آنچه گذشت:
– لینوکس ویندوز نیست (قسمت اول)
– لینوکس وندوز نیست (قسمت دوم)
مشکل ۶: تقلید در برابر همگرایی
یکی از چیزهایی که همیشه پیش میآید این است که وقتی آدمها کشف میکنند لینوکس دقیقا همان ویندوز نیست، شروع میکنند به گفتن اینکه لینوکس اصولا از اول دقیقا قرار بوده همین باشد و اگر هم کسی سعی کند بخشی از آن را شبیه ویندوز کند، در اشتباه است. استدلال مخالف هم میشود:
لینوکس یک صفحه متنی خط فرمان بوده و همین که الان گرافیکی است یعنی مشغول کپی کردن از ویندوز است
تئوری بانمک، ولی اشتباهی است: اولین X Windowing System در سال ۱۹۸۴ نوشته شد که ادامه راه سیستم W Windowing System بود که پیش از این در دنیای یونیکس وجود داشت. ویندوز نسخه ۱، در سال ۱۹۸۵ منتشر شد که تازه تا سال ۱۹۹۰ که نسخه ۳ ویندوز آمد، کاربرد خاصی نداشت. در ۱۹۹۰ سیستم ایکس، به X11 رسیده بود که تقریبا همان چیزی است که این روزها هم استفاده میشود. توجه کنید که پروژه لینوکس تازه در سال ۱۹۹۱ شروع شد. نتیجه؟ لینوکس GUI (رابط گرافیکی) را از ویندوز کپی نکرده: لینوکس از رابط گرافیکیای استفاده کرده که مدتها پیش از ویندوز، وجود داشته.
ویندوز ۳، جایش را به ویندوز ۹۵ داد که تغییری عظیم در رابط گرافیکی مایکروسافت بود. این نسخه تعداد زیادی ابداع و خصوصیت جید داشت: درگ و دراپ (بگیر/بنداز)، نوارابزار و … . لینوکس هم کمی بعد، این قابلیتها را به خودش اضافه کرد…
اپل در ۱۹۸۴
… نه (: همه این قابلیتها و خصوصیتهای جدید، از قبل هم وجود داشتهاند. NeXTSTep یا قدم بعدی که عموی سیستم عامل امروزی اپل / مک محسوب میشود، تمام این قابلیتها را داشت و نسخه اول آنها مدتها پیش از ویندوز ۹۵، یعنی در سال ۱۹۸۹ نوشته شد. این سیستم عامل آخرین نسخه خود را در سال ۱۹۹۵ به بازار عرضه کرد.
قبول قبول! مایکروسافت این قابلیتهایی که در ویندوز هست را خودش کشف نکرده اما به هرحال یک شکل و شمایلی به ویندوز داده که لینوکس سعی میکند آن را کپی کند
برای بحث در این مورد، بهتر است سراغ بحث همگرایی تکاملی برویم. این بحث میگوید که دو موجود کاملا مستقل و مجزا، احتمالا در طول روند تکاملی به هم شبیه میشوند. در زیست شناسی این موضوع کاملا شناخته شده است. مثلا به کوسه و دلفین نگاه کنید. هر دو موجودات دریایی ماهیخوار هستند و اندازه ای مشابه دارند. هر دو باله پشتی دارند. هر دو بالههای کناری دارند، هر دو روی دمهایشان باله دارند و فرم بدنیشان یک چیز است.
اما کوسهها از ماهی تکامل یافتهاند و دلفینها از پستانداران چهارپای خشکی. دلیلی شباهت بیش از حد آنها به همدیگر این است که هر دو گونه سعی کردهاند در حین تکامل به بالاترین بهرهوری یک موجود دریازی برسند. هیچ پیشا-دلفینی، به کوسهها نگاه نکرده و نگفته «اوه… به این بالهها نگاه کن! چقدر خوبند. من هم باید یک باله برای خودم دست و پا کنم».
به همین روش به مدیرپنجرههای اولیه لینوکس مثل FVWM و TWM نگاه کنید و ببینید چطور به نمونههای امروزیتری مثل Gnome و KDE با همه تسکبارها و آیکونها و جینگولکبازیهای امروزی مزین شدهاند. هیچ شکی هم نیست که این تغییرات شبیه تغییراتی است که در ویندوز حاصل شده. خود ویندوز هم دقیقا همنطور است. ویندوز ۳ هم نه تسک بار داشت و نه دگمه استارت.
یونیکس مجهز به X در ۱۹۹۰
لینوکس در ابتدا میزکاری شبیه به میز کار ویندوزهای امروزی نداشت. مایکروسافت هم نداشت. حالا هر دو دارند. ایا این نشان دهنده چیزی به جز تکامل است؟
این به ما میگوید که هر دو اردوگاه برای رسیدن به بهرهوری بالاتر رابط گرافیکی کار کردهاند و راه حلهای مشابهی را انتخاب کردهاند.
