شرکت ما یک چیزی داره به اسم Team Building که احتمالا باید ترجمهاش کرد تیمسازی. یک پولی برای کل تیم مییاد (مثلا برای ما که حدود سی نفریم، چیزی در حدود ده هزار دلار) که میتونیم خرج پیشرفت روحیه تیمی و بالابردن رضایت شغلی و اینها بکنیم.
اینبار قرار شده با این پول یک شب بیایم کیش و توی یک هتل بمونیم و از یک شرکت متخصص در امورد نیروی انسانی هم بخوایم که برامون یکسری برنامه ترتیب بده. حالا هم در کیش هستیم. هتل ارم (در بخش سه ستارهاش) و بدون اینترنت. کل برنامه قرار بوده ساعت ۶ صبح چهارشنبه شروع بشه و ما ۸ شب پنجشنبه برگردیم تهران. هواپیما در حدود ۴ ساعت تاخیر داشت و ما هوای یازده پرواز کردیم به سمت کیش. الان ساعت ده دقیقه به دو است و ما تازه رسیدیم به اتاقهامون!
اونهم چه اتاقی! قرار بوده برای هر دو نفر یک اتاق بگیرن. هتل ارم. بعد از کلی دنگ و فنگ برای ورود به هتل، کشف شد که ما واقع در خود ساختمون هتل ارم اتاق نداریم بلکه در بیرون محوطه و توی یکسری ساختمون جدا که یک هتل سه ستاره به حساب مییان اتاق گرفتیم. من و رییس شبا توی یک اتاق هستیم. وسایل اتاق عبارت هستن از یک سطل آشغال، یک جفت دمپایی، دو تا مبل، یک میز گرد، یک میز کار که روش تلویزیون هم گذاشتن، یک صندلی، یک یخچال با دو تا آب توش و دو تا پاتختی که بینشون یک تخت کویین ساز دو نفره هست!!! بعله! بنده شخصا ترجیح میدم توی اتاق با دوست دخترم باشم و در حالت بدتر تنها باشم و در بدترین حالت ممکن با یک دختر غریبه هم حتی حاضرم کنار بیام و با رعایت عرف جامعه، کنار هم بخوابیم اما با یک پسر؟! اصلا و ابدا (:
آهان… یک نفر هم هست که کارش ساختن تیم است. خانم نمازی. توی فرودگاه برامون دو تا بازی اجرا کرد. اول یک دفترچه داد که توش پیدا کنیم کی چیکاره است. مثلا کی تا حالا رفته استرالیا یا کی تا حالا با ببر توی یک قفس بوده یا کی به شش زبون بلده بگه «تشکر». هاها.. برای این بود که همدیگه رو بشناسیم. بازی دوم هم عالی بود. چهار تا تیم شدیم با چهار تا سوال. چیزهایی مثل اینکه «اگر اینی که هستین نبودین دوست داشتین چی بودین؟» یا «چه چیزی لبخند به لبهای شما مییاره؟» و … هر گروه در سه دقیقه برنامه می ریزه، در سه دقیقه این سوال رو از بقیه گروهها میپرسه و در سه دقیقه آخر، تحلیل می کنه و بعد یکی یکی ارائه میدن که نتایج چی بوده.
گروه ما رو گروه شماره ۴ بررسی کرد. اونهم با سوال فوق العاده «اگر اینی که هستین نبودین، دوست داشتین چی بودین؟». در نتایج اومده بود که در گروه شماره ۴، ۵۰٪ افراد مشکلات شخصیتی حاد دارن! این نتیجه اول باعث اعتراض برگزار کننده تیم بیلدینگ شد ولی با این توضیح همه در موردش متفق القول شدن: «در گروه شماره ۳، یک نفر هست که می خواد تغییر جنسیت بده، یکی هست که اگر مهندس نمیشد دوست داشت پورن استار بشه و یک نفر هم هست که دوست داشت به جای انسان، یک فرشته میبود.» ((:
ادامه اش رو بعدا مینویسم….