ستاره داود (Star Of David)

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

star_of_david

نمادی که ما اون رو به عنوان ستاره داود می شناسیم، دو مثلث در هم پیچیده هستند که تشکیل یک ستاره شش گوشه می دهند. در این نماد، یک مثلث رو به بالا و مثلث پایین رو به پایین قرار گرفته است. به هنگام شرح این ستاره شش گوشه باید در نظر گرفت که همین نماد با عناوین دیگر در تاریخ بشر بارها و بارها دیده شده است و حتی در دوران پیش از تاریخ نیز ردپاهایی از آن به چشم می خورد. ستاره شش گوشه نشانه چاکرای قلب است، به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد استفاده شده، در یونان نشانه ازدواج مقدس (Hieros Gamous) بوده و در هند به عنوان نماد رقص کیهانی شیوا و شاکتی به کار رفته است. اما آن چیزی که اینجا مورد نظر ما است، به طور خاص مفهوم “ستاره داود” یهودی ها است و نه ستاره های شش گوشه مشابه.

مثلث متساوی‌الاضلاع نماد ارزش‌های برابر است و ماسون‌ها آن را با نام ستاره داوود می‌شناسند كه از جای گرفتن یك مثلث متساوی‌الاضلاع بر روی یك مثلث دیگر شكل می‌گیرد. امروز آن را سمبل قوم یهود می‌دانند كه بر پرچم اسرائیل نیز دیده می‌شود. اما در حقیقت اصل آن مصری است. اولین بار شوالیه‌های معبد آن را در تزیین دیوار كلیساها به كار بردند، چون آنها اولین كسانی بودند كه در اورشلیم به حقایق مهمی دربارة مسیحیت دست یافتند. بعد از ازمیان رفتن معبدیان این نشان در كنیسه‌ها به كار رفت. اما ما در فراماسونری بی‌شك با همان مفهوم كهن مصری از آن بهره می‌گیریم و به این صورت دو نیروی مهم را با هم تركیب می‌كنیم. با پاك كردن قسمت بالا و پایین دو مثلث به علامت نادری می‌رسیم كه آن را خوب می‌شناسید.

معروف است كه سلیمان نبی(ع) اولین بار از آن به عنوان مهر استفاده نمود. بنابراین این علامت مهر یك پیامبر و در نتیجه نشانی الهی است.

یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال،‌ جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آنچیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا “سپر داود” خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است.

تئوری دیگر این است که در طول شورش های Kochba ( در قرن اول ) روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند.

در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است. مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود.

گمان دیگر، این است که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد.

در نهایت لازم است گفته شود که این نماد بارها و بارها با اهداف تحقیر آمیز به کار رفته است. بعضی ها به استهزاء می گویند که دو مثلث در خلاف جهت یکدیگر نمایاننده تضادهای موجود میان قوم یهود هستند. علاوه بر این گفته می شود در دوران نازی ها، حکومت عثمانی بر فلسطین و … نیز یهودیان به شکلی تحقیر آمیز مجبور بودند بازوبندهایی حاوی این نماد بر بازو ببندند تا همه جا شناخته شوند. در پاسخ به این تحقیرها، امروزه دولت اسرائیل این نماد را به رنگ آبی بر روی پرچم خود نقش کرده است، اما فراموش نکنیم که این نماد نه نماد اسرائیل است و نه حتی نماد یهودیت، نماد اصلی یهودیت شمعدان هفت شاخه ای است که خودشان آن را Menorah می نامند.

روز جهانی آزادی نرم افراز بر شما آزاد افزاران سرافراز مبارکباد

sfd

مرتبط؟
سایت جهانی روز آزادی نرم افزار
بروشور روز آزادی نرم افزار
چرا روز جهانی آزادی اسناد مهم است
فلسفه یونیکس

مزاحمت جنسی زشت، کریه و شکست خورده است و پایه‌های میز، آخرشم نامساوی

hank

تو ایران اصرار خاصی دارن به ما آموزش بدن که مزاحمت جنسی توسط مردها برای زن‌ها، کاری طبیعی است که همه مردهای سالم باید انجامش بدن! تعجب نکنین واقعا همینه. وقتی می گن هیچ زنی نباید جوری لباس بپوشه که تحت مزاحمت جنسی قرار بگیره یا وقتی یک بیمار نظریه اش اینه که باید مزاحمان رو آزاد گذاشت که به زن هایی که اون بیمار نمی پسنده تجاوز کنن و این بیمار به جای بستری در تیمارستان، نظریه پرداز است خب اصلا عجیب نیست بگیم تو ایران به مردها آموزش می دن که به زن ها باید تجاوز کرد و بر خلاف همه آمار موجود، این تجاوز رو مرتبط بدونن با شکل پوشش یا انگیزه های جنسی (از نظر علمی تجاوز معمولا نتیجه سرکوب / تحقیر و خشونت است نه میل جنسی).

