کمی گپ اقتصادی و تبلیغی به بهانه کسانی که دنبال پول مجانی می‌گردن

یه جوکی بود که توش به یکی می‌گفتن «اگر همه دنیا مال تو باشه، چیکار می‌کنی؟» و طرف جواب می دادم «می‌فروشم می‌رم خارج» (: این شاید توی یه جاهایی جوک باشه ولی یه جاهایی هم مشکل بزرگ سیستم‌ها می‌شه. نات‌کوین و امثالش هم دچار این مشکل هستن: هر کی داره می‌خواد بفروشه بره خارج.

آوردن اسم نات‌کوین کنار حتی شت کوین ها یه جوریه؛ ولی مشکل نه فقط شت‌کوین‌ها که حتی چیزهایی مثل بیت‌کوین هم همینه: خیلی ها فقط دارنش به امید اینکه گرون بشه؛ بدون درکی از ارزش مصرف و مبادله‌اش. و پولی که کسی نخواد خرجش کنه، دیگه پول نیست.

اگر اینجا رو می‌خونین احتمال داره با نات‌کوین آشنا باشین؛ به شکل خلاصه یه بازی که توش هر بار روی یه سکه کلیک کنین بهتون یه سکه می‌ده و اگر با سکه‌ها ابزارهایی بخرین و دوستاتون رو بیارین توی بازی و … سرعت سکه گرفتن شما بیشتر می‌شه. به شکل خلاصه یه بازی کلیکی کلاسیک.

و خب مشخصه که در جایی که پول و امید نیست، عکس یه سکه که با زدن انگشت روش به شما می گه «داری پولدار می‌شی» کاملا شانس وایرال شدن داره و نات‌کوین هم که خودش می‌گه احتمالا هیچی نیست؛ وایرال شد و الان حدود ۲۶ میلیون یوزر داره و مشخصا نویسنده‌ها و مشاورهای فعلی شون به فکر فرو رفتن که چطوری می‌تون سوار بر این ۲۶ میلیون، یه پولی به دست بیارن. این می‌تونه سوال خیلی خوبی برای یه کلاس اقتصاد، تبلیغات و غیره باشه.

پایه اصلی ماجرا که در اقتصاد می‌گذره. به این نکات توجه کنین:
– پول رایگان برای اکثر مردم در جایی وجود نداره.
– داشتن یوزر در تکنولوژی مفید دونسته می‌شده ولی دو نکته هست:‌ در موارد متعددی شرکت‌ها نتونستن یوزر زیاد رو به سود تبدیل کنن (مثلا توییتر) و دوم اینکه در مواردی مثل توکن و اینها، آدم‌های که جمع شدن در واقع «کاربر»‌ نیستن و حتی دنبال سرویس رایگان هم نمی‌گردن؛ فقط اومدن پول مجانی بگیرن و برن. اگر من بگم «ساعت ۶ از پنجره فروشگاه ۱۰۰ تا سکه طلا پرتاب می‌کنم» و ده هزار نفر اون زیر جمع بشن معنیش این نیست که من ده هزار مشتری دارم (:
– اگر کسی در اینجا سرمایه گذاری‌ بزرگی بکنه، به این امید است که سرمایه‌اش بیشتر بشه. در نتیجه مثلا اگر الان یک نفر بیاد بگه یک میلیون دلار پول وارد نات کوین می‌کنه دنبال اینه که پول بزرگتری برداره. اینها باید بتونن نات کوین یا هر کوین دیگه رو تبدیل به چیزی برای مبادله بکنن که مردم «لازم / دوست» داشته باشنش. الان این ۲۶ میلیون کاربر اکثرا آدم‌هایی هستن که دارن دنبال پول مجانی میگردن و اگر الان نات کوین بگه هر کوین شما ۱ دلار می‌ارزه، همه رو می فروشن و میرن و سرمایه گذار بدبخت می‌شه.

