در این شماره با زیلوفون پینگ می کنیم ، تله پورت می کنیم، ادعای پولدار شدن گوگل با ۹ خط کد اوراکل رو بررسی می کنیم و به افتخار پرویز شهریاری به سه دقیقه شعر شاملو گوش می دیم. آخرش هم فراموش نمی کنیم که گیک ضد ضرب است اما ضد ضرب درست. این شما و اینهم یکساعت پادکست رادیو گیک درباره هر چیزی که از چهارراه تکنولوژی و جامعه رد می شه:
[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3]یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین و اگر پشت سانسوری به اسم سرعت کم اینترنت هستین به جای ۴۴ مگ، این برنامه یکساعته رو با کیفیتی کمی پایینتر ولی در ۳۰ مگ دانلود کنید.
لینک دانلود اضافی: http://www.rodfile.com/k2kn1oeuk3ac/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3.html
آرس اس اس رادیو گیک |
رادیو گیک در آیتونز |
اخبار
یا.. زیلوفون همون ساز مشهور است که بچه ها هم زیاد باهاش بازی می کن: دو تا میله که به یکسری سطح (مثلا چوبی یا فلزی) ضربه می زنن و صدا تولید می کنن. چیزی شبیه به این:
صدای زیلوفون
حالا بعد از اینکه وین سرف یکبار تی شرتی پوشیده بود که می گفت «آی پی روی همه چیز» محققین دانشگاه برکلی کالیفرنیا این رو به واقعیت تبدیل کردن و برای نشون دادن انعطاف پذیری پروتکل اینترنت با استفاده از دو داوطلب که زیلوفون ها رو بر اساس این پروتکل می زدن، تونستن دو تا سرور مختلف رو پینگ کنن. معلومه که اینکار هدف علمی نداشته بلکه نمایشی بودن از انعطاف پذیری این پروتکل که الان توسترها هم باهاش کار می کنن و نشون دادن پایه های اینترنت به تازه کارها. Geiger که پروتکلش رو پروتکل اینترنت روی نوازنده های زیلوفون یا IPoXP اسم گذاری کرده، با استفاده از چند میکروکنترلر، چند سنسور و یک جفت زیلوفون و نوازنده تونسته دو تا کامپیوتر رو به هم وصل کنه و دستور پینگ رو با موفقیت روشون اجرا.
فیزیکدان های چینی فوتون ها را به فاصله ۱۰۰ کیلومتر تله پورت کردند
خب ظاهرا آرزوی همیشگی من داره واقعیت پیدا می کنه: تله پورت. البته جریان خیلی هم جدید نیست. دانشمندان چینی دو سال قبل تونسته بودن فوتون ها رو ۱۰ مایل تله پورت کنن و حالا هم موفق شدن با خورد کردن رکورد قبلی، فوتون ها رو اینجا غیب و ۹۷ کیلومتر اونطرف تر ظاهر کنن. اینکار با یک لیزر ۱.۳ واتی و اینجوریکه مقاله تکنیکال ریوو می گه «چند چیز جالب دیگه» انجام شده. ایده تله پورت اینه که بشه چیزی از جایی به جای دیگه منتقل کرد بدون اینکه اون رو در فضای بین این دو چیز حرکت داد. به عبارت دیگه قرار نیست خود جسم فیزیکی حرکت کنه بلکه برای تله پورت باید اطلاعات یک جسم منتقل بشه به نقطه جدید و ذرات نقطه جدید بر اساس این اطلاعات شکل بگیرن تا هویت جسم قبلی رو کسب کنن.