بحث کارتون «همینه» یا به قول امروزی ها «پت و مت» هم هست. اونها یک میز داشتن که یک پایه اش کوتاهتر از بقیه بود و تصمیم می گرفتن برای اصلاحش پایه های دیگه رو کوتاه کنن. معلوم بود که بالاخره یکی از پایه ها بیشتر اره می شد و حالا این از بقیه کوتاهتر بود و باید همه پایه ها یک دور دیگه کوتاه می شدن تا با این مساوی بشن و بعد از چند مرحله تلاش برای مساوی کردن همه چیز و مقیاس قراردادن کوتاهترین چیز، می رسیدن به یک میز که رسما پایه نداشت و پایه‌هاش اینقدر اره شده بود که سطح میز دیگه به زمین رسیده بود و از قضا هنوزم لق می زد. جامعه هم همینه: نمی شه همه رو یک شکل کرد. اگر یک احمقی نظریه اش اینه که باید به «اونی که از بقیه کم حجابتره» تجاوز کرد درست مثل «پت و مت» است و بالاخره با یک جامعه مریض تنها می مونه که سطحش چسبیده به کف زمین و هنوزم لق می زنه. با این اختلاف که پت و مت از نتیجه کارشون راضی بودن و این دوستمون هنوز دنبال اعدام کردن باقی‌مانده‌ها است. راستی! توی افغانستان به زنی که مقنعه داشت می گفتن بی‌حجاب.

یک جامعه مریض (یک یک مریض توی جامعه) دائما داره تبلیغ می کنه که مرد یک موجود روانی حشری است که تنها کارش دید زدن زن‌ها و در فرصت مناسب، تجاوز به اونها است. وقتی عضو شورای شهر با کلی سابقه فیلان و بهمان می گه چجوری زنش تهدیدش می کنه که حق نداره جایی پا بذاره که زن مطلقه شاغله طبیعی است که همراه تیم ملی امید هم مزاحم جنسی دختری باشه که کنارش ایستاده تا با هم عکس بگیرن و آدم دیپلوماتیک ما توی استخر مختلطی که توی برزیل رفته بوده مزاحم جنسی یک بچه باشه. از یکطرف همیشه یاد دادن که اینکار طبیعی است و از اونطرف اصولا گفتن که اینکارها که اصلا مزاحمت نیست و حتما همه دخترهای جهان هم منتظر هستن که منِ مرد ایرانی انگشتش کنم و اعلام کنم که امشب می تونه افتخار داشته باشه که من باهاش بخوابم. این جریان ربط خاصی هم به دیدگاه سیاسی و تحصیلات نداره چون یادمه اون دوستمون که توی کانادا به سینه یک زن دست زده بود، توی دادگاه مدعی شد که هر مردی همینکار رو می کنه یا این دوستمون که خاطره اش از یک محیط فنی رو تعریف کرده که توش یک مسوول فنی / مدیر شرکت سعی می کنه با نشون دادن سایت های سکسی بهش، تحریکش کنه و احتمالا باهاش رابطه داشته باشه (و آفرین به نسرین که اینو صریح و خوب نوشته – تکرار این نوشتن ها زشتی این کارها رو نشون می ده).

اما!

اما اینها رو گفتم که یک چیز بدیهی رو به گیک‌های عالی خودمون یادآوری کنم: مزاحمت جنسی بسیار زشته، غیرقابل تحمل و رفتار یک آدم بیمار.

شوخی جنسی این روزها زیاده.. چه شوخی دستی چه کلامی و از وایبر تا محیط کار خیلی پسرهای خز فکر می کنن اگر جلوی یک دختر شوخی جنسی بکنن یا بحث جنسی رو باز کنن یک قدم در رابطه پیش اومدن. واقعیت اینه که اینطور نیست. مستقل از بیمارگونه بودن این رفتارها، اگر حتی هدف فقط کسب شهرت است یا محبوبیت یا نزدیک شدن یا حتی خودِ خودِ خوابیدن، شوخی جنسی و بخصوص شوخی فیزیکی یا رکیک بودن با اینکه بحث جنسی رو باز می کنه ولی شدیدا باعث می شه طرف مقابل عقب بکشه و در گارد دفاعی اش شما رو اصولا کنار بذاره.