با ترکیب اینها باید چیکار کرد؟‌ اگر قرار باشه ۲۶ میلیون آدم که به امید پول مجانی هستن یا سرشون به هوا است که ببینن چه زمانی کسی رو سرشون پول می ریزه داشته باشین و بخواین به پول برسین باید چیکار کنین؟ این سوال بامزه ای برای یه امتحان روابط عمومی یا فروش یا چنین چیزی است. من بدون هیچ تخصصی پیشنهادم این ها است:

  • باید به یکسری شون کمی پول بدین. مثلا بگین ۱٪ کسانی که بیشترین آدم دیگه رو جذب سیستم کردن، در نهایت سهم میگیرن از پولی که به دست بیاد. اینطوری آدم ها شروع می کنن به فروختن دوستاشون به سیستم. کاری که دقیقا سیتم های هرمی می کنن.
  • باید امید ایجاد کنین مثلا بگین «به زودی قراه شبکه اصلی لانچ بشه»‌ یا بگین «دیروز به شکل آزمایشی معاملات رو فعال کردیم و یکی ۱۰۰۰ دلار گرفته» یا «پروسه تعیین هویت شروع شده و شما به عنوان مسوول منطقه انتخاب شدین» و اینجور چیزها تا مردم در بازی بمونن و حتی شاید سه چهار نفر هم به پول حداقلی برسن و بشن جزو گروه اولی که قراره بقیه رو جذب کنن.
  • و گاه گداری مقداری از جیب پول بذارین و امید پخش کنین. مثلا حقوق یک ماه خودتون رو توی یک معامله مصرف کنین یا سفارش بدین فلان مقاله رو براتون بنویسن یا از کسانی که بیشترین آدم رو جذب سیستم کردن صد دلار نات کوین بخرین و …
  • مذاکره کنین و مذاکره کنین و مذاکره کنین. با صرافی ای که حتی اگر معامله نمی کنه حداقل اسم کوین شما رو نشون بده، با سایت خبری که یه خبر بنویسه، با سرمایه گذاری که دنبال یه جای جادویی برای ده برابر شدن پولش می گرده و ..

اما در بخش اقتصاد کار جالبتر می‌شه. راه حل های حوزه اقتصاد احتمالا میشن اینها:

  • باید عرضه بی نهایت پولتون رو محدود کنین. یا از این طریق که بگین «خب خیلی خوب شد که با ما بودین، از حالا دیگه بازی اصلی شروع می شه که توش پول الکی نیست و بریم فلان کار رو بکنین که سهم بگیرین»‌ یا مثلا بگین «از امروز هر ۳۰ روزی که بازی نکنین مقداری از پول شما غیب می شه پس باید بازی کنین و اپ رو باز کنین و اگر تبلیغ داشت ببینین و …»
  • چیز بی ارزشی که بی نهایت ازش موجود بوده رو خرد خرد تبدیل کنین به چیزها کمیاب تری که کنترل شده است. مثلا بگین «از امروز هرکی ۱۰ میلیون تا از فلانش بده، بهش یه کاغذ می دیم که روش نوشته «قهرمان ۲۰۲۴» یا «سکه اعظم ناتی» و قول بدین که در آینده چون تعداد «سکه اعظم ناتی» کمه، ارزشمند خواهد بود. حالا چطوری باید تعداد سکه اعظم ناتی رو در حالی که خود نات کوین بی نهایت است محدود کنین؟ اینطوری که بگین «به شکل آزمایشی فقط ۱۰۰ تاش رو می دیم» و امیدوار باشین سعی کنین این چیز کمیاب رو به دست بیارن و رقابت بشه و قیمتش بالا بره

ولی راستش من هنوز جواب یه چیزی رو ندارم: سرمایه گذار احتمالی که به شبکه پول تزریق کنه چی به دست میاره؟ احتمالا استفاده از چنین چیزی برای معامله واقعی تقریبا صفر است و همه آدم‌هاش دنبال «بفروشم برم» هستن و تا وقتی شیوه هایی برای آوردن پول کلاسیک به داخل سیستم نباشه، سرمایه گذار هم به پولی بیشتر از چیزی که داره نمی‌رسه مگر چیزهای ریزی مثل تبلیغ دیدن و اینها. و از اون بدتر؟ در هر لحظه شما بگین «من یه میلیون دلار گذاشتم که به کاربران فلان اپ بدم، فردا اون اپ ده برابر نات کوین به اصطلاح یوزر خواهد داشت (:

منتظر می شیم ببینیم.

معرفی پایگاه حفظ، نشر و دانلود بازی‌های ایرانی و بازی‌های دوبله به فارسی

اولین برنامه‌ای که من نوشتم و به بقیه دادم، یه بازیمانند بود در ژانر ماجرایی Point and Click که دو سه صفحه بیشتر نداشت و پسر خاله‌ام عکس‌هاش رو کشیده بود. خیلی هم دوستش داشتم، با ویژوال بیسیک. از اون بازی الان هیچ اثری نیست. همچنین از خیلی بازی‌های دیگه که بعد از اون اومدن و بازی‌های واقعی بودن. اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد بازی نویسی در ایران داشت پا می‌گرفت و بعضی شرکت‌ها واقعا از صفر بازی می‌نوشتن و بعضی شرکت‌ها هم بازی‌های خارجی رو دوبله می‌کردن و شرکت‌های پخش هم اونها رو روی سی دی می‌زدن و به بازار می‌دادن.

