output=audit.html

خروجی چیزی شبیه به این خواهد بود:


ولی در خروجی چه چیزی پیدا خواهید کرد؟

چیز هایی مثل اینکه:

نسخه نرم‌افزاری روتر مشکلات امنیتی دارد و لینکی به این مشکلات و روش حل آن‌ها

پیشنهادهایی درباره سرویس‌هایی که به دیگران اجازه می‌دهند به روتر شما متصل شوند

دستوراتی که برای بالا بردن ایمنی روتر باید وارد کنید

علاوه بر مسایل ایمنی، نیپر خلاصه‌ای هم از تنظیمات روتر ارائه می‌دهد. از جمله اینکه چه سرویس‌هایی فعال هستند، چه خطوط متصلند، وضعیت کارت‌ها، DNS، زمان محلی و چیزها دیگر.

شکی نیست که مشاهده راهنمای برنامه با استفاده از سوییچ help— کمک زیادی به کشف قابلیت‌های بسیار زیاد آن خواهد کرد.


می‌دانید که من از این چیزها نمی‌نویسم معمولا ولی این چند تا قابلیت داشت از جمله اینکه بازمتن بود، به ایمنی مربوط بود و از همه به لیلا (:

بررسی مصور جی.او.اس،‌ مشهور به سیستم‌عامل گوگلی

امروز بنا به لطف دوستان خوبم در شرکت گردو یک نسخه از gOS که در اصل greenOS است ولی به googleOS مشهوره به دستم رسید و در یک فرصت کوتاه به شکل زنده امتحانش کردم؛ شعار این سیستم‌عامل مبتنی بر هسته لینوکس، یک سیستم‌عامل خوب را کشف کنید است.

gOS به نظر من یک برنامه هوشمندانه است برای پولدار شدن یکسری آدم دوست داشتنی و باهوش. کاری که اونها کرده‌اند اینه که جدیدترین نسخه [اوبونتو رو با مدیر پنجره Enlightment 17 مشهور به E
ترکیب کرده‌اند و به شکل پیش فرض هم سیستم عاملشون رو با لینک‌ها، سرویس‌ها و نرم‌افزارهای گوگلی و وب ۲ هماهنگ کرده‌اند. این ترکیب باعث یک لینوکس زیبا، سریع، زنده و به روز شده که تونسته از طرف وال‌مارت به عنوان سیستم‌عامل پیشفرض کامپیوترهای ارزون ۲۰۰ دلاری، انتخاب بشه.

سیستم روی دو تا PC اول به خاطر کارت گرافیک به مشکل بر می‌خوره.من هم خیلی جدی نمی گیرم جریان رو چون هدف اصلی‌ام دیدن محیط است و اینه که روی لپ تاپ خودم به شکل زنده بوت میکنم باهاش. صفحه اولی که بعد از بوت شدن می‌بینید اینه:


به راحتی شبکه بی‌سیم رو می‌شناسه و با گرفتن پسورد کلید ایمنی بهش وصل می‌شه (البته من یکی دوبار پسورد کلید ایمنی رو اشتباه می‌دم (: )). درایوهای دیگه سیستم بالا هستند، منو چپ پایین و یک داک قشنگ، کل میانبرهای موجود رو نشون می‌ده: از اسکایپ و یوتیوب و نقشه‌های گوگل گرفته تا میبو و فایرفاکس و بلاگر. جای وردپرس خالیه و تقویت کننده این فرض که هدف اصلی طرف، جلب رضایت گوگل بوده.

ماوس رو که روی اون آیکون‌ها حرکت می‌دهید به چپ و راست قل می‌خورند و آیکون زیر ماوس بزرگ می‌شه (به افتخار مزیدی و خواهش اینکه دوباره بنویسه، روی فیس‌بوک ایستاده‌ام). ساعت قشنگی سمت چپ است و گزینه Install بالای صفحه. زدن اینستال باعث خواهد شدسیستم عامل شروع به نصب روی دستگاه من بکنه.


آفیس نسخه ۲.۳ روی این سیستم نصبه. به راحتی می‌شه بهش زبان فارسی اضافه کرد و به شکل پیش‌فرض به خوبی زبان فارسی رو نشون می‌ده.


یکی از قابلیت‌های جالب و زیادی گوگلی، اون جعبه جستجوی بالا است. این روزها بیشتر و بیشتر و بیشتر هر چیزی رو گوگل می‌کنیم، کافی است هر عبارتی رو در اون مربع بالای سمت راست تایپ کنید و با زدن انتر، نتیجه جستجو رو در یک جعبه تحویل بگیرید.


اسم مدیر فایل رو نمی‌دونم ولی یک برنامه ساده است با یکسری جینگولک بازی مثل اینکه drag /drop رو از نظر فیزیکی هم واقعا مثل افتادن تفسیر می کنه: اگر فایلی در مدیر پنجره بیاندازید، کمی کوچیک و بزرگ می شه تا ثابت بشه. بامزه است ولی نمی دونم این مدیر فایل ساده تا چه حد امکان شخصی شدن داره.


