دیدن فیلم بالا برای من که فوق العاده بود (آدرس یوتوب). توی فیلم یک قایق به نزدیکی یکی از آخرین قبیلههای دست نخورده انسانی رفته. قبیلهای شکارچی/گردآوری کننده غذا در شمال سلسله جزایر آندامان هند. این قبیله چند وقت قبل به خاطر کشتن یک مبلغ مذهبی که سعی کرده بود واردشون بشه و دینشون رو عوض کنه مشهور شدن. این مبلغ مسیحی با پول دادن به ماهیگیرهای محلی به جزیره رسیده بود و بعد از زخمی شدن هم باز به اونجا برگشته بود تا بالاخره کشته بشه.
فیلم بالا مربوط به ۱۹۹۱ است که توش یک مردمشناس به اسم پاندیت از طرف وزارت امور قبایل هند به این جزیره نزدیک شد. این قبیله معمولا در موارد مشابه قایم میشدن یا تیراندازی میکردن ولی اینبار هدایایی شامل نارگیل رو پذیرفتن و خودشون رو نشون دادن. این مردمشناس میگه مشخص نیست چرا در این یک بار خاص مردم این قبیله پذیرفتن که دیده بشن و ارتباط بگیرن ولی به هرحال این انتخاب اونهاست و با قواعد اونها اتفاق افتاد. اون می گه «ما در جایی که فقط گردنمون از آب بیرون می موند از قایق بیرون پریدیم و نارگیل و هدایای دیگه ای بهشون دادیم اما اجازه ندادن به جزیرهشون قدم بذاریم. ما علاقمند هستیم این تبادل هدایا ادامه پیدا کنه ولی اونها علاقمند نیستن و نباید مزاحمشون بشیم. ما باید به خواسته اونها مبنی بر تنها گذاشتنشون، احترام بذاریم».
فیلم برای من یادآور این بود که چقدر جهان بزرگ و کشف نشده است و چقدر عادی بود که ما الان جای اون مردم باشیم و چقدر از نظر زمانی بهشون نزدیکیم. امیدوارم شما هم از دیدن فیلم هیجان زده بشین.
مرتبط؟ معرفی، پیشنهاد و البته نکاتی و نقدی بر کتاب «انسان خردمند» نوشته یووال هرری