اگر آدم سالمی هستین سعی کنین همیشه مودب باشین، قابل اطمینان باشین و مثل یک جنتلمن رفتار کنین تا آدم ها بهتون اعتماد کنن و بدونن شما آدمی هستین که شاید دوست داشته باشن باهاش دوست بشن، تفریح کنن، بخوابن، وارد رابطه بشن، اعتماد کنن یا هر چیز دیگه.

از خونه لینوس توروالدز (خالق لینوکس) دیدن کنید

لینوس توروالدز خالق لینوکس است و در این ویدئوی جذاب خونه و محیط کارش رو نشون می ده:

دیدن اینکه برنده جایزه هزاره کجا و چجوری کار می کنه و این میلیونر (حاصل نوشتن لینوکس) چطور ساده و معقول و شاد زندگی می کنه، آموزنده است (:

اگر هم هنوز نخوندین، کتاب زندگی اش رو ترجمه کردم و آنلاین و آزاد گذاشتم رو اینترنت به اسم فقط برای تفریح.

انسان ویترووین (vitruvian man)

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

vit

انسان ویترووین نام خود را از معمار رومی، ویتروویوس (Vitruvius) گرفته است. ویتروویوس معمار،‌ مهندس و نویسنده رومی بود که رساله معروف “درباره معماری” را نوشته که برای مدت های مدید، راهنمای معماران رومی محسوب می شد. ویتروویوس با پیروی از هندسه مقدسی که پیتاگوراس (Pythagoras، فیلسوف یونانی قرن ششم قبل از میلاد مسیح) وضع کرده بود،‌ این تصویر را توضیح داده، معابد رومی را بر اساس نسبت های بدن انسان ها می ساخت. این تناسب به گفته ویتروویوس به خاطر این واقعیت بود که بدن یک انسان که دست و پای خود را مستقیم امتداد داده باشد هم در دایره قابل محیط شدن است و هم در مربع. به یاد داشته باشید که بنا بر سنت پیتاگوراس، دایره نشان دهنده حقیقت روحانی است و مربع نشان دهنده هستی مادی، پس بدن انسان محصول اتحاد موفق جسم و روح است که این تصویر به خوبی آن را به تصویر می‌کشد.

لئوناردو داوینچی یکی از موفق ترین نقاشانی است که تلاش کرده اتحاد جسم و روح در بدن انسان را با استفاده از تصویر انسان ویترووین نمایش دهد و امروزه نتیجه کار او – با دقت بالایی که در نمایش ابعاد بدن دارد – یکی از مشهورترین تصاویر جهان است.

به عنوان یک نمونه از تلاش های ناموفق اجرای انسان ویترووین، به تلاش سزار سزارینو نگاه کنید.

vit_f_cesariano_1

هنر گیکی: تابلویی از چهره‌های نهفته در ابرها

از قدیم عادت بشر بوده تو ابرها دنبال تصاویر آشنا بگرده. مثلا اگر یک دوربین از هزاران ابر عکس بگیره احتمالا این عکس هم توش دیده می شه:

cloud_detail5

که من و شما می تونیم توش چهره یک انسان رو تشخیص بدیم. حالا فرض کنین این هزاران تصویر رو بدیم به یک برنامه تشخیص چهره (مثل همونی که توی دوربین تشخیص می ده آدم ها لبخند می زنن یا نه و اگر لبخند نزنن ازشون عکس نمی گیره چون این دوربین است که احساسات ما رو مشخص می کنه) و هر کدوم از عکسها که توسط برنامه، چهره انسان تشخیص داده شدن رو بریزه توی یک دایرکتوری و بعد بچینه کنار هم و ازشون پرینت بگیره.