به شکل پیش فرض، جی.او.اس. با سه تا تم عرضه شده. الان من تم رو عوض کرده‌ام به تمی که بیشتر شبیه به تم پیش‌فرض اینلایتمنت است. به نظر من زیادی جینگول وینگول می‌یاد. در عین حال همونطور که می‌بینید فایل‌های روی دسکتاپ ممکنه بروند زیر اون پنجره جستجوی گوگل. برای سیستم‌عاملی که اون جعبه جستجو جزو حالت‌های پیش‌فرض‌اش است، این زیاد دوست داشتنی نیست. در تصویر می‌بینید که نرم‌افزار پیش‌فرض برای پخش موسیقی هم Rhytmobox است.


و حالا سیستم رو خاموش می‌کنم. گیمپ بازه برای ادیت تصاویر (معادل فتوشاپ) و سمت بالا راست هم برنامه مربوط به تنظیمات شبکه رو می ‌بینید،‌ کار این برنامه اینه که در حین انتقال لپ‌تاپ بین شبکه‌های مختلف به شکل خودکار ارتباط با اینترنت و شبکه رو حفظ کنه و برای من هم که در این مدت کوتاه خوب کار کرد. این یکی از قابلیت‌های مهم این روزها است: بدون اینکه بفهمید باید همیشه وصل باشید.

در کل به نظرم جی.او.اس. چیز جالبی است. قشنگه و مجموعه نرم افزاری خوبی هم داره. در عین حال اتصال به آپدیت‌های اوبونتو مطمئنا مزیت فوق العاده‌ای است ولی من نیازی به انتخاب E نمی‌بینم. حداقل در مورد من و دراین مدت کوتاه، E دو بار کرش کرد و هر دوبار هم دقیقا هنگام یک کار: انتخاب چند فایل و رایت کلیک و انتخاب Open. به نظرم این انتخاب بیشتر به خاطر مجزا شدن از اوبونتو اومد تا هر دلیل دیگه، گرافیک خوبی که ای در اختیار قرار می‌ده به راحتی در کی.دی.ای. هم قابل رسیدن است (:

اگر کسی بخواد به راحتی به اینترنت متصل باشه و با کامپیوترش هم کار پیچیده‌ای نکنه و خیلی هم اهل سرویس‌های گوگل، خوشگلی بدون نیاز به تنظیمات پیچیده و وب ۲ باشه، من ممکنه بهش این سیستم عامل رو پیشنهاد کنم اما کماکان پیشنهاد اول من کوبونتو (کی.دی.ای.+اوبونتو) است (:

مرتبط:‌

 نصب gOS روی اوبنتوی میمون شجاع / مداد آی تی

 gOS نسخه یی بزک شده از اوبونتو برای خوره های اینترنت و گوگل

 کامپیوتری برای کار با سرویس‌های وب 2.0

لینوکس یعنی بهترین، سریع‌ترین و فنی‌ترین پشتیبانی (+ جوک مرتبط)

جالبه که وقتی صحبت از نرم افزارهای بازمتن و لینوکس می شه، یکی از استدلالها علیه اون اینه:

– پشتیبانی آقا پشتیبانی! وقتی چیزی مجانیه که دیگه خراب شد کارت با کرام الکاتبینه. من خودم زنگ می زنم مایکروسافت همه مشکلات رو حل می کنن برام.

امیدوارم دوستانی با تجربه زنگ زدن به مایکروسافت باشند. معمولا یک نفر با لهجه هندی یا کنیایی یا یک کشور جهان سوم به شما جواب می دهد و از روی لیست لعنتی شما را راهنمایی می کند:

– مطمئن هستید که کامپیوتر روشن است؟

– بعله خانم. مشکلم اینه که نمی تونم gateway رو عوض کنم.

– کابل شبکه رو چک کنین. معمولا در قسمت پستی..

– خواهرم! کابل شبکه رو می دونم چیه. جایی مثل 4.2.2.4 رو می تونم پینگ کنم ولی می خوام gateway رو عوض کنم.

– لطفا از منوی start در سمت چپ پایین گزینه run رو انتخاب کنید و بعد

– خانم جان! می گم اینها رو بلدم. از کجا باید …

می گویید نه؟ اینترنت را سرچ کنید یا دگمه TroubleShoot را فشار دهید تا از شما بپرسید که «کامپیوتر روشنه؟ کابل وصله؟ برق هم هست؟ دیگه نظری ندارم». این شاید به درد بعضی‌ها بخوره ولی من رو عصبی می کنه (: در عوض در دنیایی مثل دنیای لینوکس همیشه هزاران نفر مشتاق کمک شما هستند. بعضی ها مشکلات و راه حل اونها رو قبلا در اینترنت نوشته اند. در انجمن ها هر سوال مرتبط با لینوکس سریعا توسط دیگران جواب داده می شه (برای سوالات در ایران مراجعه کنید به انجمن‌های تکنوتاکس که البته بهتره قبل از هر سوال، جستجو کنید) و از اون بهتر همیشه یکسری IRC هست که آدم هاش آماده جواب دادن به شما هستند.