صنعت بازی در همه دنیا یکی از صنعت های فعال دنیای کامپیوتر بود و هست و باعث کلی از خلاقیت ها و نوآوری ها هم شده. اما توی ایران بخصوص با ورود دولت به بخش بازی سازی و تلاشش برای مهملی که بهش می گه فرهنگ سازی باعث شد عملا شرکت‌هایی زنده بمونن که بازی های مورد علاقه تخصیص دهنده بودجه رو می نوشتن و نه شرکت هایی که دنبال علاقمندی های بازار بودن. بعد هم سریعتر شدن اینترنت و دسترسی های بیشتر و در نتیجه با سوادتر شدن عمومی هم باعث شد که اکثر آدم ها بازی‌های خودشون رو دانلوپد کنن و دیگه شرکت های پخش هم حضورشون کم‌رنگ تر بشه.

این وسط اما کلی از اون بازی های نوشته شده و ترجمه شده غیب شدن و پیدا کردنشون در اینترنتی که تازه سریع و توانمند شده بود هم غیرممکن بوپد. اما خوشبختانه یک گروه از بچه‌های علاقمند جمع شدن و پایگاه حفظ، نشر و دانلود بازی‌های ایرانی و بازی‌های دوبله به فارسی؛ از جمله محصولات شرکت‌های نوین پندار، دارینوس، آرین، عصر بازی، سریرگیم و‌… رو راه انداختن که توش حدود ۱۲۰ بازی ایرانی و ۸۰۰ بازی دوبله شده جمع شده و قابل دریافت عنوان بازی فارسی جمع آوری شده و برای عموم هم قابل دسترسی است. گشت زدن توشون عالیه، بازی کردنشون احتمالا فان (من تست نکردم هنوز) و از اون مهمتر از چیزی دارین برای اضافه کردن، فوق العاده خواهد بود اگر بهشون بگین.

رادیوگیک – شماره ۱۲۸ – اشعه کیهانی علیه انتخابات

در رادیوگیک شماره ۱۲۸ در مورد دنیای آینده خیالپردازی می کنیم و پیشنهادی می دیم برای سنجیدن اونهایی که می گن باید همه چیز ما رو ببینن تا ما امن باشیم (: خبرها رو مرور می کنیم و در آخر به شکلی مفصلتر، سراغ اشعه کیهانی ای می ریم که نتایج انتخابات بلژیک رو جابجا کرد. با ما باشین که دنیا هکرهای بیشتری لازم داره.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

00:00 شروع

01:47 – ویندوز ۳۶۵
06:41 – پرداخت عظیم سالانه گوگل به اپل برای حفظش به عنوان موتور جستجوی پیش فرض
11:33 – خودکار شدن چراغ‌های راهنمایی لس آنجلس و گپ هایی مهم در مورد شهرهای هوشمند
21:25 – محدودیت بیشتر روی ساعت بازی کودکان در چین
24:35 – هک اوین

روی آب

29:41 – اونلی فنز به اونلی فنز بودن ادامه می ده
34:30 – هکری که ۶۰۰ میلیون از پالی نتورک دزدیده بود و بعد پس داده بود، حالا همونجا استخدام شده

بحث طولانی

36:45 – تاثیر اشعه‌های کیهانی بر کامپیوترها و نتایج انتخابات

53:22 – حمایت ها ، نامه ها و تبریک ها و تقبیح ها

رادیوگیک – شماره ۱۲۲ – پونگ ذهنی

در این شماره از رادیوگیک، اول نگاهی به نورولینک داریم و ارتباط مغز میمون با کامپیوتر و بعدش در مورد قوانین کنترلی هوش مصنوعی در اروپا حرف می‌زنیم. همچنین در مورد خلاف با بیتکوین و بازی سازان ایرانی و اتحادیه ای که در اعتصاب، آی اس پی خودش رو می‌سازه. با ما باشین که جهان نیاز به تغییر داره.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