اثر نهایی می شه این تابلوی هنری اثر هنرمند کره‌ای به اسم کیمیونگهون.

cloudface_installation1

صلیب شکسته

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

swastika

طرحی که ما امروزه آن را با نام صلیب شکسته می شناسیم یک نماد مذهبی قدیمی و تقریبا جهانی است. این نماد تقریبا در تمامی قاره ها مشاهده شده و ازگذشته بسیار دور در فرهنگ انسان های اعصار مختلف حضور داشته است. گاهی در میان مردمان غیرسلتی انگلستان (پیکت ها) به نشانه سفرهای خورشید بر روی صخره ها حک شده است. گاهی تزیین بخش کوزه های سفالی یونان باستان بوده و گاهی روی سلاح های جنگی مردم اسکاندیناوی دیده شده است و حتی بیش از هفت هزار سال قبل، در منطقه‌ ای که امروزه آن را فرانسه می شناسیم این نشان روی دیوار غارها کنده شده. صلیب شکسته مشخص کننده آغاز بسیاری از متون مقدس بودایی است و معمولا در مجسمه سازی شرقی، نمادی از جای پای بودا محسوب می شود. در دین جین، صلیب شکسته مشخص کننده تیرتانکارا سوپارسوا (Tirthankara Suparsva) هفتمین جینا (مقدس) است. برای بومیان آمریکا، این نماد نشان دهنده خورشید، چهار جهت و چهار فصل است.

صلیب شکسته، یک صلیب خورشیدی است با شاخه هایی که نود درجه به راست خم شده اند که این خم شدگی نشانه چرخش و دوران است. قرن ها پیش از آنکه این علامت توسط حرب نازی و هیتلر در آلمان استفاده شود، نمادی مقدس در ادیان هندو، جین و بودیسم بوده است و در ادیان الحادی اسکاندیناوی، باسک، بالتیک و سلتیک نیز رواج داشته است و بارها و بارها در تروا، مصر، چین، کره و ژاپن باستان نیز مشاهده شده است.

نام این نماد (Swastika) از زبان سانسکریت مشتق شده است. عبارت Su به معنای “خوب” و عبارت Vasti به معنای “وجود” است و ترکیب آن ها را می توان چیزی شبیه به “خوش زیستی، رفاه، سلامتی” ترجمه کرد. به همین دلیل در هند این نماد به عنوان طلسم باروری و شانس استفاده می شود. حتی در اوایل قرن حاضر نیز این نماد به عنوان نماد شانس در کارت های پستی استفاده شده و حتی در جنگ جهانی اول صلیب شکسته نشانه روی دوش لشکر چهل و پنجم آمریکا بوده است.

صلیب شکسته پیچیده به راست در هند نماد خورشید و انرژی مثبت نیز هست و معمولا در ارتباط با خدای گانش (Ganesh، خدای موفقیت و ثروت) قرار می گیرد و حتی در نقاشی ها، این خدا نشسته بر گل نیلوفری نشان داده می شود که روی یک صلیب شکسته قرار دارد. این نماد نشان دهنده سیرتکاملی جهان و در عین حال مرتبط با خورشید و خدای خورشید (سوریا) است. هر بازوی صلیب شکسته به یک جهت اشاره می کند و به همین دلیل نشانی از استواری و پایداری است و به همین دلیل بر دیوار معابد نقاشی می شود، در مراسم عروسی حضور پیدا می کند و بر روی هدایا قرار می گیرد. بعضی هندوها، معکوس این نماد (یعنی صلیب شکسته با پیچش به سمت چپ که گاهی Sauwastika نامیده می شود) را نشانه نیروهای مخالف و حمایت کننده از تاریکی و نمادی از خدای کالی می دانند. ترکیب این دو صلیب در کنار یکدیگر برای شرقی ها نشان دهنده نماد یین و یانگ در تائوئیسم خواهد بود. همچنین صلیب شکسته در نمادهای مرتبط با خانواده های فئودال اروپایی بسیار به کار رفته است.

صلیب شکسته در هنر و متون بودایی با عنوان مانجی (Manji) استفاده شده است و نشان دهنده دارما (دکترین بودا درباره نظم جهانی) و توازن نیروهای متضاد است. هنگامی که به چپ پیچیده باشد به آن اومته مانجی (Omote Manji) یا مانجی پیشین می گویند که نمایاننده عشق و رحمت است. هنگامی که به راست پیچیده باشد، اورا اوموجه (Ura Omoje یا اوموجه معکوس) نام می گیرد و نمایشگر قدرت و هوش هستند. مانجی متعادل معمولا در آغاز و پایان متون بودایی گذاشته می شوند. این نماد گاهی بر سینه مجسمه های بودا دیده می شود اما باید توجه کرد که پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از بودایی ها برای جدا نگاه داشتن خود از ایدئولوژی نازیسم، سمت شکستگی صلیب را تغییر داده اند و شکستگی را به سمت چپ تصویر کرده اند. این نماد این روزها روی غذاهای ژاپنی و چینی دیده می شود که نشان دهنده گیاهی بودن مطلق آنان است تا نشان دهد که مصرف آن برای بودایی های راست ایمان ایرادی ندارد. همچنین چینی ها و ژاپنی های بودایی برای پیشگیری از شرور، این نماد را بر یقه پیراهن کودکان نقش می کنند. البته باید توجه کرد که صلیب شکسته با شکستگی به سمت چپ، در داخل هند بسیار کم دیده می شود چرا که همانگونه که ذکر شد، نمادی از نیروهای تاریکی و شر است.