استعفای اسکات تامپسون مدیرعامل یاهو
این خبر بزرگی بود در این دو هفته. اسکات تامپسون مدیر عامل یاهو جایی توی رزومه اش نوشته مدرک کامپیوتر داره در حالی که این جریان واقعیت نداشت. حالا هم استعفا داده و شرکت هم اعلام کرده که این استعفا به خاطر «مسایل شخصی» انجام شده و پذیرفته می شه. خب این یک شرکت خصوصی است و کار طرف بسیار زشت بوده ولی خودش می دونه و سهام دارهاش. یک کشور نیست که دروغ گویی توش … بگذریم (:
اما یک قدم که به عمق خبر بریم جریان اینه که حدس می زنن راس لوینسون که حالا رییس بخش رسانه جهانی یاهو است جای اون رو خواهد گرفت. این یک روند توی یاهوئه. شما ممکنه سنتون قد نده ولی یک زمانی بود که ما تازه کشف کرده بودیم چیزی به اسم گوگل هست و وقتی به دوستامون می گفتیم بیان با اون سرچ کنن همه می خندیدن که مگر کسی یاهو رو ول می کنه بیاد با یک سایت به این درپیتی و سادگی سرچ کنه؟! همه ما ایملی های یاهو داشتیم و یاهو هوم پیج همه جا بود. اما از لحظه ظهور شرکت هایی مثل گوگل، یاهو فقط و فقط سقوط کرد. چرا؟ به خاطر اینکه یاهو به شیوه یک رسانه سنتی اداره می شه. ساختارش هیچ وقت یک شرکت تکنولوژی نبوده و همیشه خودش رو یک رسانه دیده که حالا داره آنلاین می شه و اگر هم سرویس تکنولوژیکی داده فقط برای جوری جنس بوده نه برای جذب و نگهداشتن مشتری (مثلا ایمیلش). حالا هم دوباره کنار گذاشتن یک کامپیوتر ساینتیست تقلبی و جایگزین کردنش با یک یک فرد رسانه ای ادامه همین رونده. البته الان دیگه زمان اینکه یاهو بتونه خودش رو یک شرکت تکنولوژی معرفی کنه گذشته و احتمالا باید با جمع و جور کردن دست و بالش قبول کنه که فقط یک رسانه عمومی است در کنار همه رسانه های دیگه توی اینترنت.
تعداد اسمسهای ارسال شده هر سال داره پایینتر می یاد و اصلی ترین متهم، پیام های متنی فیسبوک، چت، بلک بری، وایبر، واتزاپ و اینجور چیزها هستن. توی دنیا نسل جوونی که با اسمس حرف می زنه، کمتر و کمتر داره اسمس می فرسته و سراغ برنامه های خاص اینکار می ره. گفته می شه فسبوک که حالا برنامه تحت ویندوز چتش رو هم داده، به زودی برنامه های آیپد و مک رو هم عرضه می کنه و همراهیش با صد تا روش دیگه در حال زدن ضربه ای جدی به درآمد شرکت های مخابراتی است. تو ایران البته خوشبختانه هر کس رقیب بشه سریعا می شه فیلترش کرد و فعلا من و شما هستیم که باید پول بدیم برای هر جمله عاشقانه که رد و بدل می کنیم (:
محققین ژاپنی و انتقال ۳گیگابیت بر ثانیه ای روی فراکنس های تراهرتزی
محققین موسسه تکنولوژی ژاپن یک سیستم انتقال وایرلس جدید درست کردن که بالاتر از همه فرکانس های فعلی ما کار می کنه: سیصد گیگا تا ۳ ترا هرتز. این فرکانس خارج از محدوده فرکانسی مصوب همه کشورها است و هیچ کشوری قانونی براش نداره و در نتیجه می شه هر طور تکنولوژی جدیدی رو باهاش درست کرد. بحث اینه که شما وقتی یک دستگاه می سازین (مثلا یک بی سیم) باید از رگولاتوری کشورها اجازه بگیرین که در فلان فرکانس روشنش کنین اما حالا یک فرستنده گیرنده داریم که هیچ کشوری از کسی نخواسته برای استفاده از اون درخواست مجوز کنه.
نکته جذاب این تکنولوژی سرعت ۳ گیگابیتی ثابت شده اون است و ادعای اینکه تا ۱۰۰ گیگابایت هم باید بدون مشکل کار کنه و بالاتر از این مساله اینه که این دستگاه به اندازه یک سکه است و مناسب برای تولید انبوه.
رآکتور هسته ای مخفی شرکت کداک
(از یک پزشک)
مطابق خبر جالبی که gizmodo منتشر کرده است، شرکت کداک تا شش سال پیش در مقر این شرکت واقع در روچستر نیویورک، یک واکنشگر (رآکتور) هستهای با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگر اورانیوم غنیشده داشت.
آشکار نیست که چرا این شرکت باید یک واکنشگر مخفی با اورانیومی غنیشده داشته است یا چطور این شرکت اجازه داشتن چنین تجهیزاتی را پیدا کرده است و چرا این واکنشگر در قلب شهر پرجمعیت نیویورک قرار داشت!
