اوضاع در کار جدید بعداز سه ماه

الان تقریبا شده سه ماه که توی این کار جدید هستم. شرکت لیرزیرو است که به نظرم همیشه ایده اش جالب بوده و وقتی دیدم توی ونکوور است برای فان اپلای کردم و در نهایت هم اینجام.

اینکه توی یه حوزه کاملا جدید وارد بشم تصمیم جالبی بود. همزمان اینکه بعد از نزدیک ده سال دورکاری کامل برم به شرکتی که تماما دور کاری است هم جالب بود ولی راستش در نهایت طبق یک لِم قدیمی تصمیم گرفتم: اگر نمی دونی کجا بری برو سه سمتی که ماجراهای بیشتری درست می کنه.

اینجا عملا دیگه استارتاپ نیست. حدود ۱۵۰ نفر هستیم ولی خب عمر شرکت چهار ساله. پروژه های بسیار خوبی داره و کاری که می‌کنه فراهم کردن یه لایه مقام به سانسور، غیرقابل تغییر و بدون نیاز به اجازه بین بلاکچین‌ها است. یه چیزی شبیه کاری که اینترنت با شبکه‌های داخلی می‌کنه.

تجربه ام تا الان بسیار خوب بوده. در حوزه ای جدید چیز یاد میگیرم و عنوان شغلی کاملا جدیدی دارم.

مهندس پروتکل: کسی که قواعد پایه‌ای ارتباط بین سیستم‌ها رو طراحی می‌کنه، می‌سازه یا نگهداری می‌کنه.

طبق تخمین اولیه‌ام تقریبا ۳ ماه نیاز بود که بفهمم دارم چیکار می‌کنم و مشارکت مفیدی توی شرکت داشته باشم و بسیار هم دقیق بوده. الان بعد از سه ماه پروژه های نسبتا ساده تری رو به شکل مستقل پیش می برم و فقط در مواقع حساس کارم رو با آدم ها چک می‌کنم. خوشحالم از اینکه الان درک بسیار بهتری از بلاکچین‌ها و پروتکل‌هاشون دارم و راستش برام هیجان انگیز بود که هفته گذشته توی بازی سی تی اف همه چالش‌های مربوط به بلاکچین و وب۳ به نظرم نه فقط قابل فهم که قابل حل بود.

خلاصه این از آپدیت من. شما چه می کنین؟