swastika

در دین جین، صلیب شکسته تنها نماد مقدس است و یکی از 24 نشانه مبارک به حساب می آید. این نماد نشان دهنده هفتمین آرهات عصر حاضر است. این نماد باید در تمامی کتاب ها و معابد جین حضور داشته باشد و جشن ها معمولا با ایجاد این نماد توسط برنج در محراب ها شروع می شود و خاتمه می یابد.

در اروپای پیش از مسیحیت که ادیان الحادی در آن حکمفرما بودند، صلیب شکسته یک نماد خورشیدی محسوب می شد اما در بسیاری از موارد دیگر، کاربرد آن آنقدر قدیمی است که نمی توان درباره مفهوم آن اظهار نظر قطعی کرد. در مناطق بالتیک صلیب شکسته گاهی “صلیب رعد” خوانده شده و با خدای رعد پرکونز (Perkons) مرتبط دانسته شده است.

این نماد در منطقه تروا نیز مشاهده شده و به گمان مورخین، نمادی از مهاجرت مردم آریایی بوده است و به همین دلیل نیز به عنوان نماد نژادپرستان آلمانی انتخاب شده است.

لیلیت

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

lilith

اگر مشغول خواندن این سایت هستید، احتمالا طرفدار حقوق زنان و آزادی بیان هستید. احتمالا به اندازه کافی درباره حذف آگاهانه زن از رسانه های حکومتی مطلع و به آن معترض هستید. حالا سوال اینجاست که دلیل این حذف چیست و در مقابل آن چکار باید کرد ؟

به تصویر نگاه کنید. این تصویر بخشی از کارت «عشاق» مجموعه تارو (یا تاروت) طراحی کراولی است. این کارت نماینده عشق است و در اکثر طراحی ها تصویر آدم، حوا و مار فریبکار روی آن طراحی می شود. اما صبر کنید ! انگار اینجا با دو زن روبرو هستیم. به نظر می‌رسد که کراولی متخصص اسطوره‌های باستان از تصویر دو زن استفاده کرده است : یکی روشن و یکی تیره. یکی با موهای بلند و یکی با موهای کوتاه. یکی اغواگر مردان و یکی دارای استقلال شخصیت.

نفر سمت راست را همه می شناسیم : حوا که با پوست روشن و بدون لکه، نقش مثبت را در افسانه های امروز ما بازی می کند. اما نفر دوم تقریبا برای همه ما ناآشنا است چرا که در طول تاریخ آرام آرام از کتاب های مذهبی حذف شده و حتی در دوره‌های بعد به عنوان یک شخصیت منفی نیز به مردم شناسانده شده. می دانید این زن کیست ؟ باور بکنید یا نه، زن اول حضرت آدم است؛ لیلیت !

بر اساس اسطوره‌های بسیار قدیمی (مثلا سومری) و بعدها بر اساس عهد عتیق، کتاب پیدایش (Genesis 1:27) خداوند اولین انسان را به شکل موجودی دوگانه، هم زن و هم مرد، آفرید «خداوند انسان را به شکل خود آفرید، وی را به شکل خدا آفرید؛ او را زن و مرد آفرید». این مساله را آریستوفان نیز تکرار کرده است. خداوند موجودی هم زن و هم مرد آفرید و بعد با شمشیر – که در تصویر نیز قابل مشاهده است – این بدن را به دو قسمت زن و مرد تقسیم کرد – و به همین دلیل زن و مرد دائما در جستجوی یکدیگر هستند-. بر اساس این اسطوره، لیلت اولین همسر آدم بود. لیلیت همزمان با آدم آفریده شده بود و منبع خلقت وی با آدم تفاوتی نداشت پس با وی احساس برابری می کرد و هرگز به آدم اجازه نداد تا وی را – به خاطر زن بودن – مورد تحقیر قرار دهد. شرط لیلیت در همبستری، رضایت طرفین بود. به گفته کتاب The Alphabet of Ben-Sira (نویسنده ناشناس، بین قرن 8 تا 11) «لیلیت گفت “من زیر تو نخواهم خوابید” و آدم گفت “من نیز پایین تو قرار نخواهم گرفت و تنها بالای تو خواهم بود. چرا که تو تنها برای موقعیت مادون مناسبی در حالی که من در موقعیت برتر قرار دارم.”» به همین دلیل، لیلیت آدم را ترک کرد و در دریای سرخ، سکنی گرفت. آدم به خداوند شکایت برد و خداوند پس از اینکه نتوانست لیلیت را به بازگشت متقاعد کند، حوای اغواگر و مطیع را از دنده چپ آدم برای تمتع وی خلق کرد.

بعد از این ماجرا اطلاعات چندانی از لیلیت در دست نیست چرا که سیستم پدرسالار، استقلال او را به رسمیت نشناخت و عملا او را از تاریخ و کتاب‌های رسمی حذف نمود و هر جا که به او اشاره شد، وی را شخصیتی شریر با بدنی شیطان مانند نشان دادند که بدون رعایت «اخلاقیات» مشغول به فساد کشاندن جهان است. در بسیاری نقاشی های مذهبی، ماری که حوا را به خوردن سیب سوق داد، به شکل لیلیت تصویر شده است (مثلا در نقاشی کلیسای نوتردام پاریس، در نقاشی وسوسه و هبوط اثر میکل آنژ و نقاشی کرباس تیتیان به نام هبوط انسان). همچنین در باورهای عامه مسحیان و یهودیان، لیلیت عامل سندروم مرگ ناگهانی نوزادان است چرا که دربرابر انتقام خداوند از وی (کشتن فرزندان اش) تصمیم گرفته است تا فرزندان آدم – بخصوص پسرها – را ربوده، بکشد. سنت یک شب محافظت از طفل در باورهای یهودی، در همین مساله ریشه دارد. اما لعن و نفرین نظام پدرسالار به لیلیت مستقل به اینجا متوقف نشده، کتاب عهد عتیق، اشعیا:34:14 او را از زمره شیاطین خوانده اند و حتی باورهای مدرن‌تر او را فریب دهنده مردان و عامل محتلم شدن آن‌ها در خواب شناخته اند و برای جلوگیری از این امر، اورادی هم تنظیم کرده اند بدون اطلاع از اینکه دلیل اولیه جدایی آدم و لیلیت، خواسته لیلیت مبتنی بر همسانی در رابطه جنسی بوده است.

چهره واقعی لیلیت در تاریخ حذف شده چرا که مطابق خواست مردان نبوده. لیلیت با حوای موبلند، روشن،‌ ظاهرا محجوب و از همه مهمتر مطیع و رام تفاوت بسیار داشته. و به همین دلیل از تاریخ حذف شده و حوا جایگزین وی شده. امروز هم مشکل ما جایگزینی است. کمتر حکومتی در سال 2005 حاضر است رسما اعلام کند که جای زن در خانه است. همه مدعی هستند که زن باید در اجتماع فعال باشد، زن بسیار عزیز است، زن بسیار محترم است و .. و … و … اما فقط به شرطی که زن، حوا باشد نه لیلیت.

شاید برایتان جالب باشد که این مجموعه کارت تارو، امروزه به یکی از مشهورترین و مورد علاقه‌ترین دست‌های حرفه‌ای جهان تبدیل شده است. کراولی با تصویر کردن لیلیت در کنار حوا، در ذهن ها سوال ایجاد کرد، لیلیت را شناساند و سانسور هزارساله را شکست داد. این کار الگوی خوبی برای ما است. ما هم می‌توانیم با نشان دادن چهره واقعی زن، آگاهی را گسترش دهیم. شکی نیست که آگاهی تنها سلاح موثر علیه سانسور است. آگاهی در تعامل اندیشه و عمل گسترش می‌یابد. از بهار امسال، همه می‌دانند که در ایران، زنانی هستند که به وضعیت خود معترضند. این آگاهی هر سانسوری را در هم می‌شکند. باید خودمان را نشان بدهیم. باید تصمیم بگیریم که می‌خواهیم حوا باشیم یا لیلیت. من لیلیت بودن را ترجیح می‌دهم، حتی اگر مرا موجودی شیطانی، دزد کودکان، اغواگر مردان و با پاهای جانورمانند ترسیم کنند چرا که مطمئن هستم روزی تصویر واقعی من، جهان را واقعی خواهد کرد.