مقامات این شرکت تأیید میکنند که هیچگاه به صورت عمومی این مسئله را اعلام نکرده بودند و هیچ مقام رسمی شهر، پلیس یا آتشنشانی هم تا زمانی که که اخیرا یک کارمند سابق، مسئله را افشا کرد، از این موضوع آگاه نبودند. فقط تعداد کمی از مهندسان و کارمندان فدرال موضوع را میدانستند.
معمولا به شرکتهای خصوصی اجازه داده نمیشود به چنین موادی دسترسی داشته باشند. ظاهرا شرکت کداک برای کنترل ناخالصیها و آزمایش عکسبرداری نوترون از این واکنشگر استفاده میکرده است.
واکنشگر از نوع CFX یا Californium Neutron Flux multiplier بود و در سال ۱۹۷۴ خریداری شده بود و با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگرم اورانیوم غنیشده که پیرامون هسته کالیفرنیوم ۲۵۲ قرار داده شده بود، پر شده بود.
البته از این واکنشگر به خوبی محافظت میشد و دیواره بتنی به ضخامت ۶۰ سانتیمتر از آن محافظت میکرد.
کداک به جزئیات بیشتر مثلا در مورد گروهی از کارکنانش که مسئول نگهداری از واکنشگرش بودند اشاره نکرده است.
شرکت عظیم و چند ملیتی آمریکایی ایستمن کداک ۱۹ ژانویه سال ۲۰۱۲ و پس از ۱۲۳ سال فعالیت، رسما اعلام ورشکستگی کرد.
لانچ پد سیستم ریپورت باگ اوبونتو است و پیگیری تغییرات اون و حالا یک میلیونیومین باگ توش ریپورت شده: عنوان باگ هست: برای هر باگی که در لانج پد گزارش شده، ۶۷ آیپد فروش رفته. این باگ می گه که مدرسه ها دارن پول خیلی زیادی روی آیپد خرج می کنن در حالی که این دستگاه دائما از رده خارج می شه و همه باید برن مدل جدیدش رو بخرن. این یک باگه برای سیستم آموزشی. این باگ ریپورت از مردم می خواد که به پروژه ای کمک کنن که یک سیستم آزاد و رایگان رو با یک تبلت قابل آپگرید و رقابتی همراه می کنه تا دانش آموزان و مدارس دیگه مجبور نباشن منابعی که ندارن رو صرف خرید هر ساله آیپد کنن.
در اعماق
دادگاه فنلاندی، صاحب وای فای باز رو در برابر اعمالی که بقیه باهاش انجام می دن مقصر ندونست
مساله این بود که یک خانمی توی فنلاند توی خونه اش یک نمایش ترتیب می ده و چندین نفر هم برای دیدنش می یان. بعد بنا به ادعای «مرکز ضد پایرسی فنلاند» که یک موسسه است برای حفاظت از کپی رایت، یکی از مهمانها چند فایل دارای کپی رایت رو از روی این وای فای دانلود می کنه و به همین دلیل مرکز مدعی می شه که این خانم باید ۶۰۰۰ یورو خسارت پرداخت کنه. دادگاه بعد از مدتی کشمکش رای می ده که دارنده وای فای، مسوولیتی در قبال اینکه بقیه باهاش چیکار کردن نداره و جریمه کردن این خانم درست نیست.
لازمه تکرار کنم که بحث آزادی بحث شکستن و زیرپا گذاشتن کپی رایت نیست بلکه این جریانه که جلوی چنین شکایت های مسخره ای باید گرفته بشه و نباید کل انرژی دولت به جای مبارزه با جرایم واقعی در این مسیر کانالیزه بشه که شرکت های چند میلیارد دلاری رسانه ای از شهروندهای معمولی خسارت بگیرن. سازمان های آزادی دیجیتال به معنی قانون شکنی و نقض کپی رایت نیستن بلکه به این معنی هستن که حقوق فردی افراد باید حفظ بشه و فقط چون یکسری شرکت خیلی پولدار هستن و توی دولت ها آدم دارن نباید کل منابع یک کشور رو به خودشون اختصاص بدن. بحث اینه که الان تولید کننده یک اثر هنری می تونه اونو راحت به مصرف کننده برسونه ولی هنوز یکسری شرکت که قدیم ها سینما داشتن یا سیستم های توزیع بزرگ و اینها فکر می کنن باید سهم بزرگی از هر سود به اونها برسه.