مشکل ۷: جریان نرمافزار آزاد و بازمتن یا همان FOSS
اینجا یکسری مشکل هست. بحث این است که نرمافزار آزاد و بازمتن چیز فوقالعادهای است و در دنیای لینوکس یک مفهوم محوری است. درک دقیق این مفهوم و فهمیدن تفاوت آن با نرمافزارهای بسته و انحصاری، استدلالی کافی برای خیلیها است که به دنیای لینوکس قدم بگذارند.
در بحثهای قبلی به چند مورد از این تفاوتها اشاره کردهایم. مثلا اینکه در اینجا مردم به اشتباه فکر میکنند که دیگران وظیفه دارند به آنها کمک کنند. اما بحث از این گستردهتر است.
شعار تبیین کننده هدف مایکروسافت این است «یک کامپیوتر روی هر میز کار» و مشخص است که این کامپیوتر باید از ویندوز استفاده کنند. هم مایکروسافت و هم اپل، سیستم عامل میفروشند و تمام تلاش آنها این است که مردم بیشتر و بیشتر از محصولات آنها استفاده کنند. این شرکتها، تجاری هستند و به دنبال پول بیشتر.
اما ما فاس (نرم افزار آزاد و بازمتن) را داریم که حتی امروز هم در بیشتر موارد غیرتجاری است.
قبل از اینکه ایمیل بزنید یا کامنت بگذارید و در مورد زوزه و ردهت و لینسپایر و .. بگویید، خودم باید بنویسم که که میدانم این شرکتها لینوکس «میفروشند». آنها دوست دارند که لینوکس در تمام دنیا مشهور شوند، آنهم لینوکس خاص خوشان. اما نباید ارائه دهندهها را با سازندهها قاطی کنیم. هسته (کرنل) لینوکس در یک شرکت نوشته نشده و کسی هم نمیخواهد از آن پول در بیاورد. ابزارهای گنو ، تجاری نیستند و توسط آدمهایی که سود مادی از اینکار نمیبرند، توسعه داده میشوند. سیستم X11 که تا امروز، مشهورترین فراهم کننده امکانات گرافیکی است هم همینطور. در مورد نرمافزارهای کاربردی و میزهای کار هم همینطور: گنوم،فلاکس باکس، اینلایتمنت و غیره. میبینم که آدمهایی هستند که در دنیای لینوکس کار تجاری بکنند ولی فعلا در اقلیتند.
زیاد شدن استفاده از نرمافزارهای انحصاری و تجاری به معنی سود مستقیم توسعه دهندگان آن در شرکتهای صاحب نرمافزار است. در فاس، وضع اینطور نیست. اینجا هیچ توسعه دهنده آزاد و بازمتنی از استفاده شدن برنامهاش سود مستقیم نمیبرد. اما سودهای جنبی همیشه وجود دارد: افتخار شخصی، احتمال کشف بیشتر باگها، احتمال جذب توسعهدهندگان جدید، احتمال دریافت پیشنهاد شغل بهتر و …
لینوس توروالدز از اینکه مردم بیشتر و بیشتر از لینوکس استفاده کنند، استفاده مادی نمیبرد. ریچارد استالمن با بیشتر شدن استفاده گنو، پولدار نمیشود. تمام سرورهایی که از اپن بی اس دی و اپن اس اس اچ نصب میکنند، یک ریال هم نصیب پروژه اوپن بی اس دی نمیکنند. این ایجاد کننده یکی از مشکلات پیچیده دنیا است:
تازه واردهای دنیای بازمتن کشف میکنند که کس مشتاق دیدن آنها نیست.
تازه واردها، از دنیاهایی میآیند که در آنها اصلیترین هدف سیستم عاملها، «کاربرپسند» بودن و «تمرکز بر مشتری» بوده و حالا ناگهان کشف میکنند سیستم عاملی که تازه به سراغ آن آمدهاند هنوز از صفحات man به عنوان راهنما استفاده میکند و تنظیمات اصلی آن از طریق چند فایل متنی و جستجو در گوگل قابل تغییرند. اگر این آدمها شروع به غر زدن کنند، کسی از آنها عذر خواهی نمیکند و حتی ممکن است خیلی سرراست، آنها را به در خروجی راهنمایی کنند.
بله! کمی اغراق کردم. ولی مطمئن هستم اگر با کسانی که به لینوکس آمده و برگشتهاند گپ بزنید، این چیزی است که از خیلی از آنها خواهید شنید.