منابع این شماره

  • https://www.theverge.com/2021/4/8/22374749/elon-musk-neuralink-monkey-pong-brain-interface
  • https://www.theverge.com/2021/4/14/22383301/eu-ai-regulation-draft-leak-surveillance-social-credit
  • https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26176699/#:~:text=We%20hypothesised%20that%20female%2Dinitiated,to%20lose%20the%20most%20status.&text=We%20show%20that%20lower%2Dskilled,teammate%2C%20especially%20when%20performing%20poorly.
  • https://www.forbes.com/sites/stevenehrlich/2021/04/13/janet-yellen-bitcoin-and-crypto-fearmongers-get-pushback-from-former-cia-director/?sh=56fd5a3a9bb7
  • https://gizmodo.com/revenge-spectrum-workers-on-strike-build-their-own-isp-1846678437
  • https://www.karzar.net/game-industry
  • https://freebsdfoundation.org/blog/freebsd-release-13-0-highlights/
  • https://tools.ietf.org/html/rfc7151
  • https://news.ycombinator.com/item?id=8863

رادیوگیک – شماره ۱۱۴ – چاپگر واکسن

در آخرین شماره از سال ۲۰۲۰، خبرهای کمی داریم ولی یه خبر بسیار مهم داریم که شاید واقعا لبه ای از تکنولوژی باشه: پرینتری که می تونه واکسن پرینت بگیره. بر خلاف واکسن های سنتی که باید از ویروس اصلی استفاده می کردن و خطر و احتمال کشف سخت تر و .. داشت،‌ حالا پرینتری داریم که می تونه مستقیما یه برنامه رو بگیره و واکسن رو قطره قطره پرینت کنه! البته قبلش به شکایت از فروشنده چیت ها، هکرهای رابین هودی و یه حذف کوکی‌ها از گیت‌هاب هم می رسیم. با ما باشین!

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:

منابع این شماره

سازمان جهانی بهداشت، رسما «اختلال بازی ویدئویی» را به رسمیت شناخت

چیزی مثل «مرض بازی‌های ویدئویی» شبیه چیزیه که پدر و مادرها بگن ولی از امروز، سازمان جهانی بهداشت هم به چیزی به اسم «اختلال بازی‌» رو به رسمت شناخته و اونو به فهرست داخلی بیماری‌هاش اضافه کرده. نسخه جدید که همین هفته منتظر شده، می‌گه در صورت وجود سه مورد زیر، بازی کردن رو می‌شه یک اختلال دونست:

  1. ناتوانی در کنترل بازی کردن (میزان، تکرار، پایان دادن به بازی و …)
  2. بالا رفتن اهمیت بازی کردن در مقایسه با بقیه فعالیت‌ها و اولویت گرفتن بازی نسبت به دیگرکارهای زندگی یا فعالیت‌های روزمره
  3. ادامه دادن یا زیاد کردن میزان بازی علی رغم درک صدماتی که بازی می‌زنه

جالب نیست؟ احتمالا خیلی‌ها رو می‌شناسیم که این شرایط رو دارن و حتی ممکنه در مورد خودمون هم آشنا باشه. همین مساله یک گیر تشخیصی درست می کنه: این شرایط بسیار مرتبط به تفسیر ما از ناتوانی، بالا رفتن اهمیت، دیگر کارهای زندگی و … است. در مقابل مساله جذاب اینه که این اختلال هم در موارد بازی‌های آنلاین می‌تونه تشخیص داده بشه و هم در مورد بازی‌های آفلاین. و البته در آخر باید بگم که میزان شیوع این اختلال،‌ به گفته سازمان جهانی بهداشت «بسیار کم» است و قرار نیست از فردا هر کسی که به نظر پدر مادرش زیاد بازی می کنه رو با برچسب «اختلال بازی ویدئویی» برچسب بزنیم؛ کاری که خیلی از روانشناس‌ها به راحتی با اختلال‌های دیگه می‌کنن. به گفته عضو سازمان جهانی بهداشت دکتر ولادیمیر پوزنیاک «میلیون‌ها گیمر در سراسر جهان هستن که ممکنه واقعا هم درگیر بازی‌هاشون باشن ولی هیچ وقت کیس مناسبی برای تشخیص اختلال بازی به حساب نیان».

خلاصه اینکه بازی کنین (یا هر کار دیگه)‌ ولی یه جوری که کنترلش دست خودتون باشه، به بقیه زندگی هم برسین و اگر فهمیدین مضر است، بتونین قطعش کنین.

درگذشت تد دابنی، هم‌بنیانگذار آتاری

دنیای بازی‌های کامپیوتری‌ یکی از تاریخ‌سازهاش رو از دست داد. تد دابنی که در کنار نولان باشنل آتاری رو بنیان گذاشته بود، بعد از اینکه از تلاش برای درمان سرطان، سرباز زد، فوت کرد. تد و نولان در سال ۱۹۷۱ شرکت Syzygy رو بنیان گذاشتن که اولین بازی آرکید تجاری رو تولید کرد و سال بعد سراغ شرکت تاسیس شرکتی به اسم آتاری رفتن که بازی مشهور پونگ (از اسلاف توپ و دیوار) رو داشت.