اوراکل علیه گوگل و قاضی برنامه نویسشون
دعوای کپی رایتی بین اوراکل و گوگل هنوز ادامه داره. تقریبا یک ماهه که این وکلای این دو شرکت بزرگ دارن حمله و دفاع می کنن تا مشخص بشه که آیا گوگل از اوراکل چیزی کپی کرده یا نه. فعلا تنها بحث ثابت شده اینه که سیستم آندروید گوگل ۹ خط از کدهای اوراکل رو کپی کرده. دعوا سر تابعی است به اسم rangeCheck. وکیل اوراکل گفته که گوگل این تابع رو کپی کرده تا کد کمتری بنویسه و در نتیجه بتونه با منابع کمتری که خرج می کنه اندروید رو کم خرج تر و سریعتر روانه بازار کنه. در اینجا قاضی به وکیل اوراکل تذکر می ده که «آقای وکیل. اگر می خواین ادعای خسارت یا غرامت کنین باید بتونین دقیقا نشون بدین که چرا کپی کردن این کد به طور مستقیم باعث شده گوگل به پول برسه». وکیل جواب داده که «این درآمد به خاطر سرعت گوگل در رسیدن به کد نهایی حاصل شده که نتیجه کپی کردن این تابع بوده»
اینجا قاضی یک راز خوب رو فاش کرده و گفته که از قدیم تا همین امروز کدنویسی می کرده و حجم زیادی برنامه نویسی انجام داده و می ده و خودش شخصا بارها و بارها چیزی شبیه به تابع rangeCheck که چک می کنه آیا یک عدد در یک محدوده خاص هست یا نه رو نوشته و درک می کنه که کپی این تابع ۹ خطی به هیچ شکل نمی تونسته ارائه محصول نهایی گوگل رو جلو بندازه چون یک دانش آموز دبیرستانی هم می تونسته اینو به راحتی بنویسه. البته وکیل اوراکل هم لازم دیده توضیح بده که اکسپرت جاوا نیست و با اینکه این دومین وکالتش در مورد جاوا است ولی براش نوشتن این کد شش ماه طول می کشیده!
جا داره دست قشنگه رو بزنیم به افتخار قاضی آمریکایی که وقتی قراره در مورد شکایت برنامه نویسی اوراکل از گوگل حکم بده، خودش برنامه نویسه (:
حمله دی داس به ویرجین و اطلاعیه پایرت بی
هفته پیش یک حمله دی داس بزرگ انجام شد به سرورهای ویرجین … بیانیه پایرت بی در این مورد رو می خونم براتون:
به نظر می رسد که یک گروه ناشناس کمپینی برای حمله دی داس / بازداری از سرویس گسترده علیه رسانه های ویرجین و بعضی سایت های دیگر راه انداخته اند. ما می خواهیم در مورد این جریان نظراتمان را به شکلی شفاف به شما بیان کنیم:
ما این کارها را تشویق نمی کنیم. ما به اینترنت باز و آزاد اعتقاد داریم که در آن هر کسی می تواند نظراتش را بیان کند. ما حتی اگر کاملا مخالف عقیده کسی باشیم و حتی اگر آن ها از ما نفرت داشته باشند.
پس ما با استفاد هاز این روش های زشت با آن ها نمی جنگیم. دی داس و بلاک کردن هر دو اشکال مختلف سانسور هستند.
اگر شما هم می خواهید به ما کمک کنید: یک ترکر راه بیاندازد، یک مانیفست بنویسید، به احزاب دزدان دریایی بپوندید یا آنها را تاسیس کنید، به دوستانتان هنر بیت تورنت را آموزش دهید، پروکسی نصب کنید، بیانیه های سیاسی بنویسید، یک پروتکل جدید پی.تو.پی بنویسید، پوسترهایی در حمایت از پایرسی چاپ کنید و شهرتان را با آنها تزیین کنید، از هنرمندان طرفدار دزدان دریایی ما حمایت کنید یا فقط یک آدم خوب باشید و به مادرتان زنگ بزنید و بگویید که او را دوست دارید.
استفاده پلیس آمریکا از پرنده های بی سرنشین
از این هفته به شکل قانونی پلیس آمریکا اجازه داره برای تحقیق در سطح شهر، از پرنده های بی سرنشین مشهور به درون استفاده کنه. پلیس می گه اینکار باعث پایین اومدن خطر برای افراد پلیس می شه ولی مدافعان حقوق بشر می گن که اینکار احتمال نقض حریم شخصی و خلوت افراد رو افزایش می ده.
