امروز روز تولد وبلاگستان فارسی است. خبر خاصی هم نیست. نه اولین پست وبلاگ یک حادثه تاریخی است و نه وبلاگستان جریانی عجیب و غریب.
امروز اتفاقا روزی هم هست که کامبد توی وبلاگش در این باره نوشته که «چرا هنوز نباید تلویزیونهای 3D خرید». خب بدون شک این دو تا ربطی به هم ندارن ولی یک چیز توشون مشترک و مهمه: «جو (به معنی آتمسفر؛ نه اون چیزی که الاغ می خوره)».
تلویزیون سه بعدی هنوز یک چیز کاربردی نیست و هنوز هم اصولا فیلم، سریال و کارتون سه بعدی چندانی برای دیدن وجود نداره و کاربرد این تلویزیون هم اصولا با کاربرد یک تلویزیون کلاسیک کاملا متفاوت است (مثلا نمی تونین روشن بذارینش که پخش کنه و مشغول یک کار دیگه باشین و گاهی نگاهی بهش بندازین بلکه مثل سینما باید بشینین و نگاه کنین).
وبلاگ هم وقتی در ایران ظاهر شد چنین چیزی بود: یک دریچه برای بیرون ریختن هیجان ها و چیزهای پیش از ممنوع و شکستن محدودیتها و ایجاد ارتباط و غیره و غیره. عبارتهایی مثل «وبلاگنویس» همون زمان باب شد. جوری که انگار کسی که توی وبلاگش شعر عاشقانه کپی پیست می کنه هویتی مستقل از هویتش توی جامعه داره. شکی نیست که وبلاگ برای ایران عمیقا مفید بود و تاثیر پر هیجانش رو گذاشت و بعد به حالت تعادل رسید.
حالا در وضعیت تعادل هستیم: هر کس حرفی برای گرفتن داره می نویسه و خیلی از کسانی که در موج اول وبلاگ بهشون فرصت داد سکوتی که دچارش بودن رو بشکنن و مثلا درباره حقوق بشر، تکنولوژی، آزادی اجتماعی و دغدغههای واقعیشون بنویسن، این روزها شغلشون شده همون کار (چه در ایران چه در خارج). در وضعیت تعادل، تعداد کسانی که وبلاگ مینویسن خیلی کمتر شده و دیگه اینکه هر کی به هرکی برسه، تعداد وبلاگهاش رو به رخ بکشه تموم شده. این خیلی هم خوبه.
الان چندین وبلاگ خوب هست و چندین آدمی که با وبلاگ خودشون رو کشف کردن و حالا واقعا جایی هستن که باید باشن. راستش من کسانی که از رکود وبلاگستان حرف می زنن رو نمی فهمم. اونها باید اول نشون بدن که اصولا از وبلاگستان چی می خوان؟ انقلاب؟ رسانه متمرکز؟ آگاه کردن مردم در کشوری که دومین سانسور کننده اینترنت جهان است و اولین زندان خبرنگاران جهان؟ منظورتون از رکود چیه دوستان؟ به نظر من که وبلاگستان در حال تعادله (: درست مثل تلویزیونهای سه بعدی در یکسال بعد.
پی نوشت: این مطلب به دعوت بلاگنوشت در مورد روز وبلاگستان فارسی نوشته شده