تد دابنی از زمان ورود به ارتش آمریکا شروع به یادگیری الکترونیک کرد و بعدش توی بانک آمریکا و اچ پی تجربه کسب کرد. البته کار اصلی از ۱۹۶۱ و شرکت Ampex شروع شد که شروع کردن به کار با نمایشگرها و ملاقات باشنل که ۱۹۶۹ به این شرکت اومده بود. ایده اصلی اونها این بود که یک پیتزا فروشی بزنن که دستگاه‌هایی توش باشه که بشه با انداختن سکه، بازی‌های کامپیوتری کرد و داستان شروع شد و تا آتاری پیش رفت.

البته تد خیلی زود با باشنل به مشکلات متنوع خورد و شرکت رو ترک کرد و در جاهایی مثل فوجیتسو کار کرد اما بدون شک، از آدم‌هایی بود که توی همون دوران کوتاه، به دنیای بازی‌های کامپیوتری شکل دادن. با اینکه من هیچ وقت آتاری نداشتم، ولی اصولا در دوران بچگی من، خیلی‌ها «بازی کامپیوتری» رو با «آتاری» یکی می دونستنن.

رادیوگیک شماره ۰۸۰ – دی اند دی به احترام دوست شریف دی اند دی بازمون سام رجبی

بازی های dungeons and dragons یا همون D&D بازی‌های نسبتا جدیدی هستن که با بهترین کامپیوتر جهان بازی می‌شن و بهترین گرافیک جهان رو هم دارن: مغز و قدرت تخیل! در این بازی‌ها ما با هیولاها می جنگیم، راهمون رو تو جنگل‌ها باز می‌کنیم و از تله‌ها در میریم و معماها رو حل می‌کنیم تا به هدفمون برسیم. این بازی‌ها ممکنه چند سال طول بکشن و بخشی از شخصیت ما باشن. توی این شماره به دی اند دی نگاه می کنیم، بازی ای که من با سام رجبی یادش گرفتم. با ما باشین که از دانجن، رول پلی،‌ مستر و پارتی حرف می‌زنیم!

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

بذار ببینیم از کجا اومده.. این بازی گیکی که همه جا می بینیمش. مثلا توی بیگ بنگ تئوری (سیزن ۳ قسمت ۵، سیزن ۳ قسمت ۲۱، سیزن ۵ قسمت ۴، سیزن پنج قسمت ۱۹، سیزن شش قسمت ۱۱، شش قسمت ۲۳ و سیزن ۹ قسمت ۲۲). مثلا تو یکیش دخترها رفتن وگاس خوش بگذرونن و پسرها دانجن و دراگنز بازی می کنن. یا جای دیگه یک بازی درست کردن که توش باید برن بابانوئل رو نجات بدن! یا جاهای دیگه و هنرنمایی های راج برای فضاسازی! (: اما ماجرا چیه!

بازی دی اند دی بر میگرده به حوالی ۱‍۹۷۴. دو تا گیک به اسم های گری گای گکس gay gygax و دیو ارنسون dave arneson درست شده‌ [کمی تاریخچه] بازی ای رو می سازن که توش شما در یک محیط دارین با هیولاها می جنگین (چرا دانجن؟ چرا دراگون؟)

و به شکل درست تر باید اینجوری بهش نگاه کنیم که یک کتاب است با یکسری قاعده بازی. اما قواعی بسیار شل و ول. در واقع این کتاب یکسری شخصیت می سازه. یکسری مکانیک می سازه و یکسری ایده که بعدا می شه اونها رو در دنیاهای مختلف به کار گرفت.

مثال هایی از مفهوم «تعریف مکانیک و شرایط» و خب وقتی کتاب دی اند دی منتشر شد، دنیای جدیدی به وجود اومد که تاریخ بازی های برد گیم رو به دو قسمت کرد.

این ادامه وارگیم ها بود که توشون هر بازیکن نقش یک شخصیت رو داره (بر خلاف مثلا فتح پرچم یا شطرنج یا خیلی از بازی های دیگه که توش ما یک ارتش رو بازی می کنیم)
. دانجن مستر خدای بازی است و نقش موجوداتی به جز بازیکن اصلی و تصمیم گیری های بزرگ و غیره رو داره.

