من در شورا رای می دم ولی بعضی افراد لیست رو با افراد مستقل عوض می کنم، به این دلایل..

به نظرم، شورا بسیار مهم است و رای دادن با تفکر توش بسیار قابل دفاع. شورای شهر در زندگی روزمره من موثره، می تونه شهر رو بهتر، شادتر، انسان محورتر، کنه و اگر خوب نباشه در طولانی مدت می تونه با تراکم فروشی و داغون کردن محیط زیست و تبیدیلش به آپارتمان و هوا فروشی و … کاری کنه که تا ده ها سال قابل حل نباشه. از اونطرف رای دادن در شورا کمی به چیزی که در دنیا بهش می گن دموکراسی نزدیکتره. گزینه ها بیشترن و انتخاب ها بازتر و کاندیداهایی هستن که کمی بیشتر به افکار من نزدیکن. من حتما توی شورا رای می دم و تشویق می کنم بقیه هم اینکار رو بکنن، با دقت زیاد.

اما به کی؟ منطقا در نبود مکانیزم حزبی، به یک لیست رای می دم. به یک لیست که گروهی داده باشن که به عقاید من نزدیکتر هستن. اینکار رو می کنم چون می خوام احتمال پیروزی اونها رو بالا ببرم. داشتن این لیست ها یک قدم از رای دادن به یکسری آدم و اسم که نه ازشون چیزی می دونیم نه برنامه ای دارن و فقط یک پوستر و شعار هستن بهتره.

اما آیا به همه لیست رای می دم؟ اینجا بحث حساس می شه. خیلی ها می گن به همه لیست رای می دن. اما من نه. به این دلایل:

  1. بعضی از آدم های این لیست ها واقعن نمی تونن رای من رو داشته باشن. یا من رو نمایندگی نمی کنن یا کاری می کنن که در نظام اخلاقی من مردود کامل است. در گروه اول می تونم به یک برج ساز اشاره کنم. کسی که شغلش برج سازی است مطمئنا کسی نیست که من بخوام برای شهرم تصمیم بگیرم. در مورد دوم می تونم به آدمی اشاره کنم که در مورد گذشته اش مخفی کاری می کنه و حرف هاش رو از اینترنت حذف می کنه. این آدم ها اصولا نمی تونن نماینده من باشن، حتی اگر توی لیست باشن (:
  2. مشکل بعدی من اینه که این لیست شفاف درست نشده. یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم از بالا گفتن به این رای بدین. بدون اینکه هیچ نظری از جامعه پرسیده بشه،‌ بدون اینکه فعالین مدنی شناخته شده، خوشنام و مثبتی که اینهمه ازشون صحبت شد توش باشن، بدون اینکه حتی توضیح بدن چرا فلان آدم توی لیست است و فلان آدم نیست و … من از رای دادنم دنبال رسیدن به پروسه های دموکراتیک هستم و ۲۰ سال هم وقت داده ام که تمرینش کنن. اگر هنوز بهش علاقه ندارن، منم وظیفه ندارم دربست پشت لیست ها بایستم.
  3. این لیست هیچ برنامه مشخصی نداده. کلا هر وقت انتخابات است بهم می گن که «اصطلاح طلب ها اینها رو می خوان و باید بری بهشون رای بدی وگرنه بیچاره می شیم» و خب منی که تا امروز حرفشون رو گوش کردم الهه راستگو رو فرستادم که همین که رای آورد چرخید یا مثلا کلی آدم تو مجلس که حاضر نمی شن یک مصوبه ساده رو هم امضا کنن؛ اگر به نفعشون نباشه. وقتی امکان پرسشگری برای من وجود نداره و کسی موظف به ارائه کارنامه شفاف نیست، منم خودم رو موظف به انضباط حزبی نمی دونم؛ تازه اگر حزب داشتیم و منم عضوش بودم!

