آخرین باری که دیدین یک نفر به جای ریختن خاکستر و ته سیگار توی خیابون از جاسیگاری ماشینش استفاده کرده کی بوده؟ احتمالا توی ۱۰ سال اخیر نبوده. حداقل من که ندیدم. متاسفانه آشغال ریختن خیلی طبیعی شده و حتی گاهی آدم ها سعی می کنن آشغال رو حتما توی یه چاله آب بندازن که لابد بعدا در آوردنش سخت تر بشه. نمی دونم واقعا چرا. این وسط بخش بزرگی از مالیات ما هم صرف این می شه که یکی راه بیافته و آشغالهامون رو از زمین برداره. بخصوص اگر شما هم اهل آشغال ریختن نباشین، دیدن آشغالهای بقیه بسیار دردناکه – بخصوص در جاهایی که سال ها می مونه و کسی مسوول برداشتنشون نیست. این مساله روی ذهن یه نفر دیگه هم خیلی فشار آورده بود و بالاخره یک ماجرای خوب رو شروع کرد. اون توی فیسبوکش پیشنهاد کرد که نوجوونهایی که حوصله شون سر رفته، برن بیرون و یه جایی که به نظرشون آشغال زیاده رو تگ کنن و یک بار با دوستاشون برن و آشغالهاش رو جمع کنن و با تگ TrashTag یا #آشغال_تگ عکسش رو منتشر کنن. مساله کم کم خیلی فعال شد تا بعدا ردیت هم ماجرا رو دید و ساب ردیتش رو تشکیل داد و الان کاملا طبیعی است که همه جا عکس هایی ببینین از آدم هایی که با یک کیسه پر از آشغال عکس گرفتن و زیرش نوشتن TrashTag . کسانی که با حوصله تر هستن، از یک جا «قبل و بعد» عکس گرفتن تا نشون بدن که یک تلاش نه چندان طولانی چقدر می تونه مفید باشه.
برای ما هم ایده بدی نیست، بخصوص که نزدیک عید هم هستیم و اگر تا اون موقع بیشتر دیده شده باشه، ممکنه کشورمون رو یک کمی تمیز تر کنه. معلومه که مثل بقیه چیزها، راه حل مشکلات سیستم، تلاش افراد مستقل برای حذف تبعات مساله نیست اما بازم برداشتن یک آشغال و تربیت یک آدم و تمیز کردن یک جا بهتر از ناامیدی است. اگر شما هم جای کثیفی روی اعصابتون بود، ایده بدی نیست که دست به کار بشین و با عکس قبل و بعد، تمیزش کنین. بخصوص توی عید و سفر.