این کتاب نسخه نسخه پیش امد تا سال ۲۰۰۰ که به نسخه ۳ رسید و قواعدش تحت عنوان d20 (که به تاس ۲۰ وجهی) اشاره می کنه شکل گرفت و با لاینس بازی های آزاد OGL منتشر شد. الان آخرین نسخه ۵ است که مثلا من باهاش بازی می کنم و ۲۰۱۴ منتشر شده هرچند که خیلی از فن های جدی هنوز نسخه های قبلی رو بازی می کنن.

این بازی رو بیشتر از ۲۰ میلیون نفر بازی می کنن و درآمد کتاب و تجهیزاتش در حدود ۱ میلیارد دلاره. خود کتاب یک طرف،‌ برای کمپین های مختلفش کتاب و وسیله و آدمک مینیاتور و اینها درست می شه.

ولی بذارین نگاه دقیقتری بندازیم

  • open ended role playing game
  • داخل خونه و روی میز.
  • هر کی یه کاراکتر داره که یک شخصیت در دنیایی تخیلی است
  • همه با هم در یک گروه هستن (بهشون می گن پارتی)
  • معمولا افراد تخصص های مختلف دارن که همدیگه رو تکمیل می کنن
  • حرف زدن و تصمیم گرفتن اونها رو در ماجراهایی پیش می بره که بهشون کمپین می گن

موجوداتی غیر از بازیکن های اصلی هستن که توسط دانجن مستر کنترل می شن NPC و خب معلومه که تاس هم کلی کاربرد داره. همچنین بخشی از NPCها مانسترها هستن که باید باهشون جنگید یا حالا کارهای دیگه کرد‌(:

قواعد خیلی مفصل باعث می شه مستر بتونه در هر مورد تصمیم بگیره یا البته اگر لازم دید هم می تونه قواعد خودش رو درست کنه. دنیای خودشه! تنها تنها چیزی به جز دونستن قواعد که برای بازی کردن لازمه، تاس است. تاس های دی اند دی ۷ تا هستن که بهشون می گیم d4, d6, d8, d10, d12, d20, و یه d10 دیگه وقتی درصد لازمه. البت معمولا یک صفحه برای نشون دادن وضعیت جنگ ها هم هست که مینیاتورهای روش نشون میدن چه خبره و دست هر نفر هم یک کاغذ هست به اسم player sheet که وضعیت بازیکن رو می گه که یادمون نره جونمون چقدر بود، چه جادوهایی بلد بودیم،چه اسلحه هایی داشتیم، چقدر زبر و زرنگ بودیم و هر دور چقدر می تونستیم راه بریم و غیره و غیره.

شخصیت ها

برای هر بازی شما باید یک شخصیت داشته باشین [کمی توضیح در مورد ادامه شخصیت یا مهمان یا …]

معلومه که باید اسم داشته باشین! مثلا اسم من نول بود. که البته فرود می گفت چرا همه اش کامپیوتر!
بعد باید نژادتون رو انتخاب کنین. نژادهای مرسوم اینها هستن:
– انسان ها:‌ متاسفانه همه ما انسان هستیم! تطبیق پذیر، منعطف و پر از آرزو
– دوارف‌ها: قد کوتاه و یغور و ارتباط خوب با کوه و صخره. می تونن ۴۰۰ سال عمر کنن و هر چیز مرتبط با توانمندی بدنی اونها ۲+ داره و وقتی بحث کاریزما باشه ۲-. همچنین در مواجهه با جادو و زهر و این تیپ چیزها مقاوم‌تر هستن. تو تاریکی بهتر می بینن و تا تقریبا ۲۰ متر رو می تونن تو تاریکی ببینن
– الف: مرتبط با جنگل و طبیعت. قد بلند و تا ۷۰۰ سال عمر می‌کنن. هنرمند و خوش صدا و خوب در سحرها. قد بلند و زیبا و ۲+ در زبردستی و ۲- در بد بدنی. (چغر بودن؟). مقاوم در برابر خواب و شانس بیشتر در سحرهای پیش برنده. خوب در دیدن در نور کم و گوش کردن و جستجو و تشخیص چیزها.
– هفلینگ ها – باهوش و توانا با بدنی کوچیک. تقریبا ۱ متر ولی عضلانی و ورزشکار. عاشق کشف کردن و پیش رفتن و سن در حدود ۱۰۰ سال. ۲+ در زبردستی و ۲- در قدرت به خاطر هیکل کوچیکشون. امتیاز مثبت در بالا رفتن، پریدن، گوش کردن و حرکت بی صدا و همچنین شانس زیاد وقتی saving throw می ریزن چون نترس هستن و سریعا از خطرها جا خالی می‌دن. این همون چیزی است که در دنیای ارباب حلقه ها بهشون میگن هابیت

حالا که نژاد شما مشخص شده، باید طبقه خودتون رو مشخص کنین. طبقه های مرسوم اینها هستن:

  • جنگجو: از اسمش معلومه. عالی در جنگ و استفاده از سلاح ها. بهترین موجود برای ایستادن جلو هیولاها و شمشیر و گرز و … زدن
  • روگ :‌ یک جور دزد یا تردست. قهرمان انجام تردستی، مخفی کاری کردن و قفل باز کردن و .. حل کردن مسائل. روگ ها عالی نگهبانی می دن،‌دیدبانی می‌کنن و جاسوسی و تخصصشون اینه که برن لابلای شاخه ها قایم بشن نگاهی بندازن ببین اونجا که می گن خطرناکه چه خبره!
  • جادوگرها:‌ قدرتمند در جادو کردن و استفاده از سحر. این جادوها ممکنه روی سر دشمن ها آتیش بباره یا دوستان جادوگر رو از آتیش هیولا محافظت کنه. جادوگرهها معمولا از نبرد رو در رو احتراز می‌کنن اما حضورشون تو صحنه نبرد کمک بزرگی است.
  • کلریک ها (‌ملاها): این طبقه جادوی الهی دارن و توان بهبود حال و حفاظت آدم ها. همچنین در جنگ هم پشت سر جنگجوها بدک نیستن و احتمالا توانمندی های مختلفشون کمک خوبی به کل سیستم می‌کنه.

وقتی شما کاراکتر خودتون رو انتخاب می کنین ممکنه یک گرایش هم براش انتخاب کنین. مثلا گرایش به سمت نظم و رعایت قانون یا گرایش کارهای خلاف عرف یا یه چیزی اون وسط. بعد بر اساس طبقه و نژاد و تاس هایی که می ریزن برای هر کدوم از مشخصه‌های زیر یک عدد به دست میاد که نشون میده کاراکتر شما در اون حوزه چقدر قدرت داره:

  • initiative modifier: مشخص می کنه کاراکتر شما موقع نبرد، چندمین نفری است که حمله می کنه. البته در هر نبرد باید تاس ریخت و این عدد رو باهاش جمع کرد
  • speed: سرعت شما رو نشون می ده و می گه در هر دور چقدر حرکت می کنین
  • attack and damage modifiers:‌ هر اسلحه قدرتی داره که اگر حمله شما موفق باشه باید بر اساس این قدرت تاس بریزین تا معلوم بشه چقدر ضربه زدین یا خوردین. این عدد با اون عدد جمع می شه.
  • armor class: نشون میده که کسی به شما حمله می کنه باید چه تاسی بریزه تا ضربه اش به شما کاری باشه
  • hit point: نشون می ده که چقدر ضربه باید بخورین تا بمیرین. به قول بازیکن های کامپیوتری همون «جون» شما.

و خب در بازیکن ممکنه توانایی ها و وسایل مختلفی داشته باشه. مثلا یه جادوگر سطح یک ممکنه دو تا جادو بلد باشه و بعد که به سطح بالاتر می رسه می تونه بر اساس کتاب، دو جادوی دیگه انتخاب کنه و حالا چهار تا جادو بلد باشه. یا ممکنه یک روگ کاز اول باز کردن قفل های خاصی رو بدونه یا تعدادی ابزار قفل باز کنی مخصوص و چهار تا طناب همراهش باشه و این داستان ها (:‌

این کاراکترها از لول ۱ شروع می کنن و کم کم اضافه می شن تا پیشرفت کنن و چیزهای بیشتری یاد بگیرن.

مکانیک بازی

بازی اینطوری شروع می شه که اول هر بازیکن یک کاراکتر می سازه یا از قبل داره و به بازی میاره. در هر قدم از بازی، مستر که معمولا جایی نشسته که بند و بساطش دیده نمی شه (تا راحت نقشه جنگ بعدی و وضعیت هیولاها و اینها رو جلوش داشته باشه و کسی نبینه) وضعیتی رو تعریف می کنه و بعد از آدم ها می خواد که کارهایی که می کنن یا چیزهایی که میگن رو اعلام کنن. مثلا:

