من گاهی به شوخی میگم یک راه حل برون رفت استارتاپهای نوپای خونگی از وضعیت مشتری نداشتن، اینه که با امضای یک قرارداد به یک جور اتحادیه یا سندیکای «استارتاپهای نوپا» بپیوندن که توش اعضا متعهد میشن دائما از سرویسهای همدیگه استفاده کنن؛ البته این عملی نمیشه چون تقریبا همه رهبران سندیکایی ایران یا کشته شدن یا در زندان هستن یا برای فرار از این دو عاقبت، از ایران خارج شدن.
ولی این ایده واقعا هم ایده بدی نیست. اقتصاد دانی به نام کینز هم نظرات مشابهی داشته و ایده من از اون مییاد. کینز میگفت برای برون رفت از شرایط بحران رکود دوره ای که گریبان سرمایهداری رو میگیره دولت باید دخالت کنه و سعی کنه پول رو در جامعه بچرخونه. یکی از ایدههای عجیب کینز اینه:
دولت به گروهی پول بده که در کوهها چاله بکنن، بعد به گروهی دیگه پول بده که اون چالهها رو پر کنن.
این باعث چی میشه؟ دو گروه کار کردن و حقوق گرفتن و این پول رو در جایی خرج میکنن. شاید با پولش یک ماشین ظرفشویی بخرن که باعث میشه کارخونه ساخت ماشین ظرفشویی کارگر بیشتری استخدام کنه و بهش حقوق بده و اون کارگر با پولش بخواد یه خودرو بخره و کارخونه خودروسازی مجبور بشه یه ماشین بیشتر بسازه و … پول در جامعه شروع به چرخیدن کنه.
این مساله به شکل نیمه جدی در استارتاپهای تازه پا میتونه کار کنه، اگر واقعا کسی از من بخره و من هم قول بدم از یکی دیگه بخرم خب به هرحال مثل قبل پول خاصی نیست ولی من دارم کار می کنم و وقتی من مشغول کارم احتمال اینکه یکی دیگه هم از من خرید کنه بیشتره. میگن بیزنس ها در ایران اگر بتونن دو سال اول رو زنده بمونن، احتمال ورشکستگیشون خیلی کم میشه.
حالا همه اینها رو گفتم که بگم من خیلی ایمیلهایی به این فرم میگیرم:
سلام جادی. ما یک هاستینگ داریم که دیروز فلان مشکل رو پیدا کردیم. می شه بگی چطوری باید حلش کنیم؟
یا مثلا:
ما یک شرکت هستیم که دنبال یک شیوه صحیح ارتباط داخلی و مدیریت اسناد میگردیم، به نظرت چه سرویسی برامون خوبه؟
و موارد بسیار مشابه. من معمولا به شکل خلاصه جواب می دم ولی هربار فکر می کنم باید در این مورد حرف بزنیم که اگر یک نفر از کاری پول در می یاره و توش مشکلی داره که دوست داره حل بشه، معقوله که برای حلش معتقد باشه لازمه حداقل پیشنهاد بده که پول خرج کنه. سخت گفتم؟ خشنترش اینه که اگر کسی از کسی سرویس میخواد تا پول در بیاره، لازمه پول سرویسش رو هم بده. البته معلومه که من برای چنین ایمیل ها و جواب هایی قرار نیست پول بگیرم و سوال کننده ها هم در حال پولدار شدن از جواب من یا حتی کار فعلی شون در مرحله فعلی نیستن، ولی در کل هر بار فکر میکنم یکی باید این حرفها رو بزنه. اصل حرف من اینه:
ما همه در یک محیط کوچیک کار می کنیم که بهش می گیم جامعه نرم افزار ایران. در این جامعه حقوق و درآمد همه ما به همدیگه وابسته است و اگر اولویت من در به دست آوردن یک چیزی (مثلا صبحانه، ناهار، نون، پیشنهاد، چاپ، سی دی ان، ویدئو، اخبار، ….) سایت همکارهام باشه و در این مورد خست به خرج ندم، احتمال موفقیت نهایی خودم هم بیشتره. اگر ما صد نمونه داشته باشیم که توش یه سرمایه گذار با سرمایه گذاری در یک استارتاپ، پولدار شده باشه احتمال اینکه یکی روی ایده منم یکی سرمایه گذاری کنه خیلی بالاتره.
ما تقریبا مشابه شرایط کینز هستیم و دخالت دولتیاش هستیم؛ لازمه حتی اگر مجبور نیستیم از هم حمایت کنیم، به هم لینک بدیم، همدیگه رو معرفی کنیم و از همه بالاتر پول سرویس های همدیگه رو بدیم تا کارهامون بچرخه و پا بگیره و زیرپاهامون محکم بشه. معلومه که همین که رقیب بهتری پیدا شد سوییچ می کنیم یا هر چیزی ولی «خست» نباید به خرج بدیم و از اون بالاتر حرص خوردن از موفقیت دیگران رو باید کنار بذاریم. همراهی همه ما می تونه کل محیط رو به نفع همه ما بکنه. چه در بحث حقوق ماهانه باشه چه در بحث پا گرفتن استارتاپهامون.
- من اقتصاد دان نیستم. اگر اشتباه گفتم خوشحال میشم بگین که اصلاح کنم یا در کامنتها تکمیل کنید