من زیاد با بازیهای کامپیوتری ور نرفتهام اما یکی از علاقمندان تاریخچه کامپیوتر هستم. این پست جالب، تاریخچه بازی مشهور اولتیما ۱ تا ۹ را بررسی میکند. یعنی از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۵. من، همچنین شیفته MMORPGها هستم: Massive Multiplayer Online Role Playing Game یا «بازیهای ایفای نقش آنلاین با کلی بازیکن».
RPG
یا «بازیهای ایفای نقش» اولیه تک نفره بودند. روی
کامپیوتر خودتان در نقش یک قهرمان ظاهر میشدید و به مصاف هیولاها و مارپیچها و معماها میرفتید. در سال ۱۹۸۰ تقریبا همه این بازیها مبتنی بر نوشتن و در محیط متنی بودند. مثلا بازی میگفت:
«چشمهایتان خسته است و کنترل چندانی بر آنها ندارید اما با تلاش لای آنها را باز میکنید و در نور صبحگاهی اتاق را میبینید. تختی که روی آن هستید زنگ زده است و تشک ندارد. پنجرهای در سمت راست قرار دارد که از آن منظره یک تپه دیده میشود. در طرف دیگر اتاق یک میز است که یک لیوان و یک یادداشت روی آن قرار دارد. در اتاق نیمه باز است و هوای سردی از آن داخل میشود. سعی میکنید زیرتخت را ببینید ولی بسیار تاریک است.»
و حالا بازی منتظر شما است تا دستور بدهید. مثلا:
برو پنجره
برو در
برو میز
بردار یادداشت
بنوش لیوان
بازکن در
بازکن پنجره
و …
بعد از هر حرکت بازی توضیح جدیدی از وضعیت را در اختیار شما میگذارد و میتوانید به سراغ کارهای دیگر بروید. با مجموعه این دستورات کم کم درکی از محیط پیدا میکنید و پیش میروید.
اما اولتیما یک یکی از اولین بازیهای ایفای نقش بود که محیط گرافیکی داشت:
شما کماکان تایپ میکردید ولی وضعیت به شکل گرافیکی نمایان میشد این یک قدم عظیم در سال ۱۹۸۰ بود که تا هشت سال بعد هم کلیت آن حفظ شد. از اولتیمای شش، بازی دراای گرافیک پیشرفتهتری شد. این تصویر مربوط به اولتیمای هفت – دروازه تاریکی – است:
بنا بر استانداردهای سال ۹۲، حالا دیگر کل بازی با استفاده از ماوس کنترل میشد.
اولتیمای هشت را شاید بتوان یک شکست دانست، این اولین اولتیمایی بود که شخصیت اصلی، از «جهان اولتیما» بیرون آمده بود و میزان هیجان و جنگ و گریز آن هم بیشتر بود. خیلی از طرفداران از این بازی خوششان نیامد و نسبت به آن انتقاد کردند.
اولتیمای ۹، آخرین بازی از این سری بازیها بود. در سال ۱۹۹۵ و به شکل سه بعدی و بدون حضور اصلیترین برنامهنویسان بازیهای قبلی نوشته شد.
این بازی با مقیاسهای سال ۹۵، نیاز به یک سختافزار حسابی داشت چرا که کل محاسبات سه بعدی به شکل نرمافزاری انجام میشد. داستان بازی هم تغییر کرده بود و به شکل کاملا خطی تنظیم شده بود: دیگر نمیتوانستید در یک نقشه بزرگ بچرخید و کارهایی که احساس میکنید لازم هستند را بکنید بلکه باید به شکل خطی جلو میرفتید و مرحله به مرحله همه کارهای لازم را میکردید.