به نظرم در حال حاضر ما در مسیر خوبی نیستیم. در مسیر عدم شفافیت، دستور از بالا، ساخت و پاخت پشت پرده و اینکه یکسری فکر کنن صلاح من رو تشخیص می دن و وظیفه من فقط حمایت از اونهاست چون بین بد و بدتر، بد هستن. در مورد ریاست جمهوری این قبول. فقط یک بد و بدتر داریم ولی توی چیزی مثل شورا آدم هایی هستن که از نظر من شریفتر هستن، بهتر کار می کنن،‌ من رو بهتر نمایندگی می کنن، حرفم رو گوش می دن و .. و اتفاقا دقیقا همین آدم ها هستن که توسط اصلاح طلبها بازی داده نمی شن یا حداقل فعلا بازی داده نشدن. توی این شرایط من کاملا صحیح می دونم که حق بازی رو به آدم های خارج از این دو قطبی هم بدم. حداقلش اینه که چند نفری که به نظرم واقعا در لیست اصلاح طلب ها نچسب هستن رو جایگزین کنم با آدم هایی که هم از نظر اخلاقی اگر بهشون رای ندم احساس دین می کنم و هم از نظر پیشرفت دموکراسی.

بازی دادن آدم های جدید و فرصت دادن و پشتشون ایستادن شاید در یک دوره یا دو دوره حتی به ضرر کل تموم بشه ولی در طولانی مدت نشون می ده که آدم های واقعی جامعه هم حق بازی دارن و من چیزی بیشتر از یک چرخ دنده انتخاب کننده هر کسی هستم که رییس بگه؛ حتی اگر این رییس از اون رییس یک کم بهتر باشه. ما شونزده ساله به همین شیوه به اصلاح طلب ها رای دادیم ولی من اینبار لازم می دونم بهشون بگم که باید کمی پاسخگو، شفاف و کارنامه به دست باشن.

مخالفین این فکر می گن «با اینکار رای ها رو می شکنی» و من می گم اتفاقا رای رو کسی می شکنه که توی لیستش آدم ناجور میاره و کسی که هزاران فعال جامعه مدنی رو نمایندگی می کنه رو بیرون می ذاره. بعضی ها می گن «اگر باختیم تقصیر توئه» و جواب اینه که «من مگه مسوول حمایت از رییسم؟ در حزب یا هر چی دارن اونها باید توجه من رو جلب کنن و اگر نتونن رای من رو ندارن» و اگر باختیم فردا شاید یکی بگه «ولی اگر قالیباف شهردار موند و درخت فروشی کرد و … تکلیف چیه؟» و من می گم که «مگه این دوره اصلاح طلب ها چه کردن؟ حافظی که آدم حسابی تری بود مگه با لیست اصول گرا ها نرفته بود تو؟ و اصلاح طلبی که ما فرستادیم مگه رای به قالیباف نداد؟».

راستش منم ناراحت می شم لیست بشکنه یا اینها رای نیارن یا هر چی ولی به نظرم وقتشه بهشون بگیم که اگر رای ما رو می خوان باید پاسخگو باشن و شفاف و با برنامه. اینهمه فرصت داشتن، برنامه کو؟ اینهمه آدم داشتن، جاشون توی لیست کو؟ من به چند نفر مستقل سالم و درست که می شناسم هم رای می دم که تکرار کرده باشم اگر گروه‌ بد حزب ندارن، برنامه ندارن، پاسخگویی ندارن، شمول ندارن و فقط برگ برنده شون اینه که بدتر نیستن، من ترجیح می دم حداقل بهشون نشون بدم که ازشون راضی نیستم و تشویقشون نکنم به تکرار این روند. از اونطرف تلاشم رو هم می کنم برای فرستادن آدم هایی خوب به جایی که هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت بسیار در زندگی من موثره و در این ۱۲ سال با تصمیمات همین آدم ها که بزرگترین گندها بهش خورده.

دغدغه شکستن لیست و رای نیاوردن و هر چیز دیگه کاملا قابل درکه ولی برای من دغدغه دموکراسی و صداهایی که جرات کردن منو نمایندگی بهتری بکنن هم بسیار مهمه. من دوست ندارم لیست بشکنه ولی از اون بالاتر دوست ندارم اون آدم ها رو ناامید و خفه کرده باشم. بهترین حالت این بود که رییس موقع بستن لیستش این آدم ها رو هم بازی می داد یا توی ۲۰ سال اصلاح طلبی به این شکل، مکانیزم های شفاف تری درست می کرد که منم دربست [در شرایط فعلی] پشتش بایستم ولی خب ظاهرا علاقمند نبود و من حالا وظیفه ام میدونم در حد خودم اینو بهش یادآوری کنم و از دموکراسی بهتر، حمایت کنم.

پ.ن. در نهایت من احتمالا چهار پنج نفر از لیست امید رو با چند نفر از لیست شهر دیگر یا آدم های در حال حاضر قابل دفاع دیگه که ببینم جایگزین می کنم.