دوستی آنلاین و شبکه های اجتماعی سایه
وقتی ما عضو یک شبکه اجتماعی می شیم، شروع می کنیم به نوشتن چیزهایی در مورد خودمون و این تغییر جهان رو نشون می ده. مثلا اگر کره شمالی ادعا می کنه که همه عاشق رهبرش هستن، وقتی دسترسی به شبکه اجتماعی باشه معلوم می شه که این امر واقعیت خاصی هم نداره. البته مشخصه که کره شمالی سعی می کنه نذاره پای کسی به شبکه های اجتماعی برسه تا نظر مردم نوشته نشه ولی به هرحال این واقعیت رو عوض نمی کنه. اما چیزهایی هم هست که ما در مورد خودمون نمی نویسیم. مثلا طبق آمار بین هفت تا ده درصد هر جامعه همجنسگرا هستن. این افراد معمولا توی شبکه اجتماعی اینو نمی نویسن. یا خیلی ها جای دقیق زندگی شون رو نمی نویسن و این چیزها. اما آیا به دست آوردن این چیزها سخته؟ نه. طبق یک تحقیق قدیمی تر، از روی چیزهایی که دوستان یک نفر می نویسن تا حد قابل قبولی می شه در مورد چیزهایی که این فرد در مورد خودش ننوشته (مثلا همون محل زندگی یا گرایش جنسی) نتیجه گیری کرد.
اما مقاله جدید نیوساینتیست یک قدم هم جلوتر رفته و پرداخته به چیزی که بهش «شبکه اجتماعی سایه» گفته می شه. مقاله فرد همپرشت (Fred Hamprecht) از دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg University) در همین مورده. اونها روی این کار می کنن که آیا می شه در مورد روابط افرادی که عضو شبکه های اجتماعی نیستن از روی فعالیت های اجتماعی دوستانشون به نتیجه رسید؟ اونها این شبکه (یعنی شبکه افرادی که عضو شبکه اجتماعی نیستن ولی می شه از روی فعالیت دیگران در موردشون اطلاعات به دست آورد) رو شبکه سایه یا shadow اسم گذاشتن.
اونها اطلاعات دوستی متقابل ده ها هزار کاربر فیسبوک که در پنج دانشگاه از سال ۲۰۰۵ به بعد بودن رو ذخیره کردن و بعد با توجه به اینکه آدم ها آدرس بوکشون رو موقع ثبت نام در اختیار شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک می ذارن شروع کردن به دادن کل اطلاعات به یک برنامه یادگیری ماشینی. این برنامه سعی می کرد شاخص هایی رو در بیاره تا بتونه از روی این اطلاعات پیش بینی کنه که آیا دو نفر که عضو شبکه اجتماعی هم نیستن، با هم در دنیای واقعی دوست هستن یا نه. این برنامه فقط به آدرس ایمیل های توی فون بوک و روابط دوستی اعلام شده در شبکه های اجتماعی دسترسی داشت (چیزی که شرکت پشت شبکه اجتماعی بهش دسترسی راحت داره) و از روی این دو شروع کرد به پیش بینی دوستی بین آدم هایی که اصولا عضو شبکه اجتماعی هم نبودن. برنامه تونست با دقت ۴۰٪ دوستی افراد غیر عضو شبکه های اجتماعی رو درست حدس بزنه در حالی که برنامه مشابهی که فقط بر اساس رندم کار می کرد موفقیتش فقط ۲٪ بود.
این مساله از یکطرف طرفداران پرایوسی رو نگران می کنه. حالا دیگه نه خود من بلکه افراد دیگه دارن بدون اینکه بدونن و بدون اینکه بخوان در مورد من اطلاعات به اشتراک می ذارن. البته در سطح تئوریک جنبه های مثبتی هم هست. در اصل الان فقط با داشتن یکسری رابطه و داشتن فهرستی از ایمیل ها این سیستم داره به قدرت پیش بینی می کنه در مورد روابط اعضایی که اصولا در این سیستم ثبت نام نکردن. این می تونه نوید بخش پیش بینی های خوب در مورد شیوه کار مغز هم باشه چون مغز هم تشکیل شده از یکسری سلول متصل به همدیگه و روابط اونها با هم که تعدادی اش رو ما می بینیم و تعدادی رو نمی بینیم و بقیه وضعیت های مشابه. به هرحال ما توی دنیایی هستیم که همه چیز توش در حال تغییره. نباید بترسیم ولی نباید هم ناآگاه باشیم. جلو بریم و بخندیم…
تبریک ها و تقبیح ها
تشکر می کنیم از سربازان آمریکایی که در عراق و افغانستان جنگیدن و حالا این هفته می خوان برن در کنفرانس ناتو و مدال هایی که برای این جنگ ها گرفتن رو پس بدن.