  • یک تعریف از فضا (در یک اتاق با نور کم هستین، یک در سمت فلان. یک صندوقچه و بازی از بالای سرتون داره رد می شه که توش بویی غیرعادی حس می شه)
  • باز کردن قفل صندق -> چون قفل جدی است لازمه تاس بریزم و هرچند اومد + زبردستی کنم اگر از ۱۸ بالاتر بود باز می شه.
  • با قدرت روشن بینی تاریخچه اتاق رو بررسی می کنم
  • چک می کنم آیا صندوق جادویی توی خودش داره

(مثلا طبق تجربه یاد میگیرین که بارمن معمولا خیلی چیزها می دونه و خوبه باهاش گپ بزنین)

ممکنه من اصولا روی چیزهایی همیشه موفق باشم (مثلا برداشتن یک کاغذ)‌ولی در چیزهایی نیاز باشه تاس بریزم یا مثلا اگر یک جنگجو هستم اصلا نتونم سعی کنم قفلی رو یواشکی باز کنم و فقط بتونم لگد بزنم به در! گاهی هم بخصوص در مواردی که در کنترل من نیست: قل خوردن یک سنگ -> saving throw

در طول زمان خورد خورد وسایل و امتیاز به دست میاریم (یا از دست می دیم) و ممکنه با جمع شدن XP (اکسپرینس پوینت) لول ما بالاتر بره که توانایی های جدیدی بهمون بده. و خب معلومه که مواظب HP هم هستیم تا نمیریم! البته معمولا با چیزهایی مثل مرده ها رو زنده کرد ولی گاهی هم مرگ واقعی است!

تاس ما رو انتخاب می کنه. فلسفه Amore Fati.

در دو حالت بازی می شه:‌مثل vi. در وضعیت مبارزه یا در وضعیت عادی.

فضاهای بازی

از واقعیت بگریزید و دنیای هیجان انگیز تری بسازید!

توی دنیای دی اند دی ، هر ادونچر یک داستان مستقل است. مستر می تونه از کتاب هایی که توش ادونچرها هستن استفاده کنه یا از خودش بسازه. ماجول ها (که همون ادونچرهای منتشر شده در یک کتاب هستن) معمولا نقشه دارن، گاهی خودشون مهره دارن و حتی کلاه و اینها. اگر کسی خیلی اهل بازی باشه ممکنه چندین ادونچر رو پشت و مرتبط با هم بازی کنه که بهش می گن یه کمپین. این کمپین ها ممکنه در دنیاهایی شبیه دنیاهای ما اتفاق بیافتن یا مثلا در فضاهای ارباب حلقه ها یا حتی سیاره‌های دیگه. به این می گن کمپین ستینگز .

و البته

و البته معلومه که وقتی از جادو حرف می زنیم و از نقش خدایی مستر و حمله به شیاطین و تسخیر روح و … معلومه که صدای یکسری در میاد. در جوامع سنتی تر (مثل آمریکا) خانواده ها نگران بچه هاشون می شن که دارن با شیطان و روح شوخی می کنن و دقیقا مثل ما استرس شیطان پرستی می گیرن چون می بینن بچه شون (یا نره غولشون) داره با دوستاش وردهای جادویی می خونه. ولی خب من و شما می دونیم که آدم ها حق دارن اولا هر اعتقادی داشته باشن یا نداشته باشن و بالاتر از اون حق دارن انتخاب کنن چیکار دوست دارن بکنن. اگر کسی از ورد خوندن عموش پشت یک میز و یکسری تاس استرس می گیره میتونه خودش اینکار رو نکنه (:

در موارد دیگه می گن آدم هایی بودن که اینقدر به کاراکترشون وابسته شدن که وقتی توی بازی مرده، خودشون رو هم کشتن!

و البته.. هر کس اولها که آشنا می شه می گه «خیلی باحاله برنامهکامپیوتری اش رو بنویسیم آنلاین بازی کنیم و ..» در حالی که کل قدرت به همینه که دی اند دی رو طرفدارهاش بهترین بازیمی دونن چون با بهترین ابزار بازی می شه: مغز! و خب اون پشت میز نشستن و تاس ریختن و یک شب فان با دوستان گذروندنش است که باحاله وگرنه اگر تبیدل بشه به یک بازی معمولی کامپیوتری، تبدیل شده به یک بازی معمولی کامپیوتری! و چون گفتیم یک شب خوب با دوستان می ریم تبریک ها و تقبیح ها

موسیقی

  • شب و پنجره / صبا حسینی
  • ساعت برگرد / سوگند
  • میخونه بی شرابه / مهستی
  • یه روز میاد / کینگ رام
  • همخونه / هایده و ویگن

چند تا لینک مرتبط