من امروز صبح می خواستم بدون gateway رو چجوری باید عوض کنم. وارد محیط چت عمومی IRC می شم. بیشتر از ششصد نفر در کانال #linux منتظر سوال من هستند. در خط اول سوالم رو می پرسم و سریعا دو نفر جواب می دهند. جواب دوم دقیقا همان جواب فنی است که من می خواهم (:


فراموش نکنید که در یک دنیای آزاد، افراد مشارکت طلب هستند و با یکدیگر همکاری می کنند. این تصور که کمک را فقط با پول می شود خرید، تصور دنیای انحصارها و رقابت ها است. برای اینکه ادای دینی هم کرده باشم، ده دقیقه ای در همان کانال می مانم و گپی می زنم و مشکل چند نفر را حل می کنم.

جوک.

یک هلی‌کوپتر که یک خلبان و یک سرنشین در آن بودند در حوالی سیاتل در حال پرواز بود که نگهان مشکلی فنی در سیستم ناوبری و بی سیم به وجود آمد. به خاطر تاریکی و مه، خلبان نمی‌توانست مسیر را پیدا کند.

خلبان به ناگهان متوجه برج بزرگی شد که رو به روی آن‌ها سبز شده بود و بعضی از چراغ‌هایش روشن بودند. از همراهش خواست تا روی کاغذی بزرگ بنویسید: «ما کجا هستیم؟» و به برج نزدیک شد. وقتی فاصله به اندازه کافی به برج نزدیک شد کاغذ را از پشت شیشه به افراد درون دفتر نشان دادند.

کارمندان سریعا به سمت یک کاغذ بزرگ دویدند و چیزی روی آن نوشتند و به سمت پنجره برگشتند. روی کاغذ نوشته شده بود: «شما درون یک هلی‌کوپتر هستید.»

خلبان لبخندی زد و به نقشه نگاه کند و به سمت فرودگاه سیاتاک رفت و به سلامتی فرود آمد.

بعد از فرود، مسافر از خلبان پرسید که: «چطور با خواندن اینکه شما درون یک هلی‌کوپتر هستید فهمیدی که کجای شهر هستیم؟‌»

خلبان گفت: «راحت بود. چیزی که خواندیم از نظر فنی درست ولی از نظر کاربردی کاملا بی استفاده بود. به راحتی فهمیدم که ما درست کنار ساختمان پشتیبانی فنی مایکروسافت هستیم.»


تشکر از دوستان خوبی که توی کامنت شیوه های بهتری رو هم دارند می گند و نشون می دن که لینوکس به چه جامعه فوق العاده پشت گرمه (:

چرا لینوکس رو دوست دارم: توییتر توی لینوکس

به فکرم رسید که توییترم رو زنده کنم. حتما یک نفر هم قبلا همین به فکرش رسیده پس گوگل کردم و رسیدم به این کد بامزه که کافیه یک جایی ذخیره اش کنم.

#!/bin/bash
curl -u jadi:password -s -F status=”`kdialog —inputbox ’الان دارم چیکار می کنم؟’`” http://twitter.com/statuses/update.xml

عمیقا لذت بخشه. حالا فقط کافیه یک کلیک راست روی منوهام بکنم و بگم هر وقت Ctrl+Alt+T رو زدم، اون فایل یک خطی اجرا بشه. فکر می کنید خروجی اش چیه؟ هربار که اون دگمه ها رو بگیرم این می یاد روی صفحه:


می نویسم و enter می زنم و تمام.

زیبایی در ترکیب سادگی و توانایی است. یکی دستور curl رو نوشته که مثل یک براوزر کار می کنه و درخواستی رو برای یک صفحه می فرسته. یکی هم دستور kdialog رو نوشته که کادری باز می کنه و سوالی می پرسه و خروجی رو بر می گردونه. حالا من مثل بازی لگو، اجزایی که دوست دارم رو به هم می چسبونم و با ساده ترین روش به بهترین نتیجه ممکن می رسم. نکته جذاب دیگه اینه که هر کدوم از این اجزا که بهبود پیدا کنن (مثلا ۲۷ روز دیگه که کی دی ای ۴ با اونهمه قدرت و زیباییش بیاد، دستور kdialog هم به خودی خود به روز خواهد شد (:

زیبایی پنهان: من مصرف کننده صرف و انتهای زنجیره نیستم. من این رو فارسی کردم و اینجا نوشتم. در دنیای نرم افزارهای آزاد، هر مصرف، مشارکت در تولید بهتر است. اگر رفته بودم بازار رضا یک سی دی خریده بودم و یکی از برنامه هایش را نصب کرده بود و بعد کرک را اجرا کرده بودم و الان توییتر می نوشتم، هیچ وقت احساس نمی کردم باید آن را بنویسم.