«من در تمام زندگی خود در جستوجوی راستیها، برلب پرتگاه حرکت کردهام.۱/۱/۱۳۸۲»
در گذشت پرویز شهریاری که چند وقت پیش بود ولی من تازه شنیدم رو هم تسلیت می گم. پرویز شهریاری واقعا به گردن نسل ما حق داره. یکی از اون آدم های شریفی که کلی کلی از چیزهایی که من توی بچگی خوندم و ازشون لذت بردم و به علم عقلامند شدم ترجمه اون بوده. شهریاری کمونیست بود و عضو حزب توده و قبل و بعد از انقلاب بارها زندانی شد.
تسلیت و تبریک همزمان هم داریم به شرکت پیکسار که کم مونده بخش بزگری از داستان اسباب بازی دو رو از دست بده. این اتفاق حاصل یک اشتباه کوچیک بود که یک نفر روی یک سرور لینوکسی که محل اصلی ساخت فیلم بود به اشتباه دستور rm * اجرا کرد که همه چیز رو پاک می کنه! بک آپ درست هم نداشتن و در نهایت شانس آوردن که یکی از کارمندها قبلا فیلم رو روی کامپیوتر خونه اش کپی کرده بود تا از خونه روش کار کنه و فایل ها بازیابی می شن. مسخره است داستان ولی در یک انیمیشن دو دقیقه ای از سوی پیکسار روی دی وی دی های جدید توی استوری دو تعریف شده
یک تولد ساده هم داریم که دوستان تذکر دادن بگیم: تولد ۲۱ سالگی ویژوال بیسیک که تاریخ دقیقش رو نمی دونیم ولی تو ماه می ۱۹۹۱ نسخه اولش منتشر شد و آخرین نسخه پایدارش هم ۶ سال قبل. زبونی بود که من باهاش برنامه نویسی ویندوز رو کنار گذاشتم (:
بخش آخر
می خوام یک پروژه جالب رو براتون توضیح بدم. اول بذارین از آخر شروع کنم: Descriptive camera. این پروژه که می شه «دوربین توضیحی» ترجمه اش کرد یک دوربین است مثل همه دوربین های دیگه، یک لنز داره که به سمت سوژه می گیرین و یک دگمه شاتر که فشارش می دین و یک عکس گرفته می شه. اما در این دوربین به جای ثبت کردن عکس، یک پرینتر حرارتی کوچیک داره که درست بعد از گرفتن عکس ازش یک کاغذ کوچیک بیرون می یاد و می گه چی پرینت گرفتین. مثلا ممکنه اگر اونو به سمت خیابون بگیرین و ازش عکس بگیرین یک کاغذ بیاد بیرون و بگه «یک ماشین صورتی در تصویر هست که توش یک سگ سرش رو از پنجره کرده بیرون. درخت ها زرد شدن و پونزده ثانیه مونده تا چراغ سبز بشه». اما این سیستم چطوری کار می کنه؟ یک گیک می دونه چقدر این سیستم باید پیچیده باشه.
اما این سیستم پیچیده نیست. حداقل در سطح هوش مصنوعی هیچ حرفی برای گفتن نداره. این سیستم بر اساس چیزی کار می کنه به اسم «ترک مکانیکی».
