اندونزی یک کشور خیلی خاصه. از نقشهاش گرفته تا پرچمش. این کشور تقریبا از ۳۰۰۰ تا جزیره تشکیل شده و چهارمین کشور پرجمعیت دنیا است. همیشه هم به ما گفتن که این کشور پر جمعیتترین کشور مسلمانه.
امروز سر کار، فرصت خیلی طولانیای بود برای یک گپ خیلی مفصل درباره اندونزی با یک نفر اندونزیایی. برامون از کشورش گفت و دیدم چند تا نکته کوچیکش ارزش نقل کردن داره.
- گادفرید که اسم این دوستمون است، بهمون از اسلام خیلی عجیب اندونزی گفت. گفتنش که اندونزیاییها اکثرا مسلمان هستن ولی در عین حال باورهای بسیار عجیبی دارن. مثلا یک استان مهم هست در کنار کی آتشفشان که پادشاه اونجا زندگی میکنه. پادشاه واقعا پادشاه است و در باور مردم اندونزی این آتشفشان مرکز جهان. حتی وزیر باید جلوی پادشاه سجده کنه چون پادشاه مقدس است (و البته خودش و مردمش مسلمان). پادشاه همسری داره که ملکه آبها است (واقعا) و نگهبانی که مسوول دروازه آتشفشانه. در همین فوران آتشفشان جدید که اینهمه کشته داده، مسوول دروازه اعلام کرده بود که با آتشفشان صحبت کرده و خطری نیست ولی ظاهرا درست متوجه منظور آتشفشان نشده بود. این گروه یک آلت موسیقی دارن که سالانه در جشنی تمیز میشه.این آلت موسیقی، یک شاهزاده است و در جشن شاهزاده دیگهای که یک گاوه است شرکت میکنه. مدفوع این گاو مقدسه.
- چهار پنج ماه قبل – همین چهار پنج ماه قبل! – شورای عالی مسلمین اندونزی رسما اعلام می کنه تا به امروز مردم به جای کعبه به سمت سومالی یا کنیا نماز میخوندن ولی اشکالی نداره چون خداوند همه جا هست و نماز رو شنیده اما از این به بعد جهت نماز خوندن باید به جهت صحیح که کعبه باشه اصلاح بشه!
- زبان اندونزی هم عجیبه. این زبان «زمان» نداره! یعنی چیزی به اسم فعل گذشته و حال و آینده و این حرفهها نداریم. شما به سادگی میگین «جادی رفتن دیروز» یا مثلا «جادی شاید رفتن فردا». به همین خاطر یادگیری این زبان بسیار ساده است چون در واقع جمله فقط ترکیبی است از کلماتی که بدون تغییر پشت همدیگه چیده می شن.
- اگر بخواهید به عنوان یک اندونزی، دوستان حرف بزنید، از لفظ «من» استفاده نمیکنید و به جاش اسم خودتون رو میگید. مثلا «من دارم مینویسم» میشه «جادی نوشتن الان»
- و از همه جذابتر، ضمیر «ما» در زبان اندونزیایی، دو حالت داره. اولیش که ساده است و همون «ما»ی خودمون است (ما می ریم رستوران). این ما به اندونزی میشه «کیتا». یعنی میگیم «کیتا رفتن رستوران الان». اما فرض کنید دارید با علی حرف میزنید. اگر به جای «کیتا رفتن رستوران الان» بگید «کامی رفتن رستوران الان» معنیاش این است که «ما داریم میریم رستوران ولی تو رو نمیبریم!» در واقع «کامی» معنی «ما» میده بدون اینکه مخاطب جمله توش باشه! (:
داستانهای زیاد دیگهای هم تعریف کرد.. گادفرید خیلی پرحرفه… ولی فعلا همینها یادم بود (: