این کتاب روی کامپیوترم بود و بعد از چند صفحه خوندن از کتابی دیگه که جذبم نکرد، در قدم پنجم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ و به عنوان یک کتاب ایرانی که در ایران ممنوعه شروع به خوندنش کردم و باید بگم شدیدا توصیه می شه. البته اگر از کسی بت نساختین.
کتاب حول زندگی و خاطرات مجید امانی میچرخه. یک فعال چپگرا که در جریان انقلاب مجبور به فرار به آلمان میشه و کارش به یک آسایشگاه روانی میکشه. کتاب هم به خاطر نگاه انتقادیاش به افراد داخل انقلاب (از چپها تا اسلامیها تا فرصتطلبها) ارزش خوندن داره هم به خاطر بحثهاش در مورد وضعیت اپوزوسیون و قوای سیاسی فعلی. در ضمن نویسنده اونقدر با شعور است که کتاب رو به شکل آزاد روی اینترنت منتشر کرده.
کتابهایی کمی هستن که من موقع خوندن با خودم بگم «واقعا نویسنده چطوری اینو نوشته؟ چطوری اینقدر قوی نوشته؟» و گاهی باورش سخته که اینها تجربیات زیسته خود نویسنده نباشه – هرچند که به شکلی تجربیات مشابهی داشته. چنین کتاب هایی بخصوص در فارسی خیلی کم هستن و این یک دلیل دیگه است که خوبه کتاب فریدون سه پسر داشت از عباس معروفی رو بخونین و البته باید تکرار کنم که این کتاب برای آدم هایی که از بقیه آدمها تو ذهنشون بت دارن احتمالا جذاب نخواهد بود؛ در این کتاب همه آدمها، آدم هستن.