ترک مکانیکی یا اصولا ترک یک ماشین شطرنج باز بود که در اواخر قرن هجدهم مردم اروپا رو شگفت زده کرد. این یک ربات بود که می تونست با بازیکنهای بزرگ جهان بازی کنه و اونها رو شکست بده و شرط های بزرگ رو ببره و پادشاهان اروپا رو متعجب کنه. این ربات حتی در مقابل ناپلئون بناپارت و بنجامین فرانکلین هم بازی کرد و از ونها برد. من و شما که از کامپیوتر سر در می یاریم می دونیم که هیچ رباتی در اون سال ها نمی تونست هیچ انسانی رو در شطرنج شکست بده پس برای ما عادیه حدس بزنیم که یک آدم اون تو قایم شده بود و بازی می کرد: یک سیستم مکانیکی جذاب که صاحبش با استخدام شطرنج بازهای خوب محل شیوه کار اون رو بهشون یاد می داد، تو جعبه قایمشون می کرد و پول در میاورد. این سیستم پنجاه سال مردم جهان رو شگفت زده کرد تا بالاخره شطرنج بازهایی که توش نشسته بودن و در نقش ربات بازی کرده بودن رازش رو لو دادن اما حتی بعد از اینکه رازش برملا شد هم به خاطر جنبه های بسیار پیشرفته مکانیکی اش، هنوز به چرخیدن در کشورها و کسب در آمد ادامه داد. ترک مکانیکی این است رو داشت چون ربات شطرنج بازش شبیه یک آدم ترک با دستار و اینها درست شده بود تا باز غیرقابل باور و حرکات اعجاب انگیز یک ربات چوبی رو به رمز و رازهای سرزمین های شرق پیوند بده.
این اتفاق هنوز هم در جریانه. کلی اتفاق در دنیا می افتن که از نظر ما نیاز به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته با یک برنامه بسیار هوشمند دارن. مثلا توی یک بازی شما ممکنه با شمشیر بتونین به درخت ها ضربه بزنین و شمشیرتون در درخت فرو بره. ممکنه به آدم ها ضربه بزنین و آدم ها زخمی بشن و ممکنه به یک سنگ ضربه بزنه و شمشیر بشکنه. اما چی می شه اگر مثلا به … یک ذغال ضربه بزنه؟ یا یک بشکه؟ آیا سیستم می تونه بدونه که بشکه یا ذغال از درخت ساخته شدن پس باید مثل درخت رفتار کنن؟ این خیلی بازی رو پیچیده می کنه ولی بازیکن ها به سادگی می بینن که همین که به بشکه ضربه می زنن بشکه درست مثل درخت کار می کنه.
یا به یک اپلیکیشن فکر کنین که می تونه به سوالات تایپ شده شما جواب های دقیق بده. مثلا ممکنه بپرسین برزیل چه سال هایی قهرمان جام جهانی شده یا بپرسین که قانون اساسی ایران چند بند داره. جواب دادن به اینها برای یک کامپیوتر بسیار مشکله اما این اپلیکیشن به سادگی به اونها جواب می ده! چرا؟ به خاطر ترک مکانیکی.
سیستم هایی در جهان هستن که مثل ترک مکانیکی کار می کنن…. توضیح ترک مانیکی آمازون… “Human Intelligence Tasks” (HITs) که می یاد بین یک سنت تا ده دلار. توانایی های من. کار کردنم. اوکی شدنش و گرفتن پولم.
خودم دو هفته بودم و وقت های بیکار کار می کردم و تقریبا بیست دلار در آوردم. گاهی پنج دلار حتی برای تایپ یک متن صوتی افغانی به متن.
تقریبا صد هزار نفر تورک
تسک ها : جواب به سوالات (نباید شبیه ویکیپدیا باشن)، ترجمه، چک کردن ترجمه، … قیمت ها.. تسک های جالبتر مثل بازی کردن نقش در بازی های کامپیوتری و حتی کارهای هنری مثل جریان ماهی (مال خودم رو می گم).
حالا برگردیم به دوربینمون! توضیح بدم
و بعد بگم چطوری چک می کنه
اینکار نوعی از کراود سوریسنگ یا همون جمع سپاری است که به معنی دادن یک کار بزرگ به جمع بزرگی از افراد غیرمتمرکز است. مثلا سینا و کپی کردن سی دی یا نمونه های جدیدتر مثل فولد ات هوم یا پیدا کردن فلان متخصص کامپیوتر از تصاویر ماهواره ای اطراف جزیره.
موسیقی
همه اینها مثل همون جریان ضد روش آقامون و سرورمون فایرآبند میمونه، این که آدم یه کار سیستماتیک نکنه راحته، اما به نتیجه رسیدنش با کرام الکاتبین هست :)) مثل همون موسیقی رگه که اگر اشتباه نکنم اصلا رو ضد ضرب حرکت میکنه ، حالا این که باعث بشه حال کنی سخته. به نظرم برای برنامه هفته بعد رادیوگیگ یه کاری از باب مارلی بذار، ادای دین بشه :))) اینجوری مردم می فهمم اونایی که در بند تکرار هستن و تقلید گیگ بشو نیستن.