به یک مفهوم عجیب، آزادی و بازمتنی روشی بسیار خودخواهانه در توسعه نرمافزار است: مردم فقط روی چیزهایی که دوست دارند کار میکنند. به نظر اکثر این آدمها، نیازی نیست لینوکس برای تازه واردها جذاب شود: همین الان لینوکس اکثر چیزهایی که خود این آدم ها میخواهند را به خوبی انجام میدهد و دیگر چه نیازی است برای نیازهای دیگران تلاش کنیم؟
فاس در بسیاری از جنبهها شبیه اینترنت است: شما به کسی که وبلاگ/وبسایت/نرمافزار مینویسد پول نمیدهید تا آن را بخوانید/نصب کنید. یک روند ساده برای وصل شدن به اینترنت/رابط گرافیکی برای کسی که در حال حاضر به اینترنت متصل است/نرمافزار را استفاده میکند ارزش چندانی ندارد. نویسندگان/برنامهنویسان نیازی ندارند خواننده/کاربر زیادی داشته باشند تا وبلاگ/برنامه شان را بنویسند. خیلیها هستند که از این کارها پول در میآورد ولی نه به شیوه قدیمی «این مال من است و برای استفاده باید پول بدهی» بلکه این آدمها از تبلیغ و تجارت الکترونیکی / پشتیبانی پول درمیآورند.
لینوکس علاقهای به سهم بازار ندارد. لینوکس چیزی به اسم مشتری ندارد. لینوکس برای پول درآوردن نوشته نشده. هدف لینوکس این نیست که پرکاربردترین سیستم عامل سیاره شود.
چیزی که لینوکسیها میخواهند یک سیستم عامل خوب، آزاد و پرقابلیت است. اگر این مساله باعث شود که لینوکس پرکاربردترین سیستم عامل جهان شود، عالی است. اگر این باعث شود که لینوکس زیباترین و راحتترین رابط کاربری را داشته باشد، عالی است. اگر هم این باعث شود که لینوکس یک بازار تجاری چند میلیارد دلاری درست کند، عالی است.
اینها عالی هستند ولی هدف نیستند. هدف این است که لینوکس بهترین سیستمعاملی شود که جامعهاش توان نوشتناش را دارند. آنهم نه برای دیگران، برای خوشان. عبارتهای مرسومی مثل اینکه «لینوکس هیچگاه سیستمعامل اول جهان نخواهد شد مگر اینکه فلان کار را بکند» اصولا عبارتی بیربط است. متنفرین از مایکروسافت و لینوکس پرستان و شرکتهای تجاری که از لینوکس پول در میآورند، ممکن است پر سر و صدا باشند ولی در دنیای لینوکس، اقلیتند.
این چیزی است که جامعه لینوکس میخواهد: سیستمعاملی که هر کس که آن را بخواهد، بتواند نصبش کند. پس اگر به مهاجرت به لینوکس فکر میکنید، دقیقا به این فکر کنید که شما دنبال چه چیزی هستید.
اگر دنبال سیستمعاملی هستید که دست شما را نبندد، دستتان را باز بگذارد و اجازه بدهد در صندلی راننده بنشینید و انتظار داشته باشد که شما میفهمید دارید چکار میکنید، لینوکس انتخاب خوبی است. برای استفاده از این سیستم عامل باید کمی وقت صرف کنید اما وقتی کمی آن را یاد گرفتید، هر کار که دوست دارید از عهدهاش بر خواهد آمد.
اگر فقط به دنبال یک ویندوز هستید که مشکل امنیتی نداشته باشد و ویروس نگیرد سراغ چند راهنمای کامپیوتر بروید و برنامه ضدویروس درستی نصب کنید که فایروال بگذارید و مواظب بدافزارهای باشید و به جای اینترنت اکسپلورر از یک برنامه امنتر مثل فایرفاکس استفاده کنید و همه به روزرسانیهای امنیتی را نصب کنید. آدمهایی هستند (از جمله خودم) که از زمان ویندوز ۳.۱ تا به XP از آن استفاده کردهاند بدون اینکه یکبار مشکل حاد ویروس یا دردسر امنیتی داشته باشند. شما هم میتوانید همین احساس را تجربه کنید. اگر به دنبال یک ویندوز بدون ویروس هستید، لینوکس شما را ناامید خواهد کرد.
اگر هم دنبال ایمنی و قدرت یونیکس هستید و در عین حال تمرکز بر مشتری و کاربرپسندی و پشتیبانی تجاری را هم میخواهید، به اپل و مک فکر کنید.
مرتبط:
دلایلی که به خاطر آنها نباید اپل مک بخرید
قسمتهای قبلی:
– لینوکس ویندوز نیست (قسمت اول)
– لینوکس وندوز نیست (قسمت دوم)