چند وقتی است که در ایران دولت به فکر خدمت رسانی دیجیتال افتاده و مدعی است که در حال راه انداختن EGovernment است. کلیت این ایده خوب است ولی اشکال در آنجا است که مثل بقیه چیزها بدون درک جریان، فقط از عبارت تقلید می شود و بعد از گند زدن به مفهوم عبارت کل جریان لوث می شود.
پاراگراف تندی بود ؟ به دو تجربه من در بیست و چهار ساعت گذشته نگاه کنید:
- خرید اینترنتی بلیت قطار. می خواستم برای دوستان سوییسی دو بلیت قطار رفت و برگشت به مقصد اصفهان بخرم. به سایت رجا رفتم ولی برای خرید از من شناسه و کلمه عبور خواست. زنگ زدم به دوستی که در راه آهن رده بالایی دارد و کلمه عبور و شناسه اش را قرض گرفتم و داخل سیستم شدم و قطارم را انتخاب کردم ولی موقع پرداخت نمی توانستم از کارت شتاب استفاده کنم. زنگ زدم و دوستم برایم این کار را هم انجام داد (ممنون دوست خوب!) تا اینجا جریان قابل پذیرش بود چرا که کارت های اعتباری هنوز در حال گسترش هستند ولی نکته وحشتناک اینجا بود که سیستم یک شماره سریال و شماره واگن و شماره صندلی را به من داد و گفت باید بروم از نمایندگی های فروش بلیت، بلیتم را تحویل بگیرم !!! خب اگر قرار بود همان روز تا یک دفتر فروش بلیت بروم، مثل آدم بلیت را از همانجا می خریدم و مثل آدم پول می دادم دیگر ! (تنها مزیت احتمالی این سیستم این بود که من می توانستم شب بلیتم را رزرو کنم)
- پلیس بعلاوه ده / دفتر خدمات دولت الکترونیک. امروز صبح تصمیم گرفتم بروم گذرنامه بگیرم. این سرویس هم مشمول خدمات دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک یعنی اینکه من به جای رفتن به یک اداره و انجام کارم باید بروم از پست مدارک را تحویل بگیرم. بعد بروم دفتر خدمات الکترونیک (که هیچ چیزشان شبکه ای نیست) بپرسم پول ها را باید به کجا واریز کنم. بعد بروم بانک پول بریزم. بعد بروم در صف پلیس بعلاوه ده (اگر بتوانم با سرگردانی در خیابان دفتری پیدا کنم) بایستم و مدارکم را بدهم به آن ها تا با موتور سریع بفرستند برای اداره گذرنامه و بعد اداره گذرنامه جواب را برای من پست کند ! حالا شما پیدا کنید استفاده از تکنولوژی الکترونیک / مخابرات / شبکه را ! کاش به جای این روند احمقانه می توانستم مثل آدم بروم اداره گذرنامه مدارکم را بدهم و منتظر جواب پست بمانم.